چهارمین سخنرانی از سلسله مباحث اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس پنجشنبه، 26 مهرماه بدون حضور عباس شاکری سخنران این نشست در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد. از اینرو مؤمنی، به بررسی مقاله عباس شاکری خطاب به مسعود نیلی از مشاوران رئیس جمهوری پرداخت. هرچند پاسخهای علمی ارائه شده به مقاله نیلی همان استدلالهای شاکری در مقاله قبلی است، ولی تأکید فرشاد مؤمنی بر ضرورت مباحثه و گفتوگوی علمی میان اقتصاددانان موضوعی است که به طور قطع مورد استقبال اقتصاددانان جریان رقیب خواهد بود.
به گزارش عطنا به نقل از ایران، همزمان با تشدید نوسانات در بازارهای مختلف طی ماههای اخیر، یکبار دیگر اختلاف میان اقتصاددانان اقتصاد بازار و نهادگراها نمایان شد. در طول سالیان گذشته همواره اقتصاددانان هر دو تفکر منتقد سیاستهای دولتها بودهاند، اما دراین میان نهادگراها با انتشار نامههای سرگشاده به رؤسای جمهور مختلف فعالتر بودهاند. حال نوسانات قیمتی در بازارهای مختلف بخصوص التهابی که در بازار ارز رخ داد، یکبار دیگر نهادگراها را که پایگاه اصلی آنها دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی است مجبور به انتشار نامه کرد. درابتدا آنها در نامهای به رئیس جمهوری که به انتشار نامه دوم منجر شد، به تفکرات اقتصاد بازار اقتصاددانانی که در دولت مسئولیت دارند، تاختند، موضوعی که موسی غنینژاد پاسخ آن را داد.
اما در واکنشی جداگانه عباس شاکری استاد دانشگاه علامه طباطبائی در مقالهای با عنوان «آدرسهای غلط و مسئولیت گریزیهای رندانه: نگاهی به نقش شوکدرمانی در بحرانسازی نقدینگی» بهصورت دقیق مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهوری و اقتصاددان طرفدار اقتصاد بازار که دراین زمینه چندین عنوان کتاب تألیف کرده است را مورد حمله قرار داد. مقالهای که بهدلیل استفاده از واژههایی که چندان در یک نقد علمی جای نمیگیرد با واکنش منفی مسعود نیلی و برخی از اقتصاددانان دیگر مواجه شد. این اقتصاددان طرفدار نهادگرایی درپاسخ به مسعود نیلی که قائل به رابطه نقدینگی و تورم است، مینویسد که تورم ایجاد شده ناشی از شوک ارزی است و ارتباطی به نقدینگی ندارد.
پس از انتشار این مقاله مسعود نیلی که بهطور معمول سعی دارد تا بدون نشان دادن واکنش از کنار این نقدها بگذرد، این بار در مقالهای مفصل پاسخهای تندی به عباس شاکری و برخی از نهادگراها داد.
نیلی دراین مقاله با اشاره به اینکه مردم کشورمان شرایط سختی را میگذرانند و عبور از این شرایط، راهحل میخواهد نه شعار و نفرتپراکنی، خطاب به این دسته از اقتصاددانان نوشت: چرا پرچمدار خشونت جدید شدهاید؟ چرا از قلمتان نفرت میبارد؟ شما چند نفر کاری کردهاید که اقتصاددانان نهادگرا به مخالفان در همه فصولی شناخته شوند که مبدأ تاریخشان سال اعمال سیاستهای تعدیل ساختاری است و ساعتشان در سال ۱۳۶۸ یخ زده و عقربههایش حرکت نمیکند. هیچ بعید نیست که اختلاف هابیل و قابیل را هم ناشی از سیاستهای تعدیل ساختاری بدانید. شما در هزاره سوم حاشیههایی به بدیهیات علم اقتصاد زدهاید که در مجامع علمی دنیا حتی امکان مطرح کردن آنها نیز وجود ندارد. البته در پاسخ به این سؤال که چرا این نظرات را در معرض قضاوت دانشمندان جهانی اقتصاد قرار نمیدهید هم یک پاسخ نکتهبرانگیز دارید که ما علم بومی کارمیکنیم و علم متعارف اقتصاد برای کشورهایی است که مشکلات حاد ما را ندارند! مانند این است که بگوییم علم پزشکی برای جامعه سالم است و در اینجا خوب است که به همان دعانویسها و نسخهپیچهای سنتی مراجعه کنیم!
پس از انتشار پاسخ مسعود نیلی که در رسانهها و محافل دانشگاهی بازتاب گستردهای داشت، مؤسسه دین و اقتصاد با برپایی جلسهای با سخنرانی عباس شاکری در مقام پاسخگویی دوباره به انتقادات تند مسعود نیلی برآمد. اما در روز برگزاری این جلسه بدون حضور ارائه دهنده مقاله یعنی عباس شاکری، فرشاد مؤمنی بهعنوان همفکر و سخنگوی مؤسسه دین و اقتصاد به جای دوست خود پشت تریبون رفت و نوشتههای شاکری را تحلیل و به نوعی ارائه داد. با وجود غیبت ارائه دهنده مقاله، لحن مقاله جدید که در واقع پاسخ به مقاله مسعود نیلی بود، تفاوت زیادی با مقاله قبلی شاکری داشت. درحالی که مقاله قبلی با واژههایی تند نیلی را متهم به برهم زدن نظم بازار و اقتصاد کرده بود، اما درمقاله جدید دیگر خبری از این واژهها نبود.
چهارمین سخنرانی از سلسله مباحث اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد بدون حضور عباس شاکری سخنران این نشست برگزار شد. از اینرو مؤمنی، به بررسی مقاله عباس شاکری خطاب به مسعود نیلی از مشاوران رئیس جمهوری پرداخت. هرچند پاسخهای علمی ارائه شده به مقاله نیلی همان استدلالهای شاکری در مقاله قبلی است، ولی تأکید فرشاد مؤمنی بر ضرورت مباحثه و گفتوگوی علمی میان اقتصاددانان موضوعی است که به طور قطع مورد استقبال اقتصاددانان جریان رقیب خواهد بود چرا که تاکنون عمده این رفت و برگشت درقالب نامه یا سخنرانیهای جسته و گریخته انجام شده و کمتر شاهد گفتوگویی قابل ثبت بودهایم.
فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: شاهد اتحاد سه گانه ضد توسعهای هستیم و در این اتحاد رویکردهای مربوط به بازارگرایی بهعنوان ابزاری برای تأمین منافع رانتی عمل کردهاند و البته بخشهای از دانشگاهیان با این روند همراهی میکنند.
وی در خصوص علل ناکارآمدی نظریات اقتصادی در ایران گفت: منافع در جهتگیری سیاستها نقش قویتری از هر بنیان اندیشهای دارند. در اقتصاد سیاسی ایران، توزیع ثروت و اطلاعات نابرابر است، واقعیتها دستکاری شده است و وجوهی از واقعیت به طرز غیرمتعارفی نمایش داده میشود. وی در ادامه دستکاری نرخ ارز و صدور مجوز بانکهای خصوصی را جدیترین عوامل رشد نقدینگی دانست.
وی سخنان خود را به بیان ضرورت شکلگیری مباحثه و گفتوگو میان اصحاب دانشگاه آغاز کرد و گفت: نظام آموزش حوزه علمیه - که بهعنوان نظامی سنتی شناخته میشود-از جهاتی از نظام مدرن کارآمدتر است. شاید یکی از رموز موفقیت آنها، سنت مباحثه باشد. این سنت توان آموزش گیرندگان و آموزش دهندگان را ارتقا میدهد.
مؤمنی در خصوص نسبت نظریههای اقتصادی با برون رفت از چالشهای کنونی گفت: در سه دهه گذشته هیچ بنیان اندیشهای، به اندازه تعدیل ساختاری در دستور مدیریت اقتصادی کشوری مؤثر نبوده است. سیاستهای تعدیل ساختار چند بعدی است و در کل بسته سیاست تعدیل ساختاری به طور همزمان و همه جانبه اجرا نشده اما درسه دهه گذشته، حداقل نیمی از این برنامه در دستور کار مدیریت اقتصادی کشور بوده است. بنابراین نسبت دادن وضعیت کنونی، به تعدیل ساختاری دور از منطق نیست. این استاد دانشگاه یادآور شد، در گام بعد باید بنیانهای نظری وضعیت مطلوب نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. در کتاب «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» توضیح دادهام که در سه دهه گذشته ایران، شاهد اتحاد سه گانه ضد توسعهای هستیم و در این اتحاد رویکردهای مربوط به بازارگرایی بهعنوان ابزاری برای تأمین منافع رانتی عمل کردهاند و البته بخشهای از دانشگاهیان با این روند همراهی میکنند.
مؤمنی با اشاره به مقاله اخیر شاکری گفت: تلاطم چند ماهه بازار ارز، نیروی محرکه اضطراب و آشفتگی عمومی شد. در این میان مسعود نیلی در مطلب اخیر خود، مسأله نقدینگی را تهدیدی جدی دانست و از نظر او جهشهای چند برابری قیمت باعث تحریک اقشار متوسط و محروم برای حفظ و ترمیم درآمد از دست رفتهشان میشود. نیلی میگوید، این وضعیت کشور را در معرض خطر مارپیچ تورمی قرار میدهد. گویی همه رانتها و اضافه ثروتهای ناشی از این جهش قیمتها مباح بوده و کسانی که جز دستمزد چیزی برای اداره معیشت خود ندارند، باید تذکر بگیرند.
مؤمنی در ادامه شوکهای بزرگ و کوچک به قیمت ارز در دوره بعد از جنگ و بانکهای خصوصی را بهعنوان عوامل برجسته رشد نقدینگی در سه دهه اخیر دانست و خطاب به بازارگرایان بهعنوان دیدگاه رقیب نهادگرایی گفت: کسانی که موافق افزایش نرخ ارز بودند، همواره مزیت خود را در مدلسازی میدانستند، حالا باید دید این ادعاها در مقام عمل چطور ظاهر شده است.
مؤمنی با اشاره به خطای وامگیری خارجی در شرایط نوسانی قیمت ارز گفت: عواقب وامگیری خارجی در شرایط دستکاری نرخ ارز در متون کلاسیک اقتصاد هم بیان شده است. چرا که نرخ ارز در زمان وامگیری خارجی، با نرخ ارز در زمان پرداخت اقساط وامهای خارجی تفاوت زیادی پیدا کرده بود. مؤمنی در خصوص تأثیر ظهور بانکها در ایجاد نقدینگی گفت: برنامه سوم مشوق بانکهای خصوصی بود. نظام اقتصادی ایران از تأسیس این بانکها آسیب دید و از نظر ضربه به ارکان جامعه ایران، قابل مقایسه با هیچ تهدید دیگری نیست.
وی در این رابطه ادامه داد: با تأسیس این بانکها، امتیاز خلق پول از هیچ، به مثابه بزرگترین رانت قابل تصور، به کانونهایی از قدرت و ثروت داده شد اما این ماجرا بهنام بخش خصوصی زده شد.
مؤمنی گفت: واقعیسازی قیمتها نیازمند مقدماتی است؛ حتی برای دستکاری ارز باید ساختارهای ناکارآمد اصلاح گردد. اصلاح این ساختارها به قدری مؤثر است که حتی ممکن است پس از آن، ساختار انگیزشی دستکاری قیمتها منتفی شود. اما این حرفها توسط مسئولان شنیده نمیشود. استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تعبیری در نامه نیلی مبنی بر غیرتعمدی بودن تغییرات نوسانات ارز در ماههای اخیر گفت: نیلی در متن عنوان میکند، تغییر قیمت ارز اقتضای اقتصاد کلان است اما در بخش دیگری از نامه مینویسد، جزو موافقان تغییر نرخ ارز از 7 تومان به صدتومان نبوده است!
این استاد دانشگاه یادآور شد، از نظر تحلیلی در علم اقتصاد ما با سه سطح روبهرو هستیم؛ سطح اقتصاد کلان، خرد و سطح توسعه، حتی برخی از تقدم مسائل توسعه نسبت به سطح کلان حرف میزنند. وی در همین راستا به نیلی توصیه کرد تا کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» را نگاه کند و گفت: در این کتاب آمده، قدرت پیشبینی و تبیین متغیرهای کلان، تابعی است از زیر ذرهبین گذاشتن متغیرهای سطح توسعه. در بین متغیرهای سطح توسعه هیچ عنصری به اندازه رابطه عنصر مردم و حکومت تعیینکننده نیست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: علم اقتصاد تا قبل از 2008 تمام متغیرهای کلان را با ثبات و امیدوارکننده میدانست اما تجربه بحران سال 2008 نشان داد، در زیر این خاکستر آتشی بزرگ است. مؤلفههای مهم دقیقاً مؤلفههای سطح توسعه بودند.لذا اگر بخواهیم توصیههای مؤثری در اقتصاد داشته باشیم حتماً باید به متغیرهای اقتصاد سیاسی و جامعهشناسی ایران توجه داشته باشیم. مؤمنی در ادامه با نقد رویکرد بازارگرایی این جریان گفت: این جریان آبروی بازارگرایی در ایران را برده است؛ چرا که الزامات اصلی تئوری بازارگرایی را رعایت نمیکنند و همه چیز را به اجرای بد نسبت میدهند.
با گزارش تصویری این نشست همراه باشید؛