به گزارش عطنا ، دکتر شاکری معتقد است سیاست اصلاح قیمتها که تیم اقتصادی دولت مدافع آن است ملزومات و مقدماتی دارد که بدون توجه به آنها این سیاست تبعات نامناسبی برای اقتصاد خواهد داشت.
وی همچنین دل پری از فعالیتهای سواداگرایانه در اقتصاد داشته و میگوید به بخش تولید توجهی نشده است.
مشروح گفتگوی آفتاب یزد با رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی را در ادامه میخوانید.
ارزیابی جنابعالی از روند نرخ تورم در سال جاری چیست؟فکر میکنید با توجه به آزاد سازی قیمت بنزین و ادامه اجرای هدفمندی یارانهها روند تورم همچنان کاهشی خواهد بود؟
روی کاهش تورم خیلی بیش از حد مانور داده میشود و به عنوان یک کار خارق العاده مطرح میشود. البته باید گفت که اقتصاد در سال 91 رشد شدیدا منفی داشته و تورم بسیار بالا را طی کرده بود اما در سال 92 به خاطر روی کار آمدن دولت جدید و اعتلای سرمایههای اجتماعی و بهبود اعتماد مردم به دولت، آرامش خاصی بر اقتصاد حاکم شد و تورم به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرد ولی رکود همچنان پابرجاست. حالا گفته میشود که ما این تورم را با سیاستهای انضباطی کاهش داده ایم در حالی که رشد نقدینگی ما همچنان بالاست. رکود پابرجاست و تورم هم نامتناسب هست.
در گروههای غذایی که برای طبقات پایین بسیار مهم است تورم خیلی بیشتر از این هاست. امسال قیمت میوه 2 تا 3 برابر پارسال بوده است. قیمت نان هم گران شده است. حالا اگر ما بخواهیم برای طبقات زیر متوسط طبق ضریب انگل برای خوراکی ها، آشامیدنیها و حمل و نقل وزن بیشتری را تعیین کنیم تورم به لحاظ جنبههای اجتماعی بسیار بدتر از آن چیزی است که اعلام میشود. البته تورم کل میانگین وزنی از تعداد بسیار زیادی کالاست ولی اینکه شما فکر کنید آن تورمی که زمینههای بهبود برابری و قدرت خرید را فراهم میکند این گونه نبود. دولت با یک زحمتی تلاش میکند که برای گروه خاصی کالابرگ بدهد – که هزینههای انجام این کار هم بسیار بالاست-اما یکدفعه قیمت نان را 30 تا 40 درصد افزایش میدهد و بعد نانواییهای آزادپز را رشد میدهد.
به نظر من کیفیت تورم هنوز نامناسب است. از طرف دیگر رشد نقدینگی هم بالاست. البته فضای آرامی پدید آمده مثلا نرخ ارز با ثبات شده و طبیعی است که بعد از توافق اولیه ای که حاصل شد ثبات خوبی در بازار ارز ایجاد شد. خود فضای دولت جدید هم چون همراه با جذب اعتماد نسبی مردم بود کمک کرد. ولی اقتصاد همچنان در رکود قرار دارد و کاهش تورم کنونی هم بسیار مشکل است.
وزیر اقتصاد هم اخیرا در اظهاراتی گفته که کاهش تورم به هسته سخت خود رسیده است. شما به بحث رکود هم اشاره کردید. به نظر شما راهکارهایی که ما میتوانیم رونق اقتصادی را به معنای واقعی در همه بخشها شاهد باشیم و همزمان رشد نقدینگی را هم کاهش دهیم چه نوع راهکارهایی باید باشد؟
یک جنبه تورم جنبه پولی است و ما باید انضباط پولی داشته باشیم. آقایان با وجود آنکه میگویند ما انضباط پولی پیشه کرده ایم خودشان از فعالیتهای موسسات پولی و مالی غیر مجاز و حتی مجاز نالان هستند. حجم نقدینگی به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرده است. فرقی نمیکند که نقدینگی از پایه پولی باشد یا ضریب فزاینده پول. وقتی نقدینگی افزایش پیدا کرد زمینه برای افزایش تورم فراهم میشود. در مورد بحث تولید باید گفت که به نظر من دولت در حمایت از تولید به معنای واقعی کلمه اصلا موفق نبوده است.
بازار دلالی و سوداگری همچنان داغ است. همین فعالیتهای غیر مجاز موسسات پولی و اعتباری را بررسی کنید ؛ زمین خواری، قاچاق، واسطه گریهای چند لایه و... شما در استان تهران میوه هایی که از باغات به میادین عرضه میشود ببینید که بارنامه هایی که برای تولید کنندگان صادر میشود را ملاحظه کنید، قسمتی را هم که مصرف کنندگان میپردازند را ملاحظه کنید. مسئولان حتی موفق نشدهاند دلالیهای بسیار غیرمنصفانه ای که در بازار بزرگ میدان تره بار تهران هست را حذف کنند بنابراین اقتصاد بیشتر مبتنی بر فعالیتهای دلالمابانه، سوداگرانه و نامولد هست تا فعالیتهای تولیدی.
وقتی به فعالان کسب و کار مراجعه میکنید عمدتا نالان بوده و در حال کاهش فعالیت خود هستند. همان زمانی که این دولت سر کار آمد میدانستیم که بر اساس تجربه گذشته، تیم اقتصادی دولت فقط متغیرهای قیمتی را میشناسد. وقتی دولت جدید روی کار آمد حدود 10 درصد به نرخ سود تسهیلات به تولید کنندگان اضافه شد و الان خیلی از تولید کنندگان میگویند که ما 36 درصد بهره، تسهیلات میگیریم.
البته آقای دکتر شما خیلی بهتر از من مستحضرید که میراث اقتصادی که برای دولت یازدهم به جا گذاشته شد در هیچ بخشی قابل دفاع نبوده است.
کاملا صحیح است. در زمان دولت قبل، تورم بالا بود. فشار زیاد بود. کسری بودجه زیاد بود. اما ما نمی توانیم با این عنوان که دولت قبلی خیلی بد عمل کرده همان نظراتی که در دورههای قبل تجربه شده را دوباره تجربه کنیم. بله مسلم است که دولت قبل بد عمل کرده ولی ما باید خودمان را ارزیابی کنیم. ما باید به تولید کمک کنیم در صورتی که این کار را نکرده ایم.
رئیس جمهور محترم در یکی از نخستین نشستهایش با مجلس عنوان کرد که اگر ما گام دوم هدفمندی یارانهها را برداریم بسیاری از مشکلات اقتصادی حل خواهد شد. درحالی که ما اعتقاد داریم که قیمتهای نسبی باید تصحیح شود. تناسبها در اقتصاد هم باید رعایت شود اما آیا مقدمات این کار فراهم شده است؟ اولین کاری که باید میشد این بود که ما ببینیم نسبت بسیاری از بانکهای خصوصی و موسسات مالی و اعتباری با تولید چیست و نقدینگی را ردیابی کنیم. الان کار ما به جایی رسیده که وقتی تورم از 40 درصد به 15 درصد رسیده ما آمدیم 2 درصد نرخ سود بانکی را کم کرده ایم و خود مسئولان بانکی هم میگویند که کسی این نرخ را اجرا نمی کند. بسیاری از بانکها حاضرند روز شمار نرخهای 25 یا 26درصدی بدهند. این نرخها هیچ ربطی به تولید ندارد و این وجوهی هم که جمع آوری میشود
به فعالیتهای نامولد مرتبط است تا تولید. بنابراین بخشی از تورم به رونق تولید مربوط میشود که باید گفت که رونق تولید را هنوز شاهد نیستیم. بخش دیگر تورم هم به قدرت قیمت گذاری دلخواه مربوط است. سخنگوی دولت در ابتدای سال جاری میگوید که هیچ افزایش قیمتی در حاملهای انرژی نخواهیم داشت. بعد یکدفعه میآیند میگویند به دلیل کسری بودجه، قیمت حاملها افزایش مییابد این مسئله موجب کاهش اعتماد عمومی میشود.
همین چند روز پیش که بنزین 700 تومانی به هزار تومانی تبدیل شد- و البته این مسئله بیش از 2 تا 3 هزار میلیارد تومان درآمد برای دولت ایجاد نخواهد کرد- این موضوع شاید 2 درصد روی هزینه تاکسیها و موسسات حمل و نقل اثر داشته ولی آنها 20 درصد به کرایههای خود افزوده اند. این موضوع اختلال ایجاد خواهد کرد.حرف ما این است که افزایش قیمتها نباید اختلال ایجاد کند.
شما ببینید چقدر مردم در سطح شهر با تاکسیها بر سر کرایهها بحث میکنند و این عدم تناسب در قیمتها هم موجب تحمیل فشار به مردم خواهد شد و هم آسیبهای اجتماعی را زیاد خواهد کرد. لذا نظارت بر قیمتها مسئله بسیار مهمی است. اقتصاد باید پالایش و تنظیم شود که بین قیمت تولید کننده و قیمت مصرف کننده چه فاصلهای باید باشد؟و کسانی که خدمات ارائه میکنند اگر هزینه هایشان بالا میرود این بالا رفتن چه نسبتی دارد و افزایش قیمت خدماتشان هم باید چه نسبتی داشته باشد؟
چرا وقتی در جاهایی که اصلا بازارهای رقابتی و عمیق وجود ندارد برخی به طور عامیانه مدام مطرح کنند که قیمتها باید در بازار تعیین شود. شما در جامعه ببینید آن دسته از افراد که سوداگری میکنند هیچ مشکلی ندارند و درآمد زیادی دارند و آنهایی که کار تولیدی و مولد انجام میدهند در گذران زندگی شان دچار مشکل هستند.
شما اشاره کردید که هنوز رونق تولید مشاهده نمی شود. یکی از اساسیترین مشکلات تولید، ظرفیتهای خالی و بلااستفاده تولید در کشور ماست. به نظر شما برای استفاده از این ظرفیتهای خالی باید چه کار کنیم؟
ظرفیت خالی به تقاضا مربوط میشود. شما در بخش مسکن هم همین مشکل را مشاهده میکنید. بسیاری از خانهها خالی است ولی خریدار ندارد و این ریشه در رونق سوداگریهای زمین و مسکن در 10 سال گذشته دارد. بانکها و موسسات خصوصی هم به افزایش قیمت مسکن در 10 سال گذشته کمک کردند. این موسسات فکر نکردند که مردم با این قیمتهای بالا قادر به خرید مسکن نیستند. در سال 91 وقتی قیمت خودرو 3 برابر شد مردم عادی تقاضایشان کاهش یافت. در سالهای گذشته هم که بسیاری از قطعه سازان داخلی تعطیل شدند و قطعات از چین وارد شد و قاعدتا برای صادرات مشکل خواهیم داشت.
لذا ما در طرف تقاضا که مربوط به توزیع درآمد میشود مشکل داریم. بنابراین سیاست هایی که به افزایش قیمتها منجر میشود برای بازار کالاهایمان مشکل ایجاد خواهد کرد. از طرف دیگر خیلی از بنگاهها مشکل منابع دارند. باید منابع را در اختیارشان قرار داد. به نظرم باید نقدینگی 700 هزار میلیارد تومانی در اقتصاد به سمت تولید جهت دهی شود و بر نحوه هزینه کرد منابع هم نظارت صورت گیرد. باید بررسی شود که صدها موسسه مالی که بعد از سال79 تاسیس شده اند چه کار میکنند و رابطهشان با تولید چیست؟باید فعالیتهای آنها کنترل شود. اگر این موسسات میتوانند با تولید هماهنگ شوند که این کار را بکنند و اگر نمی توانند باید آنها را ببندیم.
مسئولان از سال 79 وعده میدادند که اگر بانکداری خصوصی ایجاد بکنیم اقتصاد رشد میکند و نظام مالی اصلاح میشود در حالی که این گونه نشد و فقط برای یک عده ای آب و نان داشت و برای همین هست که هنوز عده ای در صف مجوز برای تاسیس موسسات مالی و اعتباری هستند. برای متغیرهای کلیدی هم باید فکری بکنیم. اخیرا رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده که ما میخواهیم ارز را تک نرخی کنیم. باید گفت که ارز تکرقمی وقتی معنی میدهد که بازار ارز داشته باشیم.
ما 40 سال است که بازار ارز واقعی نداریم. وقتی بازار ارز داریم که اگر از 100 مجرا تقاضای ارز داشته باشیم از 100 مجرا هم عرضه ارز داشته باشیم. یعنی عرضه ارز از مجرای صادرات نفت و گاز و میعانات نفتی نباشد بلکه از مجرای صادرات غیرنفتی به معنای واقعی آن باشد لذا در سالهای گذشته اگر نفت ما را خوب خریدند و قیمت آن بالا بود، قیمت ارز تمایل به کاهش داشت حتی اگر ما تورم داشتیم.
از سال 79 تا 89 مازاد ارز داشتیم و تورم دورقمی هم داشتیم. این خود بهترین گواه است که ما بازار ارز نداریم. باید مجاری ارزآوری را متنوع کنیم تا بازار عمیق ارز که مبتنی بر بنیانهای اقتصادی است شکل بگیرد. مسئولان اقتصادی هر وقت بخواهند نرخ پایین ارز را به نرخ بالای آن بچسبانند، میگویند میخواهیم تک نرخی کنیم.سال 81 همین اتفاق افتاد و الان هم همین طور. ممکن است بگویند که وقتی دو نرخ تبدیل به یک نرخ شود ارز تک نرخی شده است اما تک نرخی شدن ارز منوط به ایجاد بازار عمیق ارز و تزریق ارز به این بازار از مجاری متعدد است که در صورت شکل گیری چنین بازاری قیمت ارز مشخص خواهد شد.
وقتی با تحریم مواجه شدیم تمام موسسات مالی و اعتباری، هلدینگها و مردم کوچه و بازار به خرید ارز روی آوردند و قیمت ارز 3 برابر شد. مسئولان توجیه میکردند که افزایش قیمت ارز به معنای تخلیه تورم در خودش است و حالا باید رکود تولید را ببینیم چون جایگزینی واردات که یک مرحله لازم برای اقتصاد هست را بد انجام داده بودیم نه در کالاهای سرمایه ای و مواد اولیه و اقتصادی که در مواد اولیه و سرمایه ای وابسته به خارج بود با ارز 3500 تومانی مواجه شد و الان هنوز داریم اثرات آن را میبینیم. به نظرم دولت کار چندانی در برون رفت از این رکود انجام نداده است.
سوالی هم درباره هدفمندی یارانهها داشتم. اکنون خود دولت هم میگوید یارانه نقدی یک قصه پرغصه شده است. به نظر شما دولت برای ساماندهی یارانه نقدی باید چه تدابیری داشته باشد؟
به نظر من دولت باید عزم خود را جزم کرده و برای دهکهای بالا و متوسط اصلا یارانه نپردازد. در این خصوص کم کاری شده است. شناسایی دهکهای پردرآمد هم نیازمند یک سری کارهای فنی است که به عقیده من کاملا شدنی است.
ادامه اجرای هدفمندی باید چگونه باشد؟
ما از ابتدا با این رویه مخالف بودیم. این دیگر اظهر من الشمس است که دولت قبلی در اجرای هدفمندی بد عمل کرده است. ولی ما باید هرچه خودمان کاشته ایم را معرفی کنیم. به نظر من یارانه نقدی از ابتدا اشتباه بود. وقتی سیستم حمل و نقل اصلاح نشده و هیچ برنامهای برای ارتقای تکنولوژی در جهت کاهش شدت انرژی انجام نشده و با وجود دلالان در اقتصاد، شوک درمانی کار مشکلی است.
وقتی در سال89 اولین اقدام اصلاحی که برای حذف یارانهها انجام شد بدهی دولت و شرکتهای دولتی به بانک مرکزی و بانکها حدود 50هزار میلیارد تومان بود ولی درابتدای سال 92 این رقم به 250 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. مدافعان هدفمندی میگفتند میخواهیم مصرف انرژی و آلودگی هوا کم شود. کجا این اهداف تحقق یافت؟ تورم هایی که به دنبال داشت نامتناسب بود. این تورمها تخصیص درآمد را به نفع عوامل نامولد و به زیان عوامل مولد انجام داد. اقتصاد را باید در وهله اول با ثبات کرد و محیط آن را مناسب کرد بعد اصلاح قیمتها انجام داد. به نظر من هدفمندی فرآیند موفقی نداشته و به آسیبهای اجتماعی ما هم دامن زده است.
به عنوان آخرین سوال اگر به صورت خلاصه توصیه هایی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور دارید، بفرمایید.
در ابتدای امر باید بانک مرکزی نظام بانکی را در کنترل خودش بگیرد. بانک مرکزی برای کشوری که در حال جنگ اقتصادی است حکم اتاق جنگ را دارد. نظام بانکی باید اصلاح شود. نسبت بانکداری خصوصی و بانکها و موسسات مالی و اعتباری باید در تولید و رشد کشور مشخص شود اگر مشخص نشود راه به جایی نمی بریم. چون هنجارگریزی و قانونگریزی در اقتصاد بالاست چاره ای نداریم جز اینکه نظارت هوشمند داشته باشیم و منابع را به سمت تولید جهت دهی کنیم. حتی باید مراقب تولیدکنندگان هم باشیم چون ممکن است آنها هم منابع بانکی را گرفته و صرف کارهای سودآوری کنند که تولیدی نیست. کار سختی داریم و نمی توانیم همه امور را حل کنیم.
به نظر من باید در برنامه ششم و بودجههای آینده تمرکز خود را بر تولید بگذاریم. همچنین باید با فساد مخصوصا در حوزه تجارت خارجی و قاچاق هم مقابله کنیم. حمایت از تولید داخلی لازم است. البته این حمایت باید هوشمندانه و مشروط باشد. باید فاصله بین قیمت تولید کننده و قیمت مصرف کننده را کم کنیم. برای مقابله با فعالیتهای دلالی و نامولد هم فکری شود. چرا باید یک دلال با یک گاری درآمد 15 روزش از درآمد سالانه یک کشاورز خرده پا و متوسط بیشتر باشد؟ در تمام زمینهها از جمله زمین، مسکن، واردات و... باید با سوداگری مقابله شود.