رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با تاکید بر نقش یادگیری در اشتغال اظهار کرد: اولین چیزهایی که یک جوان باید یاد بگیرد خواندن عمیق و مؤثر، گوش دادن خلاق، نوشتن مفید، دیدن، فکر کردن و سپس گفتوگو کردن و برقراری ارتباط و آغاز مهارتهای ارتباطی است که برای دنیای کار امروز بسیار مهم و پیچیده است.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «جوان، شغل و چشمانداز آینده» در قالب مجموعه نشستهای جوان و جوانان در ایران دوشنبه، ۵ شهریورماه با حضور دکتر حسین راغفر، استاد دانشگاه الزهرا و حسن طائی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و با مدیریت بهروز اشرف سمنانی، کارشناس در مؤسسه رحمان برگزار شد.
در این نشست، دکتر حسن طائی با بیان اینکه یکی از بحثهای اساسی دولت در دوران انتخابات اشتغال به ویژه اشتغال جوانان بود، گفت: در وضعیت فعلی دولت در این موضوع مسئله پیدا کرده است، چنانچه میبینیم وزیر کار بیکار شد، وزیر اقتصاد استیضاح شد و شرایط پیش رو ابهام برانگیز است.
وی با اشاره به اینکه بنیانهای اجتماعی جوان (که معمولا 15 تا 24 سال است و گاهی در کشور ایران از 15 تا 29 سال جوان محسوب میشوند)، تحت تأثیر دو پدیده فردیت جوان و ساختهای اجتماعی آن است که در رفتار و کردار جوان اثر میگذارند، اظهار کرد: مهمترین مسائل از منظر اجتماعی جوان خانواده، دانشگاه، بنگاههای اقتصادی، دین، حکومت و محیط اجتماعی آن است که بر فرد تأثیر میگذارند، جوان در مقام فردیت، شخصی است که دنیایی از امید، انگیزه، انرژی، آرمان و هیجان دارد.
طائی با اشاره به اینکه توانمندسازی جوان اهمیت دارد، گفت: وقتی از منظر بازار کار بحث جوان مطرح میشود توانمندسازی در اولویت قرار میگیرد. توانمندسازی جوان بر پایه تواناییهای یادگیری یا مهارتهای یادگیری او است که بر حضور او در اجتماع و بازار کار تأثیر میگذارد.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی مهمترین مسئله جوانان در یادگیری را فراگیری آموختن خواند و بیان کرد: اولین چیزهایی که یک جوان باید یاد بگیرد خواندن عمیق، خواندن مؤثر، گوش دادن خلاق، نوشتن مفید، دیدن، فکر کردن و سپس گفتوگو کردن و برقراری ارتباط و آغاز مهارتهای ارتباطی است که برای دنیای کار امروز مهم و پیچیده است.
وی ادامه داد: وقتی مهارتها و تواناییهای یادگیری در اختیار جوانان قرار گرفت موضوع توانمندسازی جوان مطرح میشود؛ توانمندسازی قدرت و اختیار دادن به شخص برای انجام عمل است و بر توانمندسازی فردی دلالت دارد.
وی تصریح کرد: توانمندسازی به معنای آموزش افراد و تشویق آنها به منظور مشارکت بیشتر در تصمیمگیریهایی است که بر زندگی آنها اثر میگذارد. بخشی از توانمندسازی فراهم کردن فضایی برای افراد است تا بتوانند ایدههای خوبی ایجاد کنند و آنها را به عمل تبدیل کنند.
طائی در ادامه با بیان اینکه توانایی یادگیری کانون توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی و «توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی» عنصر حیاتی کسب و کار در دنیای نوین است، اظهار کرد: یادگیری زمانی اتفاق میافتد که تجربه تغییری پایدار در دانش، مهارت، رفتار و عادتهای فرد ایجاد شود. این تغییرات باید در اثر تعاملات شخصی با محیط رخ دهد؛ وقتی جوان، یادگیری و توانمندسازی در کنار یکدیگر مطرح میشود بحث نظریه بارورسازی متقابل و شخص ثالث تعلیمیافته مطرح میشود.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه بزرگترین مهارت فرد برای ورود به بازار کار یادگیری است، بیان کرد: اگر جوان بتواند به درستی یاد بگیرد و توانمندسازی نیز بر روی او صورت گیرد میتواند قابلیتهای انسانی خود را وارد یک چرخه پویا و برهمافزا کند.
وی برخی عوامل چرخه پویا را توانمندسازی، جامعهپذیری، اشتغال پذیری و اشتغالزایی دانست و ادامه داد: وقتی جوان به اشتغالزایی میرسد یادگیری نوین در فرد آغاز میشود، سهم بالایی از یادگیری و دانش هنگام عمل به وجود میآید؛ وقتی جوان به یادگیرنده تبدیل شد به مرور زمان به نوآور، کارآفرین و... نیز تبدیل خواهد شد.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه وقتی فرد وارد بازار کار میشود و شغل پیدا میکند منشأ ایجاد چهار درآمد است، آنها را اینگونه معرفی کرد: حقوق و دستمزد به خود فرد، حق بیمه به سامانهای رفاهی و تأمینی، مالیات به دولت، سود به کارفرما.
وی به چهار هزینه جبران شده از طریق این چهار درآمد هم اشاره کرد و افزود: نیارها و هزینههای زندگی خصوصی، هزینههای کلان اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی، هزینههای رفاهی و تأمینی حال و آینده خود و خانواده، هزینههای سرمایهگذاری در دنیای کسبوکار.
طائی در این راستا خاطرنشان کرد: بنابراین اگر برای فرد شغل فراهم نشود همه این هزینهها باری بر دوش جامعه خواهد شد و اگر فرد بیکار بماند این هزینهها همچنان باید تأمین شوند.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه به مشخصههای جمعیتی کشور اشاره و اظهار کرد: 80 میلیون جمعیت در کشور وجود دارد، 66 میلیون نفر در سنین فعالیت، 40 میلیون نفر غیر فعال، 26 میلیون نفر فعال در کشور وجود دارد. با این حال، یک جمعیت 80 میلیونی نباید تنها 26 میلیون نفر جمعیت فعال داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه جمعیت شاغل در کشور 22 میلیون و 700 هزار نفر و جمعیت بیکار سه میلیون و 300هزار نفر است و این وخیمترین شکل بیکاری است که افراد حتی در هفته یک ساعت هم کار ندارند، بیان کرد: در سال 1395 جمعیت جوان از 15 تا 24 سال 12 میلیون نفر بوده است که تنها 48 درصد آنها مشغول تحصیل هستند، این افراد شغل میخواهند و در طول 10 سال آینده وارد بازار کار میشوند.
طائی اظهار کرد: در پیشبینی دهه 90 گفته شد؛ برای ایجاد وضعیت مناسب در اقتصاد ایران و بازار کار باید عرضه نیروی کار در سال 1400 با جمعیت حدود 85 میلیون نفر 35 میلیون نفر باشد، گرچه اگر عرضه نیروی کار کشور به 35 میلیون نفر برسد وضع کشور خیلی خوب نخواهد شد بلکه تنها قابل قبول است.
وی ادامه داد: برای ایجاد عرضه 35 میلیون نفری برای دوره طولانی به نرخ رشد بالای 7 و 8 درصد نیاز داریم و برای دوره طولانی همه اجزا و عوامل و اقتضائات توسعه فراگیر باید هماهنگ شوند.
رئیس دانشکده اقتصاد با اشاره به اینکه جمعیتی به نام نیت(neet) به وجود آمده است که در سنین 15 تا 24 سال هستند اما شاغل نیستند، تحصیل نمیکنند و دوره آموزش مهارتهای خاصی را نیز نمیگذارنند، گفت: نیتها در ژاپن 5/3 درصد، در سنگاپور 4 درصد هستند و این رقم در بنگلادش، ترکیه، مصر و اندونزی به رقم بالا میرسد، این واژه برای اولین بار در سال1992 به صورت رسمی در سطح سیاسی بریتانیا مطرح شد، واژههای معادل نیت در کشورهای گوناگون دورماندگان، پرخاشگران، آسیبپذیرها، بیکارگان و... معنا شده است.
وی انواع نیتهای گوناگون را اینگونه معرفی کرد: جوانانی که مسئولیت خانوادگی آنها را از بازار کار دور کرده است، جوانان بیمار یا معلول، کسانی که مشکل مالی ندارند و در جستوجوی فرصتهای خاصی هستند، نیتهای داوطلب که در فعالیتهای هنری و خلاقانه فعالیت دارند و بی قیدوبندها که به دلایل فردی و خانوادگی در جستجو شغل و فعالیت نیستند.
طائی با بیان اینکه اهداف کمی و کیفی برای رسیدن به 35 میلیون نفر تحقق پیدا نکرده است تا بازار کار مطلوبی در آینده ایجاد شود و واقعیت این است که جوانان با مشکل اشتغال مواجه هستند، به کتابهای اقتصاد رفتاری اشاره کرد و گفت: کمبودها بازدارنده کارکردهای شگرف ذهنی است، همه کمبودها نتایج کموبیش مشابهی دارند و به رفتارهای پیشبینی پذیری میانجامند، بیکاری نیز کمبود است که این دام کمبود به معنای منابع ذهنی کمتر در به کارگیری توانههای فردی، اجتماعی و خانوادگی برای نیل به فصول بالاتر زندگی است.
رئیس دانشکده اقتصاد با اشاره به اینکه اگر فرد در کوتاهمدت بیکار باشد در دام کمبود نمیافتد اما اگر به صورت بلند مدت بیکار بماند آثار و عوارضی به دنبال خواهد داشت، گفت: این کمبود ذهن فرد بیکار را زمینگیر میکند و او نمیتواند کاری را انجام دهد؛ بیکاری کمبود ذهنیتی ایجاد میکند که خود باعث ماندگاری بیشتر میشود مانند اینکه فقر خود باعث فقر میشود.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه وقتی بیکاری و کمبود در جامعه ایجاد میشود در یک دام تعادلی سطح پایین گرفتار میشویم که ما را دچار مکانیزمهای از رشدماندگی میکند، اظهار کرد: بسیاری از شاخصهای اقتصادی اجتماعی نتوانستند در جایگاه خود قرار بگیرند و عرضه نیروی کار را سرکوب کردند.
وی خاطرنشان کرد: در جامعهای که تورم وجود دارد روابط اجتماعی سالمی وجود ندارد و روابط اجتماعی لبخند زدن، تشکر، عذرخواهی، صبوری، احترام متقابل به ریاکاری، تظاهر، دروغ و... تبدیل شده است.
طائی با بیان اینکه حاکمیت نیازمند رقابت در فعالیتهای اقتصادی است گفت: ستون فقرات یک اقتصاد بنگاههای کوچک و متوسط هستند، آنها باید وجود داشته باشند که حد واصل بنگاههای بزرگ هستند، در حال حاضر در هیچ عرصهای رقابت وجود ندارد، جوان شفافیت و حسابرسی میخواهد و به دنبال جامعهای است که مسئولیت همگانی در قبال سرنوشت انسان، جامعه و طبیعت در آن وجود داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه جوان حق انتخاب و احساس آزادی، حس شهروندی در جامعه جهانی، بی تکلفی، آزادی اندیشه، برخورداری از حقوق اجتماعی، حاکمیت قانون، نظم و انظباط در رفتار اجتماعی و... میخواهد، اظهار کرد: چون اینها در جامعه فراهم نمیشود جوانان به مهاجرت دامن میزنند و مهاجرت نخبگان، منابع انسانی، نیروی انسانی و سرمایه انسانی زمینه را برای اهل فساد و رانت فراهم میکند.
رئیس دانشکده اقتصاد با بیان اینکه ابزار ما جلسات، کلام و گفتوگو است، اظهار کرد: آموزش، یادگیری، ارتباط و گفتوگو باید در سطح فرد، خانه، مدرسه، دانشگاه، جامعه مدنی و حکومت ایجاد شود و مقصود از گفتوگو رسیدن به یک بصیرت است که در اثر بارور شدن هوش جمعی به دست میآید.
وی ادامه داد: آنچه در گفتوگو بین شنوندگان و گویندگان به جریان میافتد اساسیتر از نقش هر یک از افراد است. در واقع با هم اندیشیدن راز گفتوگو و غایت آن است.
طائی با اشاره به کتابی درباره گفتوگو اظهار کرد: گفتوگو راهکار مناسبی برای قوتبخشیدن به جامعه مدنی و بیدار کردن احساس مسئولیت در افراد است. جوانان مسلط به آداب گفتوگو میدانند که اگر کلام را با عوامل ساخت اجتماعی خود رد و بدل نکنند معانی جدید در جامعه مدنی خلق نخواهد شد و کلام میمیرد و اگر کلام بمیرد وسایل و تجهیزات دیگری برای پیام به وجود میآید که خوشایند جوانان، فرهیختگان و... نخواهد بود.
وی در پایان به جملهای از شکسپیر اشاره کرد و گفت: باید به یاد بیاوریم که «انسان خردش ستایشبرانگیز، استعدادش بیپایان، با صورتی ستودنی و با حرکتی سریع در کردار چونان فرشتگان و در فهم و ادراک همچون خدا مایه زیبایی عالم و فخر همه جانداران است».