استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به مقالهای ویژگیهای دولت کوتهنگر را چنین برشمرد: «اعتنای اندک به دیدگاههای کارشناسی در فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع؛ شتابزدگی در فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع و سوم؛ ترجیح نظاموار ملاحظههای کوتاهمدت به ملاحظههای بلندمدت».
فاطمه جعفری-عطنا؛ نشست «اقتصاد سیاسی؛ عقلانیت کوتهنگر، عقلانیت دورنگر» در قالب سلسلهنشستهای خرد و توسعه، یکشنبه ۱۲ آذرماه فرهنگی با حضور دکتر فرشاد مؤمنی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبائی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات برگزار شد.
فرشاد مؤمنی درباره عقلانیت کوتهنگر عنوان کرد: این عقلانیت در قلمروی علم اقتصاد از دو جایگاه مورد توجه قرارگرفته است. یک جایگاه به بنیانهای اندیشهای بنیادگرایی بازار مربوط میشود که در آن کانون اصلی تمرکز تحلیلهای بنیادگرایی بازار و تعادلهای لحظهای است.
وی ادامه داد: طرفداران این امر بر اساس قاعده فردگرایی چنین فرض میکنند که بلندمدت چیزی جز جمع افقی تکتک لحظهها نیست پس تمرکز بر نگرشهای لحظهای منافاتی با دورنگری ندارد. او همچنین اضافه کرد که جامعه بشری هزینههای بسیار سنگینی پرداخت تا متوجه منافات بسیار زیاد آنها شود.
مومنی یادآور شد: جایگاه دیگری که بحث از کوته نگری در علم اقتصاد دارد به مقاله پیشگام حسین مهدوی که دربارهی دولت رانتی است برمیگردد.
به بیان استاد دانشگاه در مقاله یاد شده، حسین مهدوی سه مشخصه برای دولت کوتهنگر معرفی میکند که عبارتاند از «اعتنای اندک به دیدگاههای کارشناسی در فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع؛ شتابزدگی در فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع و سوم؛ ترجیح نظاموار ملاحظههای کوتاهمدت به ملاحظههای بلندمدت».
مؤمنی در ادامه به تقابل این رویکرد با رویکرد دورنگر اشاره کرد و گفت: بهطور اساسی اندیشه توسعه به اعتبار دورنگری و تغییرات بلندمدت و معطوف به پایداری مطرح میشود؛ بنابراین هرجا که از دورنگری صحبت میشود منظور از آن، شرط موفقیت برای دستیابی به توسعه و ایجاد تمهیدات نهادی برای ایجاد دو گروه از همراستاییها است. یکی همراستایی میان منافع فردی و جمعی و دیگری همراستایی میان ملاحظههای کوتاهمدت و بلندمدت. ما در واقع پروژههای شکستخورده یا موفق توسعه را از زاویهی این دو همراستایی مورد ارزیابی قرار میدهیم.
او همچنین اضافه کرد که «از دیدگاه رویکرد دورنگر، جامعه موفق یا نظام تصمیمگیری موفق آن است که به آزادیهای شخصی و امکان انتخاب احترام بگذارد و آن را جز لوازم توسعه بداند و در عین حال این توانایی را داشته باشد که ترتیبات نهادی را به گونهای سامان دهد که وقتی افراد در جستجوی نفع شخصی خودشان هستند، این جستوجوگری منافاتی با مصالح جامعه و ملاحظات بلندمدت نداشته باشد».
مؤمنی با توجه به شرایط کنونی ایران اظهار کرد: من به چندین اعتبار با توجه به شرایط فعلی ایران از رویکرد اقتصاد سیاسی استفاده میکنم؛ یک آنکه رویکرد اقتصاد سیاسی یک نگرش بین رشتهای به انسان دارد خواه اقتصادی، خواه غیراقتصادی باشد. دوم آنکه رویکرد اقتصاد سیاسی یک رویکرد غایت محور است، به این معنا که به غایت فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع از دریچهی مشخص کردن برندگان و بازندگان آن فرایند نگاه میکند.
او ادامه داد: چیزی که برای ما در تاریخ علم اقتصاد به یادگار مانده؛ آن است که برای اولین بار در مکتب تاریخی آلمان به این مسئله توجه شد که دل بستن به تعادلهای لحظهای و برجسته کردن ملاحظات کوتاهمدت از منظر سطح توسعه دو گرفتاری بزرگ را پدید میآورد؛ اول اینکه معمولاً مصالح دور مدت قربانی ملاحظات کوتاهمدت میشود و دوم، آموزههای کوتاه نگر اولویت را به جای تمرکز بر تولید، به مصرف میدهند.
وی افزود: در برابر این رویکرد، رویکرد توسعهگرا وجود دارد که نگرشی دور مدت دارد. طرفداران این رویکرد استدلال میکنند که هر جامعهای که اولویت را به مصرف بدهد و از تولید غفلت کند. محکوم به شکست و فروپاشی است.
فرشاد مؤمنی به تجربههای موفق توسعهای هم اشاره کرد و گفت: از جنبه ایجابی هر تجربه موفق توسعهای را که نگاه کنید روی یک فلسفه اخلاقی استوار شده است که رهنمودهای عملی آن متمرکز بر حداقل مصرف به میزان ضروری و حداکثر تولید تا سرحد توان است.
او همچنین توضیح داد که دو دیدگاه درباره تولید وجود دارد، یکی نگاه بنیادگرایی بازار که دارای فرضی به نام ثبات سایر شرایط است؛ به این معنا که همه چیز را برای تولید مساعد در نظر میگیرد، بنابراین نگاهی که به تولید دارد به مثابه ی یک امر انتزاعی به شمار میرود.
عضو هیئتعلمی گروه برنامهریزی و توسعه اقتصادی اضافه کرد: دیگری، دیدگاه توسعهگرا است که بیان میکند تولید را باید بهصورت یک حیات جمعی دید. آنها استدلال میکنند که فعالیتهای تولیدی در ابتدا به ساکن در برابر فعالیتهای غیر مولد قادر به رقابت نیست، زیرا تولید با سه گروه هزینه روبهرو است که فعالیتهای غیرمولد یا با آنها روبهرو نیستند یا به میزان اندکی نسبت به فعالیتهای تولیدی با آنها روبهرو میشوند.
«گروه اول را هزینههای سوخت شده یا ازدسترفته مینامند. بدین معنا که این هزینهها در مسیر فعالیت تولیدی قرار میگیرند و قابل بازگشت نیستند.
گروه دوم، محدود شدن داراییها است. بدین معنا که وقتی در حیطهای معین با ابزارهای مخصوص شروع به کار میشود، دیگر از آن ابزارها برای تولید چیز دیگری نمیتوان بهره برد.
و در آخر، سومین گروه از هزینهها را هزینههای مبادله تشکیل میدهند که عبارت است از؛ مبادلههایی که تولیدکننده با دولت، نیروی کار، عرضهکننده تجهیزات، عرضهکننده کالاهای خام و واسطهای و با مشتریان دارد».
مؤمنی با توضیح هزینههای مذکور گفت: تولید تنها به شرطی در جامعه ریشهدار میشود که افراد به راحتی نتوانند از راه رانت، ربا و دلالی بهرهمندی غیرعادی پیدا کنند. همچنین برای امکانپذیر شدن تولید باید راه خلاقیت را باز کرد زیرا در نظامهای سیاسی سرکوبگر، بنیانهای تولیدی نمیتوانند به رقابت بپردازند.
او اضافه کرد: بقا و بالندگی هر جامعه به تولید وابسته است چرا که وقتی تولید، مقهور فعالیتهای غیر مولد شود بحران کمیابی شدت پیدا میکند و به دنبال آن همکاری و اعتماد جای خود را به ستیز و حذف میدهند و فقط از راه حذف رقیبان بالقوه است که میشود حداقلهای لازم را برای بقا پیدا کرد. در این زمان مناسبات مبتنی بر خشونت، ستیز و حذف را خواهیم داشت که از دل این مناسبات انواع بحرانهای کوچک و بزرگ اقتصادی شکل خواهند گرفت.
او با اشاره به سیاستهای کوته نگر در ایران تصریح کرد: اگر این مباحث را متوجه شویم میتوانیم ایران کنونی را از منظر اقتصاد سیاسی ببینیم که به طرز غیرمتعارفی تولیدکنندهها و عامه مردم قربانی اصلی سیاستهای کوته نگر شدهاند؛ که البته صورت دیگر آن برندگان یا غیر مولدها هستند که به هیچ وجه قادر به حفظ ثبات در جامعه نخواهند بود.
عکس: فاطمه جعفری_عطنا