استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا گفت: زنان به دلیل تبعیض در توزیع فرصتهای شغلی در کشور، فرصت کسب تجربه در سطحهای کلان مدیریتی کشور را به دست نمیآورند، چرا که تجربۀ کمتر موجب به دست نیاوردن فرصتهای شغلی بهتر میشود و این عدم تجربۀ کافی توجیه مناسبی برای نادیده گرفتن زنان در سطحهای کلان مدیریت کشور میشود.
به گزارش عطنا، نشست هماندیشی «برابری جنسیتی در مدیریت شهری» با حضور دکتر حسین راغفر، اقتصاددان نهادگرا و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، زهرا صدراعظمنوری و محمدجواد حقشناس، اعضای شورای شهر تهران و جمعی از فعالان این حوزه دوشنبه ۱۳ شهریور ماه در دفتر حزب اعتدال و توسعه برگزار شد.
در بخشی از این نشست دکتر حسین راغفر، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا به تبیین موانع برابری جنسیتی پرداخت و گفت: مسئلۀ تبعیض اشتغال زنان در ایران عوامل متعددی دارد که یکی از آنها مسائل و موانع فرهنگی مانند مسئولیت دوگانۀ زنان است که در به نحو احسن انجام دادن وظایفشان در محیط کار محدودیت ایجاد میکند.
وی در ادامه افزود: مانع دیگر مانع قانونی است که خیلیها از سر حمایت از وضعیت اشتغال زنان این قوانین را دنبال میکنند و به تصویب می رسانند که نفع کارفرماها را به سمت استخدام مردان سوق میدهد، مثل مرخصیهای دوران بارداری، دوران شیردهی، ساعت کار کمتر و بازنشستگی زودتر از مردان، اینها سبب میشود هزینۀ کار برای کارفرماها بیشتر شود و طبیعتاً بین انتخاب زنان و مردان، ترجیحشان بر استخدام مردان است.
آمار اشتغال زنان در ایران ۱۴ درصد است در حالی که میانگین جهانی این آمار ۵۰ درصد است.
وی ادامه داد: مجموعۀ این موانع و عوامل باعث شده است که آمار اشتغال زنان در ایران 14 درصد باشد که میانگین جهانی این آمار 50 درصد است و بدین ترتیب، نسبت ما با فاصلۀ جهانی خیلی زیاد است اما با بالا رفتن آگاهی زنان ایرانی از حقوقشان در سالهای اخیر ما شاهد کم شدن شکاف دستمزد بین زنان و مردان به خصوص در مشاغل رسمی هستیم.
استاد دانشگاه الزهرا با اشاره به وضعیت نابرابری در کشور گفت: یکی از دلایل مهاجرتهای گستردۀ دختران تحصیلکردۀ ایرانی به کشورهای دیگر فقدان فرصتهای شغلی عادلانه است؛ این تبعیضها به زنان ختم نمیشود و همۀ ما به نوعی با تبعیضهای مختلف طبقاتی و گروهی در جامعه آشنا هستیم که تبعیضی ساختاری است و باید مسئولان و نهادها پاسخگو باشند.
حسین راغفر در ادامه افزود: با توجه به شرایط سیاسی کشور و بهرهبرداریهایی که ممکن است بعضی از جریانها از اصطلاح «برابری جنسیتی» داشته باشند توصیه میکنم به جای اصطلاح «برابری جنسیتی» از اصطلاح «عدالت جنسیتی» استفاده شود تا فرصت خردهگیری را از مخالفهای این جریان بگیرد.
این اقتصاددان اصل دستیابی به مناصب سیاسی و مدیریتی در سطحهای کلان کشور را «شایستگی» دانست و اظهار کرد: یکی از بُعدهای شایستگی داشتن «تخصص» است که خوشبختانه در سالهای اخیر زمینههای رشد تحصیلی زنان در مقطع آموزش عالی فراهم شده و بُعد دیگر داشتن «مهارت» است که لزوما تحصیل در مراکز آموزش عالی به کسب مهارت کافی و لازم منجر نمیشود.
وی لازمۀ کسب مهارت در کشور را ورود به بازار کار دانست و افزود: در نظام آموزشی ما، افراد حین کار مهارتها را کسب میکنند و چون در کشور ما تبعیضها مانع توزیع برابر فرصتهای شغلی در سطح کلان بین زنان و مردان شده است، زنانِ اندکی مهارتهای لازم برای کسب منصبهای سیاسی و مدیریتی در سطح کلان را دارند.
راغفر پیشنهاد کرد: نهادی دیدهبانِ عدالت جنسیتی تشکیل شود و گفت: این نهاد باید مسئلۀ تبعیض اشتغال در نهادهای مختلف را ردیابی کند و به جامعه گزارش دهد تا موجب فشار افکار عمومی بر تصمیمگیرندهها و مدیران کشور شود.
وی گفت: با توجه به تغییر در مدیریت شهرداری و شورای شهر تهران انتظار میرود که تعدادی از شهرداران مناطق و مدیران عالی شهرداری از بین زنان شایسته و کارآمد انتخاب شوند اما متاسفانه زنان در جامعۀ ما کمتر دیده میشوند و در این 38 سال پس از انقلاب حدود 200 نفر هستند که همواره مدیریتهای کلان کشور بودهاند که همین مدیریتهای طولانی خود منشأ فساد است، بنابراین این شکل باید تغییر کند و زنان و مردان شایسته سرکار بیایند.
13 سال پیش وقتی ما مسئلۀ فروش کلیه را مطرح کردیم عدهای از نمایندگان مجلس ما را متهم به سیاهنمایی و تریبون اسرائیل بودن کردند و چهار سال بعد نمایندگانی گفتند: «چه اشکالی دارد یک عده بفروشند و یک عده بخرند؟» نمایندگانی که باید حامی حقوق مردم در مجلس باشند!
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا گفت: متاسفانه ما در جامعهای زندگی میکنیم که ساختار اقتصادی ما مولد نابرابری است، اقتصادی که مبتنی بر کارکردهای سرمایههای تجاری و مالی است؛ آمارها نشان میدهد 1300 هزار میلیارد تومان سپردههای بانکی وجود دارد که بابت آن بالغ بر 200 هزار میلیارد تومان بهره پرداخت میشود بنابراین کل بودجۀ جاری کشور 300 هزار میلیارد تومان است، تامین این 200 هزار میلیارد تومان به عهدۀ مردم با افزایش تورم و تولیدکنندهها با بالا رفتن هزینههایشان است که نتیجۀ این امر کاهش رفاه عمومی و فرصتهای شغلی است.
وی اضافه کرد: پیامد این امر تغییر فضای عمومی کشور از فضای مبتنی بر تعامل و همکاری به فضای مبتنی بر خصومت است، طبیعتا اقشار آسیبپذیر بیشتر در معرض این آسیبها قرار میگیرند، مانند کودکانکار که با اشکال مختلف ظلم و بیعدالتی مواجه هستند؛ این جامعه ویژگیهای یک جامعۀ رو به رشد را ندارد و بستری برای رقم زدن بیعدالتیهای بعدی است.
راغفر با بیان اینکه بستر اقتصاد سیاسی کشور ما تولید کنندۀ بیعدالتی و فساد است، تصریح کرد: در سال 95 هر تهرانی به طور میانگین 10 میلیون و نیم بهرۀ بانکی گرفته است، معنای این اقتصاد، تورم، رکود و از بین رفتن شغل است، زمانی که فرصتهای شغلی در جامعه کم میشود افراد به صور مختلفی از جمله نفوذ و پارتیبازی به رقابت باهم میپردازند که موجب بددلی در قربانیان نسبت به اقشار فرادست است که نتیجۀ آن رشد خصومت در جامعه است.
این استاد دانشگاه در ادامه به مسئلۀ فقر در جامعه اشاره کرد و گفت: جامعۀ ما در حال حاضر با فقر فاحشی روبهرو است که محصول سیاستهای اشتباه سه دهۀ اخیر است که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی آفریده است، فقر خانوادههای زنسرپرست در کشور 25 درصد بیشتر از فقر خانوادههای مردسرپرست است که خود نشاندهندۀ آسیبپذیری بیشتر زنان در جامعه است.
وی افزود: منشأ ناامنی که امروز شاهد آن هستیم، فقر گسترده و کمرشکنی است که در جامعه به وجود آمده، تن فروشی، کلیه فروشی که از زمان جنگ شروع شده بود که آن زمان قیمت کلیه 150 هزار تومان بود و امروزه به 30 میلیون تومان افزایش پیدا کرده از مصداقهای این امر هستند.
راغفر ادامه داد: 13 سال پیش وقتی ما مسئلۀ فروش کلیه را مطرح کردیم عدهای از نمایندگان مجلس ما را متهم به سیاهنمایی و تریبون اسرائیل بودن،کردند و چهار سال بعد نمایندگانی گفتند «چه اشکالی دارد یک عده بفروشند و یک عده بخرند؟» نمایندگانی که باید حامی حقوق مردم در مجلس باشند! در حال حاضر شاهد رشد بچه فروشی و فروش قرنیۀ چشم به علت فقر در کشور هستیم که نشان از تخریب بافت زیرین اجتماعی در جامعه دارد؛ این اقتصاد قربانیان بسیاری خواهد داشت که از جملۀ آنها زنان هستند.
این اقتصاددان ضمن توصیه به زنان برای تشکیل نهادهای فعال و تاثیرگذار در زمینههای تبعیض قومیتی، جنسیتی و نژادی گفت: این نهادها سالهاست که در کشورهای صنعتی توسط زنان راهاندازی شده و آنها تمام این تبعیضهای قومی، جنسیتی و نژادی را رصد میکنند که طی زمان به موقیتهای قانونی دست پیدا کردهاند و گزارشهای رسمیای اعلام میکنند که بر تصمیمگیریهای مدیران تاثیرگذار است و حتی گاهی کارفرماها را به دادگاه میکشانند.
این اقتصاددان با طرح راهکاری برای برون رفت از این وضعیت سخن خود را به پایان رساند و گفت: گام اول آگاه شدن افراد نسبت به حقوقشان، گام بعدی تشکیل نهادهای مدنی که منجر به فشار افکار عمومی بر مدیرهای کلان کشور میشود است که نتیجۀ آن رفتن به سوی عدالت اجتماعی است.