عضو هئیت علمی اقتصاد دانشبینان پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری در جمع پژوهشگران فارسیزبان گفت: در حوزههایی مثل صنعت نفت به دانش ضمنی دست یافتیم ولی در بخش توامندی سازماندهی و مدیریت این دانش و تبدیل کردن آن به صعنت ناموفق هستیم.
به گزارش عطنا، اولین دوره کارگاه بینالمللی «مدیریت تکنولوژی و نوآوری برای فارسیزبانان» چهارم شهریورماه در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامهطباطبائی با حضور جمعی از استادان دانشگاههای افغانستان آغاز شد.
در روز دوم این کارگاه، روحالله ابوجعفری، عضو هئیت علمی اقتصاد دانشبینان پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری در سخنانی، گفت: قسمت عمده دانش، دانش «چرایی» است، چرایی بیشتر در علوم پایه و فنی مهندسی مطرح است، مثلا دلیل به وجود آمدن یک پدیده چیست؟ یا وقتی پزشک به دنبال علت یک بیماری میگردد.
وی با اشاره به اینکه مرحله دیگر دانش «چگونگی» است، اظهار کرد: اینکه چگونه ما میتوانیم از نطقه آ به نقطه ب و از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب برسیم. برای مثال، اینکه چگونه میتوانیم درآمد سرانه یک کشور را از یک نقطه به یک نقطه بالاتری برسانیم.
ابوجعفری افزود: اینکه این امر چگونه اتفاق میافتد مسلماً نیازمند فرآیندی است که دانش اقتصاد به آن پاسخ میدهد و در کنار آن، دانش مدیریت میخواهد به این پاسخ دهد که ما چگونه مثلا سود یک سازمان را از 20 درصد به 50 درصد برسانیم.
عضو هئیت علمی اقتصاد دانشبینان پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری یادآور شد: نکته مهم این است که «دانش چه کسی» را هم باید داشته باشیم، اینکه دانش را از چه کسی بگیرم مهم است، همچنین پاسخ اینکه کدام قسمت دانش است که بیشتر نیازهای ما را برآورده میکنند هم مهم است.
وی با بیان اینکه دو نوع نظام مالی (نظام مالی بانکمحور و نظام مالی بورسمحور) در جهان وجود دارد، گفت: غالب مدلهایی در کشورهای اروپایی و غربی مورد استفاده قرار میگیرد، نظام مالی «بورسمحور» است، اما نظامهای مالی آلمان و ژاپن با این کشورها فرق داشتند و این دو کشور نظامهای مالی دیگری دارند که این در واقع مثال بارز برای «دانش چه کسی» است.
ابوجعفری با بیان اینکه باید در اخد فناوری و دانش به بستر جغرافیایی و فرهنگی توجه کنیم، اظهار کرد: اگر کشور افغانستان کوهستانی و فاقد دشتهای وسیع است و تولیدات کشاورزی آن بیشتر باغی است پس این کشور نباید از دانش کشاورزی استرالیا و آمریکا تقلید و اخذ دانش کند و نیازمند اخذ دانش کشاورزی از کشوری است که شرایط جغرافیایی و اقلیمی آن شبیه افغانستان است.
او با اشاره به نظریات پولانی درباره دانش، تصریح کرد: به عقیده این اندیشمند دو نوع دانش داریم، اولی دانش کدگذاری شده است یعنی دانشی که در ذهن وجود داشته تبدیل به یک متن مکتوب شده است، اصطلاحاً تبدیل به کد شده است و کس دیگری آن را میخواند و بخشی از آنچه که در ذهن نویسنده بوده به مخاطب منتقل میشود.
عضو هئیت علمی اقتصاد دانشبینان پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری با بیان اینکه نوع دوم دانش، دانش ضمنی است که در بین سطوح است، اظهار کرد: بینشهای استادی که در تجربه چندین ساله خود در تدریس و پژوهش بهدست آورده است و برداشتهایی خاصی که وی داشته است، دانش ضمنی آن استاد در حوزه تخصصیاش را تشکیل میدهد.
وی افزود: دانش ضمنی مثل کوه یخی در اقیانوس است که یک دهم آن بیرون است و باقی آن دیده نمیشود، بنابراین با خواندن کتاب و مقاله دانشی منتقل نمیشود و باید با مردمی که فناوری را دارند زندگی و تعامل کرد، وگرنه بیش از هفتاد درصد قوانینی که در آمریکا وجود دارد در ایران هم وجود دارد.
ابوجعفری ادامه داد: اما ایران صاحب آن تعامل و اکوسیستم خاص آمریکا نیست، بنابراین تاریخ، بستر خاص اجتماعی و فرهنگی، و تعاملی که باعث شکلگیری یک فناوری در اکوسیستم خاص آمریکا شده است با ما متفاوت است و به راحتی با انتقال فیزیکی یک فناوری به کشور ما توسعه رخ نمیدهد، چون اکوسیستم، تاریخ و شیوه زیست ایران با آمریکا متفاوت بوده است.
وی با بیان اینکه در اقتصاد دانشبنیاد بر اهمیت دانش ضمنی تاکید میشود، گفت: در انتقال تکنولوژی هم همین طور است و اگر شرکتی میخواهد تکنولوژی را منتقل کند به صرف اینکه تنها دانش فنی و تجهیزات آن را انتقال دهد، کافی نیست.
ابوجعفری با مثالی ادامه داد: در ایران هم گاهی رفتهایم کل تجهیزات یک کارخانه را خریده و به با حجم زیادی کتاب، مستندات، آزمایشات و تحقیقات آن کارخانه را به ایران آوردهایم. اما فردی بومی که آنها را بخواند، کسی که آنها را متوجه شود و این مستندات را درونی کرده و بتواند اجرایی کند وجود نداشته است.
وی با بیان اینکه دانش ضمنی در صعنت نفت ما تقریبا شکل گرفته است، گفت: مثلا در زمان جنگ تحمیلی که چاه نفت ایران توسط عراق بمباران میشد و آتش میگرفت و کسی نبود آن را خاموش کند، ضمن اینکه به پنجاه متری چاه نفت در حال سوختن نمیشود نزدیک شد چون خود چاه آدم را به سمت خود میکشد، اما اینجا یک دانش ضمنی ایجاد شد و ما توانستیم هر چند با هزینههای زیاد از جمله شهید، آتش چاه نفت خود را خاموش کنیم.
ابوجعفری اضافه کرد: بنابراین وقتی که عراق چاههای نفت کویت را بمباران کرد و این چاهها آتش گرفتند ما رفتیم آنها را خاموش کردیم اما مسئله اینجاست چرا هیچ شرکتی در این زمینه در ایران به وجود نیامد؟ این نشانگر آن است که ما در حوزه دانش در برخی از صنایع مثل نفت به دانش ضمنی دست یافتیم ولی در بخش توامندی سازماندهی و مدیریت این دانش و تبدیل کردن آن به صعنت ناموفق هستیم.
وی در پایان گفت: نوآوری یعنی تبدیل دانش به ارزش(اقتصادی) است. اگر تبدیل دانش به ارزش صورت بگیرد در نهایت این را باید در بهبود اقتصادی و بهرهوری باید دید.