مي گويند در قديم «لات هرزه گويي» بود که در کوچه و بازار مي گشت و هر چه را خلاف ميل خود مي ديد يا هرکس را که دل خوشي از او نداشت، به باد فحش و ريشخند مي گرفت. تا اين که روزي فردي از درشکه پايين آمد و بر سرش فرياد کشيد: «هيچ معلوم است تو چه کاره اي؟ مستبدي؟ دموکراتي؟ جمهوري خواهي؟ آزادي طلبي؟ لطفا تکليف خود را مشخص کن!»
حالا به نظر مي رسد که ترامپ هم، لات هرزه گوي چاله ميدان سياست زمانه ماست. او نيز براي اين که خودي نشان دهد، هرگاه به کسي يا چيزي که مي رسد، نيش چاقويي مي زند و مي گذرد. يک بار تقصير مشکلات ينگه دنيا را به گردن فيل ها مي اندازد و ديگر بار آن را به خران نسبت مي دهد، يا يک روز، به نيمي از دنيا اعلام جنگ مي کند و روز ديگر، شاخه زيتون به سويشان دراز مي نمايد، يا اين که امروز تروريست ها را تکفير مي کند و فردا آنها را تحسين و تجهيز مي کند. خلاصه اين که، اين جناب، تکليف خود را روشن نمي کند تا مشخص شود که با خودش چند چند است!
به هر حال، گرد و خاکي که ترامپ امروز در جهان سياست به راه انداخته، حتي علماي سياست با تلسکوب هم نمي توانند افق ها را ببينند. آنان به محض اين که آسمان جهان سياست را آفتابي پيش بيني مي کنند، يکباره حضرت پرزيدنت در اتمسفر مجازي خود، رعد و برقي مي زند و رگباري در حد لاليگا به راه مي اندازد.
انگار، اين حضرت ميدان سياست را با قفس کشتي کچ اشتباهي فرض کرده و فکر مي کند که در اينجا هم مي تواند بر سر هر کسي و هر چيزي هارت و هورتی بکند و خط و نشاني بکشد و هل من مبارز بطلبد و يا جفت پا از بام اتازوني بر سينه کشوري فرود بيايد وآن را نقش بر زمين کند و در ميان هوراها کمربند قهرماني بر دوش بياندازد.
در حالي که نمي داند، صحنه سياست، نه قفس کشتي کچ است و نه او کشتي گير لايق. بلکه ترامپ يک لات هرزه گويي است که پيشه اش لاف زني از پشت قفس است، که تنها در بازار پوپوليسم، آن هم از نوع آمريکايي آن مي تواند چنين بساط کاسبي پهن کند.
چنين است که ترامپ را نبايد يک فرد خاص در نظر گرفت، بلکه او را بايد مدل دموکراسي مونتاژ شده در کارخانجات پوليتيک يانکي ها دانست. در واقع، ترامپ محصول وصلت ناميمون سياست با بورژوازي است. وصلتي که هميشه عاقبتش توليد کوتوله هاي سياسي است. همان طوري که امروز، کوتوله اي سياسي اي به نام ترامپ را پس انداخته است.
آري! ترامپ نه تنها يک کوتوله سياسي است، اواصلا تفاله دموکراسي است، که از دهان مجسمه آزادي به زمين سياست پرتاب شده است.