عطنا - یکی از کلیدواژههای بسیار مهم دولت در حوزه روابط بینالملل، رابطه متوازن است. یعنی توازن در روابط خارجی. دولت قبل سیاست خودش را مبتنی بر گرایش و نگرش به غرب گذاشته بود. اینکه اگر ما بتوانیم با غرب کنار بیاییم و مسأله برجام و سایر مسائل را حل کنیم میتوانیم پیشرفت و توسعه کشور را داشته باشیم. لیکن دولت جدید زمانی که زمام امور را در اختیار گرفت، سیاست خارجی ما در شرایط نامناسبی به سر میبرد بویژه با توجه به تحریمهای بینالمللی و اقداماتی که امریکاییها علیه ما انجام داده بودند و بیاعتمادی که در روابط ما و غرب وجود داشت، اتفاقاً سیاست خارجی ایران را تئوریزه کرد و آن نظریه را ما میتوانیم سیاست خارجی متوازن بنامیم.
در سیاست خارجی متوازن، شما به هر دو بخش مهم در روابط بینالملل، یعنی هم در اصطلاحی که در غرب معروف شده توجه دارید به ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا و کشورهایی نظیر آنها و همزمان به شرق کشورهایی مثل چین، روسیه، هند و کشورهایی که قابل اعتنا و مهم در سطح روابط بینالملل هستند توجه دارید. در روابط متوازن شما تمام منافع خودتان را در گرایش به یکی از این قطبهای شرق و غرب جستوجو نمیکنید، سعی میکنید طوری منافع ملی خودتان را پیش ببرید که به بهترین نحو ممکن بتوانید از غرب و شرق استفاده کنید.
زمانی که دولت آقای رئیسی زمام امور را در اختیار گرفت، یکی از اقدامات بسیار مهمی که انجام داد، بحث احیای برجام بود. در بحث احیای برجام چه کسی بدقولی کرده بود؟ امریکاییها. چه کسانی به قولهایی که داده بودند عمل نکردند یا ترک فعل کردند؟ اروپاییها. این دولت آمد و گفت من حاضرم بر سر منافع ملی با نمایندگان اتحادیه اروپا و کشورهای غربی پای میز مذاکره بنشینم - که روسیه و چین هم حضور داشتند، ولی بیشترین مشکل با امریکا و اروپا بود- گفتوگو کنیم تا منافع ملی تأمین بشود. اما حاضر نیستیم کل منافع ملی خودمان را با غرب ببندیم. چون همین اتفاقی خواهد افتاد که بعد از خروج امریکا از برجام افتاد و کشور با یک تلاطم و بحران شدید اقتصادی مواجه شد. همزمان با این مسأله، دولت توجه به شرق را هم مدنظر قرار داد. بحث قرارداد راهبردی ۲۵ساله با چین، بحث قرارداد راهبردی ۲۰ساله با روسیه که پس از سفر آقای رئیسی به روسیه امکانپذیر شد و مراحل اجرایی خودش را طی میکند و هم عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای - که یکی از قدرتمندترین سازمانهای منطقهای در سطح جهان محسوب میشود - اینها نشان میدهد که اولاً دولت در سیاست خارجی برنامه دارد و دوم اینکه، دولت در سیاست خارجی اتفاقاً تئوری دارد. نمیآید تمام منافع خودش را در گرو رابطه با شرق یا تمام منافع را در رابطه با غرب تعریف کند. لذا سیاست خارجی متوازن یک سیاست خارجی است که این دولت دارد پیگیری میکند در سطح بینالملل.
در سطح منطقهای هم این دولت برنامه دارد. دولت هدفگذاری کرده که بتواند از پتانسیل بازارها و رابطه با کشورهای همسایه که چیزی بین ۵۵۰ تا ۶۰۰ میلیون نفر بازار را شامل میشود و بازار بسیار مهمی است که ما در بحث ساخت وساز، در بحثهای عمرانی، در بحث صادرات مواد غذایی، در بحث صادرات برخی از صنایع، حتی صنایع نظامی هم در بازارهای همسایه میتوانیم تأثیرگذار باشیم، لذا در بحث منطقه هم دولت سیاست همسایگی را به عنوان اولویت خودش قرار داد و برنامه خودش را مبتنی بر تنشزدایی با کشورهای همسایه قرار داد. همان طور که مطلع هستید امیر قطر به ایران سفر کرد، آقای رئیسی به عمان سفر خواهد کرد، سفرهایی که وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به کشورهای همسایه داشته، اینها همه نشان میدهد که دولت برنامه دارد و تئوری دارد و اینکه برخیها معتقدند که دولت در حوزه سیاست خارجی بدون برنامه و بدون داشتن تئوری حرکت میکند به اعتقاد من درست نیست.
بحث سوم این است که از همان ابتدا شخص رئیس جمهور اعلام کرد بحث ایجاد پیوند بین سیاست خارجی و اقتصاد برای ما بسیار مهم است. لذا یکی از تکالیف مهم وزیر امور خارجه بر این قرار داده شده که معاونت اقتصادی وزارت خارجه هم در راستای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی و هم در راستای توسعه وپیشرفت صادرات و در عین حال روابط متقابل دیگر در حوزه اقتصادی تقویت بشود. بنابراین برنامه دولت در حوزه سیاست خارجی هم استفاده از تمام توانمندیها و پتانسیلهای این بخش برای توسعه روابط اقتصادی بود و قرار دارد و طبق برنامهها و اخباری هم که وجود دارد، در سفرهایی که رئیس محترم جمهور انجام میدهند و یا وزیر امور خارجه انجام میدهند، یکی از اولویتهای نخست، بحث اقتصاد است.
در بحث رفع تحریمها دولت دارای برنامه بوده است و بخش مهمی از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شده و در بحث ارتباط بین اقتصاد و سیاست خارجی، بخش مهمی از تولیدات نفت که قبلاً به فروش نمیرفت در حال حاضر در حال فروش است با کمک وزارت خارجه و همکاری وزارت نفت. لذا دولت برنامه دارد و تئوری هم دارد.
سیاست خارجی متوازن و توازنگرا عنوان تئوریای است که روی سیاست خارجی دولت در سطح بینالملل میتوان گذاشت. توسعه سیاست همسایگی در حوزه منطقهای جزو اولویتهای دولت است و برنامههایش هم برنامه استفاده کامل از سیاست خارجی برای تحقق منافع ملی بویژه حل و فصل مسائل و مشکلات اقتصادی است.
یکی از اتفاقات نادرستی که در دولت قبل افتاد، این بود که دولت قبل معتقد بود که اگر ما بتوانیم با امریکا و غرب کنار بیاییم خود به خود کشورهای منطقه خلیجفارس و خاورمیانه هم با ما کنار خواهند آمد و روابط ما، یک روابط مناسبی خواهد شد. بنابراین از سیاست منطقهای غفلت کرد. به این معنا که معتقد بودند با توجه به نوع وابستگیای که حکومتهای پادشاهی منطقه به ایالات متحده امریکا دارند، اگر ما در برجام به نتیجه مشخصی برسیم خود به خود این کشورها از امریکا تبعیت میکنند و ما مشکلی در حوزه مسائل منطقهای نخواهیم داشت. در حالی که شاید مهمترین مسأله و مشکلی که ما در منطقه خودمان، بخصوص در خلیجفارس داشتیم، بدبینی تاریخیای بود که اینها نسبت به ما داشتند. این البته مربوط به دوره جمهوری اسلامی ایران هم نیست و از دوره پهلوی هم وجود داشت و بعد از انقلاب با تبلیغات منفیای که امریکاییها و صهیونیستها انجام دادند تشدید شد و در بعضی مواقع بهبود پیدا میکرد ولی بعداً دوباره تحت تأثیر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، مجدداً این بدبینی تا حدود زیادی برگشت.
یکی از اقداماتی که باید انجام میگرفت با کشورهای حوزه خلیجفارس، اعتمادسازی بین آنها بود. این اعتمادسازی در دیپلماسی و روابط بینالمللی بیش از اینکه در سخنرانی اتفاق بیفتد و یا در بیانیهها صورت بگیرد، در مذاکرات و ملاقاتهای دو و چندجانبه است که اتفاق میافتد که شما در این ملاقاتها وقتی به صورت چهره به چهره، با مقامات همپایه خودتان گفتوگو میکنید و اعتماد و اطمینان لازم را به آنها میدهید، بسیار تأثیرگذار است. ما در دولت قبلی کمترین مراوده را با کشورهای حاشیه خلیجفارس داشتیم که البته عوامل مختلفی در این مسأله دخیل بودند از جمله تغییر و تحولی که در امریکا صورت گرفت و ترامپ رئیس جمهور امریکا شد و اساساً او هم با خروج از برجام، بر این مسأله بدبینی بین کشورهای خلیجفارس با ما افزود.
دولت جدید وقتی زمام امور را در اختیار گرفت، یکی از اولویتهای اصلیاش باید بر این قرار میگرفت که با همسایهها وارد حل و فصل اختلافات بشود. ما با عربستان در دولت قبل دچار اختلافاتی شدیم که یکی از موضوعات اختلاف یمن بود، یکی از اختلافات فاجعه منا بود، یکی از بحثها بسته شدن سفارت عربستان در ایران بود. دولت جدید به این نتیجه رسید که اگر بتواند با بزرگ کشورهای حاشیه خلیجفارس یعنی با عربستان سعودی مشکل را حل کند، به احتمال فراوان با بقیه کشورها هم حل و فصل مشکل قابل انجامتر است. بنابر این گفتوگو و مذاکره با کشورهایی مثل عربستان ، قطر، عمان و کویت آغاز شد. البته بحث بحرین هم در روابط ما با عربستان از جایگاه مهمی برخوردار بود. همین طور بحث سوریه، بحث دیگری بود که مسأله سوریه پروندهاش خاتمه پیدا کرد و بحث بحرین و یمن و فاجعه منا و تعطیلی سفارت عربستان جزو موضوعاتی است که همچنان برقرار است. این مذاکرات صورت گرفته و ما زمانی میتوانیم سیاست همسایگی خودمان را به بهترین نحو ممکن اجرا کنیم که اولاً یک منطقه امن و باثبات داشته باشیم و دوم اینکه بتوانیم مسائل و مشکلات خودمان را با همسایگانمان حل کنیم و تنشزدایی و اعتمادسازی انجام بگیرد.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: