استاد روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبائی: می گویند در قدیم «لات هرزه گویی» بود که در کوچه و بازار میگشت و هر چه را خلاف میل خود میدید یا هرکس را که دل خوشی از او نداشت، به باد فحش و ریشخند میگرفت. تا این که روزی فردی از درشکه پایین آمد و بر سرش فریاد کشید: «هیچ معلوم است تو چه کارهای؟ مستبدی؟ دموکراتی؟ جمهوری خواهی؟ آزادی طلبی؟ لطفا تکلیف خود را مشخص کن!» ...
دکتر عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در عطنا به حرفهای رئیس جمهور آمریکا در سازمان ملل واکنش نشان داد و به زبان کنایه و استعاره نوشت:
می گویند در قدیم «لات هرزه گویی» بود که در کوچه و بازار میگشت و هر چه را خلاف میل خود میدید یا هرکس را که دل خوشی از او نداشت، به باد فحش و ریشخند میگرفت. تا این که روزی فردی از درشکه پایین آمد و بر سرش فریاد کشید: «هیچ معلوم است تو چه کاره ای؟ مستبدی؟ دموکراتی؟ جمهوری خواهی؟ آزادی طلبی؟ لطفا تکلیف خود را مشخص کن!» ...
حالا به نظر میرسد که ترامپ هم، لات هرزه گوی چاله میدان سیاست زمانه ماست. او نیز برای این که خودی نشان دهد، هرگاه به کسی یا چیزی که میرسد، نیش چاقویی میزند و میگذرد. یک بار تقصیر مشکلات ینگه دنیا را به گردن فیل ها میاندازد و دیگر بار آن را به خران نسبت میدهد، یا یک روز، به نیمی از دنیا اعلام جنگ میکند و روز دیگر، شاخه زیتون به سویشان دراز مینماید، یا این که امروز تروریست ها را تکفیر میکند و فردا آنها را تحسین و تجهیز میکند. خلاصه این که، این جناب، تکلیف خود را روشن نمی کند تا مشخص شود که با خودش چند چند است!
به هر حال، گرد و خاکی که ترامپ امروز در جهان سیاست به راه انداخته، حتی علمای سیاست با تلسکوب هم نمی توانند افق ها را ببینند. آنان به محض این که آسمان جهان سیاست را آفتابی پیشبینی میکنند، یکباره حضرت پرزیدنت در اتمسفر مجازی خود، رعد و برقی میزند و رگباری در حد لالیگا به راه میاندازد.
انگار، این حضرت میدان سیاست را با قفس کشتی کج اشتباهی فرض کرده و فکر میکند که در اینجا هم میتواند بر سر هر کسی و هر چیزی هارت و هورتی بکند و خط و نشانی بکشد و هل من مبارز بطلبد و یا جفت پا از بام اتازونی بر سینه کشوری فرود بیاید وآن را نقش بر زمین کند و در میان هوراها کمربند قهرمانی بر دوش بیاندازد.
در حالی که نمی داند، صحنه سیاست، نه قفس کشتی کج است و نه او کشتی گیر لایق. بلکه ترامپ یک لات هرزه گویی است که پیشه اش لاف زنی از پشت قفس است، که تنها در بازار پوپولیسم، آن هم از نوع آمریکایی آن میتواند چنین بساط کاسبی پهن کند.
چنین است که ترامپ را نباید یک فرد خاص در نظر گرفت، بلکه او را باید مدل دموکراسی مونتاژ شده در کارخانجات پولیتیک یانکی ها دانست. در واقع، ترامپ محصول وصلت نامیمون سیاست با بورژوازی است. وصلتی که همیشه عاقبتش تولید کوتوله های سیاسی است. همان طوری که امروز، کوتوله ای سیاسی ای به نام ترامپ را پس انداخته است.
آری! ترامپ نه تنها یک کوتوله سیاسی است، او اصلا تفاله دموکراسی است، که از دهان مجسمه آزادی به زمین سیاست پرتاب شده است.