عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: اگر این مورد رخ دهد، ما باید یک «ذهنیت مشترک» میان این مفهوم که «تحول علوم انسانی چیست» و رابطه آن با سه سطح دانشگاه، جامعه و دولت چگونه است، ایجاد کنیم.
به گزارش عطنا، نشست هماندیشی استادان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع «بررسی تحول و ارتقا علوم انسانی» یکشنبه، ۲۱ خردادماه به همت دفتر نمایندگی نهاد مقام معظم رهبری در سالن شهید ارشاد این دانشکده با حضور جمعی از استادان برگزار شد.
ابوالقاسم فاتحی دهاقانی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه سالهاست در مورد تحول علوم انسانی بحث میشود، اظهار کرد: این موضوعی است که میتوان از چند منظر آن را مورد بحث قرار داد که البته نمیتوان در این زمان کوتاه تمام مناظر را بررسی کرد.
وی افزود: کاری که ما میتوانیم در این جلسات صورت دهیم آن است که با ارائه طبقهبندی مباحث، دورنمایی از تحول علوم انسانی به دست آوریم و برای این امر در گام نخست باید مشخص کرد که تحول در علوم انسانی به چه معناست و این یعنی باید چیستی تحول در علوم انسانی باید شفاف و واضح شود.
فاتحی با بیان اینکه بخشی از تحول در علوم انسانی میتواند کار معرفتی و تولید فلسفه مضاف (فلسفههای خاص) باشد، گفت: در گام دوم باید به دقت بررسی کرد که متولی این کار کجاست و سپس بررسی کنیم که ترتیب و تقدم آن به چه شکل است.
وی مرحله بعد از این موضوع را برنامهریزی خواند و بیان کرد: سپس در سومین گام باید دید آنچه که از حرف فلسفه مضاف و نظام معرفتی بیرون آمده و به نهادسازی رسیده است به برنامهریزی نیاز دارد که بر اساس دو مرحله قبل، این برنامهریزی انجام میشود.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی چهارمین مرحله را فرهنگسازی در جامعه، دولت و دانشگاه برشمرد و تشریح کرد: یکی از اشکالات ما این است که با نادیده گرفتن این چهار مرحله از آنها گذر کردهایم و میخواهیم بدون سپری کردن مراحل پیشنیاز برای اجرا، خیلی سریع به اجرایی شدن برسیم.
وی افزود: چند سالی است که میخواهیم تحول در علوم انسانی را اجرا کنیم اما چطور؟ با کدام نظام معرفتی، نهادها، برنامه، فرهنگسازی؟ ما به قدری عجله داریم که سریعا به سراغ اجرا میرویم اما چه چیز را میخواهیم اجرا کنیم؟
به گفته فاتحی یکی از مشکلات جدی در اجرایی شدن تحول در علوم انسانی طی نکردن صحیح گامهای مورد نیاز برای رسیدن به مرحله اجرا است و این البته به آن معنی نیست که چند سال برای رسیدن به هر گام نیاز داشته باشیم اما باید چارچوب و طبقه بندی را مشخص و شفاف کرد.
وی ادامه داد: بخش دیگری از کار این است که مشخص کنیم تحول در علوم انسانی چه چیز نیست و بخشهای سلبی کار را دریابیم و در مورد اسلامی کردن علوم انسانی شاهد بودیم که بحثهای سلبی بیشتر مطرح شد تا ایجابی، یعنی به این ترتیب اگر بتوانیم مشخص کنیم که چه چیزی نمیخواهیم، میتوانیم به اینکه چه چیزی میخواهیم به طور واضح و مشخص دست یابیم.
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: اگر این مورد رخ دهد، ما باید یک «ذهنیت مشترک» میان این مفهوم که «تحول علوم انسانی چیست» و رابطه آن با سه سطح دانشگاه، جامعه و دولت چگونه است، ایجاد کنیم.
وی افزود: در مورد ارتباط چیستی تحول علوم انسانی با جامعه باید نیازها را پیدا کنیم و در ارتباط با دولت، باید بررسی کرد که اساسا ارتباط یعنی چه؟ آیا ما باید به سراغ دولت برویم و یا دولت به سراغ ما بیاید؟
فاتحی با اشاره به اینکه در دانشگاه چند سطح مدیران، استادان و دانشجویان وجود دارد، خاطرنشان کرد: تا زمانی که ندانیم چه میخواهیم، نمیتوانیم ذهنیت مشترک ایجاد کنیم و اگر ذهنیت مشترک ایجاد نکنیم، نمونهای از مثال «هر کسی از ظن خود شد یار من» خواهیم بود.
وی معتقد است: اگر راه میان بری بزنیم به جای تحول در علوم انسانی، «تحول در انسان» را مطرح کنیم، به قول فرموده امام راحل «دانشگاه کارخانه آدمسازی است» یعنی تحول، تحول انسان است و علوم انسانی به این خدمت میکند که علوم انسانی در آن تحول ایجاد کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی در پایان با بیان اینکه دو دیدگاه کلی نسبت به انسان وجود دارد، خاطرنشان کرد: دیدگاه انسان طبیعتگرا و انسان هستیگرا، دو نوع نگاهی هستند که بایستی در مورد هریک به تفکیک بحث شود و لازم است که بحثهای انسانشناختی را مطرح کنیم، حتی اگر این دیدگاهها با نگاهی غربشناسانه باشد.