به گزارش عطنا، عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان درباره انتخابات جاری که در 29 اردیبهشت در ایران برگزار میشود، چند نکته را حائز اهمیت دانست که در پی میآید؛
1-درهیچ کجای جهان-نه فقط ایران- رسانه آزاد نداریم. چه رسانههای سنتی وچه رسانههای مدرن. تازمانی که رسانههای سنتی و مدرن وابستگی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک دارند، آزاد نیستند. تازمانی که آگهیها وارد رسانهها میشوند استقلال معنی ندارد. پس ما نمیتوانیم بگوییم که رسانههای نوین نسبت به رسانههای سنتی آزادترهستند و اصلاً چنین چیزی درست نبوده واشتباه است. هررسانه ای که تأسیس میشود به طور خواسته و ناخواسته وابستگی به صاحبان زر و زور پیدا میکند. تا این وابستگی وجود دارد صحبت کردن از آزادی و استقلال رسانهای بی معنا است. درزمان انتخابات این وابستگی شدیدتر میشود چرا که بسیاری از رسانهها دنبال این هستند که آگهی و رپرتاژ آگهی بگیرند و منفعت مالی برند. در اینجا دیگر رسانه آزاد، بی طرفی یا خنثی بودن بی معنی است. معتقد هستم هیچ رسانهای نمیتواند مدعی شود که من آزاد و مستقل هستم.
2-درعرصه رسانهای نباید خودمان را به این بحث محدود کنیم که رسانههای مدرن آزاد هستند و رسانههای سنتی غیرآزادند. نباید در انتخابات فقط تاثیرگذاری رسانههای مدرن یا شبکههای اجتماعی را صددرصدی و بقیه را فاقد اثرگذاری بدانیم. متاسفانه آنچه در مملکت ما رعایت نمیشود و در آن غرق شدیم این است که فکر میکنیم رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی آزاد و مستقل هستند در حالیکه که اینگونه نیست.
3-ما در کشورمان به ارتباطات سنتی توجه نکردیم و آنها فراموش شدهاند. اگر توجه کنیم بخشی از آرا همیشه از طریق ارتباطات سنتی به دست آمدهاند. باید اشاره کنم منظورم ارتباطات سنتی است ونه رسانههای سنتی! درحالیکه نباید راههای ارتباطات سنتی نادیده بگیریم وازآن غفلت کنیم چرا که شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین تنها بخشی از آرا را به وجود میآورند. برای درک بهتر موضوع ابتدا باید ببینیم مخاطبان این رسانههای مدرن چه کسانی هستند. آیا تمام مردم ایران از رسانههای نوین و شبکههای مجازی استفاده میکنند؟! همه رأی دهندگان مخاطب رسانههای اجتماعی هستند؟ واقعیت این است که تنها بخشی از مردم مخاطبان شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی هستند و بخشی دیگر هنوز مخاطبان رسانههای سنتی مثل رادیو و تلویزیون و روزنامهها بوده و از آنها کسب اطلاع میکنند. بخشی از آرا در انتخابات ایران همواره وابسته به ارتباط میان فردی و سنتی است. اگر تمام این ابعاد را در نظر بگیریم آن زمان میتوانیم راجع به تأثیر رسانهها و ارتباطات در رأی گیری و رأی سازی صحبت کنیم.
4- خیلیها درباره نقش آگاهی سازی رسانههای مجازی و نوین صحبت میکنند اما من می گویم این آگاهی به وجود نمیآید چون درجامعه ما متاسفانه مطالعه وجود ندارد. جامعه ما جامعه شفاهی است و فرهنگ شفاهی برجامعه حاکم است. وقتی در جامعه میانگین مطالعه کتابهای غیردرسی سه دقیقه در طول سال است چه انتظاری از این مخاطب میتوان داشت؟!
5- معتقدم وقتی یک مناظره انتخاباتی از تلویزیون پخش زنده میشود درواقع همه حرکات و سکنات آن کاندیدا در معرض دید عموم قرار میگیرد. بیننده میفهمد کدام استرس دارد، کدام راحت است، کدام راست میگوید یا... حالا با اینکه با ترفندهای تصویری وسینمایی بخواهند مثلاً یک کاندیدا را بهتر نشان دهند و دیگری را بدتر کاری ندارم. موضوع مهم این است که اگر همین مناظره در شبکه مجازی مطرح شود به دلیل وجود واسطه دیگر آن تأثیر را ندارد. مثلاً همه میدانند که عکاسی عینیترین حالت ژورنالیستی است درحالی که عکسی که گرفته میشود خود حامل و حاصل زاویه نگاه عکاس است. پس عکاس هم در آن عکس دخل و تصرف کرده و ذهنی گرایی و جهت گیری او وجود دارد. این را هم باید بگویم که به نظر من شهروند خبرنگار در جامعه ما یک اصطلاح من درآوردی است. چرا که شهروند خبرنگاردرحالی مطلبی میگذارد یا خبری رابازتولید میکند که نظریات خود و جهت گیریهایش را خودآگاه یا ناخودآگاه درآن اعمال میکند. اینها مسائل مهمی است که نباید نادیده بگیریم. هرخبرنگار یا هرفردی کار خبری انجام بدهد بالاخره در آن جهت گیری وجود دارد چراکه از منظر خودش نگاه کرده است. به همین دلیل خبری که در رسانههای نوین تولید میشود بسیار شبیه به حکایت فیل در تاریکی مولانا است که هرکسی در تاریکی فیل را به چیزی که تصور داشت تشبیه میکرد. اما در رسانهای مثل تلویزیون این مساله عیانتر است درواقع میتوان گفت قسمتهای بیشتری از آن فیل مشخص است. تلویزیون چه دوستش داشته یا نداشته باشیم-به جهت گیریهای تلویزیون هم کاری ندارم وقبول دارم که وجود دارد- امروز رسانهای است که اعتبار منبع دارد اما شبکههای مجازی اعتبار منبع ندارند. شبکههای مجازی پر از شایعه است و منابع خبری وجود ندارد. مشخص نیست منبع خبر کجا است. اعتبار منبع باید برای ما مهم باشد که در رسانهای مثل تلویزیون و برنامه پخش زنده مناظرهها مسجل میشود.
6- متاسفانه دورنمای رسانههای مجازی در جامعه را تیره و تار میبینم. انقلاب و انفجار رسانهای را هم قبول ندارم ومعتقدم انفجار مخاطب به وجود آمده است. رسانههای نوین مخاطبان را سطحی نگر، منفعل و افکار عمومی را تخریب کرده است. شبکههای مجازی و شبکههای نوین مخاطب را از بطن جامعه به حاشیه رانده است. درواقع دیگر مخاطبی وجود ندارد.
7-امروز اگر بخواهیم عاقلانه حرف بزنیم نباید بگوییم رسانههای مجازی صددرصد تاثیرگذار و مستقل و رسانههای سنتی فاقد تاثیرگذاری هستند. به نظرم این دیدگاه اشتباه است. ما باید بدانیم این دو رسانه مکمل هم هستند. نمیتوانیم یکی را نادیده بگیریم. به بیان بهتراگر به عنوان یک روزنامه نگارحرفه ای بخواهید اخبار را رصد کنید نمیتوانید بگویید فقط اخبار تلویزیون ایران را قبول دارم و به بی بی سی هیچ توجهی ندارم یا برعکس. یا اخبار سایتها و روزنامههای موافق دیدگاه خودم را فقط رصد میکنم. روزنامه نگار حرفهای برای درک حقیقت باید تمامی اخبار رسانههای مختلف را رصد کند. ما به عنوان روزنامه نگار هم باید بی بی سی را ببینیم و هم تلویزیون ایران را. نباید تک بعدی نگاه کنیم. درباره رسانههای مدرن و سنتی هم همینگونه است. ما هردوبعد را باید درنظر بگیریم. اگر فقط تاثیرگذاری رسانههای نوین را لحاظ کرده و رسانههای سنتی را فاقد تاثیرگذاری بدانیم به نظرم این تفکر ما را به ناکجاآباد خواهد برد و تاوان سنگینی هم خواهد داشت. اتفاقی که در کشور ما افتاده و امروز به نظر بیشترسرمایه گذاریها در حوزه رسانههای مدرن انجام میشود. ما فکر میکنیم تمام ایران تهران است و همه درحال استفاده از شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی هستند درحالیکه اینگونه نیست. بخشی از این شبکههای اجتماعی مخاطبانش در تهران هستند اما در روستاها فردی که کشاورز است شبکه اجتماعی ندارد برای او تلویزیون، مسجد و هیات ها و تکایا رسانه هستند و ممکن است حرفی که از این طریق میشنود بیشتری تأثیر را روی او داشته باشد. ما باید مخاطبان را بسنجیم و بدانیم در کدام مکان هستیم و آن وقت است که میتوانیم تحلیل درستی داشته باشیم. ما درعالم حرفهای باید حرفی بزنیم که مطابق منطق و علم باشد. نباید بگوییم که رسانههای مدرن دیگر همه فضای اطلاعاتی را در اختیار دارند. دولتمردان و سیاستمداران ما نیز باید به این موضوع توجه داشته باشند، چرا که ممکن است تمام سرمایه گذاریشان را روی یک بخش رسانهای بگذارند و درنهایت متوجه شوند که کارشان درست نبوده است.