منظور از «فرهنگ از پايين» فرهنگي است كه بر ظرفيتهاي فرهنگي افراد تأكيد ميكند بدون آنكه كسي از آنها خواسته باشد در راستاي يك برنامه فرهنگي مشخص و براي دستگاه فرهنگي يا غيرفرهنگي مشخصي توليد بكند.
به گزارش عطنا، روزنامه همشهری در روز شنبه 27 خرداد ماه مطلبی را از دکتر مسعود کوثری، عضو هیئت علمی علوم ارتباطات دانشگاه تهران در باب فرهنگسازی از پايين به چاپ رسانده است که در ادامه با یکدیگر میخوانیم.
از مباحث این روزهای رهبری درباره فرهنگ یک نکته اساسی میتوان استنباط کرد و آن تأکید بر فرهنگ از پایین است. منظور از «فرهنگ از پايين» فرهنگي است كه بر ظرفيتهاي فرهنگي افراد تأكيد ميكند بدون آنكه كسي از آنها خواسته باشد در راستاي يك برنامه فرهنگي مشخص و براي دستگاه فرهنگي يا غيرفرهنگي مشخصي توليد بكند. متأسفانه بررسي عملكرد فرهنگي در دهههاي گذشته نشان داده كه وقتي پاي سفارش به ميان ميآيد، از هر طرف كه باشي، كار توليد شده از غناي چنداني برخوردار نيست. بنابراين، اكثر محصولات توليدشده به سفارش راهي به آينده پيدا نميكنند و مصرف موقتي دارند. زيرا توليدي كه از دل بر نيايد و از ايمان به چيزي نشأت نگرفته باشد، بر دل نمينشيند.
بنابراين، بايد راهي يافت كه ظرفيتهاي فرهنگي مردم بدون آنكه گرفتار برنامهريزي و سفارش و در نهايت پول شوند، بجوشند و به توليد آثار فرهنگي منجر شوند. در موضوع «آتش به اختيار» به هيچ وجه از سخنان رهبري مفهوم آشوب و هرج و مرج در بخش فرهنگ و مسائل دانشجويي برنميآيد، بلكه هدف فعال كردن آن بخش از ظرفيتهاي فرهنگي است كه به هر دليلي راه به امكانات و پشتيبانيهاي مالي و برنامهاي دولت پيدا نميكند. مفهوم فرهنگ از پايين نهتنها انتقاد از نهادهاي فرهنگي نا موفق دارد، بلكه به جوانان و توليدكنندگان بالقوه نيز انتقاد ميكند كه چرا نشستهايد و كاري نميكنيد و از آنان ميپرسد كه آيا فقط وقتي يك سفارش و حمايت دولتي در پس كاري باشد بايد توليد كرد يا ميتوان تنها براساس دغدغههاي فرهنگي به خلاقيت دست زد؟
پرسش اين است كه آيا ميتوان كاري را توليد كرد كه ظاهراً كسي آن را نخواسته يا سفارش نداده است ولي به درد كشور و مشكلات فرهنگي آن ميخورد؟ حتي ميتوان گفت كه رهبري توجه بيشتر به بازگرداندن سؤال بهخود جوانان و كساني كه ظرفيت و يا دغدغه توليد فرهنگي دارند را در اولويت قرار ميدهند. بهعبارت ديگر از آنان ميخواهند كه از تلاش دست نكشند و همهچيز را به درخواست و سفارش برنامه نهادهاي فرهنگي دولتي موكول نكنند. اين استراتژي بهعبارت ديگر بهمعناي فعالسازي انقلابي ظرفيتهاي فرهنگي است كه وجود دارند ولي بلاتكليف هستند. اين استراتژي بر آن است كه اگر در حوزههاي ديگر فعالسازي انقلابي ميتواند كارگشا باشد و ما نتيجه آن را بارها ديدهايم، در حوزه فرهنگ هم ميتواند راهگشا باشد.
اين سخن بهمعناي تعطيلي برنامهها، فعاليتها و ظرفيتهاي فرهنگي نهادهاي دولتي نيست، بلكه افزودن بر آن است. اين سخن بهمعناي هرج و مرج فرهنگي نيست، بلكه فعالسازي انقلابي آن بخش از ظرفيتهاي فرهنگي است كه بلاتكليف ماندهاند و منتظر خواست و سفارش هستند. فقط انتقاد نكنيم، توليد كنيم.