«توسعه کمی آموزش عالی و کاهش تعداد داوطلبان در سالهای اخیر»، عبارتی است که بارها در مصاحبههای مسئولان تکرار شده و هر از چند گاهی نیز آمار و ارقامی از ظرفیت خالی دانشگاهها ارائه میشود، اما کمتر کسی به تبعات چنین فرآیندی اشاره دارد، تبعاتی مانند خالی ماندن صندلیهای دانشگاهها و مراکز مختلف آموزش عالی، کاهش سطح کیفیت دانشگاهها، ناکارآمدی و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی، مدرکگرایی و... که تاثیرات منفی بسیاری را نه تنها در جامعه علمی، بلکه در پیشرفت کشور بر جای میگذارند.
به گزارش عطنا به نقل از ایسنا، بحران «صندلیهای خالی» در دانشگاهها چندسالی است گریبان نظام آموزش عالی کشور را گرفته، اتفاقی که نشان از کاهش جمعیت دانشجویی کشور دارد. موضوعی که دکتر محمد فرهادی وزیر علوم در سومین جشنواره معرفی و تجلیل از استادان و دانشجویان برتر دانشگاه امام صادق (ع) با صراحت بر آن اذعان کرد و با تاکید توقف گسترش کمی دانشگاهها، حرکت به سمت کیفیگرایی آموزش را ضروری دانست و گفت: «امروز به نقطه ای رسیدهایم که دیگر نیاز به تاسیس دانشگاه جدید نیست زیرا 2800 موسسه آموزش عالی در کشور داریم و باید اولویت و تقدم را بر توسعه کیفی آموزش عالی قرار دهیم، چراکه متقاضی تحصیل در آموزش عالی به ویژه در رشتههای فنی و مهندسی و علوم انسانی کاهش یافته است و فقط در تعدادی از رشتههای علوم تجربی متقاضی زیاد وجود دارد.»
در همین راستا دکتر مجتبی شریعتی نیاسر، معاون آموزشی وزارت علوم در اظهار نظری موضوع خالی شدن صندلی دانشگاهها را تائید و از رشد منفی پذیرش دانشجو در همه مقاطع تحصیلی نسبت به سال گذشته خبر داد و افزود: «سهم دورههای کاردانی و کارشناسی از این کاهش 7 درصد رشد منفی، کارشناسی ارشد 2 درصد رشد منفی و دکتری 8.7 درصد رشد منفی است.» این اظهار نظر به طور شفاف و مستند به خالی ماندن صندلی دانشگاههای کشور اشاره دارد.
نکته قابل توجه اینکه بحران «صندلیهای خالی» دانشگاهها بیش از اینکه دانشگاههای دولتی و درجه یک را تهدید کند دانشگاههای خصوصی و پولی را با بحران مواجه می کند، علی آهونمنش رئیس اتحادیه دانشگاهها و موسسات غیرانتفاعی با اشاره به این نکته و با بیان اینکه 75 تا 80 درصد ظرفیت این دانشگاهها خالی از دانشجو است به ایسنا گفت: در برنامه پنجم توسعه ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها و موسسات غیرانتفاعی حدود 800 هزار نفر بود اما در حال حاضر تعداد 420 هزار دانشجو در این موسسات مشغول به تحصیل هستند و میزان ورود دانشجو در دانشگاههای غیرانتفاعی هر سال کاهش مییابد بطوریکه پذیرش دانشجو در این موسسات برای سال 95 در مقایسه با سال 94 حدود 25 درصد کاهش یافته است.
این موضوع از دید مسئولان سازمان سنجش آموزش کشور به عنوان متولی برگزاری آزمونهای کشور نیز دور نمانده و به گفته دکتر حسین توکلی، مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور، «تعداد داوطلبان آزمون سراسری سال 95 نسبت به آزمون سراسری سال 94 ، 17 هزار و 961 نفر نسبت به سال 93، 171 هزار و 272 نفر ، نسبت به سال 92 ، 223 هزار و 521 نفر، نسبت به سال 91، 206 هزار و 224 نفر، نسبت به سال 90، 272 هزار و 930 نفر و نسبت به سال 89، 426 هزار و 763 نفر کمتر شده است.»
هر چند در حال حاضر صندلیهای خالی عمدتا متعلق به دانشگاههای کوچک، برخی موسسات غیرانتفاعی و یا دانشگاههای غیر دولتی هستند اما چنانچه همین روند ادامه داشته باشد، گریبان دانشگاههای مادر و حتی دانشگاههایی که هدف و کارکردی متفاوت از سایر دانشگاهها دارند را نیز میگیرد.
در این زمینه دانشگاههای فنی و حرفهای و علمی کاربردی نیز با وجود رویکرد متفاوت به آموزش عالی داشتن رویکرد مهارتافزایی و کارآفرینی از سونامی صندلیهای خالی در امان نیستند، بهطوری که چندی پیش سرپرست دانشگاه جامع علمی کاربردی به وجود صندلیهای خالی در این دانشگاه اشاره کرده و گفته بود «در حال حاضر در دانشگاههای غیر انتفاعی، پیام نور، آزاد و حتی دانشگاههای دولتی روزانه صندلی خالی وجود دارد. بنابراین این طبیعی است که همه ظرفیت دانشگاه جامع علمی کاربردی پُر نشود.»
دانشگاه فنی و حرفهای نیز با مشکل صندلی خالی مواجه است و آمار ارائه شده از سوی مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور مبنی بر اینکه برای شرکت در آزمون دورههای کاردانی نظام جدید دانشگاه فنی و حرفهای و موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی و غیردولتی برای رشتههای با آزمون 171 هزار و 692 داوطلب ثبتنام کردند در حالی که ظرفیت پذیرش این دورهها 187 هزار و 250 نفر است، گواه این موضوع است.
در این راستا، کارشناسان پیشنهادهای مختلفی را برای ساماندهی، کاهش کمی و افزایش کیفی آموزش عالی به وزارت علوم در دولت یازدهم ارائه کردند که توقف گسترش دانشگاهها، اولویت دادن به کیفیت آموزش، راهاندازی رشتهها بر اساس نیازسنجی از جامعه، حذف رشتههای قدیمی و ناکارآمد از طریق بازنگری رشتههای آموزشی، نسل سوم و کارآفرین کردن دانشگاهها و....از جمله آنها است.
حسین سلیمی رئیس دانشگاه علامه طباطبائی وجود انواع چالشهای نظام آموزش عالی را در ایجاد بحرانی با عنوان «صندلیهای خالی» مرتبط دانست و افزود: اولین چالش این است که توسعه آموزش عالی در کشور براساس نیازهای معرفتی یا مهارتی جامعه نبوده و نوعی مدرکگرایی لجامگسیخته در جامعه ایجاد شده است؛ چرا که ارائه و کسب مدرک به هر قیمتی و بدون اینکه بدانیم در جامعه ما از لحاظ معرفتی و مهارتی چه نیازهایی وجود دارد، انجام میشود.
وی در ادامه تصریح کرد: متاسفانه ما توانستیم نظامها و شاخههای فرعی در آموزش عالی ایجاد کنیم که بعضاً این نظامها در حال حاضر از لحاظ اقتصادی و اداری دچار مشکل شدند به طوری که دانشگاههای بزرگ با صدها هزار دانشجو که مشخص نیست چه مهارتی را میآموزند مواجه شده، به طوری که این مدرکگرایی تورمی را در حوزه آموزش عالی ایجاد کرده است.
رئیس دانشگاه علامه طباطبائی همچنین با بیان اینکه نظام آموزشی ایران مبتنی بر حفظیات و تقلید از نظریات بیگانه است، تاکید کرد: در رشتههای علوم انسانی، علوم پایه و حتی برخی حوزههای علوم فنی با ارائه نظریاتی مواجه هستیم که کاربردی در جامعه ایران ندارند و دانشجویان این نظریات را فرا میگیرند اما در نهایت نمیدانند چه کاربردی در زندگی آنها دارد. بنابراین نظام آموزشی ما بصورت «کمی» و بدون اینکه در تامین کیفیت و در نظر گرفتن معرفت و مهارت لازم برای دانشجویان تأمل جدی کرده باشیم، گسترش یافته است.
سلیمی تاکید کرد: «دانشگاههای ما با خلاء جدی از لحاظ معرفتی و ظرفیت مواجه شدند اما باید به این نکته توجه کرد که بحران صندلیهای خالی در دانشگاههای برتر و بزرگ کشور وجود ندارد و اگر این دانشگاهها محور توسعه فعالیتهای دانشگاهی بودند با مشکل صندلیهای خالی مواجه نبودیم چراکه در دورههای تحصیلات تکمیلی (مقطع کارشناسی ارشد و دکتری) هیچکدام از دانشگاههای سطح یک با بحران صندلی خالی مواجه نیستند و حتی از لحاظ معرفتی و مهارتی هم این مشکل را ندارند.»
به گفته وی، «در حال حاضر دانشگاههای برتر هفت درصد بار آموزش عالی کشور را بر عهده دارند و 60 درصد تولید علم توسط این دانشگاه انجام میشود حتی فارغالتحصیلان این دانشگاهها نیز جایگاه مناسبی در جامعه دارند.بنابراین اگر سرمایهگذاری اصلی را بر روی دانشگاههای برتر بگذاریم نتیجه را سریعتر در بقیه زیرشاخههای آموزش عالی خواهیم دید.»
پدیده «بحران صندلیهای خالی» به عنوان اصلیترین چالش فعلی نظام آموزش عالی کشور، از چشم استادان و کارشناسان این عرصه دور نمانده و نگرانیهایی را در بین آنها ایجاد کرده است بطوری که دکتر محمدرضا اختصاصی استاد نمونه کشوری در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر اینکه خالی شدن صندلی دانشگاهها به عوامل مختلف فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و غیره بستگی دارد، گفت: امروزه نام وزارت علوم با علم، فناوری و پژوهش قرین شده است در حالی که کلمه فرهنگ که در گذشته جزء نام این وزارتخانه بود حذف شده و باید با توجه بیشتر به بعد فرهنگ در دانشگاهها این کلمه را احیا کنیم و اجازه ندهیم فرهنگ تحتالشعاع علم قرار بگیرد. متاسفانه مباحث فرهنگی دانشگاهها تحت الشعاع علم زدگی قرار گفته است.
وی در ادامه اخلاق را از دیگر عوامل انگیزشی ورود به دانشگاهها در جامعه میداند و میافزاید: باید به مباحث اخلاق در رشتههای مختلف بخصوص رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها بسیار جدیتر و بااهمیتتر توجه کنیم و این موضوع در همه مباحث علمی، آموزشی و تحقیقاتی رعایت شود چراکه وضعیت فعلی اخلاق علمی در دانشگاهها مطلوب یک کشور اسلامی نیست چرا که این عامل در شکلگیری نگرش مثبت افراد برای ورود به دانشگاهها میتواند، تاثیرگذار باشد.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه یزد، آموزش کیفی باید از همان دوران مدرسه یعنی دبستان مورد توجه قرار بگیرد و در دوران دانشگاه نیز ادامه داشته باشد، چرا که علمی برای جامعه مفید است که کاربردی باشد، یعنی نظام آموزشی بهگونهای باشد که در جهت کسب علم برای کاربرد حرکت کنیم نه علم برای علم که در آن فقط به فکر تولید مقاله و ارتقاء خود باشیم.
این استاد نمونه کشوری در ریشهیابی علت خالی بودن صندلی دانشگاهها نیز گفت: یکی دیگر از دلایل خالی بودن صندلی دانشگاهها این است که جامعه ما متوجه این موضوع شدهاند که ما به نوعی دچار علمزدگی شدهایم و به این درک رسیدهاند که دانشگاهها نهفقط برای گرفتن مدرک بلکه برای پر کردن خلاءهای زندگی آنها کفایت نمیکند و مدرک دانشگاهی نمیتواند آینده آنها را تامین کند.
اختصاصی اضافه کرد: کیفیت آموزش در بخشهای مختلف حتی دانشگاههای باکیفیت و دولتی هم نمیتواند زمینهها و نیازهای اشتغال فارغالتحصیلان را تامین کند. دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی توانمندی لازم را برای کارآفرینی و اشتغال را ندارند و تقریباً جامعه به سیستم آموزشی بیاعتماد شدهاند. بنابراین لازم است دانشگاهها بیشتر به سمت علوم تحقیقات و علمی کاربردی حرکت کند.
به گفته این استاد نمونه کشوری، یکی از راهکارهای آموزش کیفی در دانشگاهها این است که دانشگاههای خصوصی که کیفیت آموزشی لازم را ندارند مورد بازنگری اساسی قرار بگیرند و رشتههایی در دانشگاهها راهاندازی شوند که براساس نیاز جامعه تعریف شده است. اگر این موضوع جدی گرفته نشود معضل صندلی خالی دانشگاهها گریبانگیر دانشگاههای دولتی درجه یک خواهند شد.
در ادامه کاظم قاسمی استاد برگزیده کشوری در سال 95، به چالشهای آموزشی نظام آموزش عالی کشور اشاره کرد و گفت: یکی از اصلیترین معضلات نظام آموزش عالی جامعه این است که این نظام متولی زیادی دارد و بسیاری از دانشگاههای خصوصی بدون توجه به نیاز کشور توسعه یافته است. در حالی که توسعه دانشگاهها و گسترش رشتههای آموزشی باید بر مبنای نیازسنجی از جامعه باشد.
وی در ادامه تصریح کرد: آموزش عالی کشور پاسخگوی تامین خواستهها و نیازهای جامعه نیست و فقط دانشجویانی را تربیت میکند که حتی در دوره دکتری نیز نمیتوانند بعد از فارغالتحصیلی برای خود شغل پیدا کنند. بنابراین آموزش عالی باید یک متولی مشخص داشته باشد تا بتوانند برنامهریزیهای آموزشی و صدور مجوز توسعه رشتهها و ایجاد دانشگاههای جدید را ساماندهی کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز با تاکید بر افزایش روز افزون بیاعتمادی جامعه نسبت به آموزش عالی، تاکید کرد: متاسفانه بسیاری از دانشگاهها نظیر پیام نور، علمی کاربردی و حتی دانشگاههای کوچک در شهرستانهای دورافتاده نیز مجوز راهاندازی رشتهها در مقاطع بالاتر از کارشناسی را دارند. این در حالی است که این توسعه بدون توجه به نیازهای جامعه اتفاق میافتد ضمن اینکه لطمه جبرانناپذیری به کیفیت آموزش در کشور وارد میکنند.
به گفته قاسمی، اگرچه وزارت علوم طی سالهای اخیر ارتقاء کیفیت آموزش را به عنوان یکی از برنامههای جدی دنبال میکند اما هنوز موفقیت چندانی در این زمینه کسب نکرده است و لازم است در این زمینه مجوز توسعه دانشگاههای غیردولتی را کاهش بدهیم و پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاههای دولتی و درجه یک صورت بگیرد، چراکه این دانشگاهها از لحاظ زیرساختهای آموزشی نظیر استاد، تجهیزات و سایر امکانات در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارند.
این استاد نمونه کشوری خاطرنشان کرد: باید انگیزههای لازم برای ورود دانشجویان در دانشگاهها افزایش پیدا کند و دانشجو این احساس را داشته باشد که دانشگاه محلی برای تحول علمی، نوآوری و یادگیری است که بعد از گذراندن دوره تحصیل میتواند نقش بسیار موثری در زندگی آینده او داشته باشد و ایجاد چنین انگیزهای نیز فقط با ارتقاء کیفیت آموزش و برنامهریزیهای آموزشی براساس نیازهای جامعه امکانپذیر است.
قاسمی همچنین تاکید کرد: در حال حاضر ظرفیت بسیاری از دانشگاههای غیردولتی و حتی دولتی در کشور بخصوص در شهرستانها خالی از دانشجو است. پیشنهاد من این است که مراکز غیردولتی در این شهرها طی تفاهمنامهای با وزارت آموزش و پرورش امکانات آموزشی خود را در اختیار این وزارتخانه قرار بدهند چراکه این شهرستانها با مشکل کمبود مدرسه مواجه هستند. همچنین توصیه میشود آموزش در نظام آموزش عالی همراه با پژوهش باشد تا آن کیفیت لازم و انگیزه ورود به دانشگاهها در جامعه افزایش یابد.
در ادامه ایرج مهدوی یکی دیگر از استادان نمونه کشوری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: نظام آموزش عالی در کشور با توجه به در اختیار داشتن سرمایه انسانی بالا و قوی میتواند پتانسیل علمی بسیار بالایی داشته باشد و اگر برنامهریزی منسجمی صورت بگیرد با کمک این زیرساختها میشود به جایگاه بسیار بهتری دست یابیم.
وی در ادامه تصریح کرد: باید تمرکز خود را به این نکته که چگونه بتوانیم از سرمایه انسانی در آموزش عالی استفاده کنیم، متمرکز شود و ارتقاء کیفیت آموزش عالی به این نکته بستگی دارد که اولاً آموزش بر مبنای نیاز جامعه و براساس مدلی تعریف شود که تناسب استاد و دانشجو در آن رعایت شود.
این استاد نمونه کشوری تاکید کرد: ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کیفیت آموزش در دانشگاهها ارتقاء پیدا کند اما نوع نگاه و برنامهریزیهای ما در راستای کمیگرایی و باید صدور مجوزها در حوزه آموزش بر مبنای نیازهای فعلی صورت بگیرد.
به گفته مهدوی، متاسفانه ظرفیت دانشگاههای کشور براساس مدلی مشخص تدوین نمیشود. یعنی اگر ما بتوانیم در نظام آموزش عالی دانشگاهها را بر مبنای ماموریتگرایی تعریف کنیم و به نسبت آن نیز نسبت دانشجو و استاد مشخص شود و در نهایت نظام ارزیابی و کنترل قوی نیز وجود داشته باشد، یقیناً مشکلات فعلی آموزش کشور بخصوص در حوزه خالی بودن صندلی دانشگاهها رفع خواهد شد و میتوانیم از طریق آموزش به توسعه پایدار برسیم.
وی در پایان تاکید کرد: رشد افزایش پذیرش دانشگاهها صرفاً شاخص مثبتی برای آموزش عالی به شمار نمیرود. آنچه که مهم است نوع نگاه به آموزش عالی و ماموریتی است که برای دانشگاهها طراحی میشود، چراکه یکی از شاخصهای ماموریت اصلی تولید علم و ثروت است و اگر این دو مقوله جدی گرفته شود بسیاری از مشکلات فعلی رفع خواهد شد.
اگرچه پدیده یا به نوعی بحران صندلیهای خالی در دانشگاهها به دلایلی از جمله تغییر هرم جمعیتی و توسعه بیرویه و بدون ضابطه رشتهها و مراکز آموزشی عالی به خصوص در دولت گذشته اتفاق افتاد، اما اگر اوضاع نابسامان آموزش عالی و هشدارهای کارشناسان این عرصه جدی گرفته نشود در آینده نزدیک این وضعیت دامنگیر دانشگاههای درجه یک نیز خواهد شد. حال باید دید با توجه به اذعان ضمنی مسئولان وزارت علوم نسبت به وجود "بحران صندلیهای خالی در دانشگاهها" آیا برنامههای فعلی وزارت علوم در عرصه سامان دهی آموزش عالی نظیر طرح آمایش سرزمین، ماموریت گرایی دانشگاهها، بازنگری رشتههای تحصیلی و جایگزینی رشته های جدید با رشته های کم کاربرد و غیره میتواند در ساماندهی اوضاع نابسامان دانشگاهها موثر باشد یا باید راهکارهای دیگری در این زمینه به کار گرفت؟