در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر انقلاب با صدور «بیانیۀ گام دوم انقلاب» و برای ادامهی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههی گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند. بیانیۀ «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. این گام دوم، انقلاب را به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور است نزدیک خواهد کرد.
به گزارش
عطنا، نشست «علوم اجتماعی و بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی» با حضور دکتر اردشیر انتظاری، دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، دکتر ابوتراب طالبی، دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی، دکتر علیاکبر تاجمزینانی، دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی به همت دانشکدۀ علوم اجتماعی و بسیج اساتید، دوشنبه، 20بهمن به صورت برخط(آنلاین) برگزار شد.
علوم اجتماعی در طراز بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی
دکتر
اردشیر انتظاری در جایگاه اولین سخنران گفت: «من به موضوعاتی که عینی هستند در این بحث اشاره میکنم. صرفنظر رویکردهای ملی که جنبۀ ترمز برای انقلاب داشتند در گام دوم باید رویکردهای متفاوت با رویکرد اول داشته باشیم و انفعال نسبت به علوم اجتماعی نباید باشد. ساختار باید با رویکرد آوانگارد باشد، مثلا نیاییم بگوییم دانشگاه چطور باشد، باید بگوییم دانشجو به دانشگاه بیاید یا خیر. باید به موضوعات انقلابی نگاه کرد. یعنی اوضاع متفاوت شود و تغییرات جزئی نباشند. ما در مسیر انقلاب هستیم. آنچه که رخ میدهد باید در ساحتها گوناگون بررسی شود. من در بحث آرایهها متمرکز میشوم، یعنی چه ترکیبات اجتماعیای در حال شکل گرفتن هستند.
باید به جریانهای فراملی پرداخت
ما بیاییم ببینیم چه ترکیبات اجتماعی داریم و علوم اجتماعی را بر اساس آن برنامهریزی کنیم. علوم اجتماعی امروزه مبتنی بر جامعۀ ملی محور است و نگاه فراملی در آن وجود ندارد. اگر نگاههای فراملی هم باشند به صورت حاشیهای و خیلی کوتاه است. جریانهای فراملی اصلی هستند و باید به آنها پرداخت. تبیین مسائل اجتماعی، روشنفکری و... به صورت اشتباه مسائل حاشیه هستند و بعضی اوقات به آنها سیاسی گفته میشود. مناسبات فراملی نادیده گرفته میشوند. تاکید به قدرت ملی چه معنا و چه شکلی دارد؟ سخن گفتن از فروپاشی ملی میشود در صورتی که تغییر آرایههای اجتماعی رخ میدهد ولی فقط به فروپاشی توجه میشود. مناسبات فراملی شکل گرفته است، جریانهای فراملی نیز شکل گرفته است. مثل بررسی ما از انتخابات آمریکا و بررسی هرکدام از نمایندههای آنها همچنین مثل بررسی آمریکا از انتخابات ایران.
قطب سرمایهداری، قطب جهان اسلام و... بر روی هم استوار هستند. علوم اجتماعی نباید ملی باشد و باید فراتر ازآن برود تا قابل پیشبینی باشد. اگر بخواهیم هرحرکتی انجام بدهیم که بر اساس گام دوم انقلاب باشد باید تغییرات را درک کنیم».
انقلاب اسلامی و تحولات نسلی
دکتر
ابوتراب طالبی در جایگاه دومین سخنران گفت: «من معتقدم برای آوانگارد نیازمند شناخت موقعیت فعلی هستیم. امتحانات پایانترم 98 چند سوال به دانشجویان دادم یکی از پرسشها ناظر بر یک رویداد بود. پرسش من این بود نظریه برساخت اجتماعی را شرح بدهید و براساس آن ترور شهید سلیمانی را نسبت به آن توضیح بدهید. دو دانشجو نقد کردند این پرسشها را و جلسۀ امتحان دچار مشکل شد. با اینکه میشد به سوالات جواب علمی داد ولی خیلی از دانشجویان به این سوال پاسخ نداده بودند.
تجربۀ علوم اجتماعی در ایران چه جایگاهی دارد؟
سردار سلیمانی که به عنوان شخصیت مهم توانست واقع شود که حتی شبکههای خارجی نیز از او صحبت میکند ولی دانشجوی ما حتی حاضر نیست به آن فکرکند. من قضاوت نمیکنم و تعمیم نمیدهم ولی من متعلق به نسلی بودم که به دنبال تحقق ارزشها بوده و هست. ما حداقل شش نسل از هم متمایز میکنیم. سوال من این است که تجربۀ علوم اجتماعی در ایران چه جایگاهی دارد؟ مگر نه اینکه بعد از انقلاب تمام دستگاههای فرهنگی در چارچوب دولت-ملت در خدمت نظامهای آگاهی بوده و ابزارهای مختلف در قالب دانشگاه و صدا و سیما در مثابۀ نظام بهدنبال آگاهی بودند و هستند. آیا توفیقی حاصل شده است؟ چرا نشده؟
نسلها و تفاوت فهم معنا
اگر این درس را من در آمریکا میدادم بسیار استقبال میشد ولی در ایران استقبال نمیشود چون معنا در ذهن این نسل خیلی متفاوت با نسل من است. سلیمانی برای من کسی است که از طبقۀ فرودست بوده و از کشورش دفاع کرده است، جنگی که حتی تصورش برای دیگران سخت است ولی دانشجو حاضر نیست حتی به آن فکرکند. کسی که میگوید من سرباز وطنم ولی دانشجو حتی حاضر نیست دربارۀ او فکرکند و نظریهای را به او مرتبط کند. تفاوت میان نسلها علتش چیست؟ما در شرایط دانشگاهی هستیم که ذهنیت با نسلهای دیگر بسیار متفاوت است و نمونۀ آن همین مثالی که گفتم.
اگر افکار دستوری باشند، سبب پوشاندن واقعیت میشود
جامعهشناسی باید به سمت فهم انتقادی و بدون واسطه از فضای دانشگاهی برود و نباید الگوها از بالا دستور شوند، ما نیاز به فهم موجود داریم. فکر اگر دستور از سمت بالا باشد ممکن است به پوشاندن واقعیت منجر شود. ما در جامۀ متفاوتی هستیم و نسل جدید نیاز به درک شدن دارند که این جهان از کجا ناشی شده است. باید تفاوتها را دید و آنها را درک کرد. من به عنوان معلم وظیفهام این است که نسل جدید را براساس نسل خود درک کنم تا شرایط بهتر آموزشی ایجاد شود».
مسئولیت اجتماعی دانشگاهها در بیانیۀ دوم انقلاب اسلامی
دکتر
علیاکبر تاجمزینانی در جایگاه سومین سخنران گفت: «مسئولیت اجتماعی دانشگاه با نسل چهارم دانشگاه پیوند خورده است. دانشگاه آموزش محور، دانشگاه پژوهش محور و دانشگاه کارآفرین که در دهۀ 80 به بعد در غرب حاکم شد که به دانشگاه به عنوان بنگاه تجاری نگاه میکرد. ایدۀ دانشگاه اجتماعی یا نسل چهارم با محوریت بازاندیشی در روند بنگاه اقتصادی صورت گرفت. نقش دانشگاه در سطوح منطقه، محلی و ملی مسئولیت اجتماعی را بهوجود میاورد. خودفرد که از دانشگاه بیرون میآید باید اخلاقیات داشته باشد تا با جامعه تعامل کند و همچنین اخلاقیات اجتماعی و اخلاقیات پایداری که بخش مهم آن زیست محیطی است.
اخلاقیات اجتماعی سبب از بین رفتن نکات منفی میشود
اگر دانشگاه را محیط کلی جامعه در نظر بگیریم دانشگاه تاثیرات مختلفی میگذارد ولی اخلاقیات اجتماعی میآید که تاثیر منفی بهوجود نیاید و اگر هست به مثبت تبدیل شود. نسبت تحقیقات با جامعه چه هستند و چه تاثیری میگذارد یعنی دانشی که به جامعه در جهت پیشرفت کمک کند و تسهیلات اجتماعی بهوجود بیاورد. اگر بنیان اخلاقی به عنوان عدالت بیان شود، عدالت اجتماعی باید در دستور کار دانشگاه باشد. بعد عدالت اجتماعی در چندین جا در گام دوم خود را نشان میدهد که یکی ازآن توصیههای اساسی هستند در چند فصل بیان شده است مثل سبک زندگی و.... عدالت اجتماعی در تحقق اجتماعی بسیار مهم است. جامعه و کشور در چهاردهه گذشته دستاوردهایی داشته ولی کافی نیست.
عدالت اجتماعی در قانون اساسی دچار حاشیه شده است
ما شاهد گفتمان در قانون اساسی هستیم که عدالت اجتماعی در آن وجود دارد که در سالهای گذشته به حاشیه رفته است. بعد از جنگ ما به سمت توافق غیراجتماعی رفتیم. در حوزههای اقتصادی که نباید مداخله میشد دولت دخالتهای بسیاری داشته است. مستضعفان تبدیل به اقشار آسیبپذیر شدند. شعار جلب مشارکت مردم، نهادهای داوطلبانه و... در جاهای مختلف دستاویزی برای عقبنشینی دولتها شده است. میدان دادن به خیریهها با رویکرد رفاه خیریهای وظیفۀ دولت را تحتالشعاع قرار داده است. قانون اساسی کاملا مقابل این موضوع است و رویکرد جامعهنگر دارد. آیا ما ازقانون اساسی روی گرداندهایم؟ بحث تامین مالی نظام سیاستگذاری اجتماعی به چه صورت انجام میشود و چه اتفاقی در جامعه میافتد، ثروتها از کجا میآیند؟
عدالت اجتماعی یکی از مهمترین مسئولیتهای اجتماعی است
نظام مالیاتی ما حساسیتی نسبت به عدالت اجتماعی ندارد. باید پایههای مالیاتی جدید برای جامعۀ عدالت محور تعبیه کرد ولی حساسیتی دیده نمیشود. فاصلۀ بین بالاترین دهک و پایینترین دهک درآمدی 57 برابر در سطح آموزش است که این نشاندهندۀ پولی شدن آموزش در کشورمان است. فاصلۀ 57 برابری در حوزۀ آموزشی جز عدالت اجتماعی به طور دیگری تغییر نمیکند. در سالهای گذشته پس از انقلاب یارانهها تخصیص شده به مسکن مثل وام و... عمدتا محرومترین استان، کمترین استفاده از این یارانهها را داشتند، همچنین دهک سوم به بالا از این یارانهها استفاده کردند. عدالت اجتماعی یکی از مسئولیتهای مهم علوم اجتماعی است که باید در گام دوم به آن توجه کنیم تا به سمت جامعۀ عادلانهتری حرکت کنیم».
خبرنگار:
فاطمه حسنآبادی