عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به اینکه ما هنگام تأسیس دانشگاهها چه قبل و چه بعد از انقلاب با سه واژه استقلال آکادمیک دانشگاه، آزادی بیان دانشگاه و استقلال مالی و اداری دانشگاه مشکل داشتیم، خاطرنشان کرد: اولین برنامه 5 ساله در مجلس تصویب شد که پایهگذاران این برنامه دانشگاه علامه طباطبائی و گروهی دیگر از اقتصاددانان مثل فرشاد مؤمنی بودند.
به گزارش عطنا، همایش ملی «بینالمللیسازی پژوهش و آموزش در ایران» با مشارکت ۶ دانشگاه کشور با محوریت گزارش فعالیتهای سه ساله و بررسی راهکارهای بینالمللیسازی دو بخش مهم آموزش عالی، ۴ مهرماه (گزارش تصویری) در کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
یدالله مهرعلیزاده در همایش بینالمللیسازی پژوهش و آموزش در ایران با اشاره به سخنان امسال حسن روحانی، رئیسجمهور ایران و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سازمان ملل، گفت: تفاوت گفتمانها در سخنان این دو رئیسجمهور، چگونگی تقابلها و تعاملهای دیپلماسی امنیتی، سیاسی، اقتصادی و علم و فناوری بین کشورها را نشان میدهد.
وی افزود: بخش عمده قدرتی که آمریکا بهعنوان یکهتاز در عرصه جهانی اقتصاد دارد و هرطور که میخواهد میراند، ناشی از توانمندیهای علمی است که در چندصد سال اخیر بهدست آورده است. حوزه علم و فناوری آمریکا به سیاستمدارن خود این قدرت و اختیار را میدهد که بتوانند در فضاهای سیاسی گفتمانهایی را شروع کنند که کشورهای دیگر به آنها وابسته شوند.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ضمن اشاره به وضعیت نامناسب و ملتهب اقتصادی کشور، گفت: در این وضعیت نابسامان اقتصادی ما چه راهکارهایی میتوانیم در راه بینالمللی شدن پیش بگیریم؟ توسعه اقتصادی در ایران بهعنوان زیرساختی است که بدون آن صحبت از بینالمللی شدن بیهوده است. در بخش تولید علم و دانش نیز که مأموریت اصلی دانشگاهها است ما نمیتوانیم جریان بینالمللیشدن را دنبال کنیم.
وی ضمن اشاره به عقبه 70-80 ساله ایران در برنامهریزی توسعه اقتصادی ادامه داد: اولین برنامه توسعه اقتصادی ایران در سال 1316 شروع شد که به دلیل همزمان شدن با جنگ جهانی دوم تا سال 1326 اجرایی نشد. اولین برنامه 7 ساله توسعه ایران که توسط مشاوران آمریکایی طراحی شد و به اجرا رسید، اولین برنامه نظامداری و مخصوص حوزه کشاورزی بود.
وی افزود: در دوره اجرایی شدن برنامه 7 ساله توسعه، کودتا علیه دولت دکتر مصدق شکل گرفت و متأسفانه این برنامه به غایت خودش نرسید. این برنامه تا سال 34 ادامه داشت، برنامه 7ساله دوم بلافاصله بعد از آن طراحی شد و تا سال 41 طول کشید. سال 35 تا 41 یک انسداد سیاسی قابل تاملی در فضای سیاسی ایران به وجود آمد که به دلیل کودتا و فشارهای جنبش چپ، شاه مجبور به شروع حرکتهایی برای محدود کردن این فشارهای سیاسی-اجتماعی شد.
مهرعلیزاده در ادامه گفت: برنامه سوم از سال 42 آغاز شد. در این برنامه با بحث انقلاب سفید (انقلاب شاه و ملت) مواجهیم. انقلاب سفید برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم در کشورهای وابسته به جریان سرمایهداری در آمریکای لاتین توسط مشاوران آمریکایی طراحی شده بود. این طرح را در ایران تحت عنوان مشارکت روستاییان در کشاورزی هم پیادهسازی کردند.
دانشیار دانشگاه شهید چمران به تغییر استراتژی توسعه از بخش کشاورزی به بخش صنعتی در حکومت قبلی اشاره کرد و گفت: تأسیس بیشتر صنایع ما مثل فولاد، ذوب آهن، پالایشگاههای نفت و گاز و راهآهن از سال 37 تا 42 اوج میگیرد. تغییر استراتژی یا تغییر پارادایمی که در الگوی توسعه ایران از بخش کشاورزی به بخش صنعتی در سال 42 صورت گرفت مشاوران را مجبور کرد در همه حوزهها این تغییرات را به وجود آورند.
وی افزود: این انتقال از بخش کشاورزی به بخش صنعتی موجب تغییر در نظام آموزشی شد، نظام آموزشی از شکل 6-6 به شکل 5-4-3 تغییر کرد. دلیل این تغییر هم این بود که باید نیروی انسانی مورد نیاز برای کار در کارخانهها و بخش صنایع تأمین شود.
عضو هیئت موسس انجمن آموزش و توسعه منابع انسانی ایران در ادامه سخنان خود به همزمانی برنامه 5 ساله چهارم و جنگ عراق و اسرائیل اشاره کرد و بیان کرد: برنامه 5 ساله سوم ایران بعد از سال 46 به اتمام رسید و در سال 52-51 همزمان با جنگ عراق و اسرائیل، برنامه ۵ ساله چهارمش را آغاز کرد. در این زمان به دلیل جانبداری ایران از اسرائیل و افزایش قیمت نفت، حجم انبوهی از منابع ارزی وارد اقتصاد کشور شد. برنامه ۵ ساله پنجم نیز تا سال ۵۶ به اتمام رسید.
چنبره زدن دولت بر کل اقتصاد و نگاه توهمآمیز به بحث بینالمللی شدن در ایران محصول فشار جریان چپ، از جمله این مشکلات بود. فشارهای چپیها باعث شد دولت به سمت نفوذ تمام جانبه و تمامعیار به سمت اقتصاد برود و تمام اقتصاد خرد و کلان ایران دولتی شود.
این استاد دانشگاه درباره چگونگی رسیدن ایرانِ قبل از انقلاب به توسعه اقتصادی، بیان کرد: بحثی در اقتصاد وجود دارد که میگوید آیا ما تمام بخشها را با هم به توسعه برسانیم یا بخشهایی را انتخاب و روی آنها سرمایهگذاری کنیم و سپس آنها را به بخش های اطراف دیگر سرازیر کرده و آنها را توسعه دهیم.
وی در ادامه بحث توسعه اقتصادی قبل از انقلاب، بیان کرد: شرکت «ستیران» الگویی برای ایران طراحی کرد که اگر ما همان مسیر را پیش میگرفتیم اکنون وضعیت کشاورزی که در استان خوزستان 18 میلیون تن است، افزایش پیدا میکرد.
مهرعلیزاده در سال 56 شاهد کم شدن حجم مداخله دولت و رشد بخش خصوصی هستیم به گونهای که نه تنها در ایران سرمایهگذاری کردند بلکه به مناطق اطراف و کشورهای همسایه نیز سرمایه ها را سرازیر کردند.
دانشیار دانشگاه شهید چمران در ادامه گفت: در سالهای 54 تا 56 یک رنسانس فرهنگی رخ داد که ثمره آن انقلاب اسلامی بود. با آغاز انقلاب در سال 97 به دلیل فاقد بودن ما از یک راهنما در حوزههای مختلف و وجود تلاطمها در اقتصاد، تا سال 63 نتوانستیم برنامهای تنظیم کنیم و کشور سالیانه اداره میشد.
وی همچنین به دیگر مشکلات اوایل انقلاب اشاره کرد و گفت: چنبره زدن دولت بر کل اقتصاد و نگاه توهمآمیز به بحث بینالمللی شدن در ایران محصول فشار جریان چپ، از جمله این مشکلات بود. فشارهای چپیها باعث شد دولت به سمت نفوذ تمام جانبه و تمامعیار به سمت اقتصاد برود و تمام اقتصاد خرد و کلان ایران دولتی شود.
مهرعلیزاده افزود: بعد از آزادسازی خرمشهر در سال 63 برنامهای ۵ ساله تحت عنوان الگوی پایه توسعه استانها به مجلس رفت اما به دلیل درگیریها در مجلس، این برنامه 5 ساله اول ایران تا سال 67 به تصویب نرسید. در اصل ما از سال 57 تا 67 فاقد برنامه بودیم. علاوه بر این، کشور سالیانه اداره میشد، درگیر جنگ بود، اقتصاد خصوصی شده بود و ارتباطات بینالمللی نیز به حداقل رسیده بود.
وی اذعان کرد: بعد از اینکه مرحوم هاشمیرفسنجانی قدرت را به دست گرفت و اولین برنامه 5 ساله در مجلس تصویب شد که پایه گذاران این برنامه دانشگاه علامه طباطبائی و گروهی دیگر از اقتصاددانان مثل فرشاد مؤمنی بودند. در این زمان در عرف بین الملل کشور کاملاً ورشکسته بود. نبودن منابع، منفی بودن تراز بازرگانی، نابسامان بودن نقدینگی و رکود بالای اقتصادی جزو مسکلات آن دوره محسوب می شد.
این استاد دانشگاه ضعف اکنون ایران در حوزههای آموزشی و سیاسی را نتیجه عملکرد ضعیف اوایل انقلاب دانست و گفت: در شروع فاقد مدیران کارآمد برای تدوین برنامه توسعه بودیم. در اولین برنامه توسعه ضعف دانش تئوری در اتصال دادن اهداف کمی بخش های مختلف به دیگر بخش ها زیاد بود. متأسفانه اکنون شاهد نتایج خشتهای کجی که در آن سالها گذاشتیم در آموزش یا سیاست هستیم. حضور بخش خصوصی در اقتصاد در برنامه ۵ ساله مورد بحث قرار گرفت اما فضای باز سیاسی اجازه این کار را نداد.
مهرعلیزاده ادامه داد: با به اجرا گذاشتن برنامه ۵ ساله دوم در ایران، تورم در سال 75-76 به بالای 48 درصد رسید. پس از اینکه این برنامه به اتمام رسید دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی آغاز شد و برنامه ۵ ساله سوم طراحی شد.
عضو هیئت موسس انجمن آموزش و توسعه منابع انسانی ایران افزود: در این برنامه به دلیل افزایش دانش تئوری و مهارت بیشتر کارشناسان، انحرافاتی مشخص شد. کسانی که در این برنامه کار میکردند دو سه خطر را گوشزد میکردند؛ یکی بحث خصوصیسازی و دیگری بحث بینالمللیسازی. سومین خطر مداخله دولت در حکومت بود و آخرین خطر هم چندقطبی شدن نظام مداخله در دولت.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران از شکست برنامه چهارم توسعه گفت و اظهار کرد: برنامه 5 ساله چهارم با عنوان «اقتصاد دانشبنیان» تهیه شد که بیشترین وقت و انرژی را از کشور گرفت و توسط دولت وقت کنار گذاشته شد اما یک برنامه دیگر مشابه آن اجرا کردند.
وی افزود: در سال 92 شاهد برنامهای بودیم که از لحاظ نرخ پایه پولی، نرخ رشد اقتصادی، نرخ تورم، صادرات و واردات و متغیرهای کلیدی برای ما خیلی اهمیت داشت و مهمتر از همه بحث فقر بود. گاهی اوقات ما به بهانه فقر و محرومیتزدایی با سیاستهای نادرست فقر را چند برابر میکنیم.
مهرعلیزاده برنامه پنجم توسعه را کاملاً شکست خورده دانست و اذعان کرد: برنامه 5 ساله پنجم هم با شرایطی توهمی روی کار آمد که به گزارش مرکز مطالعات مجلس فقط 15درصد عملکرد داشت. برنامه پنج ساله ششم توسعه را هم شروع کردیم که الان در سال دوم آن هستیم.
پس از اینکه در غرب موضوع تجاریسازی دانشگاه مطرح شد، چیزی در ایران به نام دانشگاه کارآفرین نیز شروع به کار کرد. دانشگاه کارآفرین مولود تفکر خصوصیسازی، تجاریسازی، و سودآوری دانشگاه است. دانشگاه کارآفرین به دلیل خوب هضم نشدن معنا و فلسفه خود در ایران، بهعنوان یک شعار درآمد.
وی بینالمللیسازی در فضای کنونی ایران را در رابطه با سه محور پارادایم توسعه دانست و بیان کرد: به این فضای کنونی ایران که قصد توسعه و بینالمللی شدن دارد، پارادایم توسعه گفته میشود و بر سه محور نقش دولت، رشد اقتصادی و نهایتاً بینالمللی شدن میچرخد.
این استاد دانشگاه ۴ ستون توسعه حوزه اجتماعی را که تمدنها و کشورهای مقتدر را با آن میسنجند نام برد و گفت: اولین ستون، نظام معرفت و تولید دانش است. دومین ستون، نظام تولید ثروت است که باید مبتنی بر دانش و معرفت باشد. نظامی که دانش پشت آن نباشد و آقازادگی کنارش باشد محکوم به فنا است.
وی افزود: نظام تولید ثروت قدرت را همراه خود میآورد که سومین ستون است. تحکیم پایههای قدرت به ثروت لازم دارد و آخرین ستون، منزلت اجتماعی و فرهنگی است. جامعهای که با گروههای مرجع خود مخالفت کند هم محکوم به شکست است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران خاطرنشان کرد: این چهار ستون که مبتنی بر دولتاند، نیاز به برخی ویژگیهای دولت نیز دارند؛ مثل مشارکت مردم، حضور قوانین و مقررات، وجود شفافیت اقتصادی، وجود اجماع عمومی، پاسخگویی که از دستاوردهای مشروطیت است، و برابری در دسترسی به فرصتهای اقتصادی.
مهرعلیزاده به بهم ریختن این پارادایم در کشور اشاره کرد و گفت: در حال حاضر دچار چند چالش بنیادی و ساختاری در کشور هستیم؛ بحران اقتصادی، بحران سرمایه اجتماعی، بحران عقلانیت، بحران مشروعیت و بحران انگیزش. در این زمینه و دلیل این اتفاقات و راهکارهایی برای حل آنها کتاب های زیادی نوشته شده؛ مثل خلقیات ما ایرانیان، از جمالزاده، غرب زدگی، از جلال آل احمد و مواردی از این دست، سعی در خارج کردن ایران از وابستگیها داشتهاند.
دانشیار دانشگاه شهید چمران در ادامه گفت: ما هنگام تاسیس دانشگاهها چه قبل و چه بعد از انقلاب با سه واژه مشکل داشتیم؛ استقلال آکادمیک دانشگاه، آزادی بیان دانشگاه و استقلال مالی و اداری دانشگاه.
در خصوص این سه واژه پنج موج وجود دارد؛ در موج اول دانشگاهها در دنیا شکل گرفتند؛ مثلاً دانشگاه جندیشاپور که از اولین دانشگاههای تأسیس شده است، دارای ویژگیهایی مثل استقلال ملی، استقلال مالی، و آزادی بیان بوده است و در موج دوم دانشگاهها به زیر سلطه کلیسا میروند.
وی اضافه کرد: در موج سوم دولت-ملت شکل میگیرد و در این موج به دلیل چنبره زدن دولت روی دانشگاهها و متولی دانستن خود در دانشگاهها مشکلاتی ایجاد میشود که البته این موضوع در کشور ما نسبت به غرب تفاوتهایی دارد.
مهرعلیزاده تفاوت استقلال دانشگاههای ایران و غرب را در کامل نبودن اسقلال دانشگاههای ایران دانست و گفت: در غرب با وجود مشکلات خاصی که وجود داشت استقلال دانشگاه به طور کامل حفظ شد اما در کشور ما این اتفاق نیفتاده است. گرچه با خواندن اساسنامه دانشگاه تهران این سه مورد موج میزند اما در عمل دولت صحبت از تعلق داشتن دانشگاه به خود کرده و دانشگاه را ابزاری برای دولت دانست در حالی که دولت باید در اختیار دانشگاه باشد و نه برعکس.
او در خصوص موضوع تجاریسازی دانشگاه، تصریح کرد: پس از اینکه در غرب موضوع تجاریسازی دانشگاه مطرح شد، چیزی در ایران به نام دانشگاه کارآفرین نیز شروع به کار کرد. دانشگاه کارآفرین مولود تفکر خصوصیسازی، تجاریسازی، و سودآوری دانشگاه است. دانشگاه کارآفرین به دلیل خوب هضم نشدن معنا و فلسفه خود در ایران، بهعنوان یک شعار درآمد.
عضو هیئت موسس انجمن آموزش و توسعه منابع انسانی ایران از موج جدیدی که در دانشگاهها شکل گرفته است، گفت: اکنون موج جدیدی در دنیا شکل گرفته به نام دانشگاه فضیلت بنیان که رجعتی است به دانشگاههایی که تاکید بر اخلاق و آزادی و استقلال دارند.
مهرعلیزاده خاطرنشان کرد: یکی از چند مشکلی که جریان بینالمللیسازی را تحت تاثیر قرار میدهد، عبارت است از: نبود پارادایم؛ ما اگر دانشگاههای خود را به سمت بینالمللیسازی ببریم به دلیل اینکه زمینه خوبی برای پذیرش این مسئله نداریم شکست میخوریم؛ آن هم به این دلیل که پارادایم و ایدئولوژی بینالمللی شدن ما مشکل دارد.
یدالله مهرعلیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه چمران، در پایان سخنان خود بر عدم استقلال دانشگاههای ایران و سیاسی اداره شدن آنها تاکید کرد و گفت: کسانی دانشگاه را اداره میکنند که معرفت دانشگاهی ضعیفی دارند و اداره دانشگاه را با ایدئولوژي خود هماهنگ میکنند. از آنجایی که زیستبوم بینالمللی شدن مشکل دارد، باعث ایجاد سختیهایی در بینالمللیسازی میشود اما با تغییر نگاه در مدیریت این مسئله حل میشود.