عطنا- هشتصد و پنجاه و ششمین شب از شبهای بخارا به بزرگداشت دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان برجسته اختصاص یافت. این مراسم نکوداشت با همکاری مجله بخارا و دانشگاه علامه طباطبایی، با عنوان «شب فرشاد مومنی» برگزار شد.
فرشاد مومنی در شب بزرگداشت هفتادسالگیاش، از خودش کمتر گفت و از نسلی بیشتر گفت که باور داشت زندگی با عزت جمعی معنا پیدا میکند، نه با نفع فردی. او خود را پرورشیافته همان نسلی دانست که برای بهبود حال جامعه، از منافع شخصی گذشت. در سخنانش، بارها به آموزگارانی اشاره کرد که بر شکلگیری اندیشه و وجدان اجتماعیاش تأثیر گذاشتهاند؛ از معلمان دبستان تا اندیشمندانی، چون شهید بهشتی، شریعتی، و عالینسب.
مومنی تاکید کرد که دانشگاه را آگاهانه انتخاب کرده تا دانشی تولید کند که به کار توسعه عدالتمحور بیاید، نه به خدمت رانت و قدرت درآید. او از عهدی گفت که با خدا بسته است؛ عهدی برای استفاده از علم در مسیر دفاع از بیپناهان، نه تامین آسایش شخصی. در میان همه تاثیرگذاران زندگیاش، وقتی از مادرش گفت، صدایش آرامتر و نگاهش متاثرتر شد. زنی صبور که در سختی و بیماری، خم به ابرو نیاورد و فرزندانش را با صبر و ایمان بزرگ کرد و به گفته مومنی، یتیمی واقعیاش بعد از مادرش بوده است.
«شب فرشاد مومنی» در قالب هشتصد و پنجاه و ششمین شب از سلسله برنامههای فرهنگی شبهای بخارا، به مناسبت هفتاد سالگی این اقتصاددان برجسته، با همکاری مجله بخارا و دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد و دکتر فرشاد مومنی به عنوان آخرین سخنران این مراسم، در آغاز سخنان خود گفت: برای من که هیچگاه سخن گفتن نزد هیچکس دشوار نبوده، اکنون و در این جمع، سخن گفتن را دشوار میبینم. اینهمه لطف، محبت و بزرگی برای من، افزاینده بار مسئولیت است و از خداوند میخواهم توفیق حمل این بار را به من لطف کند. من وامدار بیشمار معلم هستم، از تعدادی از آنها در این مراسم یاد شد اما تاثیرپذیری من از شرافت، حریت و مسئولیتشناسی آموزگاران دبستان و دبیرستانم اصلا کمتر از معلمان دانشگاهم نبودده است و اکنون از سر خضوع در برابر آنها سر تعظیم فرود میآورم و از خداوند میخواهم که حقوق آنها را بر من حلال کند.
او افزود: من فرزند نسلی هستم که از ابتدا چنین تربیت شد که برای حقوق اجتماعی، بر حقوق شخصی اولویت قائل باشد. این ویژگی، پدیدهای مربوط به نسل ماست و متعلق به تنها من نیست، اما ممکن است در برخی این ویژگی آشکار شود و در برخی نه. نسل ما نسلی بود که خود را فدا میکرد تا جامعه و مردمش با عزت زندگی کند و امید به آینده را در وجودشان حفظ کنند.
دانشگاه را آگاهانه انتخاب کردم
مومنی با اشاره به تاثیر برخی اندیشمندان بر شکلگیری مسیر فکریاش تصریح کرد: بدون تردید، در همه این سالها همه این آموزگاران که تعدادشان بیشمار است، بر من حق دارند، اما حقوق شهید بهشتی، دکتر شریعتی، جهانبگلو و عالی نسب بر من بیشتر است. من دانشگاه را آگاهانه انتخاب کردم. از دل تجربه نخستوزیری و تجربه حزب جمهوری دریافتم که در ذخیره دانایی مکتوب ایرانیان، بهویژه از دریچه اقتصاد سیاسی، اندیشههای ثمربخش و اعتلابخش، فراوان نیستند و این مناسبات رانتی، بیشتر به ادبیاتی بها داده که از دل آن خیر جمعی حاصل نمیشود. در یک مناسبات نابرابر، برای خواصی خیر و برای اکثریت قاطع جامعه، شر میسازد.
وی در ادامه گفت: من دانشگاه را با چنین نیتی انتخاب کردم و از خداوند خواستم که به من توفیق دهد، بسط دهنده آن ادبیاتی باشم که به نام توسعه در دنیا آزمون شده اما در ایران هنوز هم در غربت به سر میبرد. تلاشهای ما تاکنون کافی نبوده و از همینرو دست استمداد به سوی همه کسانی دراز میکنم که دغدغه اعتلای ایران را دارند. ما به کمک نیاز داریم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به تفاوت خود با کسانی که زود دلسرد میشوند، عنوان کرد: فرق من با آنهایی که بهسرعت مأیوس میشوند این است که من از شکستها، ناکافی بودن توانمان را نتیجه میگیرم؛ نه نادرستی مسیر را؛ بنابراین معتقدم که باید بیشتر تلاش کرد، نه اینکه بگوییم کاری کردیم و فایده نداشت، آنچه به یاس منجر میشود، رویکردی نارسا، ناکافی و همراه با توهم است؛ چرا که حتی این گونه نبود که همه سخنان پیامبر خدا را گوش کنند. ایشان هم با تربیت کادر، ایجاد ساختار مناسب و تزریق اراده، توانست سطوحی از موفقیت را به دست آورد.
ما خستگیناپذیر باقی میمانیم
مومنی با انتقاد از ساختارهای رانتی تاکید کرد: معلوم است که در یک ساخت رانتی، تلاشهای عزتخواهانه، استقلال خواهانه و عدالتطلبانه نه تنها پاداشی نمیگیرد، بلکه با تنبیههای سنگین هم مواجه میشود؛ بنابراین اگر این تلاشها ثمربخش نباشد، بهمعنای آن است که کافی نبودهاند، نه اینکه بیفایده بودهاند. این همان مرامی است که من در پی ترویج آن هستم و معتقدم نجات ایران هم نیازمند چنین بینش و نگرشی است. این گونه است که ما خستگیناپذیر باقی میمانیم و من این را از کلام مولا امیرالمؤمنین علی (ع) الهام گرفتهام، آنجا که به یارانشان هشدار میداد که مبادا ایمان شما به راهتان کمتر از ایمان خلافکاران به باطلشان باشد. ما باید استقامت داشته باشیم و خستگی ناپذیر باشیم، تعدادمان را زیاد کنیم تا باب نجات گشوده شود و من بههیچوجه از این مسیر مایوس نیستم.
این اقتصاددان به بخشهایی از سخن دکتر محسن رنانی درباره نحوه تعاملی که او با مسئولان حکومتی و در کلاسهای درس با دانشجویان دارد، با نقدی صریح صحبت میکند، اشاره کرد و با لحنی طنزآمیز خطاب به رنانی گفت: «این تعبیری که دکتر محسن رنانی عزیز مطرح کرد، مانند بسیاری دیگر از حرفهای او نادرست بود.» این سخن مومنی، با خنده و تشویق حضار همراه شد.
نمیتوانم با مسئولان تعارف کنم وقتی بهای خطاهایشان را مردم با فروپاشی زندگیشان میپردازند
مومنی ادامه داد:، اما این سخن، از این نظر حرف متینی است که وقتی من با یک مسئول حکومتی درباره خطاهایشان ابراز نگرانی میکنم، همواره در مقابل چشمم این میگذرد که بهایی که مردمم باید در مقابل این خطاها بپردازند چیست! من انبوه خانوادههایی را میبینم که زیر بار سیاستهای توهمزا و اشتغالزُدا فرو میپاشند. دختران معصومی را میبینم که ناگزیر به سمت تنفروشی کشیده میشوند و جوانان غیرتمندی را میبینم که به شیوههای فاسد برای کسب درآمد ناگزیر میشوند و بنابراین هیچ جایی برای تعارف و مماشات نمیبینم. این سخنان مورد تشویق حاضران در نشست قرار گرفت.
افتخار من این است که دافعهام متوجه کسانی است که جاهطلباند
او با اشاره به سخنان دکتر نمازی، اظهار داشت: در مقام بیان نظر کارشناسی، قول لَیِّن را پیش روی خود میگذارم، اما وقتی چشمانداز این خطاکاری، پیشِ روی من است، به ناچار از سیره علی بن ابی طالب (ع) پیروی میکنم. همان طور که دکتر مهدوی به درستی اشاره کرد، افتخار من این است که دافعهام متوجه کسانی است که جاهطلباند، چاپلوسی را میپسندند، اهل ربا، دزدی و رانت هستند. این دافعه، برای من افتخارآمیز است.
این اقتصاددان با بیان اینکه من خود را فرزند میرمصطفی عالینسب میدانم، یادآورشد: ایشان خاطرهای برای من نقل کرد و گفت با یکی از یاران صدیقم که سمت معلم اخلاق برای من داشت؛ خانه دکتر مصدق رفتیم و ایشان آنچنان کوبنده با مصدق حرف زد که مصدق وا رفت، بعد من به ایشان گفتم شما در تعالیم اخلاقی خود چیزهای دیگری به ما میگویید چطور اینقدر محکم با این مردی که خودت والایی شخصیتش را اذعان داری صحبت میکنی؟! آن معلم اخلاق پاسخ داد در نزد اصحاب قدرت باید به گونهای صحبت کنی که سرخ شوند؛ چرا که فلزهای صلب، تا سرخ نشوند از خود انعطاف نشان نمیدهند. من این را درست میدانم و مردانه سعی میکنم همین مشی را ادامه دهم و اگر خدای ناکرده قصور و تقصیری هم در این زمینه داشته باشم، عذرخواهی میکنم.
عهد کردم از دانشم برای پر کردن جیبم استفاده نکنم
مومنی با بیان اینکه من خود را وامدار محبتها و عنایتهای غیرمتعارفی میدانم که خداوند به واسطه همین روحیه، به من ارزانی داشته، افزود: روزی که وارد دانشگاه شدم، با خداوند عهد کردم که در مواجهه با دانشجویان، هیچگاه عاملی برای سرخوردگی یا بیانگیزگی هیچ دانشجویی از هیچ مشربی نباشم. حتی اعضای خانوادهام گاهی با طعنه میگویند که اگر میشود، نام ما را هم از لیست فرزندان خارج کن و در لیست دانشجویانت بگذار، شاید توجه بیشتری بگیریم! من این شوخی را میپذیرم اما تصورم این است که تا روزی که به عهدی که با خدا بستهام وفادار بمانم، خداوند عنایاتش را شامل حال من میکند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با اشاره به عهد خود با خداوند خاطرنشان کرد: از خدا خواستم به دانش من برکت دهد و در عوض، من هم تعهد کردم که از این دانش برای پر کردن جیبم استفاده نکنم، بلکه آن را در خدمت دفاع از بندگان بی پناه قرار دهم. تا زمانی که به این عهد پایبند باشم، خود را مشمول الطاف خداوند میدانم.
وی گفت: این جلسه برای من کاملا غافلگیرکننده بود و تا چند روز پیش از آن اطلاع نداشتم. دوستان بسیار عزیزی، بهویژه علی دهباشی، جعفری و مقیسه زحماتی فراتر از استاندارد کشیدهاند تا چنین مراسمی برگزار شود. از همه آنها صمیمانه سپاسگزارم. استاد فقید «عالینسب» همیشه با برگزاری مجلس بزرگداشت برای خودشان مخالف بودند و میگفتند بزرگداشتمان را با خدا حساب کنیم. مجلسی بگذارید که به بیان دردهای مردم و تهدیدهایی که امنیت ملی را نشانه رفته اختصاص یابد.
مومنی با اشاره به شرایط امروز کشور گفت: کشور ما شرایط بسیار پرمخاطرهای را تجربه میکند و به گمان من بخش اعظم این بحرانها، حاصل نادانی، فساد و ناتوانی کسانی است که بدون شایستگی مسئولیت پذیرفتهاند. در حالیکه با همین ذخیره دانایی موجود، میتوان کشور را با هزینهای بسیار کمتر و دستاوردی بیشتر اداره کرد و این محصول تلاشهای بزرگانی است که یادآوری نام و تلاشهایشان به ما نشان میدهد آن همه اظهارلطفی که به من شد، نسبت به تلاشهای آنها اندک است.
وی با بیان اینکه لطفالله میثمی برای من در میان آنها که در قید حیات هستند، یک الگو است، اضافه کرد: وقتی مجاهدت غیرقابل وصف او را چه از نظر پایمردی، پایداری و چه از نظر فداکاری در راه جامعه اش میبینم، با این وضعیت ظاهری و اینکه تعداد آثار تحریری و ترجمهایاش با کل آثار بخش بزرگی از اعضای هیئت علمی دانشکده ما برابری میکند احساس کوچکی میکنم. این مرد با غیرت و پایمردیاش برای همه ما یک الگوست. خدا را شکر میکنم که در زمانهای زندگی کردهام که در آن شهید بهشتی، مطهری، شریعتی، بازرگان، محمدرضا حکیمی حضور داشتند. برای من، به طور خاص، سید مرتضی شبستری جایگاه ویژهای دارد که امیدوارم فرصتی برای معرفی شایسته ایشان فراهم شود.
او با لحنی متأثرکننده گفت: این شب برای من، شبی خاطره برانگیز است؛ چراکه هرگز در عمرم تا این حد یک جا از لطف و محبت دوستان شرمنده نشده بودم. از خدا میخواهم که این لطف، مایهای از انرژی برایم باشد تا بتوانم همچنان نسبت به آنچه که در توانم است فروگذار نکنم؛ چرا که درک من از قیامت، تأثیر زیادی در این سبک زندگیام دارد. مناسبترین تعبیر برای قیامت را «یوم الحسرة» میدانم؛ روزی که فرصتهای از دسترفته و انتخابهای نادرست را در برابر چشمانمان قرار میدهند. این برای من بزرگترین تنبیه است. من از خدا خواستم که در آن روز حسرت نخورم و در هر زمان تمرکزم را روی کاری بگذارم که خیر عمومی در آن باشد. از او خواستم که استقلالم را حفظ کند و خیرشخصی مستقل از خیر عمومی را نمیخواهم.
مومنی با بیان اینکه دوست دارد کلام آخر را به پدر و مادرش اختصاص دهد، ادامه داد: نسل ما، در خانوادههایی زندگی کردند که فقر را به خوبی چشیدند و یتیمی اصلی من بعد از درگذشت مادرم بود، بسیار فراتر از درگذشت پدرم. زنانی که آن زمان مسئولیت مادری را داشتند، چهها میکردند، با اینکه در تمام عمرم توفیق داشتم با بسیاری از بزرگان حشر و نشر داشتهام، اما انسانی با درجهای از توکل، رضا و صبر مثل مادرم ندیدهام. ایشان ۱۹ سال دیالیز میشد، اما خم به ابرو نیاورد، در زمستانهای سخت تهران، در شرایطی که آب لوله کشی نداشتیم، آن گونه برای ما زحمت میکشید و یک بار هم در تمام عمر این زحمات را به روی ما نیاورد.
در پایان، او با تقدیر از از زحمات علی دهباشی، گفت: صمیمانه از همه عزیزانی که این شب را رقم زدند سپاسگزاری میکنم.