قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی نوشت: دوره ای که مطهری دست به ۹سخنرانی در فاصله سه ماه در سال ۱۳۴۷ شمسی در باره نسبت ایران و اسلام میزند ، دوره پراهمیتی است. هفده سال قبل مرحوم زرین کوب کتاب دو قرن سکوت را نوشته بود . احمد کسروی حدود چهل سال قبل در این باره هم کتاب نوشت و هم در مجله پیمان و پرچم مطالبی نوشته بود که هر دو را متذکر خواهم شد. اعراب در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ از اسرائیل شکست خورد و بلافاصله تحلیل شکست عربی گری و پان عربیسم شکل گرفت. تا پیش از آن جریان های ملی گرایی در ایران و ترکیه و کشورهای اسلامی بعنوان جریانی موثر و نجات دهنده تلقی می شد.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، متن زیر یادداشتی از قاسم پورحسن، در مورد کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام است که در ادامه میخوانید؛
مقدمه
دوره ای که مطهری دست به ۹سخنرانی در فاصله سه ماه در سال ۱۳۴۷ شمسی در باره نسبت ایران و اسلام می زند ، دوره پر اهمیتی است. هفده سال قبل مرحوم زرین کوب کتاب دو قرن سکوت را نوشته بود . احمد کسروی حدود چهل سال قبل در این باره هم کتاب نوشت و هم در مجله پیمان و پرچم مطالبی نوشته بود که هر دو را متذکر خواهم شد. اعراب در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ از اسرائیل شکست خورد و بلافاصله تحلیل شکست عربی گری و پان عربیسم شکل گرفت. تا پیش از آن جریان های ملی گرایی در ایران و ترکیه و کشورهای اسلامی بعنوان جریانی موثر و نجات دهنده تلقی می شد.
اکثر اعراب مسلمان در درون تساوی اسلام و عربیت قرار داشته که با روی کار آمدن جمال عبدالناصر و پیروزی گروه های ناسیونالیسم و پان عربیسم در مصر و سوریه و لیبی ، این گرایش گسترش یافته بود. در ایران نیز جریان های ملی گرایی به پیروزی هایی دست یافته و نهضت ملی شدن صنعت نفت مهمترین آن بود. مخالفت با سیطره انگلستان و نفوذ آمریکا سبب شد که ناسیونالیسم ایرانی گسترش یافته و این جریان اسلام را مساوی با عربیت تلقی کرده و ایران را در برابر اسلام قرار می داند.
نوشتن کتاب دو قرن سکوت و چند اثر دیگر توسط زرین کوب مانند تاریخ ایران بعد از اسلام ، بامداد اسلام ، کارنامه اسلام سبب رایج شدن این دیدگاه شد که ورود اسلام به ایران چیزی جز غلبه عربیت نبوده و ورود اعراب به ایران همان کشتار و غارت و کتابسوزی بوده و با آمدن اعراب یا اسلام ، تمدن ایران از بین رفت. از این رو باید بدرستی التفات داشت که کتاب خدمات متقابل را نمی توان بدون فهم دقیق این جریان ها و حوادث و بطور خاص بدون خواندن کتاب دو قرن سکوت ، خواند و تحلیل کرد.
ساختار کتاب خدمات متقابل
این اثر بسط و تکمیل یافته مجموعا ۹سخنرانی در سه سال از ۱۳۴۷ شمسی به بعد است. کتاب از سه بخش تشکیل شده است. هر بخش سه سخنرانی را بخود اختصاص داده است. سه سخنرانی نخست با عنوان اسلام و ملیت ایرانی جدا انجام شده و اصلاح و بسط یافت. بخش دوم و سوم که عنوان «خدمات اسلام به ایران» و «خدمات ایران به اسلام» را دارد ، بعدا و پیوسته صورت گرفت. دو بخش دیگر در چاپ های هفتم و هشتم به کتاب افزوده شد.
مطهری در مقدمه چاپ نخست تاکید دارد که کتاب حاضر پاسخ به سه پرسشی است که مهمترین پرسش ها در باره ایران و اسلام است: اول پرسش مفهوم ایران و ملت ایرانی و نسبت آنها با اسلام ؛ دوم پرسش سهم ایرانیان در بسط و گسترش اسلام و ظهور دادن تمدن اسلامی ؛ و بالاخره سهم اسلام در شکوفایی ایران. مطهری گوید کتاب به این سه پرسش پاسخ می دهد و مطالب آن تفصیل و تکمیل ۹سخنرانی در طول سه سال بود. مطهری می نویسد در طول اقامتم در تهران تاکنون (از ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۷) ندیدم هیچ یک از سخنرانی هایم تا بدین حد مورد استقبال قرار بگیرد. علت استقبال خود موضوع بود یعنی مسئله ایران و اسلام برای مردم اهمیت داشته است.
مطهری گوید مسئله اسلام ایران از جانب مستشرقان و برخی از تاریخ نویسان ایران ، تحریف شده و بیشتر بر صرف ایرانیت و تقابل با اسلام متمرکز بوده و اسلام را مساوی با عربی بودن دانسته و بر زدودن گرایش های اسلامی به بهانه عربی بودن و مخالف ایرانی بودن اصرار داشتند. وی گوید این مسئله بدرستی مطالعه نشده است.
مطهری در اسفند ۱۳۵۶ که مقدمه ای را بر چاپ هفتم کتاب می زند گوید پس از ۸سال که چاپ این اثر به چاپ هفتم رسیده ، طبقات «فقه و فلسفه و عرفان» را بدان افزودم . این بخش که حدود ۲۲۰ صفحه است به طبقات این نحله ها می پردازد و سهم متفکران ایرانی در علوم مختلف در تمدن اسلامی و پایه گذاری آنها توسط ایرانیان را بررسی می کند. در آخرین مقدمه ای که قبل از شهادتش در آبان ۱۳۵۷ بر کتاب فوق می زند باز اضافاتی به کتاب می افزاید که مهمترین آن فصل ۴۷ کتاب با عنوان «کتابسوزی ایران و مصر» است. مطهری می گوید جایش در این کتاب خالی بود.
*مقدمه ای در باره ملت ، زبان و نژاد و قومیت ، روشنفکری در ایران و سه مرحله آن و نقش سازنده و پیشرو بودنش در مرحله سوم که شریک درد و رنج های مردم و جامعه اش می شود.
** عنوان بخش نخست : اسلام از نظر ملیت ایرانی صص ۴۵ تا ۱۲۷
ما و اسلام ، واژه ملت ، ناسیونالیسم ، آغاز اسلام ایرانیان ، داعیه جهانی اسلام ، نفوذ آرام و تدریجی اسلام ، زبان فارسی ، تشیع ایرانیان .
***عنوان بخش دوم : خدمات اسلام به ایران صص۱۲۷ تا ۳۲۱
موهبت یا فاجعه ، نظام فکری و اعتقادی در ایران پیش از ورود اسلام ، ادیان و مذاهب در ایران ، دین زرتشتی و ایران، نظام اجتماعی و اخلاقی ، کارنامه اسلام در ایران .
****عنوان بخش سوم : خدمات ایران به اسلام صص ۳۲۱ تا ۴۰۰
دو قرن سکوت و خدمات متقابل
مطهری در مقدمه اصلی کتاب تصریح دارد غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران سخن گفتند یا اطلاع کافی نداشتند یا انگیزه ای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است. این مسائل درست طرح نشده است. مطهری می گوید می خواهد حقیقت مطلب را بررسی کرده و از غرض ورزی های نادرست پرهیز کند. مطهری در ذیل روشنفکران و محققان ایرانی ، از دو قرن سکوت نام می برد . در لابلای کتاب و نیز در پایان کتاب به دو قرن سکوت اشاره کرده و دیدگاه های زرین کوب در باره ایران و اسلام را نقد می کند.
مطهری می نویسد عجبا ! می گویند در طی این دو قرن زبان ایرانی خاموشی گزیده بود و ایرانی سخن خویش جز بر زبان شمشیر نمی گفت! مطهری بر خلاف زرین کوب گوید ایرانیان با یک ایدئولوژی جهانی و انسانی آشنا شدند و شاهکارهای علمی و زبانی آفریدند. این دو سه قرن دوره ای است بسیار جالب توجه و مهم و از این حیث عدیم النظیر است ، امتزاج ادوار قدیم و جدید است دوره تحول آداب و تطور مراسم و سیر عقاید و افکار است و به هیچ وجه دوره رکود و سکون یا مرگ نیست (مطهری ، خدمات متقابل ، ۵۸۳)
می توان دو رهیافت را در باره این دو اثر بررسی کرد:
نخست پاسخ به کتاب دو قرن سکوت مرحوم زرین کوب
دوم اثری است مستقل در باره مهمترین پرسش ها در باره ایران و اسلام.
رهیافت نخست
دو قرن سکوت در سال ۱۳۳۰ چاپ شد . زرین کوب در مقدمه ای که در ۱۳۳۶ بر چاپ هفتم این کتاب نوشته به این سوال پاسخ داده که چرا نام کتاب را” دو قرن سکوت“ گذاشته است . وی می نویسد برای چه نام این کتاب را که سرگذشت دو قرن از پرماجراترین تاریخ ایران است را دو قرن سکوت گذاشته ام و نه دو قرن آشوب و غوغا ؟
پاسخ من این است که اگر کتاب مرا از سر تا آخر با دقت و حوصله کافی خوانده باشید جواب خود را می یابید. با این همه در باب نام جدید این کتاب شاید مناسب بود نام تازه ای اختیار کنم .
در ایران هنوز رهیافت نخست مورد توجه بوده و تحلیل کتاب خدمات متقابل را با توجه به تقابل آن با کتاب دو قرن سکوت صورت می دهیم . یکی از اساتید مشهور فلسفه بیان داشته که زرین کوب آزاد منشی داشت لذا نگاهش در این کتاب در باره اسلام و ایران شفاف است چرا که او تاریخ نگاری دقیق و مطلع است اما مطهری نگاه ایدئولوژیک داشته و تفکر اسلامی را ستوده و تفکر آزادانه در کتاب مطهری کمتر دیده می شود.
چنین ارزیابی ها نشان از عدم مطالعه درست اید دو اثر است. بیان خطابی همانند این گفته نشان می دهد نیازمند تامل و مطالعه دقیق دو اثر هستیم . ما نیازمند تتبع دقیق علمی و تاریخی و نه خطابی می باشیم . حقیقت این است که دو متفکر به دو پرسش متفاوت پاسخ دادند. من در پایان نقدهای وارد به هر دو اثر را بیان خواهم کرد اما تاکید من این است که چرا در مسئله مهمی مانند ایران و اسلام از بررسی درست و علمی دور می شویم؟
زرین کوب در مقدمه چاپ دوم کتاب می نویسد که بسیاری از مطالب کتاب ناشی از خامی و تعصب او بوده و آنها را حذف کرده است. (زرین کوب در سی سالگی دو قرن سکوت را نوشت ) . زرین کوب در فصل اول کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام ، لحن دو قرن سکوت را غیر واقع بینانه و دور از معیارهای پژوهش می خواند
زرین کوب در دو قرن سکوت نوشت که شک نیست در هجوم تازیان ، بسیاری از کتاب ها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب و فنا گشته است اما در کتاب کارنامه اسلام که در ۱۳۴۸نوشت ، این مسئله را نفی کرده و به یک افسانه تشبیه کرده است. فریدون آدمیت به همراه مطهری و شجاع الدین شفا بر دو قرن سکوت نقد نوشتند. آدمیت می گوید دو قرن سکوت از تعقل تاریخی خالی است و از نظر فن تاریخ نگاری جدید ، نادرست است (آدمیت ، اندیشه های فتح علی آخوند زاده)
می دانیم گفتگوهای مطهری و زرین کوب تا آخر ادامه داشت . حتی تا یک هفته قبل از شهادت مطهری ، در منزل زرین کوب ، ایندو با هم بحث و گفتگو داشتند .پس باید مسئله را بنوع دیگری بررسی کرد.
رهیافت دوم: مستقل بودن اثر
کتاب خدمات متقابل را نباید در ذیل دو قرن سکوت جای داد اشتباهی که بسیاری مرتکب شدند. پرسش های زرین کوب با مطهری در ایندو اثر متفاوت است . زرین کوب از نحوه ورود اعراب به ایران و فروپاشی حکومت ایرانی و نظام اجتماعی ایران پرسش کرده و تباهی وضع ایران در دویست سال نخست را متوجه حمله اعراب می داند و بهمین روی از ایران باستان و در مقابل اعراب دفاع می کند و تنها بررسی توصیفی تاریخی انجام می دهد اما پرسش مطهری نوع پیوند اسلام و ایران و نه اعراب و ایران است. مطهری می پرسد چرا ایرانیان بتدریج به اسلام گرایش پیدا کردند و توانستند با توجه به فطری بودن دین اسلام و دفاع آن از عدالت و برابری و حق انسانی مورد توجه ایرانیان قرار گرفته و ملت ایران بتواند در پرتو دین اسلام به شکوفایی رسده و تمدن بزرگی را ظهور داده و پایه گذاران و پیشتازان علم و تمدن شوند.
مطهری اشتباه رایج یعنی تساوی اسلام و اعراب را مهلک و انحراف و اشتباه می داند . وی گوید ایرانیان علیرغم مبارزه با خلافت و تازیان ، اسلام را پذیرفتند. می توان گفت گفتگوهای زرین کوب و مطهری نقش مهمی در تعدیل نظرات هر دو داشته و نقد تند مطهری به ملیت و ایران باستان تا حدی فرو کش کرده و زرین کوب در بامداد اسلام و کارنامه اسلام از مساوی تلقی کردن تازیان و اسلام دست می کشد . قصد من این است تا با روش علمی و بیطرفانه کتاب خدمات متقابل را بخوانم ، نقدهای وارد بر آن را متذکر شوم و بهمین نحو اشکالات بر دو قرن سکوت را بررسی نمایم.
نقدها
کتاب خدمات متقابل دو مزیت اساسی دارد که تاکنون به این مهم کمتر توجه شده است . اهمیت نخستین آن این است که می توان بنحو بنیادین میان دین اسلام و اعراب تمایز قائل شد. اگر حتی در همین زمان هم بررسی نماییم می بینیم نظریه غالب در میان محققان عرب این است که اسلام چیزی غیر از عربی بودن نیست . الجابری در سه اثرش از جمله جدال کلام و فلسفه و عرفان و نیز نقد عقل عربی تاکید دارد که قرآن همان عربی بودن است . این دیدگاه متاسفانه در میان مستشرقان رایج است بنحویکه از تمدن و فلسفه و دانش اسلامی با عنوان غربی یاد می کنند . این امروزه یک مناقشه اساسی است .
مزیت دوم کتاب این است که توجه بنیادین به نقش متفکران و اندیشمندان ایرانی در ظهور دادن علم و تمدن اسلامی دارد. مطهری با واقع بینی تاریخی و نه صرفا دفاع ، دستاوردهای متفکران ایرانی در دانش های مختلف را بررسی کرده و ایرانیان را پیشتازان و پایه گذاران بسیاری از دانش ها معرفی می کند. تاسیس فلسفه ، کلام ، فقه ، تفسیر ، تدوین جوامع حدیثی ، طبیعیات و جبر و ریاضیات و طب و …از سوی ایرانیان صورت گرفته و مطهری در این اثر به بررسی تاریخی و تحلیلی آن می پردازد.
اما نقدهای مهمی نیز به این اثر بطور خاص و دیدگاه مطهری در باره ایران و ملیت وارد است . نقد اول این است که مطهری مطالعه دقیقی از تاریخ ایران باستان ندارد و بدون دلایل قابل دفاع ایران باستان را مساوی با سلطنت و پادشاهی می گیرد .از این حیث بطور کلی دست به نقد ایران می زند. من در تفسیرهایی که از ایران و ایرانشهری و خرد ایرانی دادم ، تاکید دارم که مطهری بدلیل مطالعه ناکافی در این باب دچار اشتباهاتی شده است .مطهری تحلیل درستی از هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان ندارد .
نقد دوم این است که مطهری در بسیاری از نوشته های خود تفسیر نادرستی از ملیت می دهد و تصریح دارد که ملی گرایی در تعارض با موازین اسلامی داشته و غیر اخلاقی است . امروزه این موضوع مهمی است و مناقشه میان آقایان ملکیان و طباطبایی نشان از اهمیت این بحث در دوره کنونی است . گرجه مطهری در مواردی می گوید البته در جاهایی که ملی گرایی سبب خدمت به جامعه می شود ستوده است. بنظر می رسد غلبه جریان ناسیونالیسم در ایران آنروز در مقابل با جریان اسلامی و جریان پان ترکیسم و پان عربیسم یکی از دلایل گرایش مطهری به این رویکرد شده است.
نقد سوم این است که مطهری نژاد پرستی ، غارت ها و کشتار اعراب در دوره اول را مورد توجه قرار نمی دهد. دشمنی ایرانیان با تازیان و اعراب صرفا به دلیل تجریکات غربیان و مستشرقان نیست. رفتار تازیان و غارت آنها و نابود کردن سرمایه های میراثی و علمی ایرانیان دلیل مهمتری است که مطهری از بررسی آنها غفلت دارد.