مدیرگروه روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبائی: يك خبرگزاري دولتي براي كشور كافي است و خبرگزاريهاي خصوصي نيز بايد بدون اينكه يك ريال كمك دولتي بگيرند، در فضايي رقابتي كار خود را انجام دهند. با ساماندهي اقتصاد رسانهها ميتوان شفافيت را به خبرگزاريها بازگرداند.
به گزارش عطنا به نقل از همشهری، ایران دارای دهها خبرگزاری است که در زمینه موضوعات عمومی یا تخصصی فعالهستند و هرازگاهی، کارشناسان رسانهای درباره تعداد بالای خبرگزاریها در ایران انتقاد میکنند. نكته قابل توجه در اين انتقادها اين است كه بسياري از كشورهاي داراي رسانههاي قدرتمند فقط يك يا دو خبرگزاري دارند اما در ايران دهها خبرگزاري در حوزههاي عمومي و در گسترهاي فراگير، محتوا توليد ميكنند. حسين افخمي ـ عضو هيأت علمي دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه علامهطباطبايي ـ در اين گفتوگو از ماهيت خبرگزاري و چگونگي عملكرد خبرگزاريها در ايران ميگويد.
گام اول فعاليت خبرگزاريها در دهه1830 ميلادي با تاسيس خبرگزاري «هاواس» فرانسه برداشته شد. البته انگيزه اصلي آنها هم اين بود كه يك نوع دفتر بريده جرايد براي روزنامهها به وجود بياورند. آقاي هاواس اين كار را شروع كرد و سپس ولف در آلمان و رويترز در انگلستان، به او پيوستند و متن روزنامههاي كشورهاي خود را به زبانهاي يكديگر، ترجمه و بين روزنامهها و شركتها و مؤسساتي كه نياز به اخبار داشتند توزيع كردند. اين كشورها چون داراي مستعمرات زيادي بودند، به اخبار اقتصادي نياز مبرم داشتند تا بتوانند فعاليتهاي خود را مديريت كنند. پس از اختراع تلگراف مورس و بعد تلگراف برقي، امكان توزيع اطلاعات پيشرفت كرد و خبرگزاريها شكل گرفتند. بنابراين خبرگزاريهاي هاواس در فرانسه، رويترز در انگلستان و ولف در آلمان كه در آغاز تاسيس شدند، تجاري بودند و ربطي به دولتها هم نداشتند. محتواي آنها در وهله اول براي روزنامهها توليد ميشد و در اولويتهاي بعدي، براي شركتهاي اقتصادي كه البته بعضا مورد استفاده دولتها هم قرار ميگرفت. چند سال بعد 6روزنامه در آمريكا براي توليد محتواي مورد نياز خود، يك تعاوني به نام آسوشيتدپرس تشكيل دادند. هدف از تاسيس همه اين خبرگزاريها، صرفهجويي اقتصادي روزنامهها در فرايند رسيدن به اخبار بود؛ يعني قرار شد به جاي اينكه همه روزنامهها به همهجا خبرنگار بفرستند، خبرنگاران خبرگزاريها اخبار را در مناطق جغرافيايي مختلف پوشش دهند. درآمد اين خبرگزاريها هم از محل فروش اخبار به روزنامهها حاصل ميشد.
اختراع تلفن و راديو، در انتقال اخبار و اطلاعات، به خبرگزاريها كمك كرد و سرعت پوشش اخبار نقاط دور، خيلي بيشتر شد. در سالهاي بين دو جنگ جهاني، بهدليل توسعه فناوري چاپ و توزيع، تيراژ مطبوعات افزايش زيادي يافت، بنابراين قيمت آنها پايين آمد و ميزان آگهيها افزايش پيدا كرد. در اين دوران، به طور كلي رونق زيادي در صنعت ارتباطات ايجاد شد و خبرگزاريها نيز رونق گرفتند. از سوي ديگر، بهدليل اينكه كشورهايي مثل انگلستان و فرانسه مستعمرات زيادي داشتند، در اواخر قرن نوزدهم نوعي تقسيم وظايف نيز بين خبرگزاريها به وجود آمد؛ به اين معني كه مثلا تمركز آسوشيتدپرس روي آمريكاي لاتين بيشتر شد، رويترز در كسب اخبار در خاورميانه فعال شد و خبرگزاري فرانسه روي آسياي شرقي تمركز كرد. در هر حال، ميتوان مشاهده كرد كه فلسفه راهاندازي خبرگزاريها توليد اخبار و اطلاعات به قصد فروش و كسب درآمد بوده است.
بعد از جنگ جهاني دوم، اكثر كشورها صاحب خبرگزاريهايي شدند كه هويت ملي داشتند. البته برخي كشورهاي اروپايي مثل اسپانيا و ايتاليا يا ژاپن و چين در آسيا كه مستعمره داشتند، در دوران بين دو جنگ جهاني خبرگزاري ملي تاسيس كردند. در همين دوره، خبرگزاري ولف از بين رفت و خبرگزاري ملي آلمان بهوجود آمد؛ خبرگزاري خصوصي و تجاري هاواس نيز به خبرگزاري فرانسه تبديل شد كه به نوعي با يارانه دولت، كار خودش را ادامه ميدهد. تنها خبرگزارياي كه تجاري ماند رويترز بود و آسوشيتدپرس هم كه به طور تعاوني اداره ميشد. از حدود 1935ميلادي هم خبرگزاري تاس كه وابسته به شوروي بود، در پرتو رقابت جنگ سرد به وجود آمد و به يكي از 5خبرگزاري بزرگ جهان تبديل شد. بهتدريج تا حدود سال1980 تقريبا 200خبرگزاري ملي به وجود آمد؛ يعني از اين دوران به بعد همانطور كه يك كشور براي هويت خود يك پرچم داشت، خبرگزاري ملي هم داشت. به اين خبرگزاريها «خبرگزاري رسمي» ميگويند؛ يعني عمدتا آنچه در آنها منتشر ميشود، به معني موضعگيري دولت آن كشور است.
آنها در اولويت اول، خبر توليد ميكردند و بعد عكس و بعد هم تحليل؛ تحليل به اين معني كه ابعاد اخبار را تجزيه و تحليل ميكردند. اما اين خبرگزاريها ـ جز خبرگزاري تاس كه يك خبرگزاري ايدئولوژيك بود ـ تفسير ارائه نميكردند. از دهه1980 نيز برخي سنديكاها و تشكلهاي خبري، براي شكستن انحصار خبرگزاريهاي بزرگ تاسيس شدند و شروع به انتشار اخبار تحليلي كردند. خيلي از اين خبرگزاريها، به نوعي اخبار توسعه را منتشر ميكردند.
از دهه1960 ما شاهد شكلگيري خبرگزاريهاي تلويزيوني هستيم و بعد از رواج شبكههاي تلويزيوني، شبكههاي ماهوارهاي 24ساعته و بعدتر، اينترنت. از اينجا به بعد، نوعي تعدد و تكثر در اخبار و اطلاعات در عرصه جهاني به وجود ميآيد و بهتدريج كشورهاي جهان سوم هم امكان پيدا ميكنند كه اخبار را توليد و منتشر كنند و روي فضاي رسانهاي كه معتقد بودند يكطرفه است تأثير بگذارند. با پيشرفت فناوري، خبرگزاريها به سمت توليد ويدئوي خبري گرايش پيدا كردند و پديدههايي مثل «ايپي تيوي» و «رويترز تيوي» به وجود آمدند. پس از رواج اينترنت، خبرگزاريها براي بهدستآوردن درآمد، تمركز خود را روي محتواي تخصصي بردند؛ در واقع، خبرهاي عمومي آنها رايگان شد ولي به توليد بولتنهاي تخصصي و گرفتن مشتركاني از كسبوكارهاي بزرگ و شركتهايي كه به اين اخبار تخصصي نياز داشتند را شروع كردند. مثلا خبرگزاري رويترز در حوزه بانكها يا نفت، خبر توليد ميكند و همه بانكهاي بزرگ دنيا و شركتهاي فعال در حوزه انرژي، مشترك اين خدمات هستند.
در سال1313 خبرگزاري پارس تاسيس ميشود كه كار خود را به صورت همكاري با خبرگزاري آناتولي تركيه شروع ميكند. اين خبرگزاري كار خود را در يك مرحله با همكاري وزارت خارجه انجام ميداده و بعدتر زير نظر وزارت فرهنگ قرار ميگيرد. پيش از انقلاب، دفتر مركزي خبر هم به وجود ميآيد كه زيرمجموعه سازمان راديو و تلويزيون ملي بوده و بعد از انقلاب به واحد مركزي خبر تبديل ميشود؛ خبرگزاري پارس هم به خبرگزاري جمهوري اسلامي تبديل ميشود.
بله. در دهه60 خبرگزاري جمهوري اسلامي تبديل به ستاد تبليغات جنگ ميشود و اخبار جنگ بدون كنترل ايرنا، تقريبا غيرقابل انتشار بوده است. در اين سالها روزنامهنگاري ايران افول ميكند و اخبار، خيلي محافظهكارانه ميشود. در همين دهه است كه خبرگزاري، انحصاري ميشود و حوزههاي سياسي و اقتصادي به حاشيه رانده ميشوند. در اواخر دهه60 و اوايل دهه70 اخبار سرگرمي و ورزشي، رونق خيلي زيادي ميگيرند اما همچنان اخبار سياسي و اقتصادي در حاشيه هستند. در آن دوران، خيلي از تيترهاي برجسته ما به موضوعات خارجي مربوط است؛ حتي در ايام انتخابات! اتفاق بدي كه در آن زمان رخ ميدهد اين است كه خبرگزاري، خبرها را طبقهبندي ميكند و اخبار محرمانه و سري را ـ جدا از خبرهاي عمومي كه به روزنامهها ميدهد ـ به مخاطبان خاص خود ميرساند. اين كنترل ويژه روي خبرگزاري، باعث كوچكشدن دايره انتشار اطلاعات و اخبار در كشور و رفتن بخش عمدهاي از اخبار به كانالهاي شايعه ميشود.
اما مطبوعات بعد از سال1376 اين سد را شكستند و اجازه دادند كه خبرها و تحليلهاي متفاوتي منتشر شود؛ بنابراين براي چند سال، ايرنا به قدري توسط فضاي مطبوعات به حاشيه رانده شد كه تقريبا در حال حذف بود و مطبوعات، ديگر اخبارش را نقل نميكردند.
در همين سالها ـ بهخصوص از 1380 به بعدـ گرايش توليد خبرهايي مشابه خبرهاي سنديكايي در كشورهاي غربي، پررنگ شد. به عبارت ديگر، مسائل دانشجوها يا كارگران، در يك سنديكاي خبري يا بولتنهاي خبري تخصصي تجميع شد و امكان فني اينترنت هم انتشار آن را ممكن كرد؛ بنابراين ابتدا خبرگزاري دانشجويان به وجود آمد؛ منبعي كه در اصل، يك سايت خبري است ولي به آن خبرگزاري ميگوييم. بعد اين روند با خبرهاي كارگري ادامه پيدا كرد و ايلنا به وجود آمد... و بعد اين چرخه به جايي رسيد كه براي مثال، يك خبرگزاري مخصوص مساجد به وجود ميآمد يا مثلا دانشگاه آزاد و وزارت نفت هم براي خود خبرگزاري تاسيس كردند.
گاهي اوقات اين وبسايتها ارگان يك مجموعه يا تشكل هستند كه زياد امكان فعاليت ندارند اما با داشتن يك خبرگزاري، هويت پيدا ميكنند. از نظر من، اينها صداهايي بودند كه بايد در تشكلهاي صنفي، سمنها و نهادهايي كه فعاليتهاي مشتركي داشتند، متشكل ميشدند، نه به شكل خبرگزاري. در بسياري از كشورها، اين رسانههايي كه ما اينجا به آنها ميگوييم خبرگزاري، در قالب روابطعموميهاي يك صنف يا تشكل تعريف ميشوند. همين مسئله در مطبوعات هم رخ داده است؛ يعني روزنامهها و نشرياتي در كشور هستند كه ارگان يك نهاد يا سازمان خاصاند اما به اسم روزنامه روي دكهها ميآيند.
در خيلي از اين وبسايتها آنچه از يك خبرگزاري انتظار ميرود ديده نميشود؛ مثلا در مواقع بحران (در زلزله) چند وبسايت كه عنوان خبرگزاري دارند توانستند در كمتر از 24ساعت خبرنگار خود را در منطقه حاضر كنند و خبرنگارشان حاضر شد ريسك بپذيرد و از آنجا خبر تهيه كند؟ كار حرفهاي خبرگزاري اين است، نه اينكه براي مثال، فقط خبر ورزشي يا فقط خبر اقتصادي تهيه كند. بخشي از آنچه ما به عنوان خبرگزاري در كشور داريم، در واقع بولتنهاي الكترونيك روابط عمومي سمنها، سازمانها يا افراد هستند و عملكرد بسياري از اين رسانهها با تعريف خبرگزاري كه كارش تهيه اطلاعات و اخبار، فروش و داشتن دخلوخرج مناسب است، نميخواند.
يك خبرگزاري دولتي براي كشور كافي است و خبرگزاريهاي خصوصي نيز بايد بدون اينكه يك ريال كمك دولتي بگيرند، در فضايي رقابتي كار خود را انجام دهند. با ساماندهي اقتصاد رسانهها ميتوان شفافيت را به خبرگزاريها بازگرداند.