نشست هماندیشی استادان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع بررسی «تحول و ارتقای علوم انسانی» یکشنبه 21 خردادماه در سالن شهید ارشاد این دانشکده برگزار شد که با حاشیههایی همراه بود.
به گزارش عطنا، این نشست هماندیشی در ادامه سلسله جلساتی است که به مناسبت ماه مبارک رمضان به دعوت نهاد نهایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبائی و صرف افطار با موضوع «تحول و ارتقای علوم انسانی» به صورت مجزا در هر دانشکده برگزار میشود.
* در نشست هماندیشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، اکثر استادان این دانشکده حضور داشتند که در این زمینه نظرات، پیشنهادها و انتقادات خود را مطرح کردند.
* از جمله غایبان این نشست مرتضی فرهادیکمرهای، استاد تمام مردمشناسی و عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی، محمدسعید ذکائی، معاون پژوهشی و استاد تمام و عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی، عزتالله سامآرام و جعفر هزارجریبی دستکی استادان تمام گروه تعاون و رفاه اجتماعی و محمدحسین پناهی و حسن سرائی، استادان تمام و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی بودند که البته آقای پناهی در سفر فرصت مطالعاتی در کشور آمریکا حضور دارد.
* در ابتدای جلسه، ابوتراب طالبی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی عذر تقصیر خواست و گفت به دلیل پیشامدی نمیتواند در ادامه جلسه حضور داشته باشد و خداحافظی کرد و رفت.
* در ابتدای این جلسه حجتالاسلام صادق اکبریاقدم، مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه علامه طباطبائی به طرح موضوع پرداخت و گفت: یکی از دلایل و یا بهتر بگویم علقههای (علاقهمندی) من برای تشکیل این جلسه حضور دوباره در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی و دیدار با استادانم بود و به نوعی خودم را متعلق به این دانشکده میدانم.
* بعد از صحبتهای اکبریاقدم، علیاکبر تاجمزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی از استادان خواست که به ارائه دیدگاههای خود بپردازند که علی انتظاری، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی به عنوان اولین نفر سخنان خود را با حمله به شورای تحول علوم انسانی که بیشتر به دنبال تحول خود است، آغاز کرد و گفت: مسئله ما، علوم اجتماعی بومی و دینی نیست بلکه خود علوم اجتماعی است.
* غلامرضا لطیفی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی نیز که در مرکز جذب وزارت علوم هم مشغول به فعالیت است در ابتدای صحبتهای خود گفت: آنقدر مشغلههای زیادی وجود دارد که برخی از استادان جدید را الان زیارت کرده و خدمت آنها خیرمقدم و خوشآمد میگوییم که در این بین، زاهدیاصل، مدیرگروه مددکاری اجتماعی خطاب به تاجمزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی یادآو شد، «این تلنگری بود که تو رو خدا جلسه ماهانه اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی را بعد از مدتها وقفه دوباره تشکیل دهیم».
وی در ادامه گفت: متأسفانه قوانین بسیار غلطی بر ساختار آموزش عالی ما حاکم است که از جمله این موارد میتوان به دغدغه بسیاری از استادان و به خصوص جوانترها یعنی ارتقا مقام اشاره کرد که در انتها و پس از کسب مقام استادتمام در رشته تخصصی خود، حتی ۱۰ نفر او را نمیشناسند! این چطور ارتقایی است؟
لطیفی اضافه کرد: ما حتی در عرصه حذف و اضافه گرایشهای درسی نیز دچار سرگردانی هستیم و قواعد ما به گونهای کلیشهای عمل میکنند که امروز شاهد آن هستیم که اولین خواسته و نیاز دانشجو در ترم یک تحصیل خود، این است که «چگونه میتوانم استاد شوم!»
* محمود جمعهپور، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی اجتماعی نیز با اشاره به اینکه حجتالاسلام مرتضی شهمیری، رئیس سابق نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبائی در دانشکده علوم اجتماعی تحصیل کردهاند، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه حاج آقا اکبریاقدم قبلاً در دانشکده علوم اجتماعی حضور داشتند و در سالهای قبل خدمت او رسیدهام و این یک فرصت مغتنم برای دانشکده است، چون سهم ما [دانشکده] چه در دوره قبلی و چه در دوره فعلی، دفتر نهاد رهبری است، البته نه از نظر سهمخواهی بلکه به این معنا که فردی آشنا با مسائل جامعهشناسی و علوم اجتماعی متولی نهاد رهبری شده است.
* محمود مشفق، معاون آموزشی و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی، بحث خود را با ارائه تمثیل رشته اژدهاشناسی ارائه کرد و گفت: چه لزومی دارد که دانشگاه آزاد اسلامی ۳۰۰ نفر دانشجو در مقطع دکتری جامعهشناسی پذیرش کند و این دانشجویان نیز بعد از فارغالتحصیلی دانشگاه اژدهاشناسی را تولید و در نتیجه روند بازتولید را بدون هدف در کشور دنبال کنیم.
* ابوالقاسم فاتحیدهاقانی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی با اشاره به اینکه در دانشگاه چند سطح مدیران، استادان و دانشجویان وجود دارد، خاطرنشان کرد: تا زمانی که ندانیم چه میخواهیم، نمیتوانیم ذهنیت مشترک ایجاد کنیم و اگر ذهنیت مشترک ایجاد نکنیم، نمونهای از مثال «هر کسی از ظن خود شد یار من» خواهیم بود.
* میترا عظیمی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی اجتماعی نیز تنها فردی بود که از میان خانمها صحبت کرد و خطاب به حجتالاسلام اکبریاقدم، گفت: بحث، صحبت و ارائه راهکار در زمینه ارتقا و تحول علوم انسانی همانطور که خود شما [حاج آقا] بهتر میدانید در این ماه رمضان که همه روزه هستند و آخرین ساعتهای روز را هم سپری میکنیم و فعالیت ذهنی اصطلاحاً نیاز به فسفر سوزاندن دارد، سخت است و باید یک زمان و وقت بهتری برای آن در نظر گرفت.
وی در ادامه دوباره حجتالاسلام اکبریاقدم را خطاب قرار داد و بیان کرد: با توجه به تعاریف متعددی که در زمینه بومی کردن و اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد، میخواهم خود حاجآقا تعریف مشخصی در این زمینه ارائه دهند که اکبریاقدم در پاسخ فقط گفت: من بعد از صحبتهای استادان تعریف خود را بیان میکنم اما تعریف خود شما در این زمینه چیست؟
* علی جنادله، عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان که به همراه فرزند خردسال خود در این نشست شرکت کرده بود و به شدت در زمینه نگاه نیازمحور به علم انتقاد داشت، با اشاره به اینکه علم میتواند و باید مسئلهمحور باشد، اما مبتنی بر نیاز بودن، نه! یادآور شد: هگل و مارکس بر اساس چه نیازی فلسفه خود را بیان کردند و کدام نهاد یا دستگاهی از آنان درخواست ارائه نظریه کرده بود؟ این موضوعی است که در مورد اختراعات و مسائل فنی نیز صدق میکند. رویکرد فایدهانگارانه و سودانگرانه، رهآورد علم مدرن است و به عنوان یک تحصیلکرده علوم غربی، میتوانم بگویم که در غرب نیز علوم با این رویکرد عمل نکردهاند و ماحصل آن را به خوبی میبینیم.
وی که تأکید زیادی روی متری حساب شدن علم در دانشگاهها داشت، خاطرنشان کرد: ما علم را به صورت متری ارزیابی میکنیم و دغدغه ما این شده است که هر روز علم خود را اندازه بگیریم، شاید دو سانت اضافه شده باشد!
* مشفق در پایان صحبتهای خود به سخنان جنادله پاسخ داد و گفت: باید بین سازمان علمی یک کشور و فرآیند تولید علم به عنوان یک جریان خلاق، تفکیک قائل شویم و علم باید خودجوش اتفاق بیفتد. چگونه میخواهیم جمعیت 40 درصدی فارغالتحصیلان بیکار در کشور، مهاجرت علم و بلااستفاده بودن تولیدات علمی که در قفسهها گرد و خاک میخورند را توجیه کنیم، جنادله در پاسخ تأکید کرد: از آقای مشفق عذرخواهی میکنم و خدا را شاهد میگیرم که مخاطب من در این بحث شما نبودید و قبل از اینکه شما صحبت کنید، بنده مباحث را روی برگ دستمال کاغذی نوشته بودم. البته این نوع جلسات باید محلی برای بحث و گفتوگو باشد اما اینکه بخواهم موضوع را محدود به پاسخ دادن به یکی از همکاران کنم، اینطور نبود. منظورم بیشتر این است که متأسفانه در جامعه امروزی ما، هر وقت بحث میشود، میگویند علوم انسانی و جامعهشناسی به چه درد ما میخورد که اینگونه نگاه کردن و اینکه به دنبال به درد خوردن در ابتدا به ساکن باشیم به نظرم آفتی برای علوم انسانی و حتی فنی است.
* اسماعیل عالیزاد، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی گفت: در زمستان سال 82 که ما در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکده علوم اجتماعی مشغول به تحصیل بودیم، آقای اکبریاقدم چند سالی در دانشکده حضور داشتند و بد نیست در اینجا نیز یادی از آقای شهمیری، رئیس سابق نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه علامه طباطبائی داشته باشیم که او نیز پروژهای را با عنوان فرهنگ دانشگاهی کلید زد که با همت همکارانشان و استادان دانشگاه، نتایج خوبی داشت.
وی افزود: اینکه بعد از مدتها آن هم در دانشکده کوچک ما اینگونه استادان را در کنار همدیگر میبینیم [اشاره به جدید بودن برخی از استادان] به میمنت ماه مبارک رمضان و این نشست است.
عالیزاد به پایگاه خبری دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا) نیز پیشنهاد داد با توجه به اینکه در مسیر طی کردن فعالیتهای حرفهای هستید در اینگونه جلسات خود را به نوعی معرفی کنید که حاضران در نشست متوجه باشند که صحبتهای آنها در رصد و مانیتورینگ عطنا است.
عالیزاد معتقد است، آیا وقتی به تاریخ این دانشگاهی که مورد نظر ما است مراجعه میکنیم، هیچ نقطه و دقیقهای از آن را پیدا میکنید که در مواجه با یک نهاد دیگری به شکل سلبی پدید آمده باشد. در واقع، دانشگاه ما محصولی وارداتی است و پدید آمده است تا توجیهکننده یک نظام بروکراتیک دولتی باشد. از ابتدا قرار نبود که نظامی پدید آورده علم و معرفت شکل بگیرد، بلکه قرار بود تا سازمانی باشد برای پرورش کارگزاران دولت (از دون پایهترین تا عالی رتبه ترین).
* محمد زاهدیاصل، مدیرگروه مددکاری اجتماعی در ابتدای صحبتهای خود گفت: چهره زیبای آقای اکبریاقدم در مقایسه با 18 و 19 سال پیش که در دانشکده حضور داشتند، هیچ تغییری نکرده است و انشاءالله امروز که به خانه برگشتند، حتماً اسپندی برای خودشان دود کنند چون حتی یک تار موی سپید در محاسن وی وجود ندارد. بعد از این صحبتها، برخی از استادان حاضر در نشست گفتند، از دور گویی چند تار موی سپید دیده میشود و عدهای دیگر نیز گفتند [حاج آقا] محاسن خودشان را رنگ میکنند که زاهدی اصل در جواب آنها خاطرنشان کرد: [حاج آقا] را میشناسم به رغم اینکه خیلی از دوستان ما اهل رنگ کردن هستند اما آقای اکبریاقدم این کار را نمیکند.
* زاهدیاصل در هنگام صحبتهای خود به اشتباه اسم آقای جنادله را مجادله عنوان کرد که با تذکر آقای تاجمزینانی آن را اصلاح کرد و گفت: این هم از آثار سالمندی و لحظات پایانی روزه و نزدیک شدن به افطار است، البته صحبتهای آقای جنادله به دل مینشیند، چون از دل برمیخیزد. در این بین برخی از استادان گفتند که واقعاً هم مجادله بود چون مجادلهای بین او و آقای مشفق شکل گرفت، آقای مجادله نیز گفت که مشکل از آقای زاهدیاصل نیست بلکه از اسم ما است.
زاهدیاصل افزود: علوم انسانی واقعاً مظلوم واقع شده است به همین دلیل از اصحاب علوم اجتماعی خواهش میکنم که پسوند اجتماعی را به علوم انسانی متصل کنند و نگویند علوم انسانی بلکه بگویند علوم انسانی و اجتماعی.
این استاد مددکاری اجتماعی به تشریح دلایل خود برای نابغه خطاب کردن مصباحیزدی پرداخت و گفت: او نشان داد که در بحث و گفتوگو در زمینههای مختلف چقدر نابغه بوده و توانایی دارد؛ به عنوان مثال روش کاری او اینگونه بود که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در زمینه رشتههای اصلی علوم انسانی و اجتماعی از جمله اقتصاد، جامعهشناسی، مدیریت، حقوق و علوم تربیتی طی دو روز صبح و عصر به بحث و گفتگو میپرداختند.
زاهدیاصل خاطرنشان کرد: یکی از دلایل استعفایم از ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی در زمان ریاست نجفقلی حبیبی، رئیس اسبق دانشگاه علامه نیز این بود که دانشجویان را در دانشگاه سر کار گذاشتهایم و فقط به این میپردازیم که از آنها پول بگیریم و به آنها مدرک بدهیم.
* محمد شیخی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی اجتماعی نیز به عنوان آخرین استاد به سخنرانی پرداخت و بیان کرد: اینکه امروزه کسی در دانشگاههای ما نمیتواند به جرئت بگوید که من مسلمان و یا مارکسیست هستم و بر اساس همین دیدگاهها نیز میخواهم موضعگیری علمی کنم، دقیقاً برخلاف روزهای اول انقلاب است که در روزهای اول انقلاب همه با منش، روش و خطومشی مورد پسند خود در دانشگاهها به عرضاندام میپرداختند و در این بین سئوال جدی این است که چه اتفاقی افتاده است که به اینجا رسیدهایم.