در نشست «نقش فضاي مجازي در كمپينهاي انتخاباتي» كه هفته گذشته در سالن انجمن جامعهشناسي ايران با سخنراني هادي خانيكي، حميدرضا جلاييپور و چند فعال فضاي مجازي برگزار شد، درباره نقش و تاثير فضاي مجازي و گسترش آن به خصوص در ارتباط با انتخابات اخير بحث شد.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه اعتماد در ابتداي جلسه بهروز شجاعي از فعالان فضاي مجازي درباره عملكرد دولت از نظر رسانهاي وارد بحث شد و به اين پرداخت كه هنگامي كه سوت آغاز انتخابات زده شد دولت روحاني از نظر رسانهاي نسبت به رقيب عقب بود. علت اين عقب ماندن آن بود كه دولت به تعبير خودش يك ويرانه را تحويل گرفته بود و ميخواست آواربرداري كند. به همين جهت از اطلاعرساني غافل شد اما رقيب از آغاز فعال بود؛ به گونهاي كه شصت درصد از معاونان روابط عمومي دولت يازدهم نيروهاي بازمانده از دولت پيش بودند. شجاعي در ادامه به تحولي كه در فضاي مجازي رخ داد اشاره كرد و از حضور نيروهاي اجتماعي به صورت خود جوش در اين فضا به نفع اصلاحطلبان سخن گفت.
نويد رجاييپور از ديگر فعالان فضاي مجازي نيز در اين نشست با بررسي آماري از ميزان فعاليت گروههاي سياسي در اين فضا به نقد عملكرد دولت پرداخت.
علي پيرحسينلو نيز ديگر فعال فضاي مجازي در سخنان خود به هفت تفاوت فضاي مجازي در انتخابات ٩٦ با انتخابات گذشته اشاره كرد و گفت: در اين انتخابات فضاي مجازي به ايجاد جامعه مدني كمك كرد، روابط اجتماعي مجازي هر چه بيشتر همگانيتر، متعادلتر و متوازن شد و همچنين وجه تعاملي رسانههاي مجازي بر جنبه اطلاعرساني آنها چربيد. اما آنچه مهم است اينكه شكاف رسمي و غيررسمي فضاي حقيقي جامعه به فضاي مجازي نيز منتقل شد و اتفاقا شبكه فعالان غيررسمي تاثيرگذاري بيشتري داشتند. اگرچه به طور خاص در مورد شوراها همچنان ليستهاي رسمي موفق بودند.
حميدرضا جلاييپور، عضو هيئت علمي دانشكده علوم اجتماعي در ابتداي بحث خود با عنوان نقش فضاي مجازي در كمپينهاي انتخاباتي تاكيد كرد كه در اينجا درباره ٢ موضوع صحبت نميكنم؛ نخست جامعهشناسي فضاي آنلاين و ديگري آسيبشناسي اين فضا كه هر دو مهم هستند. اما در بحث خود به خصوص به تجربه شخصيام در استفاده از تلگرام در انتخابات خواهم پرداخت.
جلاييپور در ادامه با اشاره به حضور فعال نيروهاي رقيب اصلاحطلبان در فضاي آنلاين گفت: همانطور كه فعالان فضاي انتخاباتي گفتند نيروهاي رقيب آگاهانه و با تمام قوا در فضاي مجازي وارد شدند و ٦٥ درصد توليدات را داشتند. اما چرا شكست خوردند و كم آوردند؟
انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری برگزار شد؛ اتفاقِ سیاسیای که تازه به سن جوانی خود رسیده است؛ عمر این اتفاق سیاسی، چند دهه بیشتر نیست؛ جوان است، شورمند و سرحال که هر دوره را پشت سر بگذارد، همه با خود میگویند این دوره استثنا بود و دیگر مردم با این وسعت در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اما هر دوره شگفتیهایی با خود دارد.
وي در ادامه گفت سوال اصلي اين است كه چرا روحاني نه فقط پيروز بلكه پيروز قاطع اين انتخابات شد؟ چرا كه در همه جاي دنيا، دور دوم يك دولت ريسكي است. به خصوص كه رقباي روحاني اين هدف استراتژيك را دنبال ميكردند كه ما رئيسجمهوری يك دورهاي ميخواهيم و اين را حتي در صدا و سيما هم ميگفتند.
جلاييپور در همين راستا افزود: اهميت اين مساله در آنجا است كه ايشان (رقباي روحاني) حتي دوره قبل را به زعم خودشان الكي شكست خورده بودند و قرار نبود روحاني راي بياورد. آنها حتي هاشمي را رد صلاحيت كرده بودند و هزينهاش را نيز پرداخته بودند. در حالي كه اگر هاشمي ميآمد با تخمين ما ٣٠ ميليون راي ميآورد. آنها ميخواستند روحاني زينت انتخابات باشد در حالي كه رخداد ٩٢ رقم خورد و كشور از حالت بحراني بيرون آمد.
وی اضافه کرد: اينبار رقباي روحاني انگيزه داشتند اين اتفاق تكرار نشود. جلاييپور با اشاره به رد صلاحيت گسترده اصلاحطلبان در انتخابات مجلس كه در اسفند ٩٤ برگزار شد گفت، كار به جايي رسيد كه ما اطلاعيه داديم تا تاييد صلاحيت شدهها بيايند.
جلاییپور یادآور شد: اين نشان ميدهد كه حاضر شدند همه هزينهها را بپردازند. اينبار نيز تلاش كردند كه خود آقاي روحاني نيايد. تلاش كردند او رد صلاحيت شود. در حالي كه فضاي نظرسنجيها نشان ميداد كه روحاني راي زيادي دارد. به همين خاطر تمام تلاششان را كردند تا روحاني را بزنند و براي اين كار هر چيزي را كه ميتوانستند به استخدام گرفتند.
جلاييپور در ادامه اضافه كرد: پايگاه اجتماعي رقيب روحاني حدود ٦/٧ ميليون بود. آقايان رييسي و قاليباف به حمايت «جمنا» و خود جمنا هم متكي به دولت پنهان بود. آنها به امكانات عمومي وصل بودند و از قدرتهاي اصلي كشور چك سفيدامضا داشتند. رسما ميگفتند ٢٥٠ هزار تومان يارانه ميدهيم، هفت ميليون كارانه ٢٥٠ هزار توماني ميدهيم و به ١٦ ميليون حاشيهنشين سند رسمي ميدهيم. اين به معناي آن است كه تمامي شهرهاي كوچك و روستاها ميتوانند به حاشيه شهرهاي بزرگ بيايند و براي خودشان سرپناهي قانوني ايجاد كنند و نظام اجتماعي فرو بپاشد. در حالي كه مردم عاقلانه رفتار كردند و اين حرفها را باور نكردند.
او ادامه داد: رقباي روحاني حتي به لمپنيزم فرهنگي توسل جستند و مثلا با تتلو عكس گرفتند. در حالي كه اگر هر كدام از ما اصلاحطلبان اين كار را كرده بوديم بهشدت مورد هجمه واقع ميشديم. با اين كار(عكس تبليغاتي گرفتن با تتلو) بعيد است آقاي رييسي در نظام، آينده قابل توجهي داشته باشد و در صورتي كه همچنان چنين انگيزهاي وجود داشته باشد حوزههاي علميه حتما واكنش نشان خواهند داد.
جلاييپور توسل به سند ٢٠٣٠ و نظرسازيهاي دروغ را ديگر «چك سفيد»هاي جريان رقيب روحاني خواند و گفت: پرسش اساسي اين است كه توسل به پوپوليسم افسار گسيخته به خصوص در جامعهاي كه ١٠ سال با بحران اقتصادي رو به رو است، جواب نداد. در حالي كه در امريكا در شرايط به مراتب بهتر اينجا ترامپ راي آورد و در فرانسه لوپن به مرحله دوم رفت. يك تبيين كلي اين است كه حداقل ٢ دهه است كه در جامعهاي متكثر با مطالبات گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مواجه هستيم. جامعهاي موزاييكي كه به نظر ميرسد مخالفان اصلاحطلبان حرف چنداني براي جامعه نداشتند.
جلاييپور با كلي خواندن اين تحليل گفت: بايد دقيقتر شد. به نظر من به طور خاص در اين انتخابات ٢ عامل بود؛ نخست نقش سازماندهي نيروهاي اصلاحطلب، اعتدالگرا و اصولگرايان اصلاحطلب كه از ٢ سال پيش به وضوح ميدانستند كه كانديدايشان روحاني است و وحدت نظر داشتند. نكته دوم انسجام مديريت است. در اصلاحطلبان يك فرد نافذ مثل آقاي خاتمي حضور داشت و شخصيتهاي اصلاحطلب موثر نيز مانند عبدالله نوري و موسويخويينيها نقش داشتند كه همه يك ساز ميزدند و ميگفتند كانديداي ما روحاني است.
جلاييپور ارتباط با متن مردم را ديگر ويژگي اصلاحطلبان در انتخابات اخير دانست و گفت: اين ارتباط در سال ٧٦ از طريق روزنامه يا چهره به چهره صورت ميگرفت. اما اينبار اين فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي مثل تلگرام بودند كه ٢٤ ساعته اين ارتباط را برقرار ميكردند. به خصوص كه اين ارتباط صرفا اطلاعرساني نبود بلكه تعاملي و متقابل بود.
جلاييپور منظور خود از نيروهاي مدني را چند مولفه بيان كرد و گفت: نخستين ويژگي آن است كه ما امروز ٢ و نيم ميليون فرديت نهادينه شده در سراسر كشور داريم. آدمهايي كه خودشان يك سازمان هستند. ديگر مولفه مهم جامعه مدني در ايران محافل اعم از محافل خانوادگي، دوستان، NGOها، پويشهاي اجتماعي مانند گروههاي مدافع حقوق زنان، جوانان و محيط زيست هستند.
جلاييپور در پايان با تاكيد بر نقش فضاي مجازي در فعال شدن نيروهاي جامعه مدني گفت: در كانالهايي كه از سوي اين نيروهاي اجتماعي عمدتا به صورت خودجوش فعاليت داشتند بهترين بچههاي اين كشور توليد فكري و تبليغي ميكردند. به نظر من ابزار تبليغاتي خيلي هم نميتواند مردم را فريب دهد و مردم توان تشخيص اطلاعات درست و غلط را دارند.
هادي خانيكي، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، آخرين سخنران اين نشست بود كه بحث خود را با اشاره به اتفاق شگفتانگيزي كه در انتخابات اخير رخ داد، آغاز كرد و گفت: به نظر من با توجه به نقش گسترده رسانههاي مجازي آنچه در اين انتخابات شگفتانگيز بود اين است كه اين رسانهها نتوانستند جامعه را گمراه كنند و جامعه مسير خود را رفت و به صورت كاملا پيشبينيپذير عمل كرد.
خانيكي جامعه ايران را در حال خروج از بحران مدنيت و رسيدن به تفوق مدنيت خواند و گفت: تفوق مدنيت در جامعهاي صورت ميگيرد كه بر اساس الگوهاي مدني عمل كند و به صورت عقلاني و سنجيده رفتار كند. دانيل ورنر در بررسي تغييرات جوامع در فرآيند مدرن شدن به ارزيابي ٣ انتخابات متوالي ميپردازد. به نظر من ٣ انتخابات ٩٢، ٩٤ و ٩٦ نشان ميدهند كه جامعه ما گامهاي مهمي در مسير مدرن شدن برداشته است. به خصوص همسويي راي روستاها و شهرها نشاندهنده اين موضوع است.
خانيكي با تاكيد بر ضرورت فعال شدن و فعال ماندن روابط عمومي گفت: در بحث روابط عمومي بخش رسمي همان بخشهاي مرتبط با دولت است. اما بخش غير رسمي مهمتر است و اين همان بخشهايي است كه در فضاهاي مجازي فعاليت ميكنند و فعال ماندن آنها به معناي فعال شدن جامعه مدني، تشكلهاي دوستانه و خانوادگي است.
خانيكي كنشگري فعالانه را زماني خواند كه خود فعالان ارتباطي به كنشگر سياسي بدل شوند و گفت: بيشتر اين كارها با سرمايهگذاري و پول نبود بلكه ابتكار عملي دانشجويان و فارغالتحصيلان دانشگاهي بود.
نكته بعدي اينكه كنشگران فضاي مجازي خود را در اين فضا محبوس نكردند و در موقعيتهاي لازم به عرصه عمومي نيز وارد شدند. مجموع اين موارد نشان ميدهد كه پيشبينيپذيري جامعه ايران محصول مجموعهاي تغييرات فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است كه به كل اين مجموعه بايد بها داد.
خانيكي در پايان بحث پيروزي رسانههاي كوچك در برابر رسانههاي بزرگ اشاره كرد و گفت در رسانههاي كوچك عامليت فرد و ايستادگي در برابر اداره شوندگي ديده ميشود. رسانههاي كوچك را نميتوان به طور متمركز با پول يا قدرت اداره كرد. اين رسانهها به نحوي شالودههاي محدوديتهاي رسمي را مورد چالش قرار ميدهند. بنابراين هم عامليت انساني و هم اعتماد به آنها مهم است. توجه به تقويت زيرساختهاي ارتباطي و عامل فرهنگي و سياسي اهميت دارد. انتخابات اخير نشان داد كه مقاومت در برابر فيلترينگ نهتنها يك خواسته عمومي بلكه خواسته دولت نيز هست و دولت در كنار جامعه فيلترينگ را به نفع كشور نميداند. همچنين بايد در ساختار روابط عمومي تحولي ايجاد كرد و آن را از حالت منفعل به حالت فعال بدل كرد.