عطنا - با توجه به گذشت دو سال از شروع پاندمی کرونا و زندگی در شرایط بحران و قرنطینه، در شرایطی که تعطیلات نوروزی بدون در نظر گرفتن شیوه نامههای بهداشتی و قوانین سفت و سخت سپری شد، مسئولان تصمیم به بازگشایی مراکز آموزشی از جمله مدارس و دانشگاه ها گرفتند. در پی این مسئله به بررسی مواجهه افراد با کرونا و عوامل و سیاست گذاری های مدیریتی در گذر زمان پرداختیم.
دکتر حسام الدین خضری، پژوهشگر ارتباطات سلامت در رابطه با نوع مواجه با امواج کرونا و عوامل مدیریتی دخیل در آن در گفتگو با عطنا گفت: «بعد از شیوع بیماری کرونا واکنش افراد نسبت به آن ترس بود و واژه کرونا برابر با ترس شده بود. افراد در برابر کرونا به دو دسته تقسیم شدند؛ دسته اول مردم عادی یا کسانی که مورد هجمه بودند، شامل افرادی که بسیار از این موضوع ترسیده و دچار اختلالهای روانی زیادی شدند و افرادی که از ابتدا با خودخواهی عمیق نسبت به مسئله بی خیال و بیمسئولیت بودند. دسته دوم برخی مسئولان و مدیرانی که برای کنترل کرونا تصمیم گیرنده بودند را در برمیگرفت. در ابتدا بسیاری از مسئولان تلاش کردند بیماری کرونا را نادیده بگیرند و پس از شدت گرفتن آن با بیان سخنان استرسزا و بدون وضع شیوه نامه های بهداشتی و قوانین یا قرار دادن ناظر برای کنترل بیماری و فاصله گذاری اجتماعی تلاش کردند مردم را کنترل کنند.»
وی در ادامه گفت: «برای مثال چین به محض ابتلای چند نفر برای کنترل هر سویه بیماری، تمام کشور را قرنطینه و هزینه میکند تا سلامت مردم را حفظ کند، در حالیکه ایران با این رویکرد مواجه نبود و شرایط اقتصادی این اجازه را نمیداد. به استثنای موج اول بیماری در فروردین ماه که به دلیل وضع پروتکلهای سفت و سخت و ترسیدن بخش بیشتری از مردم و متاثر شدن آنها کنترل زود هنگام بیماری ممکن شد، در سایر موجها این طور نبود، انتظاری که از مسئولان برای کنترل بیماری میرفت برآورده نشد و آنها نتوانستند یا نخواستند کاری انجام دهند.»
دکتر خضری گفت: «سهمگین ترین موج کرونا در کشور موج پنجم بود، تعداد زیادی از هموطنان را از دست دادیم و پس از آن زمانی که با سویه امیکرون مواجه شدیم جهان با اظهاراتی در حوزه پزشکی، میکروبیولوژی و ویروس شناسی مانند خفیف تر و بیخطر بودن امیکرون مواجه شد. کشورهای پیشرفته و سطح یک جهان در حوزه سلامت بعد از مواجهه با امیکرون، واکنش بدن افراد و سلامت جامعه را بررسی کرده و متوجه شدند مبتلایان زیاد و مرگ و میر کم است و سطح پوشش واکسیناسیون در کشورهای دنیا مردم را در برابر بیماری کرونا مقاوم کرده.»
وی ادامه داد: «بعد از انتشار سویه امیکرون و بیخطری نسبی آن، شیوه نامههای بهداشتی به صورت سفت و سخت انجام نشد و شیوهنامه یا قانونی وضع نشد تا مردم آرام آرام از زندگی در شرایط پاندمی کرونا فاصله بگیرند و بپذیرند کرونا همیشه وجود دارد و نمیتوانیم تا ابد در قرنطینه و شرایط بحرانی باشیم. کشورهایی که این تصمیم را گرفته اند هنوز متضرر نشده اند و مسئولین کشور ما با توجه به مقالاتی که پس از برداشتن محدودیت های بهداشتی در کشور های دیگر منتشر شد تصمیم گرفتند مانند سایر کشورها آزادی بیشتری به مردم بدهند و اثبات کنند که باید به زندگی عادی برگردیم و این تصور وجود دارد که مسئولین با بازگشایی مراکز آموزشی قصد برگرداندن مردم به زندگی عادی را دارند، اما همچنان ادبیات همراه با ترسی در رابطه با کرونا به کار می رود که باعث حالت دوگانگی میشود.»
او گفت: «در رابطه با بازگشایی مراکز آموزشی، معقولتر بود در سال آینده شاهد این بازگشایی باشیم چرا که عملاً نیمی از نیمسال دوم گذشته و بهتر بود تا آرام آرام یا پلکانی مدارس بازگشایی شوند و در این دو ماه باقیمانده شاهد این باشیم که با رویکردهای اثبات پذیر این کار انجام شود و این ادبیات مبتنی بر اجبار و تهدید باعث شده تا مسئولان نتوانند به مردم قوت قلب و آرامش بدهند تا آنها اطمینان یابند وضعیت کرونا خوب است و لذا مردم نسبت به حضور در مراکز آموزشی دلسرد شدند.»
وی ادامه داد: «مسئولان از طرفی سختگیری در مورد پروتکل های بهداشتی را کاهش داده و مراکز آموزشی را باز کردند و سایر محدودیت ها را برداشتند، اما در شرایطی که باید به مردم اطمینان خاطر بدهند در ادبیاتشان ترس وجود دارد و این مسئلهای است که به فشارهای مردم دامن زده تا نسبت به سلامت فرزندان و واقعیت سلامت جامعه در شرایط تداوم شیوع کرونا نگران باشند و تغییر این وضعیت نیازمند تغییر ادبیات است تا مردم آرامش خاطر پیدا کنند که چیزی آنها را تهدید نمیکند اما متاسفانه سیاست گذاری درستی در جهت بیان رسانهای درست شرایط بیماری کرونا بین مسئولین شکل نگرفته است.»
وی در رابطه با فعالیت خود در این حوزه بیان کرد: «هنگام مواجهه با پاندمی کرونا به دلیل آشنایی و تحصیل در رشته مدیریت رسانه و رشته جدیدی به نام ارتباطات و سلامت متوجه شدم که تمام کشورهای دنیا در ارتباطات و سلامت ضعیف هستند و به طور کلی شیوه ارتباط کادر درمان و سیستم درمانی با افراد علی رغم تلاش برای ارتباط موثر با بیماران شیوهای نادرست و غیر اصولی است. ناآگاهی و ابهام بیماران در رابطه با خدمات درمانی که دریافت کردهاند موجب هراسشان می شود. کاری که من انجام داده ام این بود که از طریق شبکههای اجتماعی دغدغه خود را به یک تئوری تبدیل کردم و برای به دست آوردن شاخص هایی در حوزه ارتباطات و سلامت، نکاتی را در حوزه بیماری کرونا به زبان ساده بیان و تحلیل کرده و با شیوه ارتباطی درست مخاطب را به آگاهی دعوت کردم و قصد دارم مطالبی که ادراکش در حوزه پزشکی برای مردم دشوار است را به زبانساده بیان کرده و آگاهی در حوزه پزشکی و سلامت را ارتقا دهم و به طور خلاصه به بیان ساده تئوری های حوزه پزشکی بر اساس علم پرداختم.»
وی در رابطه با تاثیر شبکه های اجتماعی بر رفتار جامعه بیان کرد: «ما در زمینه بیماری کرونا با توییت هایی مواجه بودیم و در سال ۲۰۲۰ مقاله ای منتشر شد که من آن را ترجمه کرده ام و این مسئله مورد بررسی قرار گرفت که میزان برد جملات موثر افراد شاخص در جامعه چه میزان مردم را به رعایت پروتکل ها ترغیب و دعوت میکند. میتوان گفت در کشور ما به این دلیل که چنین کار کیفی ارزشمندی انجام نشده بود ما با این مسئله مواجه بودیم که برخی افراد مسئول از ادبیات غیرکارآمد استفاده می کردند، در حالی که با بیان رسانهای مناسب این اظهارات میتوانست اثربخش باشد.»
دکتر خضری ادامه داد: «در کشورهایی که استفاده از توییتر یا رسانههای اجتماعی مانند آن بالا است با جملات کوتاه، پیغام مهم و موثر را منتقل میکنند. اما در کشور ما این اتفاق نمیافتد، در نتیجه نمی توان منتظر واکنش مردم بود تا در مقابل پیام مسئولین و نخبگان جامعه، شیوه نامه ها را بهتر رعایت کنند. در مواجه با بیماری کرونا در کشور ما مسئولان صرفا گوینده خبر بودند و نخبگان جامعه شیوه زندگی در زمان کرونا را به خوبی به اطلاع مردم نمیرساندند.»
او گفت: «متاسفانه جریانات در کشور ما بیانهای رسانهای را تعیین میکنند. زمانی که مسئولین جلوی دوربین صحبت میکنند حرف خود را نمی زنند بلکه حرف جریانها را می زنند. همیشه حالت بسیار همگنی بین ادبیات مسئولین وجود دارد وبسیار شبیه به هم صحبت میکنند و به ندرت تضادی در صحبتهایشان دیده میشود. چراکه جریان فکری خاصی باعث میشود صحبت ها با این ادبیات بیان شود و در عین حال برخی از نخبگان جامعه با توجه به اینکه باید نظر قشر خاکستری را جلب می کردند تلاش کردند که خود را به نیازهای مردم نزدیکتر و بیان آنچه که مردم انتظار شنیدنش را دارند را بیشتر کنند. به طور کلی در کشورمان شاهد آن هستیم که در زمینه بیماری کرونا همه همدیگر را مقصر میدانند و نمیدانیم مسئول مقصر کیست و این در حالی است که ستاد ملی مبارزه با کرونا، وزارت بهداشت، سخنگوی وزارت بهداشت، معاونت درمان و معاونت بهداشتی وزارت بهداشت همه باید در برابر بحران هایی که با آنها مواجه هستیم و مواجه بوده ایم، پاسخگو باشند.»
وی در آخر در رابطه با ادامه کرونا گفت: «رویکردی که در جهان می تواند اتفاق بیفتد بر اساس بازخوانیای است که نسبت به تاریخ میتوانیم داشته باشیم. معمولا پاندمی ویروسها بیش از دو سال طول نکشیده و تصور من این است که کرونا بر اساس انچه که صاحب نظران حوزه پزشکی در دنیا بیان میکنند به اندازه گذشته خطرناک نیست و سویه ای مانند موج پنجم نمیتواند رقم بخورد و این احتمال را میدهیم که بیماری کرونا از حالت پاندمی یک درجه نزول کند و در مرحله بعد مواجه کمتر، مرگ و میر و ابتلای کمتری داشته باشیم و در کل به مرحلهای برسیم که کرونا شبیه به بیماری سرماخوردگی شود و برای همیشه همانطور بماند و زندگی به حالت عادی برگردد. اما در ایران با توجه به اینکه شیوه های مدیریتی کارا و موثر نبودند، عملاً هر زمان که با موجی مواجه بودیم اثر گذار بود و کار چشمگیری برای کنترل این بیماری ندیدهایم. مابقی اتفاقات در ایران را منوط به عملکرد و رفتار شناسی ویروس میدانم، اگر ویروس ضعیف تر شود در ایران همواره مواجهه کمتر، مرگ و میر و ابتلا نیز کمتر خواهد شد، اما اگر ویروس بخواهد شیوههای خطرناکتری را پی بگیرد باز هم به احتمال زیاد از آن متاثر خواهیم شد.»
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: