عطنا - در یکی دو روز نخست جنگ، سیاست رسانهای رژیم صهیونیستی بر تظاهر به اطلاعرسانی شفاف از حملات ایران به سرزمینهای اشغالی تاکید داشت و به همین خاطر نیز وضعیت تلاویو و حیفا را به صورت زنده پخش میکرد!
سیاست رسانهای در جنگ، تابع سیاست نظامی و وضعیت میدانی است. رژیم صهیونیستی با پخش زندۀ شهرهای تلاویو و حیفا، سیاست اطلاع رسانی شفاف از جنگ را به نمایش میگذاشت و تظاهر میکرد که حتی در جنگ با ایران که قویترین دشمن اوست، آنگونه به آزادی رسانه احترام میگذارد که اجازه میدهد حتی در شرایط جنگ، وضعیت دو شهر مهم تلاویو و حیفا را به صورت زنده از رسانهها پخش شود.
تغییر ناگهانی سیاست رسانهای رژیم از پخش زندۀ وضعیت تلاویو و حیفا به سانسور کامل و تبلیغ ممنوعیت تصویربرداری و فیلمبرداری برای مردم چیست؟
روشن است که سیاست رسانهای در جنگ، تابع سباست نظامی و شرایط میدان است. در واقع علت پخش زندۀ وضعیت تلاویو و حیفا، این بود که رژیم، طبق برنامهریزی خود (ترور فرماندهان عالی مقام، بمباران مراکز دفاعی، فعال کردن مزدوران خود در .نقاط مختلف کشور برای ضربه زدن به رادارها و پدافند و...) تصور میکرد که ضربهای فلج کننده بر ایران وارد خواهدشد و ایران نخواهدتوانست کمر راست کند و پاسخی تاثیرگذار بدهد.
در این فضا و شرایط، اگر اصابت چند موشک ایرانی هم به تلاویو و حیفا از تلویزیونها نشان داده شود، در قیاس با وسعت حملات اسراییل، یک حادثۀ کوچک و فیرتاثیرگذار ارزیابی میشود.با این پیش فرض و طبق برنامهریزی نظامی خود، رژیم تصور میکرد ابتکار عمل رسانهای را با پخش زندۀ وضعیت تلاویو و حیفا در دست گرفته است.
اما پاسخ ایران و اصابت مداوم موشکهای ایرانی به تلاویو و حیفا، گسترش آسیبها و ویرانیها و کشتهها و زخمیها، وضعیتی را در تلاویو و حیفا به وجود آورد که رژیم آن را پیشبینی نکرده بود. وضعیت به قدری وخیم بود که پخش زندۀ تصاویر آن، پیامی جز اعتراف به قدرت ایران و شکست تصورات گردانندگان و ارتش و دستگاه اطلاعاتی رژیم نداشت.
در این شرایط، رژیم، ناچار سیاست رسانهای خود را به طور کامل تغییر داده و از پخش زندۀ وضعیت تلاویو و حیفا، به سانسور کامل تلویزیونی و حتی ممنوعیت تهیه و انتشار هر گونه فیلم و عکس روی آورد.
تغییر سیاست رسانهای دشمن، اولین و روشنترین نشانۀ شکست دشمن در میدان و علامت قطعی عدم تحقق طرح و نقشۀ جنگ او بود بود.
از علل مهم تصمیم دشمن برای بمباران ساختمان صدا و سیما نیز شکست میدانی و شکست سیاست رسانهای او بود. دشمن برای نهان داشتن شکست رسانهای خود، رسانۀ ملی ایران را مورد هدف قرار داد تا شکست رسانهای و میدانی خود را در سایۀ اخبار بمباران رسانۀ ملی ایران قرار داده و از توجه افکار عمومی برکنار دارد.
اگر رژیم صهیونیستی در میدان شکست نمیخورد، سیاست رسانهای خود را تغییر نمیداد و از پخش زنده وضعیت تلاویو و حیفا، به سانسور شدید اخبار حملات ایران روی در سراسر اراضی اشغالی نمیآورد، و حتی رسانۀ ملی ایران را نیز هدف قرار نمیداد. بهویژه اینکه رژیم، ساختمان شیشهای صدا و سیما را که نماد شفافیت و جریان آزاد اخبار و آگاهی است، مورد حمله قرار داد.
با این توضیح، ویرانی ساختمان شیشهای رسانۀ ملی ایران، نشانۀ روشنی از پیروزی میدانی و رسانهای ایران است.
تهدیدهای غرب به ویژه آمریکا و انگلیس برای ورود به جنگ، تاکید بر دیپلماسی از سوی آنها برای آتش بس، ارسال علایم میانجیگری از عمان، ترکیه، روسیه، عربستان و... نشانههای دیگر از شکست میدانی رژیم صهیونیستی در مقابل ایران و تلاش برای فرار از آتش و آوار مجازات سختی است که رژیم در متن آن قرار گرفته است.
آنها ایران را آزمودند و زود پی بردند که ایران قویتر و محکمتر از آن است که تصور میکردند. بسیاری از تحلیلگران و پژوهشگران واقعنگر غربی و حتی بعضا صهیونیستی پیرامون تهدیدهای مکرر نتانیاهو، قبلا هشدار بودند که ایران هدف سختی است و بهتر است اسرائیل از حمله به ایران خودداری کند.
اما نتانیاهو، پس از ترور سیدحسن نصرالله و سران حزب الله، و سقوط نظام سوریه با همکاری ترکیه، شرایط کنونی را فرصتی تاریخی برای نابودی ایران و ترسیم سیمای جدید از خاورمیانه تصور میکرد.نتانیاهو و باند او، طرح (سناریوی) پیروزی برای خود نوشته بودند. با گذشت یک هفته از جنگ، کاملا روشن شده که این طرح بر اساس محاسبات اشتباه تنظیم شده و شکست خورده است.
هر روز که از جنگ میگذرد، واقعی و دقیق بودن طرحی که استراتژیستهای نظامی ایران برای شکست مهاجم ترسیم کردهاند، آشکارتر میشود.