عطنا - معمولاً وقتی توافق در حال نهایی شدن است مذاکرهکنندگان کمتر درباره آن مصاحبه میکنند و حرف میزنند. الان هم اوضاع همینگونه است و مذاکرات روزهای حساسی را میگذارند، البته همه چیز ممکن است و در عین حال هنوز هیچ چیز هم قطعی نیست؛ هرچند سفر امروز رافائل گروسی مدیرکل آژانس و هیأت همراه او به تهران، میتواند قطعهای از آخرین پرده مذاکرات وین تفسیر شود.
گروسی که با هدف بررسی برخی اختلافات نظرها در مذاکرات وین، به ایران سفر میکند، سومین بار است که در دولت سیزدهم به تهران میآید و این بار بستن سه پرونده مهمترین اقدام فنی اوست. بسته شدن پروندههای ادعایی آژانس، رفع تحریم اشخاص و نهادها و نگهداری سانتریفیوژها در ایران. ظاهراً او بعد از بازگشت از تهران، شامگاه در وین مصاحبه مطبوعاتی برگزار میکند و بعد از آن احتمالاً تصمیم توافق در هتل کوبورگ نهایی میشود.
حالا باید منتظر بود و دید در این روزهای باقی مانده تا سال ۱۴۰۱ گرههای توافق چگونه باز میشود چیزی که به تعبیر علی باقری نماینده ارشد تیم مذاکره کننده کشورمان وضعیت برای اتمام کار، فقط به تصمیم مشخص طرفهای غربی بستگی دارد، این را امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان هم میگوید که ایران تاکنون ابتکارات زیادی برای حل و فصل موضوعات به خرج داده و اکنون رسیدن به توافق، تصمیم سیاسی و نگاه واقع بینانه طرفهای غربی را میطلبد.
دور هشتم مذاکرات وین مشهور به مذاکرات رفع تحریم از ۱۹ بهمن ماه شروع شده بود و از آن زمان تاکنون در سطوح و فرمتهای مختلف در حال برگزاری است.
برای بررسی و تحلیل آخرین وضعیت رویدادها و جزئیات مذاکرات در وین، میزگردی با عنوان «فینال مذاکرات» با حضور سید محمودرضا آقامیری عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و استاد فیزیک هستهای، عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک و سفیر اسبق کشورمان در نروژ و مدیرکل سابق شورای راهبردی روابط خارجی و هادی آجیلی عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در خبرگزاری ایرنا برگزار شدکه اظهارات دکتر آجیلی را در این میزگرد در ادامه می خوانیم.
تحلیل شما در خصوص وضعیت فعلی و گره اصلی مذاکرات چیست، به ویژه که آقای باقری تاکید داشت دیگر همه چیز به تصمیم سیاسی غرب بستگی دارد و اینکه بفرمایید جنگ روسیه و اوکراین چه تاثیرات احتمالی بر روی مذاکره خواهد داشت؟
در بخش اول صحبت خود باید ابتدا چند نکته را عنوان کنم تا ببینیم نقاطی که گره ماجرا است، کجاست؟ یک بحث بر سر این است چه طرفی باید اول به تعهدات خود عمل کند، تبعاً ایران انتظار دارد وقتی امریکایی اول بیرون رفتند و برجام را ترک کردند اکنون هم در بازگشت آنها ابتدا به تعهدات عمل کنند. تبعاً می دانید بعد از یکی دو سال از خروج امریکا از برجام ما هم به موازات آن به تعهدات خود به تدریج عمل نکردیم بنابراین طرفین به تعهدات عمل نمیکنند.
**تحریمهای دوره ترامپ باید بدون مابه ازا برداشته شود
اکنون مسئله سر این است که در احیا کدام طرف اول باید به تعهدات خود عمل کند. حرف ایران منطقی است که میگوید با وجود اینکه خروج امریکا اتفاق افتاد آنها باید ابتدا به تعهدات عمل کنند و یکی از محل های اختلاف اینجاست که خوی ابرقدرتی امریکایی ها اجازه نمی دهند عمل کننده اول به تعهدات باشند. آنها انتظار دارند با برداشتن بخشی از تحریمهایی که در دوره ترامپ گذاشته شده است ایران این را به عنوان گام اول محسوب کند و به فتعهدات برجامی خود بازگردد در حالی که تحریم های بعد از خروج امریکا را یعنی تحریم هایی که ترامپ وضع کرده به عنوان گام اول قلمداد نمی کنیم و می گوییم آنها مواردی است که باید بدون مابه ازا برداشته شود چون اینها خلاف برجام بوده است. درواقع ما میگوییم هر زمان تعهدات درون برجام را اول انجام دادید ما تعهدات برجامی را انجام می دهیم که این یکی از محلهای اختلاف است.
نکته دومی که ابهام و گره و محل اختلاف بوده و به نوعی معلوم است باید چه شود ولی تصمیم گیری سیاسی می خواهد همان است که آقای دکتر آقامیری هم فرمود، متن قابل احیا مشخص است که چیست و متن برجام است، ایران قبول نکرده روی متن جدیدی مذاکره شود. لذا دومین محل اختلاف در خصوص تضمین است. این مذاکرات را احیا کردیم، نقطه سر خط است و به سال ۲۰۱۵ می رویم. در سال ۲۰۱۵ این مذاکرات شد و ایران به تعهدات خود عمل کرد و در دوره اوباما نقض تعهد داشتند و در دوره ترامپ هم بیرون رفتند، رئیس جمهور بعدی که آمد توافق را بهم زد. الان روز از نو و روزی از نو است. توافق کردیم و احیا هم کردیم و این مستلزم برخی توافقات از سوی ایران است.
سانتریفیوژهای قبلی مجانی بکار گرفته نشده است و باید دوباره درآورده شود که دیگر خیلی قابل بازگشت نیستند و این مستلزم هزینه برای ایران است ضمن اینکه ایران را مجدد از آن مرحله بازدارندگی که می تواند داشته باشد فاصله چند ماهه می دهد. پس این کار هم به لحاظ بازدارندگی برای ما هزینه دارد و هم به لحاظ صنعت هسته ای هزینهزاست اما این کار را کردیم و برجام احیا شد اما اگر مجدد سه سال بعد، دولت بعدی امریکا جمهوری خواهان بر سرکار آمدند که احتمال این زیاد است و دوباره برجام را ترک کنند، چه ضمانتی وجود دارد!؟
جالب این است که در دوره مذاکرات آقای عراقچی، (منظورم اول امسال است) ایشان هم همین نقاط ابهام را داشتند و مسیر همین بود، ایشان حتی از تیم مذاکره کننده مقابل خواسته بود ولو اینکه شما ضمانت رئیس جمهور بعدی را نمی توانید بدهید حداقل ضمانت بدهید در سه سالی که دولت شما برسرکار است، بیرون نروید و آنها گفتند این ضمانت را هم نمی توانیم بدهیم! حتی تیم مذاکره کننده امریکایی برای سه سالی که بر سرکار بودند هم تضمین ندادند. لذا حرف این است که آمریکا در واقع میگوید ما به چه کسی ضمانت دادیم که ایران دومی باشد. بنابراین در چنین شرایطی بیانیه سیاسی هم اتفاق نمی افتد و فایده ای نیز ندارد چون خود دولتی که با ما مذاکره میکند بنای دادن ضمانت ندارد.
سومین ابهام فعلی مذاکرات هم به بحث راستی آزمایی بازمیگردد. راستی آزمایی از این بابت که متاسفانه در چهارچوب متن برجام در سال ۲۰۱۵ تعهداتی که ما دادیم تعهدان فنی، محسوس، قابل شمارش و قابل راستیآزمایی بود ضمن اینکه داوری به نام آژانس بین المللی انرژی اتمی وجود داشت که می توانست این را چک کند که ۵ هزار سانتریفیوژ در برجام کمتر شده یا بیشتر! این را می تواند بشمارد، سطح غنی سازی بیشتر شده یا کمتر! این را می توانند ارزیابی و راستی آزمایی کنند.
اما چنین ساز و کار کمّی و دقیق برای طرف مقابل نبود.
بله دقیقا، عرضم همین است. حتی دوربین بود، یعنی تمام تاسیسات ما را آنلاین می توانستند ببینند. این یعنی راستی آزمایی، طوری که تعهدات ما جای فرار کردن نداشت ولی تعهدات طرف مقابل هم قابل تفسیر، هم قابل فرار کردن، هم قابل اینکه طرف انجام ندهد ولی در ظاهر بگوید انجام دادم است.
**تعهدات طرف مقابل باید مبتنی بر عدد و رقم باشد
یعنی روی کاغذ بگویند نفت شما تحریم نیست ولی در عمل نمی توانید نفت بفروشید چون جاهای دیگر تله گذاری شده که عملاً نمی توانید نفت را بفروشید ولی روی کاغذ می توانید نفت بفروشید. یا مثلاً روی کاغذ مشکل بانکی ندارید ولی عملاً مشکل بانکی دارید! این نشان می داد تعهدات طرف مقابل روی کاغذ است ولی در عمل راستی آزمایی از سوی ایران صورت نمیگیرد و داوری برای آنها وجود نداشت. مثل این است که مسابقه فوتبال برگزار می کنید و داور فقط برای شما سوت میزند و برای حریف سوت نمی زند. این تجربه باعث شده در دوره جدید مذاکرات یکی از حرف هایی که ایران به طرف مقابل می زند بحث راستی آزمایی است. می گوید این برجام را احیا کردیم و دو طرف هر کسی به تعهدات خود عمل کرد، از کجا بدانیم حرف شما روی کاغذ نمانده است؟ بتوانیم واقعاً نفت خود را بفروشیم، واقعاً پول را وارد کشور کنیم.
آنها پیشنهاد لانگ دی (روز طولانی) را مطرح کردند. ما می گفتیم ۶-۳ ماه مهلت راستی آزمایی داریم. قرارداد نفتی که می بندیم تک محموله نیست، اثبات نیست، در لانگ دی می فهمیم آنها کار را درست انجام می دهند یا خیر. ولی آنها قبول نکردند. بنابراین این سه موضوع محل اختلافات اصلی است که وجود دارد. این که ضمانت ما چه می تواند باشد؟ اگر تعهداتی که طرف مقابل می دهد حداقل عدد و رقم داشته باشد می تواند تضمینی باشد. مثلاً تعهد بدهد این مقدار بشکه نفت روزانه توسط اعضای ۵+۱ از ما خریداری می شود یا تعهد بدهد این میزان فاینانس پروژه های ما را داشته باشید این عدد قابل راستی آزمایی است اما اینها را قبول نمی کنند.
**طرفهای مقابل حتی تضمین ذاتی را هم نمیپذیرند
آقای شمخانی نکته ای را بیان کردند که می خواهیم ضمانت ذاتی باشد یعنی اینکه همان توان هسته ای و فنی که منجر به نگرانی طرف مقابل شده که نزدیک است ما را برک اوت کند، ما استندبای نگه داریم که اگر طرف مقابل کار خود را درست انجام نداد ما بلافاصله بتوانیم آنها را در مدار بگذاریم. طرف مقابل تمام دعاهایی که دارد برای این آمینی است که شما در چنین شرایطی نباشید. یعنی به لحاظ فنی نزدیک این آستانه نشوید. اینکه اینها را استندبای بگذارید و هر وقت خواستید برگردانید برای چه طرف مقابل مذاکره می کند؟ بنابراین موضوع تضمین ذاتی مورد قبول طرف مقابل نخواهد بود. اصلاً نگاه طرف مقابل این است که این نباشد.
درباره نکات اطمینانبخشی که برای تضمین وجود دارد اشاره بفرمائید که چگونه کمک می کند ما دوباره دچار باگهای برجام ۲۰۱۵ نشویم؟ آجیلی: در روابط بین الملل خیلی تضمینی وجود ندارد، یعنی در جایی که قطعنامه شورای امنیت هم داده شد باز هم تضمینی وجود ندارد. بین ابرقدرت ها هم توافق کنند و مکتوب شود و امضا بدهند، بازهم تضمینی نیست. مثلا همین توافق مینسک توافقی بین روسیه و اوکراین و طرف های دیگر بود که رعایت کنند و دیگر با حمله روسیه این توافق، تضمینی برای اجرا ندارد. به همین دلیل اگر تصور کنیم می توانیم توافقی با امریکا داشته باشیم و آنها هم تضمین بدهند، هم نمیتوان روی آن حساب کرد و هم تضمین اصلی همانجاست که چنین توانائی را در داخل کشور داشته باشیم.
همان بازدارندگی است.
بله. تضمین اصلی همینجاست. اینکه روی قول و قرار او حساب کنید درست نیست یا دیگرانی ضمانت امریکا را کنند که این کار را هم نمیکنند، یعنی اروپاییها ضمانت نمیکنند امریکا از برجام بیرون نرود چون میدانند ممکن است امریکا بیرون برود، یعنی ضمانت اروپا هم تضمین نیست. چون اروپا نه قدرتی دارد جلوی خروج امریکا رابگیرد و نه فایده ای دارد. بنابراین حتی ضمانت های حقوقی بین المللی شدنی نیست چون یک سو ما هستیم که عضو شورای امنیت نیستیم و یک سو طرف ابرقدرت است که عضو دائم شورای امنیت است و میتواند از پتانسیل آنجا استفاده کند.
ما همواره از زاویه خود به ماجرا نگاه می کنیم که ایران چه می خواهد و چه می گوید اما هیچگاه نمیبینیم اوضاع داخلی امریکا برای این توافق چیست؟ آقای بایدن از زمانی که آمده و مذاکرات احیای برجام را شروع کرده به شدت تحت فشار جمهوری خواهان است. مبنی بر اینکه اساساً با ایران مذاکره نکند و هیچ امتیازی ندهد و گفتهاند اگر برجام را احیا کنید ما تصویب نمیکنیم. آقای بایدن از زمانی که آمده هم پرونده افغانستان را باخته و هم اکنون پرونده اوکراین را تا حدود زیادی باخته است. البته اینطور نیست که هر آن چه امریکا خواسته محقق نشده است بلکه معتقدم امریکاییها امتیازاتی گرفتهاند ولی صداهایی که بلند میشود ضعف بایدن را نشان میدهد.
پس دولت بایدن گرفتار داخل خود است و با توجه به اینکه نمیتواند تصمیم بگیرد که شما راستی آزمایی انجام دهید یا خیر، نمی تواند تصمیم بگیرد تضمینی به ایران بدهید یا خیر، اصلاً نمی تواند تصمیم بگیرد احیای برجام الان خوب است یا خیر.
**جمهوری خواهان و لابی اسرائیلی مانع اصلی توافق هستند
بنابراین چطور توافق در دسترس است؟
همین که می گویند توافق در دسترس است موکول به این تصمیمات است. یعنی اینکه چه چیزی باید رخ دهد مشخص است، اینکه در دولت بایدن این اراده را به نسبت اختلافات داخلی خود و ترس خود از اینکه انتخابات بعدی را نبازد، این اراده را عملی کند چراکه متن توافق مشخص است و متن جدیدی نیست. درواقع مشخص است شما باید چه کنید و ما باید چه کنیم. فرض کنید با یک جدول زمان بندی هر دو طرف به سرجای خود برگردند و یک ضمانت ها و راستی آزمایی هایی این طرف انجام دهد، لذا آنچه باید رخ دهد مشخص است ولی اینکه طرف مقابل آمادگی دارد این کار را انجام دهد یا خیر؟ جمهوری خواهان و همان لابی اسرائیلی مانع اصلی هستند.
با این تفاسیر چشم انداز شما از توافق ۱۴۰۰ چیست، آیا توافق میسر است؟
اگر نظر من را بپرسند که توافق میسر است، می گویم بله شدنی است برای اینکه مشخص باید چه شود و دقیقاً چه اتفاقی بیفتد اما اینکه قطعی انجام می شود یا خیر بستگی به این دارد که طرف مقابل انسجام درونی دارد یا خیر. انسجام درونی در ایران وجود دارد برخلاف آن چه تصور می شود که مجلس یک چیزی می گوید و دولت چیز دیگری می گوید ولی اینکه نهایتاً اینکه بخواهیم چه تصمیمی بگیریم در ایران مشخص است اما آیا همین تصمیم در طرف مقابل است و می تواند انجام شود؟ می تواند چنین اراده ای را عملی کند؟ بنابراین این مسئله داخل امریکا حل نشده است و بایدن در داخل آن را حل نکرده که بخواهد درباره آن مذاکره کند.
به عنوان نکته پایانی اگر جمع بندی و صحبت خاصی دارید، بفرمائید.
به عنوان نکته آخر باید بگویم رسانهها باید درباره چند نکته مراقبت کنند، یک بحث بر سر این است که اگر به هر دلیل توافق نشد و عوامل خارجی مانع توافق شدند، باید مراقب بود در رسانه فضا را نبازیم چون ایران به صورت مشخص ماههاست می خواهد توافق شود. ارکان نظام هم همین نظر را دارند که توافق شود اما امریکایی ها تلاش کردند اینکه ایران وارد مذاکره مستقیم با امریکا نمیشود را به عنوان اینکه ایران جدی نیست، قلمداد کنند ولی واقعیت این است که ایران به صورت جدی وارد شده و بسته پیشنهادی داده است.
بنابراین در صورت عدم توافق یک بحث این است که چه کسی تقصیر دارد که مذاکرات شکست خورده است و کته دوم این جنگ رسانه ای این است که تفاوت آن چیزی که بدست می آید با آن چه در آخر دوره قبل به نتیجه میرسد باید بیان شود.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: