به قاعده تجربههای تاریخی بشر به تعبیر تئوریک که اقتصاددانان نهادگرا مطرح میکنند، هر قدر که گستره و عمق رکود بیشتر باشد بحران کمیابی در جهان شدت میگیرد و بحران کمیابی که از منظر اقتصاد سیاسی ملی و بینالمللی یکی از نیروهای محرکه تعیینکننده در دامن زدن به مناسبات مبتنی بر ستیز و حذف بهجای همکاری و اینکه ما چه پیشگیریهایی در قبال این مسئله باید داشته باشیم بسیار قابل اعتنا است. از همه مهمتر اینکه در قرن بیستم شاهد این بودیم وقتی رکود در مقیاس جهانی از یک حدودی فراتر میرود ما با خطر جنگ در سطوح منطقهای و جهانی روبهرو هستیم.
به گزارش
عطنا، جلسهای مجازی از سوی مؤسسه دین و اقتصاد با موضوع «کرونا و مسئولیت اخلاقی در علم و مناسبات اجتماعی» با حضور سیدمحمدرضا بهشتی و فرشاد مؤمنی برگزار شد.
در این نشست سیدمحمدرضا بهشتی عنوان کرد: پاندمی کرونا را از این جهت مورد سؤال قرار میدهیم که تا چه اندازه این مسأله با مسئولیت اخلاقی در عرصه علم و مناسبات انسانی و اجتماعی گره خورده است؟ در شش ماه اخیر با یک پدیده گستردهای روبرو بودیم که گذشته از اینکه در سطح بهداشت و سلامت با یک ابعاد بیسابقهای پرسشبرانگیز بوده در عرصه نظری، اندیشهای و فلسفهای هم سوالهای بسیار مهمی را قوت بخشیده و افراد زیادی را به تأمل واداشته است. در درجه اول مسأله نسبت گرفتن انسان با طبیعت مطرح است.
نسبت گرفتن انسان با طبیعت
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: ما در بین نسبت گرفتنهای مختلفی که انسان با طبیعت دارد انگشت را روی نسبت گرفتن اخلاقی و حقوقی و مسأله باید و نبایدها و خاستگاه بایدها و نبایدها گذاشتیم. ما با مسألهای روبرو هستیم که از دایره اندیشهها، فرهنگها، ایدئولوژیهای خاص بسیار فراتر است و هرگونه نسبت گرفتن انسان در رابطه با طبیعت نمیتواند منحصر در قالب دایره یک جریان و فرهنگ و فکر خاص محدود شود بهخصوص که یک نوع مطالباتی ممکن است از اینجا نشأت بگیرد. این مطالبات را چه کسی باید انجام دهد؟ آیا در سطح صاحبان قدرت است یا کانونهای سیاسی است؟ در سطح فراملتهاست؟ هر کدام بر چه مبنایی است؟ به چه دلیل از دیگران میتوان انتظار تحقق بخشیدن به این بایدها و ترک نبایدها را داشت؟
مدیر گروه فلسفه فرهنگستان هنر عنوان کرد: علم توانایی این را میدهد که بتوانیم بشناسیم و تبیین کنیم. بعد پیشبینی کنیم. در غیر این صورت علم فایده ندارد. پس دانش نظری ما غایات پیدا کرد. غایاتش هم غایات انسانی شد. قرار است چه نتیجهای برای ما داشته باشد؟ قرار است ما را به بهروزی برساند. اگر غرض از زندگی انسانی در عهد باستان سعادت بود اکنون تبدیل به بهزیستی شد مقصود در درجه اول همین زندگی مادی است. پس علم در جهت غرض و غایت تغییر پیدا کرد.
وی ادامه داد: دومین خصوصیت این بود که این مسیر دانش تجربی شد. دانش تجربی یک ویژگی دارد که باعث میشود ما مسئولیت اخلاقی در مورد آن طرح شود که حتی در مقام شناخت با تصرف همراه است. موضوع ما اُبژه تحقیق شده است. کار دانش تجربی این است که ابتدا فهرستی از پدیدههای محسوس یک شی تهیه میشود و این پدیدهها را مورد شناسایی قرار میدهیم و نحوه کار ما این بود که اگر شی را با n پدیده میشناسیم برای شناسایی آن n-۱ را تثبیت میکنیم و آن یک مورد را دگرگونیهایش را میسنجیم پس نوع مواجه ما کمی است؛ که چه آثار قابل درک برای ما حاصل میشود. یک اتفاق جالب رخ میدهد که در مرتبه شناخت با کنش روبرو هستیم. اینطور نیست که نظر ما کاری به موضوع نداشته باشد. وقتی نظری داریم همانجا دستکاری میکنیم. قالب تجربی به صرف کار علمیاش در موضوع دستکاری میکند و بدون آن نمیتواند شناسایی کند.
مسکوت ماندن خروج آمریکا از قرارداد پاریس با پاندمی کرونا
دکتر بهشتی گفت: در داستان پاندمی کرونا یک دفعه مسائل فلسفی چندین دهه برجسته شد. اگر در این شش ماه دوستان مسائل را دنبال کرده باشند در محافل علمی و فلسفی و مقالات که در این باره منتشر میشود، ابعاد بیسابقهای دارد. یک واقعهای قبل از این اتفاق افتاد که شاید نقطهای بود که تمرکزها روی آن جلب میشد، ولی در فضای سیاسی، تبلیغاتی و مناسبات گم شد و آن داستان خروج کشوری که به نظر میرسد در رأس فرهنگ، تکنولوژی، اقتصاد مغرب زمین قرار دارد یعنی آمریکا از یک قرارداد بینالمللی در عرصه محیط زیست بود؛ که اولویت برای ما این نیست. این کم از ماجرای هیروشیما نبود. در یک لحظه با یک تصمیم انسانی و محاسبه خونسردانه که آیا ۳۰۰ هزار نفر بمیرند بهتر است یا اینکه جنگ ادامه داشته باشد؟ و مردمی که هیچ نقش و صدایی در این تصمیم ندارند به یکباره با اجرای یک تصمیم از بین میروند و بعد هم در توجه کار آن گفته میشود که آیا ۳۰۰ هزار نفر بمیرند بهتر است یا چند میلیون نفر؟ به نظر من ماجرای خروج آمریکا از قرارداد پاریس واقعه بزرگی بود، ولی عجیب است که در قیاس با پیامدهای بزرگ آن با واکنش درخور در محافل علمی و فلسفی مواجه نشد. حالا داستان پاندمی کرونا با تمام ابعادش هجوم آورد.
نقطه شروع پاندمی کرونا در هالهای از ابهام
این استاد فلسفه عنوان کرد: ما هنوز نمیدانیم این پاندمی چگونه آغاز شده است؟ ابتدا به یک ماجرایی در کشمکش سیاسی قدرتها تبدیل شد که هر کشوری میخواست از دیگری غرامت بگیرد. ولی هنوز نمیدانیم این بیماری از خانواده ویروس کرونا، آیا پدیدهای است که بهطور طبیعی رخ داده است یا نه؟ حتی نمیدانیم که سرزمین خاصی محل وقوعش بوده یا نه؟
وی افزود: یک تئوری مطرح شد که احتمال دارد از پنج نقطه شروع شده باشد، ولی بعد سکوت شد، چون پشتیبانی سیاسی و مطبوعاتی نشد؛ بنابراین هنوز نمیدانیم پیدایش ویروس کرونا در بستر طبیعی صورت گرفته یا مولود تصرف انسانی در فضای زیست است؟ اگر مورد دوم باشد مسأله بسیار جدی است. حتی در خصوص برداشت اول هم که میگوییم بدون دستکاری مستقیم انسانی ممکن است ایجاد شده باشد، چه مستقیم چه غیرمستقیم، مسئولیت لااقل اخلاقی مطرح میشود. مسألهای فراتر از یک کشور و سیاست است.
مدیر مؤسسه پژوهشی فرهنگی نو ارغنون تأکید کرد: دایره دیگر از مسأله این بود اتفاقی افتاد که سلامت و موجودیت انسانها را تهدید قرار میدهد و باید پیامدهای آن را کم کنیم یا از میان ببریم. اما امکانهای ما برای مواجه با این ابعاد گسترده میلیونی کفاف نمیدهد. هیچکدام از نظامهای سیاسی-اقتصادی پیشبینی آن را نکرده بودند. از سوی دیگر با انبوه مبتلایان مواجه هستیم. چه کاری باید انجام داد؟
بهشتی افزود: مسئله این است که امکانهای محدود را بر این جمعیت رو به افزایش چگونه تقسیم کنیم؟ آیا ما میتوانیم به نحو یکسانی با انسانها در برابر این مسأله مواجه شویم؟ اگر میتوانستیم که مشکل حل شده بود. اگر نه که آیا باید گزینشی بین افراد صورت گیرد؟ در برخی کشورها با این توجیه که افراد مسن خود به خود میروند و درمان را روی افراد جوان متمرکز کردند. چگونه میخواهیم ترجیح حیات بر حیات انجام دهیم؟ با کدام ملاک اخلاقی؟ این یک مسأله حقوقی است. آیا انسانها به نحو مساوی حق حیات و زیستن دارند یا نه؟ آیا میشود معیاری برای ترجیح حیات بر حیات داشته باشیم؟ چه کسی این معیار را تعیین میکند؟ اقتصاد تعیین کند؟! بگوییم افراد جوان در عرصه اقتصادی کنشگر فعال اقتصادی هستند بنابراین توان را بالا خواهند برد حتی توان برای اینکه ما در این عرصه موفقیتآمیزتر عمل کنیم را بالا خواهند برد در حالیکه مسنها کاری نمیتوانند انجام دهند فقط دریافتکننده خدمات و امکانات مقابله هستند. یا نه از آن طرف کسی بگوید از کجا میدانیم حیاتی بر حیات دیگر ترجیح دارد چه بسا فردی با سن بالاتر، ثمرات زندگیاش را نگاه کنیم مگر ثرمات زندگی فقط با معیارهای اقتصادی و صنعتی سنجیده میشود؟ خیلی پیچیده است.
وی تصریح کرد: عدهای از افراد از دریافت معالجه محروم خواهند شد و عدهای دیگر برخوردار خواهند شد. ما در معرض این تصمیم هستیم بدون اینکه این توان و عرصه را نسبت با اندیشه و نظری که تاکنون داشتیم و شناخت مسئولیت اخلاقی ما در چنین موقعیت قابل قیاس نیست. پیشتر آیا مطرح شده بود؟ بله مثلاً در داستان سقط جنین این مسأله مطرح بود که بین حیات مادر و جنین در جاهایی باید تصمیم گرفته شود ترجیح با کدام است؟ حیات جدید نسبت به حیات قدیم اولویت دارد؟ به چه دلیل؟ خیلی راحت نمیتوان گفت بچه آینده در پیش دارد و حیات جدید اولویت دارد. اولویت از کجا این اولویت را آوردهاند؟
مسئله فاصله فیزیکی و محدود شدن حیات انسانی
این عضو فرهنگستان هنر اظهار داشت: فاصله فیزیکی و مسئولیت اخلاقی یا حقوقی در خصوص این اقدامات که باعث شود حداقل امکان سرایت بیماری به دیگران را کاهش دهیم، آیا مسئولیت در قبال آن هست؟ چه کسی بر کدام اساس میخواهد بگوید این کار باید یا نباید انجام شود؟ ممدوح است یا مذموم؟ یا نه مجاز است و باید صورت گیرد یا غیر مجاز؟ و حتی ممکن است عقوبت حقوقی داشته باشد؟ هنوز در هیچ جای داستان، مواجهه حقوقی با کسی که تخلف کند روبرو نیستیم. دلیل هم دارد، چون آمادگیای برای اینکه بخواهیم این باید و نباید حقوقی را در قبال آن تحقق بخشیم به لحاظ نظری نداشتیم. با کدام قانون و مبنا؟
وی عنوان کرد: کما اینکه اینکه ما طی روزهای گذشته با پدیده بسیار عجیبی روبرو بودیم و آن تظاهرات در برلین آلمان علیه این اقدامات پیشگیرانه بود. ۱۰ هزار نفر بیرون آمدند. نه در کشوری که با تقسیمبندیهایی که انجام میدهند یعنی کشورهای جهان سوم بلکه در کشوری با نظامهای شکل یافتهای که نتوانستند وضعیت زندگی اجتماعی خود را سروسامان دهند. اولاً این دروغ است. این مسأله به افکار عمومی و به مسأله زیستی و وجودی انسان بر میگردد. گفتند میخواهند در حقوق شخصی ما دخالت کنند و در دایره حقوق اجتماعی نیست.
عضو هیئت امنای مؤسسه حکمت و فلسفه اظهار داشت: مسأله فقط فاصله فیزیکی نیست، داستان محدود شدن دایره تماس و ارتباط بود. حیات انسانی که فقط خوردن و خوابیدن فرد انسانی و زندگی نباتی ادامه دادن نیست، خودِ مناسبات و ارتباطات جز معنای زندگی است. به نظر میرسد مدتها بود بشر از بس به بیرون خود پرداخته بود مجال پرداختن به خود و خلوت خود نبود گفتند چه بهتر یک فرصت این چنینی فراهم شده و حالا میتواند ارتباطات خود را انتخاب کند، ولی شما با انتخاب مواجه نبودید با عزلت ناخواسته مواجه شدید؛ و واکنش نسبت به عزلت ناخواسته متفاوت است. پیامدهای این جریان بسیار در نوع مناسبات و روابط انسانی سنگین است.
بازگشت به مسائل بنیادی در شرایط بحرانی
فرشاد مؤمنی رئیس مؤسسۀ دین و اقتصاد در ادامه نشست مجازی گفت: در بسیاری از عرصههای حیات فردی و جمعی بازگشت به مسائل بنیادی مشاهده میشود. اکنون فقط یکی از سایتهایی که اقدام به منعکس کردن مقالات و کتابهایی که در ژورنالهای معتبر علمی درباره این پاندمی نوشته میشود، یکی از یافتهها این بود که به ازاء هر یک دقیقه بین سه تا پنج اثر جدید بهصورت مقاله یا کتاب در این زمینه انتشار پیدا میکند. طبیعتاً مسأله توسعه و حیات مادی انسانها و رفاه آنها و عدالت اجتماعی در شرایط کرونا هم میتواند موضوعیت یابد.
وی تأکید کرد: تا آنجایی که به مسائل توسعه و توسعهنیافتگی مربوط میشود مجموعه مباحثی که مطرح شده است را در دو حیطه عمومی و کلی «ساحت نظر» و «ساحت عمل» تفکیک کردم. شاید یکی از جذابترین و خارقالعادهترین مباحث نظری بعد کرونا، برجسته شدن فهم عالمانه و عمیق نقص اطلاعات انسان است. این تعبیری که هابرماس مطرح کرد که کرونا نادانستههای ما را با بیرحمی به صورتمان کوبید و نشان داد غروری که در اثر سرعت و شتاب دستاوردهای علمی فنی پدیدار شده بود در مواجه با این مسأله چقدر رنگ میبازد برای کسانی که در زمینه اقتصاد و اقتصاد توسعه کار میکنند هم این مسأله دلالتها وپیامدهای بسیار مهمی خواهد داشت.
مؤمنی ذکر کرد: بخش مهمی از تصوراتی که به عنوان علم اقتصاد جریان دارد نقطه عزیمتاش فرض اطلاعات کامل انسانهاست. پاندمی کرونا در ابعاد قابل توجهی این چالش بزرگ را ایجاد کرد. اگر ما میگفتیم اخلاق در انتخابهای اقتصادی موضوعیت پیدا نمیکند به اعتبار فرض کامل بودن اطلاعات انسان بود و، چون براساس آن فرصتطلبی امکانپذیر نبود میگفتند نیازی به وارد کردن بحث در حیطه اخلاق نیست در حالیکه وقتی تا این ابعاد مسئله نادانستههای بزرگ برای انسان آشکار شده از آن زاویه با ماجراهایی روبرو خواهیم بود. اینکه در بنیادگرایی بازار با فرض اطلاعات کامل، میگفتند بین بازیگران اساساً اختلاف پدید نمیآید که نیاز به نهاد سوم مانند دولت باشد که به اختلافات و درگیریها رسیدگی کند. وقتی فرض اطلاعات کامل در این ابعاد رنگ میبازد طبیعتاً نقش و جایگاه دولت در سرنوشت کلی انسانها و حیات جمعی آنها از جمله زندگی اقتصادیشان موضوعیت پیدا میکند.
او ادامه داد: مسأله بسیار مهم دیگر که در ساحت نظری در دانش اقتصاد بسیار مورد توجه قرار گرفت مسأله تبدیل شدن به پاندمی بود. یعنی یک عنصر فراگیر و یک مسأله به معنای دقیق کلمه جهانی است و بنا به تعریف مسأله جهانی راهحلهای جهانی میخواهد و هیچ کشوری به تنهایی نمیتواند از عهده یک مسأله جهانی برآید. در اینجا از جنبه اندیشهای در برابر آموزه بازارگرایی افراطی که یک تمرکز افراطی روی رقابت میکرد و مسأله همکاری را به حاشیه میراند.
اقدام جمعی و مهار کرونا
رئیس مؤسسۀ دین و اقتصاد خاطر نشان کرد: عنصر بسیار مهم دیگر که بعد از ماجرای کرونا در علم اقتصاد به طور کلی و در دانش توسعه به طور خاص مورد توجه قرار گرفت جایگاه رفیع اقدام جمعی است. همگان حتی در ایران هم مشاهده کردند که بازارگراهای افراطی هم همه نگاهشان معطوف به دولت شد. این چیزی بود که در سراسر جهان اتفاق افتاد و کارنامههای تلفات انسانی یا موفقیت در مهار کرونا ارتباط تنگاتنگ با قابلیتها و صلاحیتهای دولت در مواجه با این مسأله بود.
وی افزود: از طرف دیگر مسأله دولت به اعتبار اینکه در شرایط بحرانی انگیزههای سودجویانه سوداگرانه تحریک میشود موضوعیت پیدا کرد و اینکه اگر دولت نباشد به تعبیر داگلاس نورث چگونه به سمت مناسبات قانون جنگل کشیده میشویم. دیدید در ماهها اول کرونا به واسطه فقدان آمادگی نهادمند در ایران برخی از نیازهایی که مستقیماً به جان انسانها مربوط میشد در فاصله کوتاهی، قیمتهایشان بین ۲۰ برابر افزایش پیدا کرد.
مرگ یا حیات پاندمی کرونا
مؤمنی تأکید کرد: عنصر پنجم در این زمینه مسأله استمرار پدیدههایی همچون کروناست. در تمام ارزشیابیهای آیندهشناختی که تاکنون ارائه شده حکایت از این دارد که پدیدههایی که در گذشته سابقهای از آنها وجود نداشته به صورتهای گوناگون و البته فزاینده در آینده هم جامعهها را در بر خواهند گرفت. در دانش توسعه وقتی بحث از شوکهای بروززا و نسبت آن با عدم اطمنیانها و با قابلیتهایی که ذیل مفهوم رزیلینس صورتبندی مفهومی شده را داریم که ذخیره دانایی بزرگی را برای ما پدیدار کرده است.
وی افزود: ما نیازمند بسیج ارادهها و به تعبیر داگلاس نورث یکپارچه کردن دانشهای پراکنده و هویت جمعی بخشیدن به تمام دانشهاست. آن چیزی که تمام سازمانهای بینالمللی بعد این پاندمی گزارش کردن این است که جامعه بشری در معرض بیسابقهترین رکودهای تاریخ خودش قرار گرفته است. گزارشی که مرکز پژوهشها ارائه میدهد میگوید فقط در اقتصاد ایران و از ناحیه کرونا پیشبینی میشود در سال ۱۳۹۹ بین ۷.۵ تا ۱۱ درصد سقوط در تولید ناخالص داخلی باشیم. اگر شوک منفی ۱۱ درصدی به اقتصاد آمریکا وارد شود و GDP آمریکا را با GDP ایران مقایسه کنیم میببینیم که این روکود آثارش با اقتصاد امریکا معادل ۴ تا ۵ برابر کل تولید ناخالص داخلی ایران خواهد شد.
خطر بحران کمیابی و بروز جنگ
استاد دانشگاه علامه طباطبائی خاطر نشان کرد: ما با این واقعیت روبرو هستیم که به قاعده تجربههای تاریخی بشر به تعبیر تئوریک که اقتصاددانان نهادگرا مطرح میکنند، هر قدر که گستره و عمق رکود بیشتر باشد بحران کمیابی در جهان شدت میگیرد و بحران کمیابی که از منظر اقتصاد سیاسی ملی و بینالمللی یکی از نیروهای محرکه تعیینکننده در دامن زدن به مناسبات مبتنی بر ستیز و حذف بهجای همکاری و اینکه ما چه پیشگیری-هایی در قبال این مسأله باید داشته باشیم بسیار قابل اعتنا است. از همه مهمترین اینکه در قرن بیستم شاهد این بودیم وقتی رکود در مقیاس جهانی از یک حدودی فراتر میرود ما با خطر جنگ در سطوح منطقهای و جهانی روبرو هستیم.
وی یادآور شد: در این زمینه در تمام مطالعاتی که سازمانهای بینالمللی تا به امروز انجام دادند روی یک مسأله اتفاق نظر دارند و این که منطقه خاورمیانه در زمره آسیبپذیرترین مناطق منظور میشود و این بدین معناست که مشارکت مردم در سرنوشت خودشان را باید جدیتر بگیریم و یک دلی بین مردم و حکومت حیاتی میشود. مسأله سیاست خارجی ما و هوشمندی و داناییهایی که به اعتبار این شرایط مورد نیاز خواهد بود اهمیت بسیار بیشتری نسبت به گذشته پدیدار میکند.
نابرابری و اشاعه فقر در دوران پساکرونا
این عضو مؤسسه تنظیم و نشر آثار بهشتی معتقد است: عنصر بسیار مهم دیگر در ساحت عمل این است که در تمام مطالعات ظرف ۸ ماه اخیر درباره پاندمی کرونا شده یک اتفاق نظر حیرتانگیز مشاهده میشود در تمام سازمانهای بینالمللی که مشهور به این هستند تفاوت دیدگاه دارند و آن این است که در اثر این پاندمی جامعه بشری با بیسابقهترین ابعاد فقر و نابرابری روبرو خواهد شد و از این زاویه آسیبپذیری شدیدی در زمینه ناآرامی اجتماعی موضوعیت پیدا خواهد کرد. شفافیت در فرایند تصمیمگیری و تخصیص منابع، مشارکت دادن مردم در سرنوستشان و رویکرد اعتمادبخشی به روابط بین حکومت و مردم که هم حکومتها و نهادهای مدنی و مردم بسیار باید فراتر از آنچه تاکنون فکر میکردند تفکر کنند. رئیس فدراسیون جمعیت-های صلیب سرخ و هلال احمر جهانی این تعبیر را بکار برد که «کرونا ویروس به مثابه یک بمب اجتماعی است برای آنهایی که هیچ راهی برای درآمدزایی ندارد و هر لحظه ممکن است این بمب منفجر شود».
افول بخش خدمات اشتغال با شعلهوری پاندمی کرونا
وی تصریح کرد: چه در مقام آسیبشناسی در ساحت عمل و چه در ساحت ارائه راه حل که در این شرایط با این مسائل پیچیده چگونه میتوان برخورد کرد یکی از مسائل جدی مورد توجه، آثار این پاندمی بر روی مسأله اشتغال است. کمترین آسیبها در زمینه اشتغال، به رشته فعالیتهایی که به تولید صنعتی توسعهگرا و بیشتر آسیب به مشاغل خدماتی مربوط میشد. در مطالعه مرکز پژوهش مجلس آمده فقط از ناحیه کرونا پیشبینی میشود در سال ۱۳۹۹ در ایران بین ۲ میلیون و ۸۷۰ هزار تا ۶ میلیون و ۴۳۱ هزار شغل از دست برود و این نشاندهنده این است ما این چوبهای بزرگی که میخوریم بابت سهلانگاریهایی است که در ساختار نهادی ما به رانت، ربا، دلالی و واردات بیشتر از تولیدات صنعتی بها داده شده است.
مؤمنی تأکید کرد: کسانی که در مورد اشتغال بحث کردند به مطالعه آمارتیاسن که در سال ۱۹۹۷ انجام داد استناد میکنند که نشان داد برخلاف تصور رایج اشتغال ۱۴ کارکرد دارد که با سرنوشت کوتاهمدت. میانمدت و بلندمدت افراد و جامعهها مربوط میشود و از این تعداد فقط ۳ مورد جنبه اقتصادی دارد و وجوه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیت ملی اشتغال از وجه اقتصادیاش تعیینکنندهتر است و بنابراین بازنگری بنیادی در سیاستها یک رکن و معیار اصلیاش نحوه مواجه با مشاغل است. ما چه در برنامههای وزارت صنعت چه در برنامههای وزارت کار کمترین اعتنا به کیفیت اشتغال مشاهده میشود در حالیکه در ماجرای کرونا معلوم شد که کیفیت اشتغال چقدر نقش تعیینکننده در مهار ناپایداری و ناآرامی و آسیبپذیر اقتصادی اجتماعی دارد و ما نیازمند بازنگری در سیاستها هستیم.