دنیای پساکرونا دنیایی دیگر است. این عبارتی است که این روزها در محافل رسانهای و کارشناسی حسابی بر سر زبانها افتاده. موضوعی که بیش از هر چیز ریشه در تحولاتی دارد که در دو ماه اخیر رخ داده است. تحولاتی اساسی که برخی از آنها شاید همین چند ماه قبل هم قابل پیشبینی بهنظر نمیرسید اما حالا به تحقق پیوسته و کارشناسان از چشمانداز آنها سخن میگویند. در این باره با علیرضا کوهکن استادیار گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتوگو نشستیم. کوهکن تضعیف پیوندهای جهانی و تقویت دولت رفاه را یکی از مهمترین تاثیرات بحران کرونا میداند و معتقد است این موضوع بیش از هرجای دیگر زمینه فروپاشی اتحادیه اروپا را فراهم آورده است.
به گزارش عطنا، به گفته این کارشناس مسائل بینالمللی، چالشهای سیاسی در مناسبات کشورها بعدها تاحدی از سوی سیاستمداران ترمیم خواهد شد اما این موضوع بهتدریج در حوزه اجتماع، تبعات خود را نشان میدهد و این تصور که ما یک اتحادیه هستیم و باید با هم کار کنیم و این به نفع همه ما است را زیرسوال برده و در میانمدت ایده اروپای واحد را از بین میبرد. درمقابل اما دولتهایی که از این بحران جان سالم بهدر ببرند با رشد فزاینده انتظارات عمومی برای صیانت دولتها از منافع ملی و کنشهای مستقل در کنار افزایش توقعات برای حمایتهای اجتماعی از سوی دولتها مواجه خواهند بود.
این روزها این گزاره به کرات مطرح میشود که دنیای پساکرونا دنیای دیگری است و تغییرات فراوانی نسبت به گذشته خواهد داشت. از نگاه شما مختصات و مشخصات این تغییرات چگونه خواهد بود؟
اتفاقی که توسط شیوع ویروس کرونا در دنیا رخ داد، اتفاق غیرمنتظرهای بود. یعنی اگر چند ماه قبل کسی درباره این رویدادها صحبت میکرد بدونتردید کسی باور نمیکرد. این موضوع اثرات متفاوتی در حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی خواهد داشت. دنیای بعد از کرونا با توجه به اینکه چطور این اثرات مدیریت میشود، تصویر خواهد شد. یکی از مهمترین سوالاتی که مطرح میشود این است که چه زمانی این ویروس تمام خواهد شد؟ این بحران کوتاهمدت است یا بلندمدت؟ این بحران اثرات خود را ابتدا در مسائل اقتصادی و بعد در حوزه مسائل اجتماعی و بعد در حوزه مسائل سیاسی گذاشته است. فعلا اولین پیامدها در حوزه اقتصادی درحال روشن شدن است. بهعنوان مثال اولین مورد، گزارش اقتصادی سهماهه چین بود که کاهش بیش از منفی ۶ درصد را نشان میداد و از سال 1992 تاکنون بیسابقه بود. برای بقیه کشورهای دنیا هم پیشبینی میشود با این وضعیت روبهرو شوند. آیا این شرایط عادی خواهد شد و بهبود خواهد یافت؟ فعلا کسی اطلاع ندارد.
در حوزه روابط بینالملل، شاید بتوان گفت ضربهای که شیوع بیماری به این حوزه وارد کرد در دو مساله اعتماد در روابط بینالملل و جامعهشناسی روابط بینالملل بود، یعنی هم در حوزه روابط خارجی میان دولتها و سیاست خارجی رسمی اثراتی داشت که بیشتر اتحادیههای جهانی و منطقهای را زیرسوال برده و برخی همانند اتحادیه اروپا را سست کرده و هم در جامعهشناسی روابط بینالملل که نوع نگاه انسانها به مسائل بینالمللی است، به نظر میرسد اثر پررنگی داشت. سال قبل اگر از مردم کرهزمین بهطور کلی نظرسنجی میشد، اکثریت مطلق از این صحبت میکردند که بهسمت یک به همپیوستگی کامل جهانی حرکت میکنیم ولی الان چنین نیست. الان خیلیها این آمادگی را دارند که مرزهای سرزمینی حالت پررنگ پیدا کند و بحثهایی همانند قرنطینه، خانه ماندن، ماندن در شهر یا کشور امر چندان عجیبی محسوب نمیشود. این تغییرات اثرات شگرفی در مسائل سیاسی به همراه خواهد داشت. همینطور که اعتماد به نظامهای سیاسی و کارآمدی آنها را دچار تغییراتی کرد، میزان امیدواری به کمکهای دولتی را دستخوش تغییر کرد و اعتماد به نظام درمانی دولتها نیز دستخوش تغییر شد. اینها مسائل مهمی است که بهراحتی دچار تغییر نخواهند شد.
تضعیف و کمرنگ شدن بههمپیوستگیهای جهانی از نظر شما به تقویت دولتهای ملی منتهی خواهد شد؟
یکی از اتفاقاتی که بهخاطر این بحران از حوزه اقتصاد شروع شد و بهتدریج در حوزه اجتماعی ادامه یافت و احتمالا نتایج آن را در حوزه سیاسی هم خواهیم دید، این است که در حوزه اقتصاد، دولتهای رفاه تقویت شدند و خواهند شد. یعنی بهسبب تعطیل شدن اقتصاد و نیاز پررنگی که به کمکهای اجتماعی احساس میشود، این دولتها تقویت میشوند. همچنین بهخاطر این بحران، دولت در حوزه اجتماعی تقویت خواهد شد. بههرحال اعمال محدودیتهای شدید از سوی دولت -که برخی از این محدودیتها در تاریخ برخی کشورها سابقه نداشته- میزان دخالت دولت در زندگی اجتماعی را تقویت میکند.
برخی کشورها بهواسطه دسترسی به تکنولوژی، ابزارهای جدیدی را استفاده میکنند که درظاهر در جهت مدیریت کروناست اما احتمالا بعد از کرونا هم استفاده خواهد شد. چیزهایی که رفتوآمد شهروندان را کنترل میکند، ارتباط با آدمهای مختلف را کنترل میکند، کجا خرید میکنند و چه چیزی خرید میکنند را کنترل میکند که قبلا هم مسائلی از این دست وجود داشت و صاحبان شبکههای اجتماعی قابلیت مدیریت آن را داشتند، الان برخی دولتهای ملی این کار را میکنند. این دو مساله یعنی بحث اجتماعی و اقتصادی بهتبع خود چون کارکرد دولت را گسترش میدهند، دولت ملی را تقویت میکنند و امیدواری نسبت به اینکه نهادهای بینالمللی و دولتهای دوست خارجی کمک کنند را کاهش میدهند. چالش کرونا این تصور که ایالاتمتحده بهعنوان قدرتمندترین کشور دنیا توانایی مدیریت بحرانهای بینالمللی دارد را نیز تا حد زیادی تضعیف کرد و نتیجه مجموعه این موارد، تقویت دولت ملی خواهد بود؛ البته درباره آمریکا باید این مطلب را بیان کرد که از زمان آمدن ترامپ این مساله توسط خود دولتمردان آمریکایی هم زیرسوال رفت ولی این بحران تلاشهای چهارساله آنها را نیز کامل کرد.
به سطح ورود دولتها به مدیریت این بحران اشاره کردید. عملا در این مدت شاهد بودیم خیلی از دولتهای لیبرال و قائل به بازار آزاد، بهشدت در آزادیهای فردی و اجتماعی ورود و این آزادیها را محدود کرده و در حوزه اجتماع و اقتصاد مداخله کردند. با توجه به این واقعیت و مواردی که شما مطرح کردید، آیا در جهان بعد از کرونا بهطور کلی نهاد دولت را تقویتشده خواهیم دید و دولت حداقلی را تضعیفشده میبینیم؟
بستگی به این دارد که بحران چقدر طول بکشد. در زمان بحران، دولت و عملکرد آن تقویت شده، اما اینکه بعد از بحران چه وضعی داریم بستگی به این دارد که دولت بتواند وظایف خود را در زمان بحران به خوبی انجام دهد و بتواند برای بعد از بحران آماده شود. چون یکی از نگرانیهایی که در برخی کشورها وجود دارد این است که به خاطر هزینههای مهار بحران کرونا و توانایی محدود دولتها، آنها از پس این بحران برنیایند و این بحران طولانی شود و در این صورت ما با ورشکستگی و فروپاشی نهاد دولت مواجه شویم. کمااینکه شکافهای اجتماعی را هم در برخی دولتها که زمینههای بروز شکاف را دارند بیشتر میبینیم. یک نمونه را در اروپا داریم و خود اختلافاتی که دولت آمریکا با ایالتها و دولتهای محلی دارد یک نمونه دیگر از این مسائل است.
تبعات بحران کرونا در آمریکا را چطور ارزیابی میکنید؟ سیر تحولات در این خصوص از انکار ترامپ در روزهای ابتدایی گرفته تا افشای دروغ تحتکنترل بودن همهچیز و در نهایت اعلام آمار واقعی تلفات تحتفشار افکار عمومی و افت محبوبیت ترامپ مجموعا چه تاثیری در ساختار سیاسی ایالاتمتحده خواهد گذاشت؟ آیا این موضوع میتواند سرنوشت انتخابات را نیز تحتتاثیر قرار دهد؟
اینکه این مسئله در انتخابات و در نظم سیاسی در ایالاتمتحده چه تاثیری گذاشته را در دو بعد میتوان به آن توجه کرد؛ یکی در بعد کلان یعنی سیستم سیاسی آمریکا است که به نظر میرسد این اتفاق اعتماد و امیدواری به نظام سیاسی را در ایالاتمتحده به صورت کلی کاهش داد و به همین دلیل در برخی ایالتهایی که بیشتر درگیر بودند همانند نیویورک، کالیفرنیا و... -که ایالتهای ثروتمند محسوب میشوند- این بحث خیلی رایج است که اگر مدیریت دست خودمان بود و لازم نبود منابع را به دولت فدرال بدهیم، وضعمان در بحران بهتر میشد.
این حالت کلی است ولی برای پاسخ به این سوال که بحران کرونا در تقسیمبندیهای سیاسی آمریکا و نتایج انتخابات آن چه تاثیری دارد، هنوز زود است. ما در میانه بحران هستیم و باید ببینیم دولت آمریکا چطور از این بحران خارج میشود. در هفته قبل میزان ریزش سهام و کاهش ارزش سهام آمریکا بهصورتی بود که تقریبا میتوان گفت به نزدیکی زمانی که ترامپ اقتصاد را تحویل گرفته بود، رسید و هرچه در این مدت انجام داده بود به حالت صفر برگشت. این شرایط البته با توجه به تورم در این چهار سال، عقبگرد است ولی به خاطر بستههای اقتصادی که تزریق میشود و همینطور اخباری که دولت فدرال اعلام میکند و همین صحبت ترامپ که در درمان درحال پیشرفت هستیم و افرادی که واکسن را دریافت میکنند بیشتر شدند و احتمال بازگشایی اقتصاد و... شرایط قدری بهلحاظ روانی متفاوت شده است.
شاید یکی از مسائلی که اینجا خیلی اثرگذار است، بحث بیکاری است. ما با بزرگترین بیکاری تاریخ آمریکا مواجه شدیم. اینکه چه زمانی این چالش رفع میشود و شرایط بهحالت عادی برمیگردد احتمالا اثر زیادی خواهد داشت. چون وقتی بحران بهوجود میآید، در ابتدا باعث افزایش نارضایتی از مدیری میشود که مدیریت را برعهده دارد. اگر بحران بزرگ باشد و مدیر نشان دهد توانایی مدیریت این کار را دارد اتفاقا در انتخابات بهنفع او خواهد شد ولی هنوز مشخص نیست که ترامپ از این بحران چطور بیرون خواهد آمد. خود او هم وقتی میخواست تصمیم به بازگشایی اقتصاد را اعلام کند، گفت که شاید این پرریسکترین تصمیم سیاسیای باشد که در زندگی خود گرفته است. به این دلیل که اگر تصمیم موفقی باشد احتمالا پیروزی او در انتخابات را تضمین میکند و اگر مشکلی داشته باشد برای همیشه او را از تاریخ سیاسی آمریکا حذف خواهد کرد.
چین توانست از عهده ماجرا بربیاید و عملا بیماری را مهار کرد و درمقابل آن، آمریکا بهشدت در این بحران گیر کرد و روزبهروز نیز اوضاعش بدتر شد. این اتفاق و مقایسه شرایط دو کشور به لحاظ کارآمدی در مدیریت بحران، میتواند این چشمانداز را ایجاد کند که در آینده شاهد نوعی تغییر در قطببندیهای سیاسی حاکم بر جهان باشیم؟
در مسائل اقتصاد بینالمللی و اقتصاد سیاسی بینالملل همه منتظر بودند چین اقتصاد اول دنیا شود و جای آمریکا را بگیرد. اینکه این بحران ممکن است این مساله را بهشدت تسریع کند، این یکی از نکاتی است که درباره آن بهصورت جدی صحبت میکنند چون آمار جدیدی که از اقتصاد چین منتشر شده نشان میدهد روال اقتصادی در چین کمکم به حالت طبیعی برمیگردد و میزان تولید و صادرات هم همینطور است. اما فقط مساله اقتصاد موضوعیت ندارد. اتفاقی که افتاد و به نظر من اتفاق بسیار موثری هم بود این است که یکی از دلایل توانمندیهای غربیها در دنیا، قابلیتهای تبلیغی و رسانهای و همینطور استفاده از ابزارهایی همچون دیپلماسی عمومی بود. چینیها در این مدت با کمکهای اهدایی و با چیزی که در روابط بینالملل مشهور به دیپلماسی ماسک شد، توانستند چهره خود را بهبود دهند و بهعنوان کشوری که در بحرانها میتواند از بحران عبور کرده و حتی به بقیه کمک کند و چیزهایی مثل این را نشان دهند. این میتواند آینده روابط بینالملل را خیلی سریعتر از آنچه بهخاطر تغییر اقتصادی تغییر میکرد، تغییر دهد. همه اینها بستگی به این دارد که بحران چه زمانی تمام شود.
اشاره کردید یکی از عمیقترین تاثیرات کرونا در پیوندهای جهانی، اتفاقی بود که برای اتحادیه اروپا افتاد. اعتراضات مردم ایتالیا علیه این اتحادیه شاید مهمترین جلوه این تحول باشد. از نگاه مردم این کشورها، آنها مالیات میدهند تا اتحادیه با بهرهگیری از آن در بحرانها به دولتهای اروپایی یاری دهد. ولی این اتفاق در بحران کرونا نیفتاد و اعتراضهای گستردهای را پدید آورد. تبعات این موضوع را در اروپا چطور میبینید؟
یکی از جاهایی که بهخاطر کرونا ضربه قابلتوجهی به اعتماد عمومی نسبت به مسائل بینالمللی و منطقهای وارد شد، اتحادیه اروپا بود. قبل از این بحران برگزیت را داشتیم. برگزیت نمادی از این بود که میشود از اتحادیه بیرون رفت و نشان داد این موضوع اتفاق مهمی نیست.
اتفاقی که در این بحران افتاد این بود که قدرتهای اصلی اتحادیه از کمکهای اتحادیه اروپا بازماندند. این موضوع قبلا در مورد یونان مسبوقبهسابقه بود. در بحران اقتصادی یونان، این کشور ابتدا به اتحادیه اروپا مراجعه کرده و درخواست کمک کرد اما پاسخ اروپاییها این بود که باید مشکلتان را خودتان حل کنید. البته در ادامه به دلیل نگرانی از تبعات این موضوع برای اقتصاد کل اروپا، کمکهایی به یونان شد اما در ابتدا کمکی وجود نداشت. یونان اقتصاد کوچکی دارد و قدرت مهمی در اروپا محسوب نمیشود اما اینبار بحران برای کشورهایی بود که جزء قدرتهای اروپایی محسوب میشوند.
اولین ضربه بزرگ به اتحادیه اروپا این بود که آلمانیها که موتور محرک اتحادیه هستند و درواقع حاکم پشتپرده اتحادیه محسوب میشوند، تصمیم گرفتند ارتباطات خود را با دیگر کشورها قطع کنند. آلمان با این توجیه صادرات محصولات بهداشتی و پزشکی را به بقیه کشورهای اتحادیه قطع کرد که خود مردم این کشور فعلا به این کالاها نیاز دارند. بعد مشکلاتی برای ایتالیا به وجود آمد و کمکی به آن نشد و سپس برای اسپانیا و خود آلمان و فرانسه نیز در ادامه مشکلاتی داشتند. این تحولات با اتفاقاتی که به خاطر بستن مرزها افتاد و مرزهای ملی موضوعیت پیدا کرد، ادامه یافت. برخی کشورها به اسم قرنطینه رفتوآمدها و حملونقل عمومی با قطار و هواپیما را قطع کردند. حتی امور سادهتری همچون نیازهای پزشکی و بهداشتی تهیهشده همانند ماسک و دستگاه تنفس مصنوعی با اختلال مواجه شد و دولتها محمولههای بهداشتی و پزشکی را مصادره میکردند و اجازه عبور نمیدادند.
اینها اثراتی است که اگرچه در حوزه سیاست معنا پیدا میکنند اما سیاستمداران میتوانند با هم به توافق برسند. ولی در حوزه اجتماع بهتدریج تبعات خود را نشان میدهند و این تصور که ما یک اتحادیه و افرادی هستیم که باید با هم کار کنیم و این به نفع همه ماست را زیرسوال میبرند. ممکن است در کوتاهمدت اثر مستقیم نداشته باشد ولی در میانمدت ایده اروپای واحد را از بین ببرد.
در واقع به واسطه نگرش منفی افکار عمومی در اروپا علیه اتحادیه این اتفاق خواهد افتاد.
بله. تعداد مخالفان زیاد میشود.
درباره تبعات سیاسی و اقتصادی این بحران در دنیا توضیح دادید. تاثیرات این موضوع در دیگر حوزهها مثلا در محیط اجتماعی چگونه خواهد بود؟
همانطور که ذکر شد این ماجرا ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و فرهنگی دارد. یک اتفاق مهمی که افتاد بعد از حوزه بهداشتی و اقتصادی در حوزه اجتماعی بود. بحران کرونا میزان اعتماد به زندگی اجتماعی در کشورهای اروپایی را تا حد زیادی از بین برد. شما تا پیش از این با جامعهای مواجه بودید که مصرف در آن مدیریتشده بود و شهروندان هر بار به مغازه، سوپرمارکت یا فروشگاههای بزرگ نزدیک منزل خود مراجعه میکردند به اندازه نیاز خود کالا میخریدند و همیشه همهچیز به میزان لازم وجود داشت. از اینرو شما هیچوقت با این تصور که ممکن است کمبود وجود داشته باشد تشویق به این نمیشدید که بیشتر از نیاز خرید کنید. درحقیقت زندگی یک روال منظم داشت.
یکباره شما در شرایطی قرار میگیرید که دولت توانایی حمایت از شما را ندارد و زندگی اجتماعی روی دیگر خود را نشان میدهد. یعنی در فروشگاههای بزرگ و متوسط بر سر چیزهایی که تا قبل از این ارزش نداشت، دعوا میشود و اختلافات اجتماعی بهوجود میآید. این احساس ناامنی احساسی است که با خود تغییر اجتماعی به همراه دارد. چون مساله مهمی است. میتوان گفت کرونا روال و تصویری را که از زندگی وجود دارد و بهواسطه رسانهها تقویت و بازتولید میشود تا حد زیادی از بین برد. بهخصوص که اگر این بحران طول بکشد معلوم نیست بازگشت به شرایط عادی چه زمانی باشد. آن تصویری که تا پیش از این وجود داشت این بود که اگر بحرانی وجود داشته باشد دولت از شما حمایت میکند. اما حالا به واسطه بزرگی بحران دولت نمیتواند حمایت کند و این تصویر از بین رفت. شما بهعنوان یک شهروند اروپایی احساس میکنید کاملا بیدفاع و ناتوان در مقابل این مسائل هستید و هیچکسی از شما حمایت نمیکند. حمایت نهاد خانواده و حمایت نهادهای اجتماعی نیز به آن شکل وجود ندارد. این مساله اثرات خود را در زندگی اجتماعی نشان خواهد داد، بهخصوص اگر بحران طولانی شود.
در واقع اعتمادی که تا پیش از این وجود داشت از هم پاشیده شد.
بله. اعتمادی که به واسطه سالها کار رسانهای و فرهنگسازی اجتماعی اتفاق افتاد، فروپاشید.
چرا این اتفاق در ایران رخ نداد؟ در یک سال گذشته چندین اتفاق داشتیم که صدمات سنگینی به اعتماد عمومی وارد کرد. اگر اعتماد عمومی در اروپا فروپاشید در ایران هم اعتماد پایین آمده بود، ولی آنچه فرمودید اتفاق نیفتاد. چه دلیلی برای این مساله داشت؟
این مسئله به سبک زندگی و مسائل فرهنگی ما برمیگردد. یعنی نوع نگاه ما به زندگی در ایران با این کشورها متفاوت است. آن فردگرایی که سالهاست تبلیغ میشود و در زندگی غربی بهعنوان یک مزیت به شمار میآید، اینجا دیگر موضوعیت ندارد و در چنین بحرانی قضیه قدری متفاوتتر است. کارکرد نهاد خانواده هم در ایران نقشی حائز اهمیت دارد. ضمن اینکه آمادگی برای بحران را هم باید به آن اضافه کرد.
البته بالاخره اینکه چرا در فروشگاهها این اتفاق نیفتاد و چرا نحوه توزیع اقلام و آن چیزهایی که آنجا نگرانکننده بود، اینجا موضوعیت چندانی نداشت در جای خود قابلبررسی است ولی غیر از این، فرهنگ و نحوه زیست اجتماعی هم موثر است.
به یاد داشته باشید ما آمادگی بیشتری برای مواجهه با بحرانها به لحاظ ذهنی داریم و جایی که بحران کم اتفاق افتاده است این آمادگی طبیعتا به لحاظ ذهنی وجود ندارد. شاید ما یکی از آرامترین جوامع دنیا را در مواجهه با کرونا داریم. البته تحقیقی در این باره انجام نشده است و براساس اطلاعاتی که منتشر شده میتوان به این جمعبندی رسید و درباره آن کار قابلپژوهشی قابلتوجهی انجام شود.
به نظر من یکی از اتفاقاتی که در زمان بحران رخ داد این بود که تبلیغات بسیار گستردهای که سالها درباره تخریب فرهنگ ایرانی انجام میشد و تلاش داشت مردم کشور ما را در سطح فرهنگی پایینتری در مقایسه با کشورهای دیگر به تصویر بکشد کاملا رنگ باخت و روشن شد کاملا برعکس این موضوع صحت دارد. از این جهت اتفاق خیلی جالبی بود که ارزش پژوهش دارد.
فکر میکنید این چالشی که در دنیا فراگیر شد چه نوع تغییراتی را در نوع حکمرانی دولتها پدید خواهد آورد؟
به نظر من اگر بحران تمام شود و دولتها بتوانند از این بحران جان سالم به در ببرند انتظار حمایتهای اجتماعی از سوی دولتها بسیار بالا خواهد رفت. همچنین تبعات این بحران انتظار کنشهای مستقل توسط دولتها را بالا میبرد. معنی همه اینها تقویت دولت رفاه و دولت ملی است. این تاثیر قابلتوجهی در روابط بینالمللی دارد.