دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی معتقد است شورای عالی انقلاب فرهنگی باید درباره علم و آینده دانش ایران بیندیشد.
به گزارش عطنا به نقل از خبرگزاری آنا، قاسم پورحسن درخصوص عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار کرد: به طورکلی درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی میتوان گفت دو دیدگاه اصلی بدبینانه و خوشبینانه وجود دارد. در دیدگاه بدبینانه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به ساختاری موازی با ساختار وزارت علوم و دانشگاهها ترسیم میکند. این دیدگاه بر این اعتقاد است که ایجاد ساختار موازی در سطح کلان حوزه علمی و دانشگاهی جامعه سبب کُند شدن تصمیمات مهم برای ظهور تفکر و فعالیتهای علمی خواهد شد و شورای عالی انقلاب فرهنگی مانع جدی فعالیتهای مطلوب دانشگاهها و وزارت علوم خواهد شد.
وی افزود: بر اساس دیدگاه بدبینانه، نگاه شورای عالی فرهنگی از صرف دستاوردهای علمی دور و نگاههای حکومتی یا دیدگاههای ایدئولوژیکی است یا نگاههای مبتنی بر باور عدهای خاص که دیدگاه خاص و جریان در شورای عالی انقلاب فرهنگی حاکم است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نگاه خوشبینانه این است که با توجه به وقوع انقلاب هیچ راهی غیر از شکلگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود نداشت؛ بدین معنا که بهواسطه تحولات دوره اول انقلاب یعنی ابتدای سال ۵۸ که طبیعتاً نه از جانب کسی دستوری صادر شده باشد که دانشگاهها تعطیل هستند، بهواسطه انقلاب به تعطیلی رفت. شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد تا دست به بازگشایی دانشگاهها در یک وضعیت غیرهیجانی و عقلانی بزند.
پورحسن گفت: این نگاه خوشبینانه را حتی اعضای دوره اول شورای عالی انقلاب فرهنگی که الان منتقد هستند، مانند عبدالکریم سروش نیز بیان میکنند. سروش در نوشته اخیر در پاسخ به یکی از منتقدان، عنوان کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی اساساً برای تعطیلی دانشگاهها بهوجود نیامده بود بلکه برای بازگشایی دانشگاهها بود. این دو نگاه بدبینانه و خوشبینانه باعث شد هیچوقت بهطور کلی کارکرد واقعی شورای عالی انقلاب فرهنگی چه مثبت و چه منفی ارزیابی نشود.
وی در تحلیل واقعگرایانه از شورای عالی انقلاب فرهنگی سه مسئله را مطرح کرد و توضیح داد: مسئله اول این است که ما میتوانیم بعد از گذشت زمان شورای عالی انقلاب فرهنگی را تبدیل به یک شورای عالی علمی کنیم؛ این شورای عالی علمی به جای تصمیمات گاه سلیقهای و با نگاه جریانهای خاص، ایدئولوژیکی یا حکومتی که افق ۱۰۰ ساله علم و دانش را در جامعه ترسیم میکردند نه لزوماً انتصابی.
این پژوهشگر وضع کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی را خوب ندانست و افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی کمتر میاندیشد و بیشتر دستورالعمل و بخشنامه صادر میکند. ما در این دوران ۴۰ سال با انبوهی از بخشنامهها، اسناد و سندنویسی مواجه بودیم و هیچ مشکل جدیای را از جامعه علمی کم نکرد.
پورحسن افزود: در یک نگاه واقعبینانه نخبگان درجه یک دانش کشور یعنی کسی که در تراز برتر دانش در حوزههای مختلف فیزیک، شیمی، زیستشناسی، جامعهشناسی، فلسفه، الهیات، روانشناسی، اقتصاد نه از طریق یک روند اداری، بلکه به نحو طبیعی از اعضای علمی این شورای عالی باشند و تلاش آنها این باشد که یک ذهن استراتژیک داشته باشند و بتوانند این ذهن استراتژیک را ظهور کنند و یک برنامه استراتژیک ۱۰۰ ساله را بهعنوان یک افق دانش برای جامعه ما بتوانند فکر بکنند، از دانشگاهها بخواهند در این راستا حرکت کنند.
دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: ما نیاز جدی به تولید اندیشه داریم، درحالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون نتوانسته به ظهور اندیشههایی که اندیشههای جهانی و دیدگاه برتر در حوزههای علمی شود، هیچ کمکی کند بنابراین اگر میخواهد وجود داشته باشد، در مسئله اول بهتر است که به یک مجمع علمی تبدیل شود تا یک مرکز اداری و بوروکراسی.
این استاد دانشگاه گفت: مسئله دوم این است که ما نیازمند شورای علمی هستیم که بیانگر این باشد که در دنیای آینده که دنیای دانش است به چه چیزهایی نیاز داریم. اکنون که ایران کشور اول منطقه است و نیاز به این حجم از مقالات و و انتشار کتابها دارد، چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی نیامد ارزیابی بکند که گسترش دانش در کشورهای دیگر به چه نحو صورت میگیرد و اساساً ما چطور میتوانیم دست به یک توسعه علمی در ایران بزنیم و این کار نیازمند به چه مقدار زمان است؟ به چه رویکرد و روشی نیاز داریم؟
پورحسن در ادامه تأکید کرد: این امر طبیعتاً باید متوجه مهمترین متفکران باشد که بتوانند در آن مجمع که من عنوان کردم بهجای شورای عالی انقلاب فرهنگی که میتواند کارکرد علمی، آیندهنگرانه داشته باشد و همه هم احساس نیاز کنند؛ به جای اینکه متعلق به یک جریان خاصی باشد، دارد به گسترش دانش و نظام علم در جامعه کمک میکند.
این استاد فلسفه بیان کرد: بهعبارتی خیلی از دانشگاههای مغربزمین ازجمله دانشگاههای آمریکا دائماً دارند رصد میشوند چه مقدار ثروت برای آمریکا تولید میکنند؟ چه مقدار قدرت برای آمریکا ایجاد میکنند؟ چه مقدار مطالعات مربوط به تهدیدات علیه آمریکا را میتوانند پیشبینی بکنند که ۲۰ سال آینده آمریکا چگونه است. مانند مطالعهای که فرید ذکریا در کتاب جهان پساآمریکایی داشته، چرا نباید مجمع علمی ما ۲۰ سال آینده علمی ایران را پیشبینی کند نه از روی آرزوخواهی بلکه از روی دستاوردهای معیارمند، مانند نظریهای که ضمن تبدیل به یک نظریه در سطح کلان در حوزه بینالمللی در دانشگاههای دنیا تدریس شود. کتبی که نوشته میشود جزء کتابهای پرفروشی شود که دیدگاه، هویت، فرهنگ و اندیشه ایران را معرفی بکند.
پورحسن با بیان اینکه متأسفانه تاکنون بههیچوجه شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانسته بود به مرزهای دانش نزدیک بشود، گفت: طبیعی است زمانی که مجمعی از نخبگان کشور را داریم که متوجه افق آینده یا فراهم آوردن بسترهای بنیادین علمی برای پیشرفت ایران نیستند، مورد انتقاد قرار گیرند. این مجمع طبیعتاً نباید ذهنش به وضع کنونی ما معطوف شود که تنها بخشنامه صادر کند که دانشگاهها چه رؤسایی داشته باشند که این بدترین دستاورد شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
وی پیشنهاد داد که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نامش تعویض شود و افزود: این شورا باید به یک مجمع علمی عالی تبدیل شود و باید نگاه بکند که چرا ما در ۴۰ سال نتوانستیم متفکران برتری در حوزه جهانی که جایزههای بزرگ بینالمللی مانند جایزه نوبل در حوزه علم را دریافت بکنند. این طبیعتاً به ما کمک میکند که رصد کنیم سطح دانشگاههای ما چگونه است؟ مشکل دانشگاههای ما چیست؟ چرا دانش تولید نمیکنند؟
این پژوهشگر با اشاره به کرسیهای آزاداندیشی تصریح کرد: مرکز کرسیهای آزاداندیشی به دانشگاهها خواهش، درخواست، پیشنهاد میدهد که اساتید نظریههایشان را بیان بکنند، عمده این نظریهها در حد سخنرانی است که در حد یک نظریه نیست. بنابراین باید مرکزی باشد که پیشرفت، پسرفت، اسباب و علل کُندی و یا زمینهای علم را در جامعه مشخص بکند.
پورحسن خاطرنشان کرد: این شورا باید اساتیدی را که در این زمینه توانایی دارند تشویق و حمایت کند. نمیخواهیم بگویم کاری که سایر مراکز انجام میدهند، منظورمان از اینجا حمایت مالی مثل بنیاد نخبگان نیست، منظور این است که بتواند فهم درستی از آینده ایران، وضعیت علمی ایران، وضع دانشگاههای ایران داشته باشد، نه اینکه ما بهطور اتفاقی مواجه شویم به اینکه از بیش از دو هزار و ۵۰۰ دانشگاه باید یک هزار از این دانشگاهها را ببندیم. اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی فهم درستی از علم داشته باشد به طور مثال در تعداد دانشگاهها، بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا کمتر از ۵۰۰ تا دانشگاه دارند. بیایند مطالعه کنند که دانشگاههای ما بیدلیل گسترش پیدا نکنند یا اگر گسترش پیدا میکنند، مبتنی بر نیاز بنیادین جامعه باشد.
این استاد دانشگاه در توضیح مسئله سوم گفت: چه بخواهیم و چه نخواهیم هویت ایرانی ـ اسلامی داریم، بهعبارت دیگر ما حتی اگر غرب را هم بخوانیم و میخوانیم، دانش غربی را بگیریم و میگیریم، آن را صرفاً میخواهیم برای پرسش از سنت ایران اسلامی ببینیم که چه خواهد شد و بهکارش بگیریم.
وی افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون نتوانسته درباره علوم انسانی اسلامی بهنحو معقول کمکی کند. بهعبارت دیگر علوم انسانی اسلامی، نظریه تمدنی جامعه ایران و پیشرفت یا ظهور دادن منطق و دیسیپلین علم در ۱۰۰ سال آینده از وظیفه مهم مجمع عالی دانش در کشور باید باشد. ما نمیتوانیم دائماً در ذیل غرب باشیم و نیازمند صرف و مطلق ترجمه آثار غرب باشیم و انتظار تولید دانش داشته باشیم.
پورحسن با بیان این پرسش که چرا تاکنون شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانست به مسئله تولید فکر و اندیشه نه در سخن بلکه در شاکله و ساختار هیچ کمکی بکند، توضیح داد: نتوانست هیچ کمکی کند، بلکه به نوشتن انبوه مقالات کمک کرد که متأسفانه عمده این مقالات نتوانستند به مرزهای دانش کمک کنند. شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانست تغییر نگرش و معرفتی را در حوزههای فکری و علمی و مراکز علمی ما سامان دهد.
این پژوهشگر با بیان اینکه ما فاقد علوم انسانی هستیم، گفت: آنچه را که تحت عنوان علوم انسانی مطرح میکنیم، مانند جامعهشناسی، در سلطه نظریات مغربزمین است. ما همه اندیشههایمان را در ذیل و با مقبولیت دانشهای غربی داریم مطالعه میکنیم. من نمیگویم غرب را مطالعه نکنیم، راهی غیر از این نیست، اما اینکه علوم انسانی موجود را چند روایت، آیه، گفتاری بزنند و عنوان بکنیم که علوم انسانی اسلامی، خب این در واقع نشاندهنده عدم فهم و دریافت درست از موقعیت علوم انسانی است.
وی ادامه داد: علوم انسانی تابع منطق نیازمند تفکر است که مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی باید آن را شکل میدادند، بهتدریج و در فاصله نیم قرن در جامعه به ظهور این دانش نزدیک میشوند، درحالی که کوچکترین قدمی در این راستا برداشته نشده است. حرف، زیاد زده شده و سند زیاد نوشته شده، ولی عمده اینها بدون التفات بنیادین به موقعیت و منطق دانش بوده است.
پورحسن افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانست در شکل دادن دانش در جامعه ما سهمی داشته باشد و افقی را شکل دهد که ما در ۳۰ سال آینده در تراز برتر دانش در منطقه یا جهان باشیم.
این استاد دانشگاه گفت: اگر اینگونه باشد شورای عالی انقلاب فرهنگی که تنها صرفاً بخشنامه صادر کند یا درباره ضرورت تفکر یا آزاداندیشی سخنرانی کند، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. اگر قرار باشد شورای عالی انقلاب فرهنگی بر دانشگاهها و وزارت علوم احاطه داشته باشد، فکر غلطی است و اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهد تصمیم بگیرد، تصمیم اداری بگیرد برای دانشگاهها، فکر غلطی است اما اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهد درباره علم، بیندیشد، بخواهد درباره آینده دانش ایران بیندیشد، این تفکر بنیادین و صحیحی است.