عضو مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور با اشاره به اینکه مرحوم قانعیراد متفکر نیست، او را یک پژوهشگر برجسته معرفی کرد و گفت: دکتر قانعیراد و دیگر روشنفکران با اینکه سعی میکنند به جامعه روشنگری دهند اما همه آنها پسینی هستند نه پیشینی؛ یعنی جامعه باید یک چیزی را امر اجتماعی کند و آن را بسازد و سپس جامعهشناس وارد عمل میشود.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «بررسی کارنامه علمی محمدامین قانعیراد» روز سه شنبه ۱۹ تیر با حضور استادان، دوستان و آشنایان این مرحوم در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. (گزارش تصویری)
در این نشست، مصطفی مهرآئین با طرح این سوال که دکتر قانعیراد میتواند در تاریخ اندیشه ماندگار شود یا خیر؟ اظهار کرد: پاسخ من به این سوال یک بله محکم ولی مشروط است، دکتر قانعیراد متفکر نبود. زیرا متفکر تعریفهای زیادی دارد که دکتر در آن تعریفها نمیگنجد. ما هم در دانشگاهها گرفتار سامانه ارتقا هستیم که نه تنها نمیگذارد که اساتید متفکر شوند بلکه به آنها اجازه نمیدهد که انسانهای خوبی باشند.
وی افزود: در فضای علمی دوستی ناممکن است و با توجه به سازوکاری که در دانشگاهها ایجاد شده است، بین همه رقابت کاذب و دروغین به وجود آمده است و نقد علمی در دانشگاهها سخت شده است.
مهرآیین با اظهار تاسف از اینکه درباره تجربه بیماری دکتر قانعیراد و تاثیر آن بر شخصیت استاد بحث نشده است، ابراز کرد: او در درون خود با اینکه میدانست به سوی مرگ میرود، اما در واقع از مرگ گریزان بود.
عضو مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه به فلسفه هانا آرنت درباره مرگ و فضای عمومی پرداخت و با اشاره به مقولههای فضای عمومی، سیاست و عمل اضافه کرد: در اندیشه هانا آرنت مهمترین مفاهیم فضای عمومی، عمل و استبداد هستند. در حکومتهای توتالیتر هدف سلطه جابرانه بر انسانها نیست بلکه هدف زائد بودن انسان است، ما در جامعه امروز دچار استبداد هستیم به این معنا که انسان را زائد کردهایم.
مهرآیین با اشاره به اینکه هانا آرنت رابطهای بین فضای عمومی و توتالیتاریسم ایجاد کرد، گفت: او میگوید سه کار در حوزه زندگی عملی و سه کار در حوزه زندگی نظری خود داریم. در زندگی عملی خود زحمت میکشیم، کار میکنیم و عمل میکنیم که در واقع یا بقای خود را تضمین میکنیم یا محصول میسازیم و یا ادبیات میسازیم؛ معتقد است که ادبیات جایی است که انسان در آن ضبط میشود.
وی تصریح کرد: وقتی به سمت ادبیات، قصهها و داستانها میرویم به این نتیجه میرسیم که انسان چیست. عاشقترین انسانهای عالم داستاننویسها و داستانخوانها هستند، اینها کسانی هستند که قصه انسان را ثبت میکنند و در این جامعه بزرگترین خیانتی که انجام میدهند این است که ادبیات و شعر را از ما میگیرند؛ چراکه تراز یک جامعه به ادبیات، شعر، فرهنگ و تعامل آن است.
عضو مرکز تحقیقات سیاست علمی با بیان اینکه در جامعه امروزی مرگِ فضای عمومی ایجاد شده است، خاطرنشان کرد: دکتر قانعیراد آرزوی زنده ماندن فضای عمومی را داشت. فضای عمومی با سخنرانی کردن چند نفر زنده نخواهد شد. فضای عمومی یعنی در جامعهای که مسائل بتوانند مورد گفتوگو قرار بگیرند، مسکن، بیمه و امثال آن جزء مسئله عمومی نیست؛ آزادی جزء مسائل عمومی است.
مهرآیین با بیان اینکه یکی از مسائل عمومی «روان» است، افزود: انقلاب، جنگ و توسعه انسانِ روانی ساخت، به همین دلیل روان یکی از مسائل جامعه شد. در صورتی که میدانیم هر روانی پذیرفتنی نیست و روان سالم باید وارد جامعه شود.
وی با اشاره به اینکه مردم باید بتوانند از مسائل خود به طور عام صحبت کنند، اظهار کرد: دکتر قانعیراد و حتی امثال من با اینکه سعی میکنند به جامعه روشنگری دهند اما ما جامعهشناسان پسینی هستیم نه پیشینی یعنی جامعه باید یک چیزی را امر اجتماعی کند و آن را بسازد و سپس جامعه شناسان به آن ورود کنند.
عضو مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور با اشاره به اینکه هانا آرنت دو پروژه در زندگی را سیاسی معرفی میکرد، گفت: این دو پروژه تولد و مرگ ما است، تولد هر انسان یعنی تولد یک راه تازه؛ یعنی یک امکان تازه به جهان اضافه شده است؛ یک جهان تازه میتواند خلق شود و به همین دلیل هانا آرنت میگفت که سیاست از تولد انسانها بیمناک است و به واسطه اینکه میمیریم باید ارزش زندگی خود را بدانیم و به راحتی زندگی خود را بیارزش نکنیم.
وی در پایان سخنان خود گفت: از این منظر، دکتر قانعیراد متفکر نبود اما پژوهشگر برجستهای بود که زندگی و مرگ خود را به درونمایهای که میتوانست فضای عمومی را ممکن و زنده کند، تبدیل کرد.