استاد پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به آخرین طرح پژوهشی مرحوم قانعیراد، گفت: قرار است طرحی پژوهشی با عنوان «انجمنهای علمی و اخلاق حرفهای علم در ایران» منتشر شود، این طرح با همکاری دکتر محمدامین قانعیراد، من و معصومه قاراخانی تهیه شده است و از آخرین فعالیتهای علمی دانشمند مرحوم قانعیراد به شمار میرود.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «بررسی کارنامه علمی محمدامین قانعیراد» روز سه شنبه 19 تیر با حضور استادان، دوستان و آشنایان این مرحوم در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.(گزارش تصویری)
در این نشست، آیت میرزایی در سخنانی با بیان اینکه قرار بود دکتر قانعيراد مقدمهای بر چاپ کتاب اخلاق در علوماجتماعی ایران بنویسند که میسر نشد، اظهار کرد: این بهانهای شد برای طرح پژوهشی مرتبط که با همکاری ایشان و خانم قاراخانی تحت عنوان «انجمنهای علمی و اخلاق حرفهای علم در ایران» انجام گرفت.
وی با بیان اینکه از زمانی که مدیر داخلی مجله جامعهشناسی ایران بود، با مرحوم قانعیراد همکاری اشت، ادامه داد: از ویژگیهای ایشان، صریح بودنشان بود که بحثهای داغ و پژوهشی بسیار پرباری ایجاد میکرد.
استاد پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: به هر حال با ایشان بر سر عنوان «انجمنهای علمی و اخلاق حرفهای علم در ایران» توافق کردیم و قرار شد این پروژه، مستقل و جدا از فضای دانشگاهی کشور باشد، چرا که به نوعی از فضای آکادمیک و دانشگاهی ناامید شده بودیم.
میرزایی با انتقاد از فضای آکادمیک و بوروکراتیک دانشگاه تصریح کرد: پس به جای آن روی «انجمنهای علمی» تمرکز کردیم و پروپزال آن را تهیه کردیم.
وی این طرح را چنین تشریح کرد: وضعیت اخلاق علمی و حرفهای بهخصوص از نیمه دهه هشتاد بغرنج شده و جامعه به بهانههای مختلف مبتلا به آن قرار گرفته است و هنجارگریزیهای زیادی به طور سیستماتیک شایع شده است، تا آنجایی که ما به «گرامیداشت» سرقت علمی و مقالهسازی، دانشیارسازی و استادسازی میپردازیم!
میرزایی اضافه کرد: در واقع به قول مرحوم قانعیراد ما به صورت صوری علم تولید میکنیم؛ همان فضایی که به شکل ملموس در خیابان انقلاب وجود داشته است و آن را نمادی اسفناک از شرایط علمی کشور قرار داده و دانشجو و استاد را به این آفت مبتلا ساخته است.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: در حقیقت فرآیند علمی و استانداردهای آن در این سیستم طی نشده و به جای آن یک وضعیت «دورِ همی» شکل گرفته است که در آن هیچ نقد و آزمونی صورت نمیپذیرد.
وی با بیان اینکه علمی که دانشگاه ایرانی ایجاد کرده است اصیل نیست، اظهار کرد: این علم فاقد ویژگی خودانتقادی و خودعلاجی است بنابراین، بیبهره از پویایی است و رَه به حقیقتی نمیبرَد، چرا که محکی نمیخورد و مورد سنجش و آزمون واقعی قرار نمیگیرد.
این پژوهشگر یادآور شد: نقشی که انجمنهای علمی به طور بالقوه شبیه آنچه در سایر کشورها دارند، زمینهسازی و ساختارسازی برای انجام فرآیندهای علمی اصیل و نظارت و نقد بر صحت و درستی انجام آنها است. انجمنهای علمی علم را به سرحد حرفه ارتقا میدهند و بر رعایت شرایط حرفهای در رشتههای مختلف علمی نظارت میکنند و نقشی مرجع در ارتقای شرافت علمی و اخلاق حرفهای ایفا میکنند.
وی با اشاره به اینکه در ایران مطالعهای روی چارچوبها و وضعیت انجمنهای علمی به صورتی خاص انجام نشده است، افزود: با این حال بحث حرفهای بودن و رعایت موازین اخلاقی در علم از دوره بعد از جنگجهانی دوم، همواره مطرح بوده است. آنچه سوءاستفاده علمی دولتهای توتالیتر و فاشیست در جریان جنگ جهانی دوم بود و ابعاد آن در دادگاه نورنبرگ مورد واکاوی قرار گرفت، دنیا را مجبور کرد که به سمت تبیین و تدوین اصول و مرامنامهای اخلاقی-حرفهای برای فعالیتهای علمی حرکت کند. پس نوعی مسئولیتپذیری و وجدان جمعی حول فعالیتهای علمی و وظیفهشناسی مربوط به آن قرار گرفت.
میرزایی ادامه داد: سوال ما این بود که انجمنهای علمی ما بهخصوص در علم جامعهشناسی چه کردهاند؟ و آیا فعالیتهای آنها به ناب و انتقادی بودن، سیاسی بودن و و مردمگرایی این شاخه از علم کمکی کردهاند؟
به بیان آیت میزایی، ضعف انجمنهای علمی در ایران، عدم جامعیت در تمامی ساحتها و غیرساختاری عمل کردن آنها است که با مشغول کردن این نهادهای علمی به صورت افراطی، فعالیتهای پژوهشی-آکادمیک آنها را در سطح نگه داشته و از وظایف اصلیشان غافل کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به بعد انتقادی این مسئله اشاره و اظهار کرد: به راستی، خروجی علمی به چه منظور و برای چه کسی تولید میشود و «چه چیز» به آنچه از پیش وجود داشت ست و خزانه علمی ماست اضافه میکند.
وی همچنین درباره بعد سیاسی علم به تبیین رابطه آن علم، یعنی ضدیت و یا همراهی با حکومت و نهادهای آن و یا دیالیکتیکی از هر دو اشاره کرد و گفت: از همین رو، مردمگرایی در علم به شکاف دانشمندان و در نتیجه دانش با جامعه و مردم عادی پرداخته است که در حقیقت انتقادی به افراط در بعد سیاسی دانش است که آن را در خدمت اهداف و مطامع سیاسی و نه رفع نیازها و مشکلات مردم قرار میدهد.
میرزایی در جمعبندی سخنان خود یادآور شد: روش پژوهش در این طرح به صورت توامان، هم کمی و هم کیفی بوده است و در این راستا از پرسشنامههایی استفاده شد، سپس برای تحلیل زمینه، مصاحبههایی انجام گرفت و از این زاویه انجمنهای علمی ایران بررسی شدند.
وی افزود: نهایت آنکه از بیش از ۳۰۰ انجمن علمی در ایران تنها، ۱۱۳ انجمن با ما همکاری کردند که این خود گویای مشارکت پایین، عدم جدیت و کاهلی آنها در این زمینه است؛ علاوه برآنکه بسیاری از این انجمنها تنها یک «اسم روی برگه» بودند و عملا وجود خارجی و موثری نداشتند، بنابراین در رابطه با تعداد انجمنهای واقعی و عملکرد موثر آنها باید تجدید ارزیابی و بازنگری جدی انجام شود.