استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در پاسخ به اینکه چرا جوانان مدیریت بدن میکنند، اظهار کرد: در واقع تصویری که ما از خودمان داریم به واسطه آن تصویری است که از بدنمان داریم. پس این اهمیت بدن، قبل از دنیای مدرن است. اما همین اهمیت بدن باعث شده که وجوهی از توجه، برنامهریزی و عملیات را روی بدن انجام دهیم.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «جوان، بدن و هویت اجتماعی» دوشنبه، ۴ تیرماه با سخنرانی دکتر محمدتقی کرمی، استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر ابراهیم اخلاصی، استاد جامعهشناسی این دانشگاه حول محور مسئله جوانی، مدیریت بدن و هویت در ایران و مقایسه آن با جهان با اجرای امیرحسین غلامزاده، کارشناس ارشد جامعهشناسی در موسسه رحمان برگزار شد.
در این نشست، محمدتقی کرمی در صحبتهایی، مدیریت بدن را در کلیت آن یکی از الزامات زیست امروز جامعه دانست و گفت: آن چیزی که تحت عنوان مدیریت بدن در جامعه ما مطرح است سازگار با کلیّت زیست فعلی جامعه ما است و یک ناسازه نیست.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: اینکه میگوییم سازگار، معنایش این نیست که منفی نیست و سویههای منفی ندارد یا اینکه آسیبهایی را نمیتواند به همراه داشته باشد؛ بلکه بحث این است که این را باید در یک پکیچ کلیتر ببینیم.
وی افزود: اگر الان بحث مدیریت بدن را مطرح میکنیم و برش میزنیم به دلیل حساسیت پژوهشی است. این نیست که مدیریت بدن مسئله خاص و پیچیدهای باشد که بهصورت متفاوتی به آن بپردازیم و البته معنایش هم این نیست که هیچ اتفاقی نیفتاده است. سوال از «چگونگی» سوال خیلی پیچیدهای است، یعنی جوانان چگونه از طریق مدیریت بدن برای خودشان هویت دست و پا میکنند؟ چگونه به خودشان معنا میدهند و چگونه برای خودشان ایجاد پایگاه میکنند؟
کرمی با بیان اینکه الان مدیریت بدن فقط وجه جوانانه ندارد، خاطرنشان کرد: این مقوله امر کِشداری است که تمام گروههای سنّی ما را درگیر خود کرده است. مرد و زن و جوان و میانسال هم ندارد و اگر میگویم جوانان، به دلیل حساسیتهای خود ما است وگرنه مدیریت بدن، الان در جامعه ما یک طیف وسیعی از گروههای سنّی و اجتماعی را به خود درگیر کرده است.
وی با بیان اینکه بدن از گذشته برای انسانها موضوع بوده است، افزود: به تعبیر فلاسفه و جامعهشناسان، اساساً هویت انسان بدنمند است و تمام مکاتب دینی، فلسفی و جامعهشناسی این بدن مادی را جزء بیارزش وجود انسان میدانند، اما جالب اینجاست که این فقط در مقام خودآگاه ما رخ میدهد، یعنی فقط در مقام خودآگاه است که میگویند «این جان عاریت که حافظ سپرد به دوست / روزی رخش ببینم و تقدیم وی کنم».
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه به تضاد اعتبار بدن در میراث عرفانی و فرهنگی ما با واقعیت اشاره کرد و گفت: تازه این جان یعنی روح. باز یک طبقه ارزش و اعتبار روح از بدن بیشتر است. با وجودیکه در خودآگاهمان و در تُراث و میراث عرفانی، فرهنگی و فلسفی خودمان از بیارزشی بدن صحبت میکنیم اما واقعاً اینگونه نیست. بدن چیزی است که هویت ما به وساطت آن شکل میگیرد؛ هم در بحثهای دینی و هم در بحثهای فلسفی این بحث به شدت برجسته است. شما وقتی میخواهید بگویید «من»، به بدن اشاره میکنید، مثلاً وقتی می گویید «من ارادت دارم خدمت شما».
کرمی اضافه کرد: در داستان کِشتی سانچی که در نزدیکی دریای چین آتش گرفته بود یک صحنه جالب وجود داشت که یکی از خانمهایی که همسرش در آن کشتی بود میگفت «مگر نمیگویید همسر من کشته شده است؟! جنازهاش را به من بدهید».
وی در ادامه با اشاره به رفتارهای ما با درگذشتگان گفت: این بدنمندی سوژه و بدنمندی هویت ما به قدری است که وقتی دلمان برای درگذشتگان تنگ میشود بر سر مزار آنها میرویم. در حالیکه میدانیم بعد از سالها دیگر بدنی وجود ندارد و تبدیل به خاک شده است. این در واقع به آن بدنمندی سوژه ارتباط دارد که ما همیشه(به لحاظ فلسفی) هیچ تصویری از انسان بدون بدن نداریم.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی به پیشینه اهمیت دادن مردم به بدن نیز اشاراتی داشت و اظهار کرد: در واقع تصویری که ما از خودمان داریم به وساطت آن تصویری است که از بدنمان داریم. پس این اهمیت بدن، قبل از دنیای مدرن است. اما همین اهمیت بدن که پیشامدرن است و در همه سنتها هم هست باعث شده که وجوهی از توجه، وجوهی از برنامهریزی و وجوهی از عملیات را روی بدن انجام دهیم. چیزی که در گذشته هم وجود داشته است، خالکوبیها، افزودن لوازم زینتی به بدن، اینها پدیدههای مدرنی نیستند و در سنگنوشتهها و تصاویر فسیلی که بعضی از آنها چندهزار سال قدمت دارند، به چشم میخورند.
کرمی همچنین وضعیت توجه به بدن در کشور را با نُرم جهانی مقایسه کرد و گفت: ما از مسئلهای صحبت میکنیم که به شدت ما را درگیر وضعیتی کرده است که علامت سوال است و آن توجه به بدن در شکل و شمایلی است که ما میکنیم و البته باید بگویم که ما هنوز نسبت به نُرم جهانی، خیلی وضعمان خراب نیست.
وی در همینباره ادامه داد: صحنههایی که گاهی در کوچه و خیابان و حوزههای خصوصی بین جوانان میبینیم باز با فضای عمومیای که در بعضی از کشورها هست فاصله دارد. ولی باز به هر جهت با یک فضایی مواجه هستیم که یک مقدار علامت سوال دارد که چرا ما تا این حد به بدن میپردازیم؟ جوانان ما به بدن میپردازند و برای بدن هزینه میکنند. شاید چون بدن برای ما طبقه اجتماعی ایجاد میکند، برای ما منزلت ایجاد میکند و در مراودات اجتماعی ما فهم مهمی رقم میزند.
وی در ادامه به چند عامل برجسته در مسئله مدیریت بدن جوانان ایرانی اشاره و اظهار کرد: یک مسئله فقدان مرجعیتهای هویتبخش و معنابخش است. در گذشته موقعیتهایی داشتیم که آدمها در آن موقعیتها منزلت و هویت کسب میکردند. یکی از آن موقعیتها خانواده بود. خانواده بسیار نقش هویتبخش و معنابخشی برای ما داشت. به عنوان مثال، در بعضی از فرهنگهای ایرانی یکی از امتیازات مهم آدمها این بوده که با افراد سرشناس فامیل پیوند ازدواج برقرار کنند. یعنی به اعتبار منزلت عمه و عمو و دایی با دختر عمه، دختر عمو و دختر دایی ازدواج کنیم، چون این در واقع یک پایگاه هویتی و معنابخش برای فرد بهوجود میآورد.
این جامعهشناس به مواردی که در گذشته و امروز باعث ایجاد منزلت میشوند و الان دچار تغییراتی شدهاند نیز اشاره کرد و گفت: این خانواده و یا به تعبیری این مرجعیتهای غیراکتسابی در حال ضعیفشدن هستند. هویت در حال ضعیف شدن است. مذهب، ملیت و همه اینها نیز همینطور. تنها چیزی که در مرکز این هویت و معنابخشی خود را بازسازی میکند فردیت و خودیت است. اینکه من چه دارم؟ الان من برای معرفی خودم نمیگویم که فیالمثل برادرزاده یا پسرعموی حاجآقای فلانی هستم؛ کسی دیگر به اینها اهمیت نمیدهد. الان باید بگویم من مهندس هستم، ماشینم سوناتاست، 180 سانتیمتر قد دارم؛ اینها آن چیزیهایی است که به ما معنا منزلت میدهند. چیزهای قبلی یا از بین رفته یا تضعیف شدهاند.
کرمی افزود: حتی بخشی از آن مرجعیتهای سابق با وجود کارکرد، الان در این زمینه دیگر بازی نمیکنند؛ یعنی هنوز خانواده برای ما مهم است و هنگام ازدواج باید از ما حمایت کند. اما دیگر براساس ذائقه و سلیقه خانواده ها ازدواج نمیکنیم.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی نکته بعدی را غلبه امر مرئی بر امر غیرمرئی و معناگرا دانست و خاطرنشان کرد: این همان چیزی است که در مطالعات فرهنگی به آن «فرهنگ چشمی شده» میگوییم. یعنی وقتی میخواهیم المانهای فرهنگی را بفهمیم؛ همچنان که سینما، تصاویر و رسانههای دیداری اهمیت پیدا میکنند، آن جنبههایی از ما که مرئی است اهمیت پیدا کرده است و روی آنها سرمایهگذاری میکنیم.
نکته بعدی مورد اشاره استاد دانشگاه علامه مسئله الزامات زندگی شهری بود که درباره آن گفت: ما اگر بخواهیم هویت را در تولیدات مدرن بازتعریف کنیم و فهم عمیقی از آن به دست دهیم باید به مفهوم «شهر» توجه کنیم و مفاهیم هویت، فردیت و جامعه را بفهمیم. به تعبیر دیگر، جامعه یعنی شهر.
وی در اینباره خاطرنشان کرد: اساساً امر اجتماعی را میتوانیم امری بدانیم که در شهر متولد میشود و در شهر معنا پیدا میکند. البته این حرف باید درست صورتبندی شود که باعث سوءتفاهم نباشد و «شهر» هم نه در معنای نجف آباد یا نائین، منظور از شهر، تهران، اصفهان، مشهد و کلان شهرهای نظیر اینها است.
کرمی در ادامه به بحث «ارتباط آدمها در لحظه» ورود پیدا کرد و گفت: اتفاقاتی که برای ما میافتد این است که ارتباط با آدمهای دیگر، ارتباط در لحظه و «آن» است. الان من و شمایی که در این جلسه هستیم، ممکن است دیگر تا پایان عمر، دوباره همدیگر را نبینیم. این یکی از ویژگیهای زندگی شهری است. تمام داوری و تمام قضاوتی که درباره همدیگر میکنیم به همین آنی است که در برابر هم هستیم و همدیگر را میبینیم. در این «آن» و در این لحظه که همدیگر را میبینیم آن چیزی که برای ما مهم است «بدن» ما است.
ما در یک فضایی هستیم که من عنوانش را گذاشتهام «غلبه امر بینالاذهانی» یا «امر اینتر سابجکتیو».
وی با ذکر مثالی ادامه داد: الان شما اگر بخواهید مرا تفسیر کنید میگویید یک آدم مثلاً با این قد و وزن و قیافه. هیچکدام از آن مؤلفههای معنایی، آن مؤلفههای را که مستلزم یک موانست تاریخی با من است، ذکر نمیکنید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه شهر یعنی مواجهه آدمها در یک آن با این منطق که ممکن است دیگر تکرار نشود، تصریح کرد: این غیر از این است که در روستا وقتی رعیت برای عروسی پسر خان میرود هیچ وقت لباس نو نمیپوشد. چون طنز است. اگر لباس نو بپوشد خان میگوید: مش حسن! خبری شده، پولدار شدی؟ بیا آن طلب ما را زودتر بیار! روستایی این را میفهمد و این اشتباه را مرتکب نمیشود.
کرمی دلیل این رفتار را فهم تاریخیای دانست که در لحظه شکل نگرفته است. چیزی که در شهر متفاوت است. او ادامه داد: در شهر به تعبیر زیمل، یک بیگانههایی هستیم که با هم تعامل دارند. من وقتی پیش یک منشی اداره میروم درست است که بیگانهایم اما بیگانههایی که با هم کار داریم. اتفاقاً کارهایی که من الان با یک منشی دارم ممکن است اهمیتش بیشتر از کارهایی باشد که من با همسایهام در روستا دارم. پس این لحظه مهم است و داوری در آن هم فقط بر اساس ظاهر و بدن است؛ بدن در یک مقیاس کلانتر، بدن یعنی خود این ارگان، اندام، به علاوه لباس، کیف، عینک، ماشین و غیره.
این جامعهشناس در ادامه به تفاوت تجربههای غرب و ایران درباره امر جوانی اشاره کرد و گفت: جوهره بعضی از استدلالها اینگونه است که ما وقتی از مدیریت بدن صحبت میکنیم شبیه چیزی است که در بعضی از جنبشهای اجتماعی مثل پانتیسم دهه 50 و هپیها و جریانات قبل از آنها بوده است که مدیریتی برآمده از یک فلسفه و ایدئولوژی و در واقع یک رویکرد سیاسی داشتند.
وی افزود: مشکل ما در پدیدههای فرهنگی در جامعه خودمان این است که همه تجربههای طولی غرب را داریم عرضی تجربه میکنیم، این شلختگی در جامعه ایجاد میکند و باعث ایجاد شلختگی در فهم هم میشود.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی تعبیر سرگشتگی را در وضعیت فعلی در مورد جوانان کشور نپذیرفت و گفت: مثلاً ما به لحاظ زیرساختهای اقتصادی در آموزش عالی، آموزش و پرورش و بوروکراسی اداری از جامعه غربی خیلی عقبتر هستیم اما به لحاظ انگارهها، ایدهها و مصرف رسانهای بسیار آوانگارد و همپای غربیها هستیم.
وی به تلفن همراه خود اشاره کرد و توضیح داد: این گوشی که الان در دست من است در دست یک آمریکایی هم هست. آن محتوایی را که الان یک جوان آمریکایی میبیند من هم میبینم. ذائقههای یک جوان آمریکایی را من هم دارم. این مسئله ما را در فهم به هم میریزد. یعنی فکر میکنیم اگر یک جوان آمریکایی یا اروپایی امروز یک لباسی میپوشد، فلسفهای پشت آن است اما اگر یک جوان تهرانی آن را بپوشد حتماً دچار سرگشتگی شده است.
کرمی افزود: اصلاً آمریکا و اروپای امروزی این نیست؛ ما در یک فضایی هستیم که من عنوانش را گذاشتهام «غلبه امر بین الاذهانی» یا «امر اینتر سابجکتیو».
وی امر بینالاذهانی را در رابطه مستقیم با گفتوگو و مشارکت دانست و ادامه داد: این امر بینالاذهانی میگوید یک فضای اجتماعی شکل میگیرد که در آن هر چقدر مشارکت داشته باشید انگار به همان اندازه وجود دارید و معنا دارید. اگر چنین نباشید، نیستید. برای مثال، الان در دو هفته اخیر اگر کسی درباره فوتبال حرف نزند و اظهار نظر نکند گویی اصلاً وجود ندارد.
کرمی اضافه کرد: یک جایی هست که در آن به مدد رسانه و فضای مجازی این بینالاذهانیت شکل گرفته است. این امر بینالاذهانی به شما واقعیت و درست و غلط را میگوید. این واقعیت درست یا غلط هم به شدت سیال است. امروز یک چیزی درست است و فردا همان چیز درست، غلط شده است.
وی در ادامه از حضور ایران در جام جهانی مثال آورد و گفت: ایران مقابل مراکش و اسپانیا بد بازی نکرد. وضعیت تیم خوب است و همه پیامها هم مثبت است؛ اگر بازی مقابل پرتقال خراب بشود تمام این بازی تعریف و تمجید عوض میشود. همان چیزی که در 28 مرداد 32، صبحش زنده باد مصدق و مرگ بر شاه میگفتند و عصرش، برعکس آن را.
غلبه امر اینترسابجکتیو در مدیریت بدن، موضوع بعدی سخنان کرمی بود. وی گفت: یک از چیزهایی که مدیریت بدن را برای ما قابل فهم میکند غلبه امر اینترسابجکتیو است. این امر اینترسابجکتیو است که به کسی میگوید زیبا چیست، درست چیست و ما دائماً در حال تست خود هستیم.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه به پژوهشی که در همین رابطه انجام داده بود اشاره کرد و گفت: در یکی از پژوهشهایی که ما درباره مدیریت بدن انجام داده بودیم در یکی از شهرهای دور از تهران، سوالی از خانمها پرسیده بودیم که خط قرمزتان در پوشش تا کجاست؟ تا کجا پای این مُد میایستد؟ میگفتند تا وقتی که مد است. اگر مد باشد ما هم میپوشیم. امر بین الاذهانی یعنی همین. در امر بینالاذهانی کسی استدلال نمیکند؛ کسی فلسفه نمیبافد. تفاوتی بین ایرانی، آمریکایی و فرانسوی قائل نمیشود. ما یک پدیدهای را در 1960 در آمریکا با یک پدیدهای در سال 2017 یا 2018 در ایران مقایسه میکنیم و میگوییم ما خیلی از آنها عقب هستیم. در چه چیزی و کجا عقبتر هستیم؟ در صنعت، در زیرساخت، در آموزش و پرورش، در آموزش عالی، در کجا؟
کرمی تصریح کرد: اگر یک تجربه خاصی برای دختر آمریکایی قابل تامل است برای دختر ایرانی هم مقابل تامل است. کلیپی را سایت آپارت گذاشته بود که به دلیل فشارها آن را برداشت اما ما چون میدانستیم بر میدارند آن را ذخیره کردیم. خبرنگار از مردم سوال میکند که نظرشان درباره ایده «با یک آدم، یک شب با هم باشیم» چیست؟ اتفاقی که در غرب رخ داده است. مدلی که دو نفر از ابتدا توافق میکنند که یک شب را با هم باشند و تعهد دیگری ندارند. این سوال در همین خیابانهای تهران از مردم پرسیده شد. نتیجه بسیار جالب بود. آقایان یک مقداری واکنش منفیتری داشتند اما خانمها نظرشان مساعدتر بود و میگفتند «خیلی هم بد نیست؛ حالا که شما گفتید دربارهاش فکر میکنم!»
وی در ادامه این سوال را مطرح کرد که چرا مدیریت بدن میکنیم؟ پاسخ کرمی این بود که چون هویتهای ما در یک فضای بینالاذهانی شکل میگیرند و چون در این فضا بدن مهم است، پس ما نیز در کار مدیریت بدن خواهیم بود.
کرمی خاطرنشان کرد: پس دیگر اینجا اسمش سرگشتگی نیست که البته از یک منظر سرگشتگی هم است. وقتی شما صحبت از سرگشتگی میکنید میگویید ببینید آنجا خوب هستند؛ تو هم مثال فلانی باش؛ در حالیکه خود همان فلانی هم درگیر این مسئله است. گاهی وقتها در بعضی از کشورها چیزهای عجیب و غریبی میدیدم و فکر میکردم مثلاً فلان آدم با آن ظاهرش به هیچ چیزی پایبند نیست اما متوجه میشدم که یک مسلمان معتقد است و همان ایامی که آن قیافه را داشت در کشوری مثل هلند روزه مستحبی گرفته بود. یعنی شما نمیتوانید آدمها و بدنشان را با دید ایدئولوژیها و تفکراتشان ببینید و بگویید حالا چرا جوانها و ایرانیها اینگونه نیستند.
وی اضافه کرد: بدن برای ما مهم است چون امکان توجه به بدن فراهم شده است. دو چیز توجه ما را به بدن فراهم کرده است. اولین عامل پزشکی است. دیگر لازم نیست کسی از دماغ و اندازه آن عذاب بکشد، وقتی میشود در بدن تصرف کرد، چرا باید منتظر ماند؟!
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه استانداردهای جهانی تعریف از بدن را در جهان را از کشور ما به مراتب جلوتر دانست و گفت: آنها حتی رنگ پوشت را عوض میکنند. به اصطلاح کلاغ میگیرند قناری تحویل میدهند. این امکان، امکانی نیست که وسوسه ایجاد نکند. البته نمیخواهیم فرانکفورتی ببینم که البته مخالفت فرانکفورتی دیدن هم نیستم و اگر وقت شد فرانکفورتی هم بحث میکنم.
کرمی افزود: یکی دیگر از چیزهایی که بدن را برای مهم میکند این است که زیست مجازی اتفاق افتاده است و اهمیت آن را بیشتر هم میکند. تصویر کسی را در توئیتر یا فیسبوک می بینید و میگویید عجب آدم خوش قیافهای! اما وقتی او را میبینید، متوجه اصل قضیه میشوید. مسئله مهم دیگر اهمیت پیداکردن امر جنسی است. یکی از ویژگیهای جامعه مدرن این است که امر جنسی اهمیت پیدا کرده است. امر جنسی اهمیتش به دلایل خاصی است. اگر ما در گذشته ازدواج میکردیم برای یک سری گزارههایی بود که الان آن گزارهها دیگر کمتر شدهاند.
کرمی در ادامه گفت: ارتباط با دیگری، یک مفهوم و کارکرد در آن برجسته شده است و آن «امر جنسی» است. این امر جنسی یک واقعیتی دارد و یک حقیقتی و یک برساختی. در برساخت امر جنسی، به تعبیر ژیژک، ما هر وقت با تجربه امر جنسی مواجه میشویم همزمان با غیاب امر جنسی نیز مواجه میشویم و فکر میکنیم امر جنسی در جای دیگری است. به زبان ساده یعنی در جامعه مدرن، از رابطه جنسی همه یک حدی از نارضایتی را دارند. این نارضایتی چرا ایجاد میشود موضوع من نیست. اما از آنجایی که محمل اصلی امر جنسی، بدن است لذت بردن از موقعیت جنسی و دفع ناکامی جنسی به بدن نسبت داده میشود. یعنی اگر میخواهید از یک موقعیت، بیشتر لذت ببرید باید بدن دیگری داشته باشید.
استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه به مواردی که با مسئله اهمیت بدن پیوند دارند اشاره کرد و گفت: مسئله اهمیت بدن در حالی که پیوند عمیقی با مسائل اعتقادی و فلسفی دارد در عین حال با سائق جنسی و رضایتمندی و نارضایتمندی از امر جنسی نیز پیوند دارد.
وی اضافه کرد: در اکثر چالشهای جامعه ما گرفتار تعارض امر بین الاذهانی و امر سیاسی هستیم. در بحث بدن نیز همین است. در بحث حجاب و موسیقی نیز همین است. هر جایی شما یک چالش دارید، میّبینید که یک تعارضی هست. لازمه این حرف این است که امر بین الاذهانی مدیریت برنمیدارد.
محمدتقی کرمی در پایان با بیان اینکه محقق نمیتواند راهکار بدهد، گفت: یک امر بین الاذهانی را نمیتوانید به شخص یا حزب نسبت دهید. البته قدرت پشت امر بین الاذهانی هست. خیلی دنبال مدیریت آن چیزی که در حال رخ دادن است نباشید. چون در سوالی که به ما رسیده بود بسیار پرسیده بودید که چگونه این امر را میشود مدیریت کرد؛ نمیشود.