عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه زبان یا ذهن که به زبانِ زبان سخن میگوید دو کارکرد اساسی «استعارهسازی» و «روایتسازی» دارد، گفت: استعاره به معنی ساخت مدل و بیان معنی از طریق آن مدل است، روانشناسی پر از استعاره است، استعارهسازی به نیمکره راست ما برمیگردد و کار آن ساختن ایماژ است لذا کل سوء تفاهمهای موجود در روابط انسانی به همین امر بر میگردد اما «روایتسازی» به نیم کره چپ بر میگردد و روایت مرکز ثقل روانشناسی، نورولوژی و نظایر آن است.
به گزارش عطنا، نشست تخصصی میانرشتهای «ذهن، اطلاعات، ارتباطات» با حضور عصمت مومنی، عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی، رضا رجبعلی بگلو، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، حسین اسکندری، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی و امیرحسین باقری، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، دوشنبه 10 اردیبهشتماه به همت انجمن علمی- دانشجویی علم اطلاعات و دانششناسی و هسته پژوهشی مطالعات بین رشتهای دانشگاه علامه طباطبائی و با همکاری انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران در سالن شورای دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در این نشست، حسین اسکندری، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی موضوع بحث خود را «مدلهای ذهنی و شناخت» عنوان کرد و گفت: به زبان ساده مدل ذهنی در روانشناسی، همان «حافظه» است تفاوت انسان و حیوان هم در همین حافظه است به این معنا که انسان حافظهای تاریخی دارد در حالی که حیوان از چنین امکانی برخوردار نیست.
اسکندری یادآور شد: در قدیم فرض بر این بود که حافظه یک ظرف است و اطلاعات در آن جا میگیرد، برای مثال وقتی گفته میشود «فول هستم»، «کلهاش پوک و خالی است» و «سرم سوت کشید» نمونههایی از مدل ذهنی از این نوع نگاه است که حافظه یک ظرف است و مثلاً اگر ولتاژ زیادی به آن برسد داغ میکند! لذا این مدل که جریان، فراگرد، تراکنش، ورودی، خروجی و نظایر آن یک مدل ذهنی کامپیوتری است، وجود داشت.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: تمام تلاش علوم انسانی و سایر رشتهها این است که حافظه را فهم کنند و بدانند چه فرآیندهایی در این حافظه دخیل است، در سی، چهل سال گذشته به این نتیجه رسیدهاند که حافظه ظرف نیست و این خود حافظه است که از چیزی غیر از حافظه، استفاده و سعی میکند خود را با آن توضیح دهد.
در حال حاضر یک دانش وسیعی به نام علوم شناختی بوجود آمده که در آن منطق، فلسفه، ریاضیات، نورولوژی، روانشناسی و غیره دست به دست هم دادهاند تا این مدل ذهنی را تبیین کنند و رشتههای جدیدی مثل ترکیب فلسفه و نورولوژی، ترکیب زبانشناسی و روانشناسی، ترکیب تکنولوژی و روانشناسی ایجاد شده است و همه این رشتهها تلاش میکنند مدل ذهنی را بیان کنند.
وی ادامه داد: ما تا الان فکر میکردیم با دروننگری میشود حافظه را بدست آورد ولی متوجه شدیم چنین نیست و دست به دامن علوم دیگر مثل کامپیوتر، هوش مصنوعی، زبانشناسی و نظایر آن شدیم لذا حافظه امری پیچیده است.
اسکندری گفت: در حال حاضر یک دانش وسیعی به نام علوم شناختی بوجود آمده که در آن منطق، فلسفه، ریاضیات، نورولوژی، روانشناسی و غیره دست به دست هم دادهاند تا این مدل ذهنی را تبیین کنند و رشتههای جدیدی مثل ترکیب فلسفه و نورولوژی، ترکیب زبانشناسی و روانشناسی، ترکیب تکنولوژی و روانشناسی ایجاد شده است و همه این رشتهها تلاش میکنند مدل ذهنی را بیان کنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه حافظه بیش از آنچه خود از جهان خارج عکسبرداری کند و در درون خود منعکس و ذخیره کند، کاملاً برعکس عمل میکند،گفت: حافظه جهان خارج را در ذهن خود میسازد و به اصطلاح به سمت بیرون پرتاب میکند یعنی آنچه در جهان خارج میبیند برساخته ذهن ما از آن واقعیت است تا دریافت ما از دنیای بیرون.
وی درباره تقسیمبندی ارتباطات به پیام، گیرنده، فرستنده، بازخورد و فراگرد گفت: این تقسیمبندیها در زمان حال معقول و مقبول نیست، یکی از بحثهای جدی این است که در جهان خارج دیتا نداریم لذا تا زمانی که ندانیم به چه چیزی نگاه میکنیم، آن دیدن معنی ندارد به عبارت دیگر این مدلهای ذهنی هستند که میگویند چه چیزی معنیدار است و چه چیزی معنیدار نیست.
اسکندری افزود: تمام سوء تفاهمهایی که در جهان خلقت وجود دارد چیزی جزء این نیست که ما اول معنا را میسازیم و بعد به بیرون پرتاپ میکنیم، دیتاهای دنیای خارج معنی ندارند مگر اینکه ما فلسفهای برای آن داشته باشیم، در روانشناسی این معنیداری را به چهار سالگی نسبت دادهاند یعنی کودکان از این سن به بعد «نظریه ذهن» دارند و براساس نظریه ذهن خود، به عالم نگاه میکنند برای مثال کسانی که بیماری «اوتیسم» دارند، افرادی هستند که تئوری ذهن ندارند.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: یکی از بحثهای جدی این است که مدلهای ذهنی «بازیهای زبانی» هستند به عبارت دیگر زبان است که ذهن، افسردگی، بیماریهای روانی و ارتباطات اجتماعی را میسازد. در حال حاضر در موج جدیدی از رواندرمانیها که در هزاره سوم شکل میگیرد بحث بر سر زبان است و تصوری که از ناخودآگاه وجود دارد در ته ذهن نیست بلکه در نوک زبان است.
وی با اشاره به اینکه زبان یا ذهن که به زبانِ زبان سخن میگوید دو کارکرد اساسی «استعارهسازی» و «روایتسازی» دارد، گفت: استعاره به معنی ساخت مدل و بیان معنی از طریق آن مدل است، روانشناسی پر از استعاره است، استعارهسازی به نیمکره راست ما برمیگردد و کار آن ساختن ایماژ است لذا کل سوء تفاهمهای موجود در روابط انسانی به همین امر بر میگردد اما «روایتسازی» به نیم کره چپ بر میگردد و روایت مرکز ثقل روانشناسی، نورولوژی و نظایر آن است.
او در پایان گفت: اساس تمام مدلسازیهای ما این است که ذهن یک استعاره بسازد و بعد از آن روایت ساخته شود، هر چیزی که در ارتباطات شکل میگیرد اغلب یک ساخت «همزبانی» و بعد ساخت «درزمانی» پیدا میکند.