استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه نظام اقتصادی کشور به صورت سیستماتیک افراد جامعه را تحقیر میکند، گفت: از کجا معلوم اگر تعهدات و اصول قانون اساسی اجرا شود از بچهای که در سطل زباله بزرگ میشود جراح مغز یا فیزیکدان نسازد؟ برای حفظ منافع خود ظرفیتهای انسانی را به همین سهولت دفن کرده و امنیت ملی را به خطر انداختهاند.
به گزارش عطنا، همایش «اقتصاد فرهنگ؛ بررسی سیاستهای آموزشی» به همت مؤسسه آموزشی و پژوهشی اشراق با حضور حسین راغفر، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه الزهراء با موضوع «نئولیبرالیسم، اقتصاد و فرهنگ»، ابراهیم فیاض، استاد مردمشناسی و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با موضوع «آسیبشناسی اقتصاد نهادهای متولی فرهنگ در ایران»، محمدتقی چاوشی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با موضوع «قنوت و قناعت» و عیسی کشاورز، دکترای مدیریت و برنامهریزی فرهنگی و مدیرگروه فرهنگ و هنر دانشگاه جامع علمی و کاربردی با موضوع «جایگاه صنایع فرهنگی در اقتصاد مقاومتی» ۲۰ اسفندماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
حسین راغفر، اقتصاددان حوزه فقر و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در جایگاه یکی از سخنرانان همایش «اقتصاد، فرهنگ» موضوع «نئولیبرالیسم، اقتصاد و فرهنگ» را بررسی کرد و به تغییرات فرهنگی بهخصوص تغییرات فرهنگیای که بعد از جنگ در ایران بوجود آمد پرداخت.
وی یکی از محورهای اصلی انقلاب اسلامی را عدالت اجتماعی دانست و گفت: متاسفانه این شعار نه تنها تحقق پیدا نکرد بلکه وضع بدتر هم شد و دلیل آن تغییر ساختاری بخصوص تغییر ساختاری که بعد از جنگ بوجود آمد، بود.
این اقتصاددان افزود: بعد از جنگ ما تغییر موضعگیری سیاسی اقتصادی را شاهد هستیم که آسیبهای بسیار جدی به اقتصاد و جامعه ایران وارد کرد و تاثیرات منفی آن سالها حتی اگر تغییر جهت مطلوب بدهیم باقی خواهد ماند.
به گفته راغفر روی این ساخت اقتصاد تغییریافته ما شاهد احیای سرمایهداری غارتی هستیم که ویژگیهای خاصی دارد. همراه با این سرمایهداری غارتی ما شاهد شکلگیری سرمایهداری مالی هم هستیم که بخصوص بانکهای خصوصی زیادی در کشور پدید آمد؛ اقتصاد ایران تحت سلطه سرمایهداری تجاری و مالی است و این یک ریشه تاریخی دارد.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا تلفیق اینها با هم را منجر شدن به یک اقتصاد غارتی در کشور دانست و گفت: اینها همه عبارتهای اقتصاد سیاسی که در تمام دنیا وجود دارد. اقتصادهای غارتی «predatory economy» هستند که از مدلهایی مثل نیجریه و امثالهم گرفته شده که در آنها هرچند وقت گروهبانها ژنرال میشوند و کودتا میکنند و سرمایههای نفتی را از کشور خارج میکنند و آن چیزی که برای ملتها باقی میماند بدبختی است. ما شاهد شکل دیگری از این اقتصاد غارتی هستیم اگرچه مکانیسمهایش تغییر بکند اما کارکردهای مشابه دارد.
راغفر در ادامه سخنانش گفت: از اقتصاد غارتی و شکلگیری سرمایه مالی و تجاری در ایران و آمیزه این دو باهم یک نهادهای ضدتوسعهای شکل گرفت، تولید بیش از هر زمان دیگری با محدودیتهای جدی روبهرو شد و هزینه تولید در کشور بسیار بالا رفت؛ در مقابل آن فعالیت نامولد مثل تجارت، خرید و فروش زمین و مستقلات از فعالیتهای جدی کسب ثروت در کشور شدند که هیچکدام شغل ایجاد نمیکنند ولی هرینههای بالایی را برای کشور رقم میزنند.
وی درباره نامولد بودن اقتصاد ایران گفت: درآمدهای بالایی که در حوزههای مختلف تجارت و واسطهگریها بهدست میآید هزینههای زیادی برای دو گروه مردم ایجاد میکند. یکی عموم مردم که از طریق افزایش تورم است و بویژه گروههای با درآمد پایین هستند و گروه دوم تولید است. وقتی تورم افزایش پیدا میکند هزینههای تولید هم بالا میرود و به همین دلیل ما شاهد این هستیم در یک دوره هشتساله دولتهای نهم و دهم چهاردههزار واحد تولیدی ورشکسته میشود.
این استاد اقتصاد افزود: سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ فقط 30000 شغل صنعتی در کشور از بین میرود و تعداد زیادی بیکار میشوند، ما در حوزه صنعت عقبگرد میکنیم. اینها ناشی از نوع نگاهی است که بر اقتصاد کشور مسلط شده و در واقع آن چیزی است که از آن بهعنوان سیاستهای تغییر ساختاری اسم برده میشود که دایه سیاستهای نئولیبرالیسم است و در آن با چند مشخصه نشان داده میشود.
به گفته راغفر مسئله سیاستهای نئولیبرال در زنجیره فرایند تحول تاریخی نئولیبرالیسم نیست بلکه یک پروژه جهانی برای مدیریت و کنترل جهان است، همچنین برخلاف آنچه در ایران بخصوص طرفداران این دسته از سیاستها اعلام میکنند که ما هنوز به مرحله نئولیبرالیسم نرسیدهایم. اقتصاد ایران با تورمهای شدید در طول دوران طولانی و رکودهای اقتصادی موجب شکلگیری اقتصاد زیرزمینی شده و این تلههای گوناگون نابرابری و فقر را رقم زده. فقر بهطور طبیعی به دنبال خودش اشکال مختلف ناامنی را میآورد به همین دلیل ما با نا اطمینانی گوناگونی در کشور روبهرو هستیم.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا معتقد است پیوند اشکال مختلف نابرابریهای اقتصادی اجتماعی و فقر مضمنی که ناشی از همین نابرابریها است زمینه را برای رشد فساد ساختاری فراهم کرده که این خودش بهدنبال خود تهدیدهای بسیار امنیتی دارد.
وی اظهار کرد: فراتر از مسائل اخلاق اجتماعی که البته مقدمهای برای تضعیف بنیانهای دفاعی کشور و فرصتی برای ویروسی شدن فضای سیاسی کشور است، این مسائل زمینههای رشد ناآرامیها و ناامنیها را به اشکال مختلف فراهم میکند.
راغفر با ابراز نارضایتی از دخالت غیرمتخصصان در حوزه اقتصاد گفت: فقط نظامیان هم نیستند، متاسفانه نهادهای مختلف قدرت در اقتصاد، حضور سرمایههای اقتصادی و واگذاری آنها به بخش خصوصی را عملا منتفی میکنند. متاسفانه نظامیها، امنیتیها، بیوت علما و دفاتر ائمه جمعه در کشور تا حد خیلی زیادی وارد حوزه اقتصاد شدهاند. حضور اینها در اقتصاد زمینههای حضور بخش خصوصی و فعالیت سالم را عملا منتفی میکند. این اقتصاددان معتقد است اگر اعتباری در نظام بانکی وجود داشته باشد قطعا اول به اینها میدهند بنابراین بخش خصوصی اصلا عرصهای برای حضور نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل فرار گسترده ثروت از کشور است و همین الان بخش خصوصی عمده فعالیتهای خود را تعطیل کرده و وارد همین فعالیتهای نامولدی شده است که تمام این مسائل موجب فرار سرمایه از کشور شده و ناامنی اقتصادی ایجاد کرده است که تاریخ به ما نشان میدهد که همین ناامنیهای اقتصادی موجب فروپاشی قدرتهای بزرگ شده است.
به گفته استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا ما در قدرت، فرهنگ و اقتصاد شاهد نوعی تعامل هستیم. کاری که قدرت میکند این است که فرهنگ را میسازد. در کشور ما قدرت نقش بسیار مهمی در شکلبخشی فرهنگ دارد و محصول این دو در تاریخ معاصر ما حضور دائمی نابرابری است. نابرابریهای گستردهای که منشاء بسیاری از ناامنیها در زندگی مردم هستند که سرریزهای اینها در این حوزه خود را نشان میدهد. اگر مردم دروغ میگویند، تملق میکنند و دست به فساد میزنند بهدلیل ناامنی است. احساس ناامنی باعث میشود که مردم از این ابزارها بهعنوان مکانیسمهای حفظ منافع خود استفاده کنند.
راغفر با بیان اینکه ناامنی اقتصادی منشا بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی است، گفت: نابرابری تنها به اقتصاد ختم نمیشود. نابرابری در تصمیمگیریها، نابرابری در حوزه فرهنگ، نابرابری در حوزه دسترسی به منابع ثروت و قدرت و نابرابری در منزلت. این نابرابریها علت تمام جنبشها و تحرکات اجتماعی در تاریخ بودهاند.
این استاد دانشگاه الزهرا در مورد آسیبهای فرهنگی لیبرالیسم گفت: یکی از نیازهای انسانها نیاز به دیدهشدن است. همه ما میخواهیم خوب دیده شویم و میخواهیم از دیگران ارزیابی مثبتی دریافت کنیم. برای اینکه این کار را کنیم باید با ارزشهای حاکم در جامعه پیش برویم. جوانان ما در سالهای اول انقلاب دنبال این هستند که شلوار خاکی بپوشند، کلاه کاسترویی سر کنند و لباس رزم تن کنند زیرا اینها نشانه انقلابی بودن است.
وی افزود: وقتی که ارزشها بعد از سلطه سیاستهای جدید اقتصادی در کشور عوض میشوند، طبیعتا خواست و میل جوانان هم تغییر میکند و از آن انقلابی بودن فاصله میگیرند. در این جامعه آدمها برای دیده شدن باید مصرف کنند؛ بنابراین نقش انسانها از یک شهروند تبدیل میشود به یک مصرفکننده.
این اقتصاددان با بیان اینکه جامعه مصرفی جامعهای است که آدمها در آن هویت و منزلت اجتماعی خود را از مصرف میگیرند و به همین دلیل این مسابقه متعفن منابع ملی ما را به خود جذب کرده و از ظرفیتهای تولیدی منحرف میکند، گفت: این اقتصاد ظرفیت تولید ندارد و نمیتواند اشتغال را پاسخگو باید و ما رشد شدید بیکاری را به این دلایل مشاهده میکنیم.
وی بیکاری را منشا اصلی همه شرور دانست و گفت: در همهجای دنیا بیکاری جوانان علت اصلی آسیبهای اجتماعی است. مسئله زمانی حادتر میشود که بیکاری با فقر گره بخورد. یکی از نتایج فقر تحقیر است. چیزی که در جامعه ما اصلا به آن توجه نمیشود. ما در این 40 سال اشکال مختلف تحقیر را مشاهده کردیم. جامعه دیگر نمیتواند این تحقیر را بپذیرد بخصوص تحقیری که ناشی از ناکارآمدی سیستم است.
راغفر درباره نظامهای تصمیمگیری حاکم در کشور گفت: بعد از جنگ ما شاهد این هستیم که اغلب تصمیمگیریها قالب فردی دارد و قانون اساسی و موازین آن عملا نادیده گرفته شدهاست. نتیجه همه این دلایل میشود تولید افرادی که بهجای آنکه در مدرسه باشند برای تأمین معیشت خود به سطل آشغالهای خانوادههای پرمصرف بالای شهر رو میآورند. از همه بدتر تحقیری است که به این بچهها میشوند. تمام ارزشهای انسانی خود را باید زیر پا بگذارد و در سطلهای زباله بگردد. هیچکس به این مسئله توجه نمیکند که تحقیری که ما میکنیم بسیار آسیبزاتر از فقری است که آن بچه تجربه میکند و این زمینهای میشود برای رشد اشکال مختلف ناآرامی در سطح جامعه.
این اقتصاددان معتقد است در جامعه کنونی ما بجای آنکه ارزشها قالب معنوی داشته باشند، مادی شدهاند و به اندازهای که مصرف میکنیم هویت اجتماعی بهدست میآوریم. حال نسبت فقر با این ارزشها میشود آنچه که بروز پیدا کرده؛ یعنی چهرهها و پوششهای عجیب و غریبی که افراد فرودست جامعه خود را میآرایند و از این طریق میخواهند همان هویت را کسب کنند. میخواهند نشان بدهند متعلق به طبقه دیگری هستند. چرا؟ برای اینکه موفقیت در جامعه ما یعنی مصرف. جمعیت بسیار زیادی هستند که نمیتوانند موفق دیده شوند. به همین دلیل ما شاهد این هستیم که چگونه مردم تعلق خاطرشان نسبت به ارزشهای اصلی جامعه سست میشود. همه ما چنین هستیم که این آدمهایی که در سطلهای زباله هستند را بخشی از در و دیوار شهر میبینیم و حضور آنها برایمان عادی شده.
وی وارد کردن خودروهای لوکس را هم بخشی از این اقتصاد دانست و گفت: این خودروها را که اشخاص عادی وارد نمیکنند، کسانی که در قدرت هستند تصمیم میگیرند که چگونه وارد کنند. نظام تصمیمگیریهای اساسی ایران مسئول عقبماندگی و مسائلی هستند که گریبان مردم را گرفته است. تغییر نرخ ارز هم چنین است و کسانی که در قدرت هستند این کار را میکنند. مادامی که این ساختار باقی بماند و عوض نشود ما نمیتوانیم به آن وضعیت مطلوبی که سخن میگوییم برسیم.
راغفر در خصوص تضاد میان ایدئولوژی و عمل در حکومت ایران گفت: اقتصاد ما بهگونهای عمل میکند که ما شاهد روانپریشی و اسکیزوفرنی در کشور هستیم. از یک سو شعار رسانههای ما پر است از ارزشهای دینی و از طرفی نظام تصمیمگیریها کاری که میکند کاملا مخالف آن است. از یک طرف در قانون اساسی حق آموزش و پروش رایگان به همه داده شده و از طرف دیگر تمام دستگاههای ما حتی نهادهای حکومتی بازاری کردن فرهنگ و فروش تحصیلات را در ابعاد گسترده اجرا میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا درباره کمرنگ بودن نقش مردم در تصمیمگیریهای کشور گفت: بعد از جنگ ما شاهد یک تغییر پارادایم از عدالت اجتماعی بهسوی حفظ سرمایهها هستیم. مردم در تصمیمگیری نقشی ندارند و در این نظام تصمیمگیری منافع مردم اصلیترین غایب است. به اعتقاد من یکی از اصلیترین دلایل اعتراضات اخیر همین نظام اقتصادی است که به مردم فشار وارد کرده و امنیت ملی میان اقشار بالادست و حکوتی غایب است. در همین انتخابات اخیر تمام کاندیداها به همدیگر اتهاماتی بهجا و نابجا وارد کردند و تنها به پیروزی خود فکر میکردند و اصلا به اینکه این حرفها چه تبعاتی برای امنیت ملی در پی خواهد داشت فکر نکردند. الان مردم همه مسئولان را دزد خطاب میکنند و به هیچکدام اعتماد ندارند.
وی افزود: کم نمیبینیم که جوانهای سی و سی وپنج ساله خانههای میلیاردی میخرند و در مقابل عده زیادی از مردم در صف فروش کلیه منتظر مشتری هستند. شرمباد بر این نظام تصمیمگیری که مردم را اینگونه طبقهبندی کرده است. آنوقت نماینده ملت در مجلس با بیشرمی تمام میگوید که چه عیبی دارد یک عده کلیه بفروشند و یک عده دیگر بخرند؟ نمیدانم وقتی نماینده مردم اینگونه میگوید من این داد را کجا باید بزنم؟
راغفر فقر را محصول نظام اجتماعی سیاسی دانست و گفت: کشوری مثل ژاپن هیچ منابعی ندارد اما یک نظام اجتماعی سیاسی سازماندهی شده دارد که از نیروهایش بهخوبی استفاده میکند و خود را میان بزرگترین کشورهای صنعتی جهان جا داده است. برخلاف کشورهایی که با وجود غنی بودن منابع اما نمیتوانند از آنها استفاده کنند. وقتی نظامیان وارد اقتصاد میشوند و بهدلیل بیکفایتی نمیتوانند شرایط اقتصادی را باثبات نگه دارند، وضع اینگونه که ما الان هستیم میشود.
این اقتصاددان در رابطه با شفافیت و فساد گفت: زمانی که شفافیت در فعالیتهای اقتصادی وجود نداشته باشد و نظامیان و ائمه جمعه در اقتصاد دخالت کنند و عرصهای برای بخش خصوصی باقی نگذارند نمیتوانیم وضع مطلوبی داشته باشیم. در صورت وجود شفافیت در اقتصاد ما شکوفایی را در پی خواهیم داشت زیرا مفسدان مجازات میشوند و دیگران هم عبرت میگیرند.
به گفته وی وقتی روحانیت وارد اقتصاد میشود دقیقا خلاف وظیفه خود عمل میکند زیرا بچهای که در نتیجه بیکاری فساد میکند اولین چیزی که از دست می دهد «دین» است. بنابراین نقض وظیفه اصلی روحانیت است. من این را قبلا در جلسهای به نیروی انتظامی هم گفتهام که وقتی شما برج تجاری میسازید و در آن کالاهای وارداتی میفروشید مستقیم به تولید داخلی لطمه وارد کردهاید. بیکاری که در اثر این برجسازیها وجود دارد خسارات زیادی به بدنه جامعه زده است.
راغفر گفت: وقتی 130 هزار دستگاه خودرو لوکس به بهانه بدهکاری به کشور وارد میکنند و بیابانها را برایشان فرش میکنند باید هم توقع داشته باشیم که نرخ ارز یک شبه بالا برود و به تعرفه خودروهای من و شما اضافه شود. اینها را اگر به تصمیم افراد عادی نسبت بدهیم به خطا رفتهایم زیرا پشت تمام این تصمیمات سیاستهای مشخصی وجود دارد. ما در اقتصاد قائده داریم. وقتی قیمت خودروی لوکسی مثل پورشه بالا برود قیمت مثلا سانتافه هم بالا میرود و ما نباید به هر دلیلی بگوییم اینها به ما ربطی ندارد و بر زندگی ما تاثیر نمیگذارد و به تدریج قیمت سیبزمینی قشر پایین هم بالا میرود و در نهایت قیمت نان بالا میرود.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا افزود: دیگر معنی ندارد قیمت نان 1000 تومان باشد وقتی قیمت دلار 5000 تومان است. در همین دروازه غار تهران یک عدهای فقط با نان زندگی میکنند، آن هم اگر کسی صدقهای بهشان بدهد. معلوم است که این میرود دزدی میکند. معلوم است که این آدم از دین رویگردان میشود.
به اعتقاد وی اقتصادی که فقط نفت تولید میکند و وابسته است به زمین خدا و زمین را میفروشد. در منطقه ۲۲ تهران به بخش خصوصی اجازه داده نمیشود که بیش از دو طبقه بسازد ولی اگر در بالاشهر هرچند طبقه بخواهند میسازند چون سود آن میرود به جیب یک عده زیادی که آنجا زمین دارند. این پول همان تورم است. تورم اصلیترین منشا ایجاد نابرابری است؛ یک نظام مالیاتی ظالمانه به زیان فقرا است.
راغفر یک آسیب دیگر را خصوصیسازیهای گستردهای دانست که آقایان به زادهها و فامیلهای خود میدهند تا نابرابریها را تشدید کنند و گفت: اینکه میگویند سازمان تأمین اجتماعی باید خصوصی شود انگار ثروت خودشان است که اینگونه تصمیم میگیرند. اموال سازمان تأمین اجتماعی همانند حساب بانکی هر فرد است و به ملت تعلق دارد نه به دولت یا هرجای دیگر اما میبینیم که دولت سراغ این سازمان رفته. چرا؟ به این خاطر که دولت در تسخیر صاحبان سرمایههای تجاری و مالی است. دولت حافظ منافع آنهاست نه منافع مردم. دولت که میگوییم دولت آقای روحانی نیست، منظورم کل حاکمیت است.
این استاد دانشگاه نتیجه این نابرابریها را چندپاره شدن جامعه عنوان کرد و گفت: این در تمام طبقات وجود دارد. در طبقه متوسط هم مردم با یکدیگر بددلانه و بدبینانه برخورد میکنند. علت تمام اینها را باید در این نظام تصمیمگیریهای اساسی جستجو کرد. حس تعلق خاطر در جوانان از بین رفته. بچههایی که از همان ابتدا راهشان جدا میشود و یکی به مدرسه غیرانتفاعی و یکی به سطل زباله میروند مشخص است که بهیکدیگر تعلق خاطر ندارند.
راغفر افزود: از کجا معلوم اگر تعهدات و اصول قانون اساسی اجرا شود از بچهای که در سطل زباله بزرگ میشود جراح مغز یا فیزیکدان نسازد؟ ظرفیتهای انسانی را به همین سهولت دفن کردهاند برای حفظ منافع یک گروه خاصی به اسم سیاستهای اقتصادی و بعد افرادی پرورش مییابند که «من»های زیادی دارند و هرکدام از این «من»ها از یکدیگر فاصله دارند و ابدا با ارزشهای معنوی جامعه (البته اگر ارزشی این چنین هنوز وجود داشته باشد یا حاکم باشد) همسو نیستند.
وی درباره آسیبهای نئولیبرالیسم گفت: فرهنگ نئولیبرال با تاکیدی که بر ارزشهای فردی کرد تمام ارزشهای جمعی ما را از بین برد. جامعه با همین ارزشهای اجتماعی است که پیوند میخورد ولی این تلاش برای فردی شدن جامعه و تلاش برای کسب ثروت موجب از بین رفتن ارزشهای جمعی شد و این موجب گسترش نابرابریها و ناآرامیها شده است.
به گفته این اقتصاددان افزایش حس بیپناهی، ترس، افسردگی، خشم، خودکشی، پناه بردن به مواد افیونی، ناامنیها را نشان میدهد ولی فقط اینها نیستند. وقتی شما نادیده گرفته میشوید، همه ارزشهای شما نادیده گرفته میشود یکی از کارکردهای موادمخدر این است که شما را از دردهای این جهان میرهاند و چیزی حس نمیکنید زیرا مکانیسم دفاعی دارد.
حسین راغفر، اقتصاددان حوزه فقر و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در پایان گفت: ما برای شناخت ناامنیها نباید به عوارض آنها نگاه کنیم بلکه باید به ریشههای آن نگاه کنیم. چه کسانی مسئول شکلگیری این ناامنیها هستند.