دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس در این سمپوزیوم گفت: امروز سئوال مشترک جامعهشناسی انتقادی و شخص دیندار این است که با وجود این همه مناسک دینی چرا مردم احساس نمیکنند که در یک جامعه اخلاقی زندگی میکنند؟
به گزارش خبرنگار عطنا، همایش سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» با حضور استادان دانشگاه، چهارشنبه و پنجشنبه اول و دوم آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد که در پنل ششم این همایش با محوریت «بازسازی سوسیالیسم و نقد نئولیبرالیسم» یوسف اباذری، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و آرمان ذاکری سخنرانی کردند.
آرمان ذاکری در روز دوم این سمپوزیوم به ایراد سخنرانی با موضوع «سوسیالیسم اخلاقی شریعتی به مثابه پروژه اجتماعی» پرداخت.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه سیاست به مثابه فضیلت اخلاقی بیمعنا شده است، گفت: من سخنرانیام را با تحلیل وضعیت داخلی و جامعه خودمان شروع میکنم، همه ما حس میکنیم که فساد همه گیر شده است، سیاست به نزاع بیپایان منفعتگرایان شخصی در دست قدرت تقلیل یافته و بروکراسی تنها مجموعه از قراردادهای کوتاه مدت بین قوای سیاسی شده است.
وی با بیان اینکه شواهد تجربی نشان میدهد که اعتماد اجتماعی در چهار دهه گذشته به شدت افول یافته است، ادامه داد: اکثریت مردم احساس میکنند که در یک جامعه اخلاقی زندگی نمیکنند، نابرابری طبقاتی در جامعه ایران بیش از گذشته حس میشود، از فساد فراگیر اداری تا تاراج و تخریب منابع طبیعی تا فروختن زمین و منابع شهری؛ ضمنآنکه زلزله اخیر نشان داد که بناها، ساختمانها و بیمارستانهایی که ساخته شدهاند، در گیر و دار منفعتطلبیهای شخصی بوده و جان انسانها در قبال سود مالی، بیارزش است.
این پژوهشگر افزود: مجموعهای از نیروهای سرمایهگذاری، مدیریتی، اجرایی و نظارتی در این فرآیند دخیل هستند و همگی به دلیل منفعت شخصی اخلاقیات را رعایت نکردهاند، در چنین وضعیتی جملاتی چون «آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه»، «بارت را ببند»، «کلاهت را بچسب که باد نبرد» و «سرت به کار خودت باشد» بسیار به کار برده میشود.
ذاکری در ادامه با بیان اینکه پول به کلیدی بدل شده که کمتر راهی را نمیتواند باز کند، گفت: هراس از آینده مبهم موجب شده است که همه به فکر بستن بار خود باشند، جامعه به سرعت مسیر گسستگی را طی میکند و گویی تنها فاجعه است که میتواند ما را موقتاً به هم وابسته کند، موارد هنجاربخش جامعه ما کارکردهایشان را از دست دادهاند و نمونههای جدیدی جایگزین نشدهاند، اینگونه است که میبینیم دین هست ولی اخلاقیات دینی نیست.
وی اضافه کرد: جامعهشناسان دینی انتقاد کردند که چرا به گسترش مناسک دینی بیتوجهی میشود؟ پاسخ این است که آنها بیتوجه نبودهاند؛ اتفاقاً این مسائل موضوع کارشان بوده و خیلی بیشتر از اینها و بر اساس رواج همین مناسک گفتهاند، پس باید تئوریهای سکولاریزاسیون را کنار گذاشت.
این فعال دانشجویی و جامعهشناس اظهار کرد: امروز سئوال مشترک جامعهشناسی انتقادی و شخص دیندار این است که پس چرا با وجود این همه مناسک دینی مردم احساس نمیکنند که در یک جامعه اخلاقی زندگی میکنند؟ پاسخ این است چون منطق شکل دهنده نظام سرمایهداری همه جا را فرا گرفته است، ما در سیطره رقابت بیپایان برای مصرف رها شدهایم، این حرف را سالها پیش «ماکس وبر» بیان کرده است که اخلاق پروتستان از روحیه سرمایهداری جدا خواهد شد و نیازی به اخلاق پروتستان بعد از نهادینه شدن نخواهد داشت.
وی افزود: به نظر میرسد که با فرو ریختن چپ انقلابی، وفات امام خمینی(ره) و تحقق نیافتن آرمانهای انقلاب، عوامل همبستگی در جامعه ایران از بین رفت و به مدت سه دهه تحت سیاستهای نئولیبرالی قرار گرفت، ممانعت از تشکلیابی جامعه بخشی از این سیاستها بود، همچنین سیطره معرفتشناسی از یک سو و فلسفههای پست مدرن از سوی دیگر امکان مشاهده و تحلیل واقعی را برای جامعه روشنفکری دشوار کرد.
ذاکری ادامه داد: این سیاستها از یک سو باعث «اتمیزاسیون» جامعه و از سوی دیگر با انتقال اموال دولت به گروههای صاحب قدرت غیردموکراتیک تحت عنوان خصوصیسازی، راه برای شکلگیری اقلیت امتدادگرا و صاحب سرمایه، غیرپاسخگو و متکی به مذهب مستقر در نهاد قدرت باز کرد و شکاف طبقاتی در جامعه را افزایش داد.
این پژوهشگر گفت: طبق گزارش رسمی سازمان خصوصیسازی کشور، 46 درصد از واگذاریها در فاصله سالهای 1380 تا 1394 به نهادهای عمومی غیردولتی، نهادهای انقلاب اسلامی و نهادهای امنیتی و نظامی و تنها 18 درصد از واگذاریها به چیزی تحت عنوان بخش خصوصی سپرده شد؛ مطابق گزارش وزارت رفاه در سال 1392، 40 درصد از مردم زیر خط فقر مطلق به معنی ناتوانی از برقراری حداقل رفاه در 6 حوزه اصلی یعنی خوراک، پوشاک، حمل و نقل، مسکن، آموزش و بهداشت هستند. ضمنآنکه مطابق آخرین پیمایشهای تجربی 50 درصد از مردم ایران در سال گذشته به مسافرت نرفتند، و در نتیجه سیاست از آرمان تهی شده است.
وی درباره وضعیت حاکم در جهان گفت: سه دهه در عرصه جهانی حاکمیتهای نئولیبرالی به ایجاد فاصلههای نجومی در جوامع غربی و خیزش جریانهای دست راستی در اقصی نقاط جهان شده است و رویای به رسمیت شناختن تفاوتها جای خود را به اسلامهراسی، سیاهپوست هراسی و مهاجر هراسی داده است و روحیه منفعتطلبانه حاکم تنها نفع خود را میطلبد، بنیادگرایی مذهبی شکل گرفته و در واکنش به جنگهای ایجاد شده در خاورمیانه شرایط را دشوارتر کرده است.
ذاکری درباره تیپولوژی شریعتی، اظهار کرد: شریعتی وقتی با یک دید انسانشناسانه به سراغ جوامع بشری میرود به طور کلی دو تیپ ایدهآل، دیگرخواهی و خودخواهی یا اومانیسم را در بشر و سبک زندگی آن شناسایی میکند، این تیپولوژی هم در جامعه وجود دارد و هم در درون خود افراد؛ تاریخ عرصه مبارزه این دو تیپ است و این نزاعی است که تا آخرالزمان ادامه پیدا خواهد کرد، بنابراین هیچگاه روشنفکر نمیتواند با خیال راحت از تحقق آرمانهایش راضی باشد، دیگرخواهی، رابطه با دیگری را مبتنی بر سود تعریف میکند، خواه دیگری طبیعت باشد، خواه خدا و خواه انسان، اینجاست که سلطه شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه همه نقدهایی که شریعتی بر سرمایهداری وارد کرده در همین جا قابل طرح است، اظهار کرد: شریعتی میگوید در چنین شرایطی سود جای ارزش را میگیرد و انسان در مواجه با طبعیت صرفاً به فکر تسخیر طبیعت بوده و در مواجه با دیگری به فکر استثمار است، همچنین در مواجهه با خدا رابطه به مبادله فردی و خصوصی تبدیل میشود و آرمان و اخلاق جمعی به حاشیه میروند، شریعتی میگوید حقیقت، زیبایی و خیر با واقعیت، مصرف و سود جایگزین میشود و در نهایت سود جای ارزش را میگیرد.
ذاکری گفت: اما اومانیسم تیپی است که حاضر به از خودگذشتگی است و به همبستگی همه ملتها میاندیشد و همین جا است که منظومه شریعتی امکان سیاسی شدن پیدا میکند، چون عرصه زندگی اجتماعی عرصه تضاد بین خودخواهی و دیگرخواهی است و هیچ تصمیمی خارج از این منظومه گرفته نمیشود، بنابراین مدام باید تصمیمگیری سیاسی کنیم.
او در پایان گفت: شریعتی معتقد است بحران در دوران مدرن با بحران در دوره سنت متفاوت است، شریعتی راهحل این تضاد را، از خودگذشتگی میداند، برای تغییر شیوه تولید و از بین بردن نابرابری در جامعه نیازمند انسانهایی هستیم که فداکاری کنند که این فداکاری نیازمند یک اخلاق جمعی است.