مولف و استاد جامعهشناسی در نشست «تبیین الگوی مفهومی چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح در ایران»، گفت: با حذف هر آنچه که موجب تبعیض میشود از قبیل جنسیت، دین و نژاد از برخی قوانین، میتوان عدالت اجتماعی و صلح را در جامعه برقرار کرد.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «تبیین الگوی مفهومی چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح در ایران» با حضور هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، علیرضا صادقی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی درسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشگر صلح و مطالعات چندفرهنگی، خلیل میرزایی، مؤلف و استاد جامعهشناسی و جمعی از روزنامهنگاران، پژوهشگران و فعالان صلح به همت گروه علمی تخصصی جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران، یکشنبه، ۵ آذرماه در دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست، خلیل میرزایی، مؤلف و استاد جامعهشناسی با بیان اینکه با مرور تاریخ جنگها چند مسئله برای ما روشن میشود، گفت: جنگهای اولیه نوع بشر در راستای دستیابی به منابع مادی بود زمانی که کشورها مستقل و انسان یک جانشین میشود جنگها بیشتر با تسلط بر آب و خاک شکل میگیرد. با نزدیکتر شدن به دوران معاصر، بحث اعتقاد عنصر تعیینکننده در جنگها میشود.
او ادامه داد: از همین جا است که بحث جنگ فرهنگها هم موضوعیت پیدا میکند. ما در طول تاریخ شاهد هجوم اعتقادها یا دینهای گوناگون به کشورهای دارای ادیان مختلف مثلاً هجوم اعراب به کشورهایی مثل ایران و مصر و یونان باستان و همچنین جنگ مسلمانها و صلیبیها هستیم.
میرزایی با اشاره به اینکه امروزه با نگاه به نقاط مختلف جهان، شاهد بروز جنگها حول محور فرهنگها به ویژه جنبه اعتقادی آن هستیم، اظهار کرد: جنگهای داخلی در کشورهای عقبمانده، در حال توسعه و کشورهای چندفرهنگی و چنددینی، رایجتر است. سادهترین تصور این است که ما این جنگها را به گردن یک دشمن قدرتمند بیرونی انداخته و از قابلیتهای درون فرهنگها غافل شویم.
او افزود: با نگاه به برمه کنونی، افغانستان، بحران لبنان و بسیاری از کشورهای شاخ آفریقا متوجه میشویم که جنگهای زیادی حول محور وجود فرهنگهای مختلف در حوزه جغرافیایی معین شکل گرفتند، وجود دارند و احتمالاً در آینده هم وجود خواهند داشت.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه پرسش یا مسئله اساسی این است که «آیا در یک جامعه چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح امکانپذیر است یا خیر؟ و ایران چه وضعیتی دارد و در آینده چه وضعیتی خواهد داشت؟» گفت: ما شاید بتوانیم از تجربه برخی از کشورها از جمله لبنان استفاده کنیم.
او ادامه داد: برای مثال اگر لبنان را به عنوان یک کشور چندفرهنگی در نظر بگیریم، یک راه رسیدن صلح در لبنان کنونی در نظر گرفتن عدالت اجتماعی و توزیع قدرت بین فرهنگهای مختلف بود. البته در لبنان تاکید بر روی مذهبها یا دینهای گوناگون نیز است.
میرزایی تصریح کرد: در لبنان، مسیحیان، شیعهها، سنیها و سایر ادیان هر کدام به تناسب جمعیت و شرایط خود، حقی را از قدرت دریافت کرده و وزرا و رئیسجمهور تعیین شد. یک مدت با هم خوب زندگی کردند اما زیادهروی برخی از اعضای فرهنگها این تناسب را به هم ریخته و هرجایی که یک فرهنگی مقداری قدرت مضاعف پیدا کرد تقاضای حق بیشتری کرد.
او اضافه کرد: مثلاً در دهههای قبل، وقتی حزبالله تقاضای وزرای بیشتری کرد این انتظار میرفت که در این کشور صلح پایدار امکانپذیر نیست و با بحرانی که اخیراً ایجاد شده این راهحل، راهحل مناسبی نمیتواند باشد.
مولف و استاد جامعهشناس راهحل دوم را «حذف عوامل تبعیض از قانون و اجرا» دانست و گفت: بسیاری بر «سکولاریسم» به عنوان یک راهحل استناد میکنند و اینکه هر آنچه که موجب تبعیض میشود از قبیل جنسیت، مذهب و نژاد باید از قانون کنار گذاشته شود.
او ادامه داد: با به میان آمدن بحث فرهنگ به این نتیجه میرسیم که اعتقاد و باورها که بیشتر نیز در دین متجلی میشوند اگر چه تنها عامل جنگ چندفرهنگی نیستند اما یکی از مهمترین و شاید اصلیترین عامل بروز آن هستند.
میرزایی افزود: بنابراین سکولاریسم به تنهایی نمیتواند عامل بسیار مهمی باشد، شاید بهترین اصطلاح «تبعیضنابستگی» باشد. هر چیزی که موجب تبعیض میشود را از قانون کنار بگذاریم.
او با بیان اینکه زلزله اخیر به رغم اینکه آسیبزا بود اما درسهای مهمی به ما داد، اظهار کرد: این حادثه به کردها گفت که بهترین حامیان آنها مردم ایران هستند، به ایرانیان گفت که آنها به رغم تسلطگرایی کاذب میتوانند مجدداً انسان باشند و به حاکمان گفت که اگر اعتماد خدشهدار شده خود را ترمیم نکنند مردم در کنار آنها نخواهند بود.
میرزایی ادامه داد: در کشور ما دو مفهوم «ایرانیت» و «انسانیت» میتواند به موجب سرمایه اجتماعی، ایجاد صلح کند. وقتی کمکها از طرف مردم ارائه میشدند شبکههای اجتماعی پر از پیامهای گوناگونی از قبیل «لطفاً این کمکها را به ایرانیها برسانید نه کشورهای دیگر» بود.
او در پایان گفت: در صورت داشتن یک حکومت جهانی باید مفهوم «ایرانیت» نیز از قانون حذف و فقط «انسانیت» باقی میماند. بنابراین ما میتوانیم به صلح پایدار در درون کشور خودمان با تاکید بر ایرانیت و انسانیت و با کشورهای جهان با تاکید بر انسانیت برسیمدر غیر این صورت استفاده از هر مفهوم تبعیضآلودی نه تنها ما را از صلح دور میکند بلکه ما را به ورطه جنگ هم میرساند.