۰۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۲۰
کد خبر: ۱۵۴۱۷۸
aknoon shariati ghasemi abazari farasatkhah mesbahian raghfar(4)

جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبائی با رد فرضیه اراده‌گرایانه گفت: امر تاریخی و اجتماعی یک‌سره و به صورت یک‌جانبه حاصل احوال نخبگان و اراده‌های آنها نیست. هرچند که عاملیت انسانی در سر جای خود وجود دارد اما باید دستگاه شناخت آدمی در نقش خودآگاهی، اراده و عمل اجتماعی را در محاسبات خود لحاظ کنیم، لذا نخبگان ما قهرمان یا ضدقهرمان نیستند بلکه حاصل زمینه گفتمانی خود هستند.


به گزارش خبرنگار عطنا، همایش سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» با حضور استادان دانشگاه، چهارشنبه و پنج‌شنبه اول و دوم آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد که در پنل پنجم این همایش با محوریت «تحول دوران» سوسن شریعتی، مقصود فراستخواه و علی قاسمی سخنرانی کردند.


مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با بیان اینکه بحث من مبتنی بر یک فرض اولیه مبنی بر «قرار گرفتن در زمینه‌ها، شرایط و موقعیت‌هایی است که  به پیروی از آن عمل می‌کنیم»، گفت: این شرایط تا حد زیادی واجد خصلت عینی و غیرارادی است.


او ادامه داد: مارکس در کتاب «هجدهم برومر لویی بناپارت» در سال 1852 می‌گوید ما انسان‌ها تاریخ خودمان را می‌سازیم اما نه آنطور که می‌خواهیم. به عبارتی انسان‌ها تاریخ خود را تحت شرایطی که قبلاً وجود داشت، می‌سازند. این فرض بیان‌کننده این است که در کار نخبگان خود کمتر مبالغه کنند و اغراق اراده‌گرایانه درباره آنها نداشته باشید.


فراستخواه تصریح کرد: نخبگان ما قهرمان‌ها یا ضدقهرمان‌ها نبودند. عملکرد آنها بر فراز تاریخ، گفتمان‌ها و شرایط و در یک فضای فراگفتمانی نبود. همچنین امر تاریخی و اجتماعی یکسره و به طور یک‌جانبه حاصل احوال نخبگان و اراده‌های آنها نیست. هرچند که عاملیت انسانی در سر جای خود وجود دارد اما باید دستگاه شناخت آدمی را در نقش خوداگاهی، اراده و عمل اجتماعی در محاسبات خود لحاظ کنیم.


او با بیان اینکه تعریف‌هایی نظری برای فرض من وجود دارد، اظهار کرد: به عنوان مثال «بوردیو» از میدان به جای ساختار و سیستم صحبت کرده است؛ به عبارتی برای توضیح امر اجتماعی از میدان استفاده می‌کند. میدان در نظریه او تضاد خالی و در نقطه صفر تاریخ نیست بلکه دارای شرایط عینی است و غبار زمان بر آن نشسته است.


فراستخواه ادامه داد: میدان مشحون (انباشته) از قدرت است. عاملان انسانی در این میدان با سرمایه‌های مختلف خود مبادله سرمایه می‌کنند و دارای عادت‌واره‌ و منش‌هایی هستند. عادت‌واره یک ساختار ذهنی است که عاملان نقش منش و کردار فکری و اجتماعی خود را در حد توانایی خود بر میدان و بر زمانه غالب کرده و در نتیجه تمایزهایی پدید می‌آورند.




تمایز مکانی و مکان اجتماعی برای شریعتی سبب پیدا شدن یک خصیصه ارتباطی در گفتار او شد. به عبارتی عنصر عقلانیت ارتباطی، اجتماعی و فرهنگی در متن شریعتی بارز است و متن‌ها در موقعیت‌های ارتباطی شکل می‌گیرند، همچنین مخاطبان در تالیف متن‌ها شرکت دارند.



او با اشاره به اینکه «تمایزها» حیطه‌های امکان بشر و مردمان و گروه‌های اجتماعی را جابه‌جا و گستره انتخاب انسان‌ها را کم یا زیاد می‌کنند، گفت: بحث من مبنی بر تمایزهایی است که شریعتی پدید آورد. طبقه متوسط تیپ جدید شریعتی در ایران تیپ متمایزی شد، گروه‌ها و ذی‌نفعان اجتماعی در این تمایزهای شریعتی مزیت‌هایی رقابتی برای خود پیدا کردند و به این ترتیب منش، کردار فکری و زبان شریعتی برای جامعه مازاد دارد.


این جامعه‌شناس تصریح کرد: شریعتی برای جامعه آن روز یک مازاد واقعی دارد، معناها، تعریف‌ها و کاربردهای زبانی شریعتی برای طیفی از گروه‌های و ذی‌نفعان اجتماعی ارزش راهبردی پیدا می‌کند که این مازاد برای میدان ایرانی و زیست اجتماعی ایرانی اهمیت دارد.



سه تمایز شریعتی



مدرس دانشگاه علامه طباطبائی سه تمایز شریعتی را اینچنین برشمرد: تمایز در مکانی که ایستاد و کار کرد، تمایز در سیاست اجتماعی که او ترویج داد و تمایز در کنش راهبردی که در پیش گرفت از جمله سه تمایز شریعتی هستند.


فراستخواه در مورد «تمایز در مکان» گفت: طبقه متوسط جدید در ایران مکان اجتماعی معینی نداشت و سست‌بنیاد بود. دست‌کم 10 تیپ مکان اجتماعی وجود داشت از جمله دولت (مکانی بزرگ با حواشی که جایی برای دیگران باقی نگذاشته)، مسجد و حوزه‌ها، بازار سنتی، مکان‌های جدید کاری ضعیف (از قبیل شغلی، صنفی و مدیریتی)، مکان‌های علم‌آموزی (دانشگاه و موسسات تحقیقاتی).


او ادامه داد: مکان عمل سیاسی (حزب، جبهه)، مکان‌های عمومی (خیابان، کافه‌ها، کتاب‌ها و مطبوعات)، زندان‌ها و مکان‌های حصر و تبعید، خانه‌های تیمی و مکان‌های برون‌مرزی و کنفدراسیون‌ها و قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی از جمله مکان‌های دیگر بودند که من در مطالعات خود به مکان یازدهمی یعنی مکان مرزی (مرز بین دولت و جامعه) دست یافتم.


این جامعه‌شناس تصریح کرد: تجددخواهی لیبرال و مدرنیزاسیون در ایران که تیپ آن فروغی است در مکان دولت و حواشی آن، گفتمان چپ سوسیالیست در دهه بیست تا 32 در مکان‌های حزبی، خیابانی و کاری، ناسیونالیسم ایرانی در مکان‌های دولت، حزب، جبهه، خیابان و مجلس، گفتمان ایران‌گرایی در درون دولت قرار دارند.


او افزود: گفتمان اسلام‌گرا در مکان‌های حوزه، مسجد و بازار سنتی مثلاً سنت‌گرایانی چون سید حسین نصر در حواشی دولت و دانشگاه‌ها بودند، گفتمان علمی در دانشگاه، گفتمان پارتیزانی در مکان‌های علمی و روشنفکری و تیپ‌هایی از قبیل صادق هدایت در کافه نادری، کافه فردوسی و مجله سخن، گروه 53 نفر از جمله بزرگ علوی نیز در گروه زندان بودند.


فراستخواه با بیان اینکه مکان مرزی نیز شخصیتی مثل غلام‌حسین صدیقی است که در مرز میان دولت و دانشگاه بود، خاطرنشان کرد: آنچه که از نوشته ادوارد سعید برداشت کرد یک تمایز شریعتی «بی در کجایی» بود اما تمایز دیگر، روی آوردن او به مکان‌های عمومی است و تا آنجا که می‌توانست جانب مکان عمومی را گرفت.


او ادامه داد: شریعتی در کل به دنبال مکان‌های عمومی علم و دانشگاهی بود مثلاً حسینیه ارشاد، نماد مکان عمومی است که شریعتی در آن مستاجر بود. این تمایز حتی متمایز از طالقانی و بازرگان است.


این استاد دانشگاه اضافه کرد: این تمایز مکانی و مکان اجتماعی برای شریعتی سبب پیدا شدن یک خصیصه ارتباطی در گفتار او شد. به عبارتی عنصر عقلانیت ارتباطی، اجتماعی و فرهنگی در متن شریعتی بارز و متن‌ها در موقعیت‌های ارتباطی شکل می‌گیرند، همچنین مخاطبان در تالیف متن‌ها شرکت دارند.




شریعتی جوری عمل می‌کند و می‌نویسد که دین را هم مسئله و هم راه‌حل برای جامعه ایرانی می‌شناساند.



او گفت: شریعتی هم مولف و هم خود تالیف اجتماعی ایران بود، متن شریعتی یک ساخته اجتماعی و فرهنگی در پاسخ زمانه بود به عبارتی وجدان بیدار اجتماعی بود که بخشی از آن وجدان را بازنمایی می‌کرد. این تمایز سبب توفیقات، ابتکارات و همچنین مخاطراتی در شریعتی شد.


فراستخواه با اشاره به تمایز دوم شریعتی در سیاست اجتماعی، اظهار کرد: نخبگان معاصر سیاست‌های اجتماعی مختلفی از جمله سیاست دولت‌سازی جدید، ملت‌سازی، حاکمیت قانون و رنسانس ایرانی را دنبال کردند مثلاً فروغی با تحلیل «ایران، دولت ندارد» روشنفکر دولت‌ساز شد. فروغی دولت ساخت هرچند که برای آن نتوانست هنجارهای پایداری را وضع کند.


او ادامه داد: مصدق ملت‌ساز بود و حیات خود را وقف آن کرد، اما شریعتی یک سیاست اجتماعی متمایز یعنی  سیاست بیداری اجتماعی را دنبال می‌کند. برحسب مستندات کار شریعتی، سیاست او با سیاست غالب زمانه که نوسازی است تمایز دارد.


این جامعه‌‌شناس تصریح کرد: سیاست زندگی را در فیلم فارسی و کاخ جوانان که پیرامون حسینیه ارشاد بود و بسیاری از روشنفکران فرهنگی در شکل مبتذل و فاخر نمایش داده می‌شدند، می‌بینیم که عمدتاً در پی تامین رفاه، مصرف و تنوعات سبک زندگی هستند. شریعتی متوجه می‌شود که این سبک زندگی پاسخ همه مسائل ایران نیست.


او افزود: سیاست اجتماعی که شریعتی فکر می‌کند حاوی حساسیت‌های اخلاقی نسبت به رنج‌ها و محنت‌های بشری است و حساسیت به آلودگی‌های ذهنی و فرهنگی، اخلاقی جدید در دوره‌ای است که هنوز آثار و افق‌های ماقبل مدرن خود را به خوبی نشان نداده است اما شریعتی جز کسانی است که اولین حساسیت‌ها و استرس‌ها نسبت به این مسائل را در زندگی و کارنامه خود دارد.


فراستخواه با بیان اینکه این عوامل سبب مقایسه تیپ روشنفکری او با تیپ پرشور فرانسوی مثل سارتر و آلبر کامو می‌شود، اظهار کرد: یک تنش وجودی برای شریعتی وجود دارد و آن تحلیلی است که او به عنوان یک عالم اجتماعی از تاریخ ایران دارد. تاریخ ایران، تاریخ ناپایداری‌ها، استبداد، ناامنی و هرج و مرج است که سیاست سبک زندگی از عهده آن برنمی‌آید.


او در پایان به تمایز سوم اشاره کرد و گفت: کنش راهبردی متمایز شریعتی این است که کنش‌گران ایران در دوره معاصر راهبردهای مختلفی از جمله انقلاب کارگری، انقلاب سیاسی تسخیرشده در مکان دولت، پارتیزانی، اصلاحات دولتی و اسلامی‌سازی در پیش گرفتند.


این استاد دانشگاه افزود: در بحث کنش اجتماعی نیز شریعتی جوری عمل می‌کند و می‌نویسد که دین را هم مسئله و هم راه‌حل برای جامعه ایرانی می‌شناساند. شریعتی از اینکه دین امری خصوصی است آشنازدایی کرد و آن را به عرصه اجتماعی کشاند.


 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار