محمدامین قانعیراد اظهار کرد: همین که این اقشار فاقد طبقه و فاقد حرفه هستند باعث میشود که صدای اجتماعی نداشته باشند و به همین دلیل نمیتوانند افکار عمومی را همراه خود کنند. اگر دارای حرفه میبودند نهادهای حمایتی مثل صنف مشاغل از آنان حمایت میکرد.
به گزارش عطنا به نقل از ایسپا، سیزدهمین نشست تخصصی عصر گفتوگو با موضوع «افکار عمومی و اقشار طردشده؛ جامعه فعال و جامعه منفعل با نگاهی به پدیده کولهبرها، گورخوابها و کوهخواب ها» با حضور قانعیراد در تاریخ 17 اسفندماه 95 در ساختمان شماره دو جهاد دانشگاهی، سالن شهید صبوری برگزار شد.
قانعیراد ضمن ابراز خرسندی از مطرح شدن چنین موضوعی در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران گفت:«این مباحث مورد توجه دانشگاهیان است اما اینکه ایسپا این موضوع را با افکار عمومی ارتباط داده است بسیار خوب و پسندیده است. اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا افراد طرد شده خودشان نمیتوانند افکار عمومی موثری را در نزد دیگران شکل بدهند؟ ممکن است در فضای مجازی افکار عمومی شکل بگیرد و حتی اعتراضاتی هم صورت بگیرد اما بحث این است چرا این گروهها نمیتوانند افکار عمومی موثر شکل بدهند؟ و افکار عمومی غیرموثر پیرامون اقشار طرد شده شکل میگیرد و به همین دلیل وضعیت آنها تغییر نمیکند.»
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور افزود: «این اقشار طرد شده دارای ویژگیهایی هستند که البته بعضی از این ویژگیها شامل همۀ آنها نمیشود. یکی از ویژگیها که جنبۀ افراطی نیز دارد؛ بی طبقه بودن این اقشار است که همین بی طبقه بودن باعث میشود خودشان واجد افکار عمومی باشند و نتوانند تاثیر بگذارند. ویژگی دوم آنها، فاقد شغل حرفه ای هستند البته کوله برها شاید دارای شغل باشند اما شغل آنها غیررسمی است.»
وی در ادامه گفت: «همین که این اقشار فاقد طبقه و فاقد حرفه هستند باعث میشود که صدای اجتماعی نداشته باشند و به همین دلیل نمیتوانند افکار عمومی را همراه خود کنند. اگر دارای حرفه میبودند نهادهای حمایتی مثل صنف مشاغل از آنان حمایت میکرد. شاید ایدههایی خصوصی در راستای بهتر شدن وضعیت این اقشار در افکار عمومی شکل بگیرد اما این ایدهها در فضای خصوصی میماند و به عرصه عمومی و رسانهها کشیده نمیشود.»
قانعیراد با اشاره به ویژگی سوم اقشار طرد شدۀ اجتماعی گفت: «یکی از ویژگیهایی که دارای اهمیت است اما این قشر از آن محروم هستند، بدون حزب بودن است به این معنا که هیچ نماینده و هیچ نهاد سیاسی ندارند که خواستها و نیازهای آنان را بازنمایی کند. دو ویژگی قبلی اقشار طردشده که ذکر شد، طرد اقتصادی مینامیم به این معنا که فرد در فضای بدون اقتصاد زندگی میکند. و ویژگی سوم هم طرد سیاسی نام میدهیم به این معنی که این قشر نمیتواند فعال باشد و بحث انفعال مطرح میگردد و اساسا از عرصه سیاست و گفتگو رانده میشوند.»
رئیس اسبق انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه گفت: «مهم ترین ویژگی طرد اجتماعی این است که افراد به هیچ تشکل اجتماعی تعلق ندارند به عنوان مثال دارای روابط خانوادگی و دوستانه نیستند به این منظور که ریشه در جامعه دارنند اما فاقد ارتباط اجتماعی هستند. اما کوله برها دارای روابط خانوادگی و دوستانه هستند ولی گورخوابها و کوه خوابها حتی مناسبات دوستی و خویشاوندی ندارند.»
قانعیراد از اهمیت طرد فرهنگی اقشار طرد شدۀ اجتماعی گفت: «یکی دیگر از مهم ترین ویژگی این گروه طرد فرهنگی آنان است که این طرد فرهنگی چند ویژگی را با خود به همراه دارد؛ عدم دسترسی به رسانه به این معنا که این قشر نه مصرف کنندۀ رسانهها هستند و نه دسترسی به رسانهها برای رساندن صدای خود به گوش عرصۀ عموم را دارند. ویژگی دوم طرد فرهنگی، فقدان ایدئولوژی بودن آنان است. کارگران نظام فکری دارند و میتوانند جهان پیرامون خود را معنا کنند و بهرحال دارای ایدئولوژی هستند اما افراد طرد شده که در منتها الیه طرد اجتماعی قرار دارند فاقد ایدئولوژی برای معنا کردن دنیای اطراف خود هستند.»
وی با اشاره به اهمیت نقش سه نهاد بازار، دولت و جامعه بیان کرد: «سه نهاد عمده جذب اجتماعی یعنی بازار، دولت و جامعه در جذب اقشار طردشده دچار شسکت شده اند. یکی از دلایل شکست این سه نهاد بخاطر نحوۀ گفتمانشان است. معمولا با برچسب زنی و طبقه بندی کردن یا مقوله بندی کردن آنها یک نوع خشونت نمادین تولید میشود که به مقاومت بین گروهی درون خودشان نیز تبدیل میشود و یک نوع جنگ مخفی در این واژگان وجود دارد که اقشار طرد شده بر اثر نوعی نگاهی که ما به آنان داریم، وضعیتشان بازتولید میشود. چند عامل دست به دست هم میدهند تا این وضعیت بازتولید شود، یکی فرایندهای عینی تولید طرد اجتماعی است به طور مثال مسئله مهاجرت وسیع افراد از روستاها به شهرهای بزرگ است که طبیعتا این افراد تبدیل به حاشیه نشینهای شهری میشوند و از آن طرف شهرهای بزرگ در جذب افراد بعنوان نیروی کار ناتوان است. در کنار فرایند عینی، فرایند ذهنی یا زبانی نیز داریم، که آن تولید واژه ها، اصطلاح ها، نامگذاریها و طبقه بندیها است که تعامل این دو فرایند با یکدیگر باعث میشود وضعیت طرد اجتماعی را بازتولید کنند به جای آنکه این وضعیت را درمان کنند و برآن فائق آیند.»
قانعیراد در ادامه گفت: «وضعیت طرد اجتماعی در جامعه ایران در حال تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی است و گویا کارکردهایی هم برای جامعه دارد. لذا از بین نمیرود و استمرار دارد و نیروهای اجتماعی گوناگون هم در حال تلاش برای کنترل این نهاد برای بازسازی هویت خویش هستند. اما گروههایی که به تداوم این وضعیت کمک میکنند از اقشار طرد شده به عنوان ارتش ذخیر نارضایتی برای یک روز موعود بهره میبرند و احتمالا جامعه باید دستخوش دگرگونی شود. که خب افراد حاشیه نشین شهرها و سایر اقشار محروم به عنوان نشانههایی استفاده میکنند تا حکومت و کارامدی حکومت را به چالش بکشند لذا از این شواهد جرم بر علیه حکومت محافظت میکنند. و گاهی تصویری رمانتیک از مطرودین میسازند و آنان را قربانی جامعه نشان میدهند اما در نهایت به دوام این وضعیت طرد اجتماعی کمک میکنند. در مقابل این گروه، طبقه متوسط که عموم مردم هستند قرار میگیرند که دارای سبک زندگی هستند و هدفشان حفظ سبک زندگی شان است، سبک زندگی استاندارد هرچند آلوده را حفظ کنند. در سبک زندگی طبقه متوسط با مواد مخدر، لذت جویی و آلودگی اخلاقی مواجه هستیم. اما همانطور که گروه اول هویت خودشان را به عنوان انقلابی بازتولید میکنند، طبقه متوسط هم نیاز دارند خودشان را به عنوان شهروند خوب بازتولید کنند، شهروند خوبی که بر علیه هم زندگی نمیکنند و با همدیگر زندگی میکنند و یک نوع توجیه اخلاقی برای زندگی خودشان ایجاد میکنند و به عنوانی زوال اخلاقی خود را بپوشانند و به گروه دیگری نسبت دهند و به دنبال این هستند که وضعیت متعادل خودشان را توجیه کنند و وضعیت نامتعادل اقشار طردشدۀ اجتماعی را به گردن خود افراد بیاندازند.»
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه قشر طرد شدۀ اجتماعی را سوژههای آگاه نامید و گفت: «سوژههای آگاهی که در عین حال نادان، غافل و خطارکار هستند و اینان هیچ نسبتی با جامعه ندارند و جامعه در مورد اینان تقصیری ندارد و خودشان باعث و بانی هستند. این نوع مفهوم سازی که ما برای این قشر انجام میدهیم تا حد زیادی طرد شدهها را مسئول طرد اجتماعی میدانیم و نهاد یا کسانی دیگر مقصر این طرد شدن اجتماعی نیستند بلکه اینان به عنوان سوژههای آگاه میتوانستند غفلت نکنند و عاقلانه رفتار کنند ولی این کار را نکرده اند.»
در ادامه قانعیراد به نگرش بازار درمورد امر خیر پرداخت: «امر خیر ممکن است دو کارکرد داشته باشد یکی آنکه جامعه را بخشی کند و شکافهای اجتماعی را حتی تقویت کند و به نحوی عزت نفس افراد را از بین ببرد و نابرابریها و ناتوانیها را بازتولید کند اما از طرف دیگر امر خیر ممکن است در برساخت اجتماعی و مسئولیت جمعی موثر باشد و یک نوع سیاست جذب اجتماعی را گسترش دهد. اما در بازار، امر خیر را به عنوان شغل خود قرار میدهد به عنوان مثال یک کاری که از بنیان غلط است را انجام میدهد اما در کنارش امر خیر را سامان میدهد تا کار غلط را پوشش دهد مثل نهادهای آموزشی که صنعت کنکور را پیش میبرند که این فرایند از بنیان غلط است اما در کنار این نهادهای آموزشی، دانش آموزان مستحق را بورسیه میکنند و در مناطق محروم کتابخانه ایجاد میکنند. در حالیکه این صنعت کنکور یک نوع طرد اجتماعی را ایجاد میکند.»
وی در ادامه تقسیم بندی گروههایی که در ایجاد و تقویت اقشار طرد شدۀ اجتماعی موثر هستند گفت: «گروه چهارم، افرادی هستند که رقابتهای درون سیستمی میکنند و از این قشر طردشدۀ اجتماعی برای وعده دادن و رقابتهای سیاسی استفاده میکنند و یا حتی این قشر میتوانند نشانههایی باشند از حضور و توطئه دشمن و عملکرد دشمن و گروه دیگر اینان را نشانههایی از ناکارآمدی سیاست رقیب محسوب کنند. از طرف دیگر ما سیاست روزمره را داریم. منظور از سیاست روزمره حضور مردم در شبکههای اجتماعی است که معمولا از این رخدادها بخاطر اعتراض به دولت و حکومت استفاده میکنند و اصلا سبک زندگی خود را مورد پرسش قرار نمیدهند و نگاه و نگرش عمیق تری نسبت به این رخدادها از خود ارائه نمیدهند.»
قانعیراد در راستای جمع بندی صحبتهای خود، بیان کرد: «در این نشست پنج راهبرد برای بازسازی هویت خود با عنوانهای فرد انقلابی، شهروند خوب، فرد خیر، فرد مصلح و منتقد ارائه کردم، این برخوردهای پنج گانه که با قضیۀ طرد اجتماعی میشود به نحوی به تداوم این وضعیت کمک میکند.»
سپس رئیس اسبق گروه انجمن جامعه شناسی ایران، راه کارهای خود را برای بهبود وضعیت طردشدگان اجتماعی ارائه کرد: «برای حل شدن وضعیت مطرودین اجتماعی باید الگوهای هویت یابی بازتعریف شود. آسیبهای اجتماعی و طرد شدن اجتماعی باید کارکردهای خودش را از دست بدهد. الگوهای نامگذاری و الگوهای تحلیل و مفهوم پردازی برای این قشر باید تغییر کند. به تقصیر اجتماعی و تقصیر فردی برای این موضوع بیشتر باید باور داشته باشیم. باید سیاستهای جذب اجتماعی را جایگزین سیاست طرد اجتماعی کنیم به این منظور که فرد را توانمند کنیم تا بتواند خودش را بازسازی شخصیتی کنند و در نتیجه به جامعه برگردد به طور مثال نباید فقط برای گورخوابها پناهگاهی برای استراحت درست شود بلکه باید به جامعه برگردد. توسعه و امکانات اجتماعی باید به طور یکسان توزیع شود.»
در انتها محمدامین قانعیراد گفت: «معمولا سازمانهای افکارعمومی وارد این حوزه نمیشوند، وارد شدن ایسپا به این حوزه بسیار مبارک است و پیشنهاد بنده این است که این جلسات استمرار پیدا کند تا به یک راه حل جامع برای این موضوع برسیم.»
سپس محمد آقاسی، رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) به پاس زحمات قانعیراد در دوران ریاست ایشان بر گروه انجمن جامعه شناسی ایران، نشان ایسپا را اعطا و از حضور ایشان در این نشست کمال تقدیر و تشکر را کرد.