مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه باید هسته مرکزی اصول اخلاقی رسانه را از تمرکز بر روزنامهنگاران به تمرکز بر نهادها و مسئولیت جمعی تغییر دهیم، گفت: اینکه همه مشکلات را به روزنامهنگاران و اصحاب رسانه مرتبط بدانیم را راهحل مسئله نمیدانم، نهاد قدرت سیاسی و نهاد جامعه و به طور خاص جامعه مدنی بر اصول اخلاقی رسانهها موثر است.
سارا رحیمی-عطنا؛ نشست «اخلاق رسانه» با حضور دکتر هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر حسن نمکدوست تهرانی، استاد علوم ارتباطات و روزنامهنگار، دوشنبه، ۸ آبان ماه به همت انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری در موسسه رحمان برگزار شد.
در این نشست، هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه امروزه با صحبت از اخلاق رسانه انتظار حل مشکلات جامعه داریم، اظهار کرد: در صورت حاد و پیچیده شدن مشکلات جامعه و نیافتن هیچگونه راهحل بلافاصله به فکر تبلیغات و در نهایت رسانه میافتیم. پس اولین متهمی که به نظر میرسد دستور میدهد، رسانه است.
او ادامه داد: دکتر تهرانیان بیش از پنجاه سال پیش، وضعیت ایران را چنین توصیف میکند که رسانهها نه سرچشمه درد هستند و نه آغاز درمان، رسانهها را باید در حد خود تعیین کرد و از آن انتظار داشت و اکنون انتظاری که از اخلاق داریم تعیینکننده کم و کاستیهایی است که در حوزه قدرت، سیاست، اجتماع و فرهنگ وجود دارد.
خانیکی افزود: به این ترتیب اخلاق رسانه انتظار مرکبی برای یک نوع اقدامات اورژانسی، سریع و حاد به وجود میآورد که آیا جامعه قبل از اینکه به یک مشکل اساسی و مرگ تدریجی گرفتار شود میتوانیم از طریق اخلاق و رسانه به آن شوک وارد کنیم یا خیر.
او موضوعات مطرح شده از سال 83 تاکنون را این چنین برشمرد: آسیبهای فضای مجازی در سال 83، چارچوبی برای پژوهش در اخلاق رسانه در سال 88، اخلاق در رسانه در سال 89، ضعف جامعه مدنی با صدای ارتباطی در ایران در اردیبهشت 91، اخلاق ارتباطات در تیرماه 91، سهم اخلاق و رسانه از مطالعات و پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی ایران در دیماه 91 و قدرت و اخلاق در ارتباطات خودگزین در خرداد 92.
خانیکی با بیان اینکه باید هسته مرکزی اصول اخلاقی رسانه را از تمرکز بر روزنامهنگاران به تمرکز بر نهادها و مسئولیت جمعی تغییر دهیم، گفت: من این را که هرجا به مشکلی برخورد کردیم، مثلاً اینکه در برابر ضعف راستگویی و فراوانی دروغ، روزنامهنگاران را به صورت فردی در معرض توصیههایی قرار دهیم و از آنها بخواهیم که راست بگویند و همه بار را بر دوش آنها و اصحاب رسانه بیندازیم، راهحل مسئله نمیدانم.
او با اشاره به اینکه پذیرفتن جابهجایی از اخلاق فردی به اخلاق نهادی و از تمرکز بر روزنامهنگار به نهادها میتواند یک نقطه شروع باشد، خاطرنشان کرد: منظور من از نهاد در این نشست علارغم نشستهای قبلی که بر نهاد رسانه تمرکز داشت بر نهاد قدرت و قدرت سیاسی و نهاد جامعه و به طور خاص جامعه مدنی تمرکز دارد.
مدیرگروه ارتباطات، تصریح کرد: زمانی که روزنامه و نهاد رسانه در زمینه و بستر اخلاقی قرار گیرد امر اخلاقی در رسانه نیز شکل میگیرد در غیر اینصورت، نهاد رسانه مستقل از نهاد قدرت و نهاد جامعه نمیتواند این مسئولیت را به خوبی ایفا کند.
استاد ارتباطات توسعه ادامه داد: به صورت کلاسیک اصول اخلاقشناسی حرفهای و یا اخلاق کاربردی معمولاً به چهار اصل آگاهیدهی عمومی، آزادی، بیان حقیقت و احترام به حیثیت فردی و زندگی خصوصی اشاره میکند که اینها مفاهیم کانونی در اخلاق حرفهای هستند.
خانیکی با بیان اینکه باید در حوزه اخلاق رسانهای، سه سطح را از همدیگر تفکیک کرد، اظهار کرد: اخلاق در رسانهها چه تاثیر و یا چه تکالیفی بر رسانهها بار میکند، پیامگذار تحت تاثیر امر اخلاقی چه تکالیف و چه وظایفی دارد و پیامرسان و پیامگیر باید چکار کنند، اولین سطح است.
او افزود: ما معمولاً براساس مواجهه سریعی که با مسئله اطلاعات داریم به خصوص امروزه که هر حوزه زندگی ما یک حوزه رسانهای شده است، وقتی از اثر اخلاق بر رسانه صحبت میکنیم نه تنها اینکه باید به سراغ پیامگذاران و روزنامهنگاران تولیدکننده برویم بلکه باید به پیامرسانها یا پیامگیران نیز توجه کرد خواستن برای اخلاقی بودن شامل یکی از این مراحل نمیشود.
خانیکی سطح دوم را مواجهه جامعه در حوزه نخبگان و عامه دانست و گفت: در این سطح نیز بیشتر تاثیر رسانه بر اخلاق دیده میشود یعنی اینکه خود این رسانهها با فرد، خانواده، اقتصاد، سیاست، حقوق و جامعه چکار میکنند. چه قسمتهایی را چگونه بازنمایی و چه قسمتهایی را چگونه مورد غفلت قرار میدهند.
او تصریح کرد: زمانی که حادثهای در جامعه ما اتفاق میافتد مستقل از اینکه ابعاد آن در چه سطحی باشد به دنبال تقصیرهایی از قبیل اینکه رسانهها باعث جدایی خانوادهها، خودکشی جوانان، گسترش جهل، ترویج خرافه و ... شدهاند هستیم که اینها خود سطحی از مطالعه در حوزه اخلاق و رسانه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه با بیان اینکه حوزه سوم اخلاق رسانهای است، اظهار کرد: این حوزه که شامل اخلاق سیاستگذاری رسانهای، اخلاق برنامهریزی رسانهای، اخلاق فنون رسانهای، اخلاق اهداف رسانهای و اخلاق کاربرد رسانهای است غیرمستقیم اما موثر در جامعه و رسانه است.
او افزود: اینکه بخشی از تاثیر را گردن شبکهها یا ماهوارهها میاندازیم خود یک بحث دیگری است. شاید به دلیل حرفهام، با خبرنگاران علاقمند و حرفهای مواجه شوم که در درون نظام رسانهای خاصی که قرار میگیرند دست به یک عمل غیراخلاقی میزنند که در این صورت اشکال به پیامگذاری هم نیست بلکه به اخلاق رسانهای برمیگردد.
خانیکی یادآور شد: به خاطر دارم که کار یکی از همین شبکههای خبری این بود که کسی رو در جایی گیر بیاورد و خبرهای «کوریدوری» بنویسد، من به آن دختر جوانی که میخواست خبر را گیر بیاورد گفتم که آیا شما برای کسی که حق داشت جواب سوالی را ندهد حقی قائل هستید یا خیر، که در پاسخ گفت به من گفتهاند هر طور شده از فلانی یک خبر بگیرم. بنابراین این شیوه به سیاستی که در آنجا وجود دارد برمیگردد.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه ما امروزه نیازمند این هستیم که از نهادها یا کنشگرهای دیگری در کنار روزنامهنگاران و اصحاب رسانه صحبت کنیم، گفت: این نهادها یا کنشگرها از قبیل نهادهای قدرت سیاسی یا اجتماعی میتوانند به اخلاقیتر یا غیراخلاقیتر شدن رسانهها کمک کنند.
خانیکی تصریح کرد: به میزانی که جامعه گرفتار ضعف نهادهای مدنی باشد به همان میزان نیز رسانهها غیراخلاقیتر میشوند چون بار انتظاراتی که نهادها، تشکلها و احزاب میتوانند ایفا کنند بر دوش رسانهها میافتد و بنابراین رسانهها بازیگرانی میشوند که نمیتوانند نقش خود را به خوبی بازی کنند.
او ادامه داد: به میزانی که کنش سیاسی و انتقادی برای رسانهها محدودیت به وجود میآورد به همان میزان نیز رسانههایی که غیرسیاسی و غیرعمومی هستند عهدهدار کنش سیاسی میشوند و در نهایت از نقش اجتماعی اصلی خود دور شده و به همان نسبت غیراخلاقی میشوند.
مدیرگروه ارتباطات افزود: زمانی یکی از مسئولان در دولت گذشته گفته بود که بهترین الگو برای احزاب سیاسی، باشگاههای ورزشی هستند. اتفاقاً وقتی که باشگاههای ورزشی میخواهند کار حزب را انجام دهند جابهجایی نقشها اتفاق میافتد که خود به غیراخلاقی شدن رسانهها منجر میشود.
او تاکید کرد: به جای اینکه یک رویکرد جدید به رسانهها و دستاندرکاران آنها برای اخلاقی زیستن و اخلاقی عمل کردن داشته باشیم و آنها را مورد تهاجم و فشار قرار دهیم، باید قدرت و جامعه برای آنها گشایش ایجاد کند تا نقش حرفهای خود را خوب ایفا کنند، نقش حرفهای آنها میتواند به نقش اخلاقی آنها نیز کمک کند.
خانیکی با بیان اینکه کتاب «دروغگویی» اثر سوزان سونتاگ و ترجمه علی قلیان کتابی بود که من را یک مقدار در این ایده کمک کرد، گفت: با وجود اینکه کتاب نگاهی فلسفی دارد اما بحث اصلی آن چگونگی انتخاب اخلاقی در زندگی اجتماعی و فردی است اینکه چطور می شود که ما دست به دروغ یا راست گفتن میزنیم، در رسانهها به جای یافتن علت بیشتر آثار این انتخاب عملی را میبینیم.
او ادامه داد: ما زبانآوران و تصویرگران آن چیزی هستیم که در جامعه اتفاق میافتد یعنی نتایج بداخلاقی، دروغگویی و راستگویی را ترسیم میکنیم اینکه چگونه اخلاق در جامعه نقض میشود و رسانهها به این میپردازند. براساس صحبت من مبنی بر تبدیل هسته مرکزی به اخلاق از فرد به جمع، در صورت عدم کشف آن به دنبال گناه فرد روزنامهنگار یا رسانهای هستیم.
خانیکی افزود: باید ببینیم که در تلاقی بین ساحت قدرت و ساحت رسانه کجا میشود راست گفت، در نظر گرفتن ساحت قدرت به عنوان یک ساحت راستگو، یک تفکر ساده است چرا که تجربه نشان میدهد که همه راستگویان نمیتوانند با همدیگر فعالیت سیاسی کنند و این نقطه تلاقی مهمی است.
مدیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با بیان اینکه رسانه امکان حضور در عرصه عمومی و محل نمایش آن چیزی است که در آن رخ میدهد، خاطرنشان کرد: عرصه عمومی اگرچه با واسطه رسانه حضور پیدا میکند اما ملاحظات اخلاق رسانهای محدود به خود رسانه نیست و بخش مهم آن به حوزه سیاست برمیگردد.
خانیکی گفت: انتظار یا فهم عامه از عدم دروغگویی رسانهها بر وفاداری به حقیقت آنطور که رخ داده است، پرهیز از ملاحظات سیاسی در توضیح و تفسیر خبر، رعایت انصاف و صداقت، دور بودن از منافع جناحی، شجاع و صریح بودن است، اما در صورت در نظر نگرفتن سیاست، ارزیابی اخلاقی از کنشهای رسانهها براساس این ملاحظات، موضوع را ساده میکند.
او با اشاره به اینکه طرح واقعبینانه نسبت بین رسانه و اخلاق در صورت درک بخشی از حیات و جامعه سیاسی بودن آنهاست، اظهار کرد: در جامعه ایران حتی رسانههایی که خصوصی هستند و کارکرد مستقیم سیاسی ندارند بخشی از حیات و جامعه سیاسی هستند. در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی، اولین اعتراض در موسسه کیهان نسبت به مسائل روز بود بنابراین نشاندهنده این است که حساسیتهای سیاسی فقط نسبت به موضوعات سیاسی نیست.
خانیکی ادامه داد: در کار رسانه باید یک نوع تمایزیافتگی و تخصصگرایی نیز اتفاق بیفتد. مسئله اخلاق و رسانه بلافاصله به حوزه دیگر یعنی اخلاق و سیاست متصل میشود و سرشت سیاست الزاماً همان سرشت رسانه نیست، سیاست سرشت ویژه خود را دارد و وقتی که با اخلاق تلاقی پیدا میکند از آن چیزی که ما صرفاً به حوزه خصوصی یا تخصصی محدود میکنیم پیچیدهتر میشود.
او با بیان اینکه سرشت سیاست، تنازع، سازش و همکاری بین نیروها است، تصریح کرد: وقتی در سیاست مدرن، شالوده حیات سیاسی در میدان اختلافات، تنوعها، تفاوتها و منازعات بیپایان گروهها، منافع مختلف و چشماندازهای متفاوت تعریف میشود آیا میتوانیم این سرشت را همین جور به رسانهها منتقل بکنیم یا خیر.
مدیر گروه ارتباطات، تاکید کرد: اگر در عرصه سیاسی از نیروها بخواهیم که دست از رقابت بردارند، معلوم میشود که ما تعریف درستی از سیاست نداریم یا در واقع برای پیشبرد این سیاست به سازوکارها غیرواقعی یا فریبکاری به نقض اخلاقی متوسل میشویم به عبارتی با فریبکاری، دیگران را به سکوت دعوت میکنیم.
او افزود: سیاست در میدان رقابت، منازعه و کثرت است در غیر این صورت امر مرده است، در صورت آوردن سیاست به عرصه رسانهها ما وارد مقوله دوم یعنی فرهنگ و جامعه که عادات، آداب و هنجارها است میشویم. فضای مناسب جامعه لبنان که یک عالم دینی مثل مرحوم شیخ فضلالله با نشریه مخالف خود، کتائب گفتوگو میکند با جامعه ایران که وارد شدن به این حوزه نقض امر اخلاقی محسوب میشود، متفاوت است.
خانیکی با بیان اینکه در دو بخش بین «اخلاق و سیاست» و «اخلاق و جامعه»، مسئله بعدی تعریف یا عدم تعریف اصل مبنایی اخلاق در رسانه تحت عنوان عدالت، خیر عمومی، شفقت و خیرخواهی است، اظهار کرد: کار اخلاقی رسانه در اینجا متفاوت میشود چون اگر امر، خیر عمومی باشد، در جاهایی ملاحظات در کاربرد صداقت یا دشواری در کار صداقت بروز پیدا میکند و همچینین اگر مبنا را بر عدالت قرار دهیم کدام تصویر از عدالت مورد نظر است.
او با اشاره به اینکه در همپیوندی با سیاست و قدرت از یکسو و همپیوندی با جامعه و فرهنگ از سوی دیگر، سه الگو برای کار دشوار اخلاقی عمل کردن رسانهها وجود دارد، گفت: الگوی اول همان نگاه «حداقلی» است یعنی روایت لیبرالی که میگوید حداقل به یک الگوی مشترک میان همگان برسیم، همه رسانهها چند اصل را مبنای ساماندهی به حیات سیاسی در جامعه قرار دهند و منجر به حفظ وحدت در جامعه شوند، مفهوم وحدت باید آنقدر در جامعه جا بیفتد و کاربردی شود که همه متوجه شوند.
خانیکی ادامه داد: روایت دوم، روایت «جماعتگرایان» است که هنجارهای اخلاقی همه گروههای ذینفع را با همه تفاوتها به رسمیت میشناسند. هر گروه مطابق با هنجارهای خود میتواند زندگی سیاسی و رسانهای داشته باشد. از نظر فیلسوفان با این شیوه رقابتی نوعی تعادل در عرصه عمومی را میتوان به وجود آورد.
او با بیان اینکه روایت سوم، «گفتوگوی هابرماسی» که به نوعی حاصل جمع آن دو روایت پیش است، گفت: همه گروهها بر طبق پیشفرضهای خود به جهان نگاه میکنند و هنجارهای اخلاقی خود را دارند اما برای ساماندهی به یک نظم اجتماعی و به نحو اخلاقی، لازم است که گروهها به طور مستمر بر سر مسائل خرد، مبتلا به و ملموس و نه مسائل کلان با همدیگر گفتوگو کنند و در نهایت به زیست اخلاقی و شکلگیری عرصه عمومی کمک میکند.
استاد دانشگاه علامه با اشاره به اینکه جایگزینی و رشد شبکهها، کانالها و گروههای مجازی در کنار رسانههای مکتوب و رسانههای دیداری و شنیداری، جامعه را در معرض نوعی آگاهیبخشی برقآسا، سریع و موقت قرار میدهد، اظهار کرد: اصول اخلاقی در فضای مجازی و فضای واقعی نباید خیلی با همدیگر متفاوت باشد. به نظر من امر اخلاقی امری نیست که در تکنولوژی حل شود و آن را عامل تخریب اصول اخلاقی بدانیم.
او تصریح کرد: این نحو اطلاعرسانی و دریافت خبر منشاء سیاسی دارد، اطلاعات غلط، ناقص ولی سازمانیافته و پرقدرت حتی جامعه سیاسی را تحت تاثیر خود قرار میدهد. ترکیبی از اخبار جعلی یا ترکیبی از دروغ و توهم تهدیدی برای اخلاقی شدن در فضای رسانهای و اخلاقی زیستن در فضای عمومی شده است.