محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات، درباره تاثیر تعطیلی رسانههای دولتی بر رونق رسانههای خصوصی به «ابتکار» میگوید: به طور کلی اگر رسانهها از فضای دولتی بیرون بیایند، فضای رقابتی را برای بخش خصوصی مهیاتر میکنند. اما این موضوع مشروط بر آن است که بخش های دولتی قبول کنند که دست از حمایت از رسانه شبه دولتی هم بردارند.
به گزارش عطنا به نقل از ابتکار سالیان درازی است که نشریات و مطبوعات داخل ایران با مشکل بزرگی تحت عنوان رقابت نابرابر رسانههای (ارگان) وابسته به دولت، به مفهوم حاکمیت، روبهرو هستند. این نشریات که معمولا هم از رانت اطلاعاتی برخوردارند و هم به واسطه برخورداری مادی غیرقابل انکار، نیروی انسانی قدرتمندی را در اختیار میگیرند، عرصه را بر رسانههای آزاد، رسانههای بخش خصوصی، تنگ و تنگتر کرده و امکان فعالیت اثربخش را از آنها سلب میکنند. حوزه نفوذ آنها فراتر عرصه اطلاعرسانی رفته و در مقام یک بنگاه اقتصادی موثر به صحنهگردانی میپردازند. در این میان، امکان گردش عادلانه اطلاعات از میان رفته و نشریات وابسته به بخش خصوصی آرام آرام از بین میروند. در این میان، خبر تعطیلی نشریات وابسته به نهادهای دولتی بیش از هر نکته دیگری میتواند برای فعالان رسانه در بخش خصوصی امیدآفرین باشد. این امید در بدنه مطبوعاتی کشور وجود دارد که با تعطیلی اینگونه نشریات میتوانند زمینه را برای فعالیت اثرگذار بخش خصوصی باز کنند.
محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات، درباره تاثیر تعطیلی رسانههای دولتی بر رونق رسانههای خصوصی به «ابتکار» میگوید: به طور کلی اگر رسانهها از فضای دولتی بیرون بیایند، فضای رقابتی را برای بخش خصوصی مهیاتر میکنند. اما این موضوع مشروط بر آن است که بخش های دولتی قبول کنند که دست از حمایت از رسانه شبه دولتی هم بردارند. امروز بسیاری از رسانههای ما به ظاهر متعلق به بخش خصوصی هستند ولی در باطن نهادها، اشخاص و ارگانهای وابسته به دولت و جناحهای سیاسی یا قدرتهای گذشته و حتی امروز آنها را حمایت میکنند. تعطیلی رسانههای دولتی به شرطی خوب است که همهگیر باشد وگرنه بیفایده است. اگر قرار باشد با این موضوع شعارگونه برخورد کنیم، همین اتفاقی میافتد که امروز در حال رخ دادن است، اتفاقی کوچک و بیربط شکل میگیرد، تعدادی رسانه تعطیل میشوند اما هیچگاه صحنه رقابتی سالمی که بخشهای خصوصی باید دنبال کنند شکل نمیگیرد. به همین جهت این اقدام مستلزم اقدامات بعدی است.
سلطانیفر درباره خبرنگاران زیادی که در پی تعطیلی رسانه دولتی بیکار میشوند، میگوید: چه اشکالی دارد افرادی که در چنین رسانهای بودهاند بیکار شوند؟ مگر اتفاقی میافتد؟ این افراد قاعدتا یا باید به سراغ طراحی و شکلدهی یک روزنامه جدید بروند و بتوانند در بخش خصوصی روزنامهای را راهاندازی کنند و اگر ندارند ایرادی بر بیکاریشان نیست. به هر حال وقتی میخواهیم جراحی کنیم باید طاقت خونریزی را هم داشته باشیم. البته بعضی از نهادها روزنامهنگارها را در سمتهای متفاوتی مثل روابط عمومیها جذب میکنند، گرچه این پدیده، اتفاق خوبی نیست اما چارهای هم وجود ندارد.
با تعطیلی یک رسانه دولتی مخاطبان آن رسانه، دچار کمی سردرگمی میشوند، اما آیا بخش خصوصی میتواند این مخاطبان را جذب کند؟ این استاد دانشگاه دراینباره میگوید: رسانههای بخش خصوصی باید آنچنان بنویسند که مورد استقبال مخاطب قرار بگیرند. در این زمینه نگاه و دخالت دولتی درست نیست. رسانه خصوصی باید توانایی جذب مخاطب را با خوب نوشتن داشته باشد.
صدیقه ببران، استاد علوم ارتباطات اما معتقد است لزوما تعطیلی یک رسانه دولتی باعث رونق رسانه خصوصی نمیشود. او در گفتوگو با «ابتکار» در ادامه در اینباره میافزاید: اساسا در شرایطی میتوانیم کیفیت را بالا ببریم و کمیت را بهتر کنیم که بازاری رقابتی وجود داشته باشد. اگر در مورد برخورداری رسانههای دولتی از برخی رانتها صحبت کنیم، خیلی از خصوصیها هم از رانت افراد استفاده میکنند، حتی رسانه ممکن است خصولتی باشد. ما در رسانههای ایران نمیدانیم به لحاظ مالکیت واقعا رسانه چه وضعیتی دارد. مالکیت خیلی در رسانههای ایران مشخص نیست. در بعضی از مواقع، رسانهای به اسم رسانه خصوصی منتشر میشود ولی از رانت ارگان خاصی استفاده میکند. پس این مقایسه درست نیست که بگوییم با تعطیل شدن رسانه دولتی رسانه خصوصی قویتر میشودشود. در شرایطی رسانه خصوصی قویتر میشود که رقبای خوبی وجود داشته باشد و بتواند در بازار رقابت چه از بعد کمی و چه کیفی خودش را توسعه دهد و این احتیاج به یک فضای سالم آزاد دارد که همه امکان بهرهمندی از منابع و مزایای یک رسانه به طور مثال منابع اطلاعاتی را داشته باشند. او میزان ماندگاری در فضای رسانه را بسیار مهم میداند و میافزاید: به طور مثال روزنامهای مثل «وقایع اتفاقیه» تعطیل شده است، چرا؟ آیا مشکل مالی داشته؟ بحث سیاسی بوده؟ دوستانی که میخواستند از روزنامه بهرهبرداری سیاسی کنند، بهرهبرداریهایشان را کردهاند و دیگر نمیخواهند برایش هزینهای بپردازند؟ متاسفانه مشخص نیست مالکیت رسانههای ما چگونه است و چقدر با مدیریتشان در ارتباط است. در کشورهایی مثل کشور ما که در آن خصوصا رسانههای خصوصی توان بالایی ندارند، بهرهمندی از برخی کمکها و تسهیلات باید برای همه به صورت یکسان برقرار شود. البته این کمک نباید به صورت کمک مستقیم دولت باشد چون اگر رسانهای این کمک را داشته باشد و علیه دولت بنویسد ممکن است دولت کمک خود را قطع کند.
ببران بیکاری خبرنگاران را به دنبال تعطیل شدن یک رسانه دولتی ضایعه بسیار مهم و دردناکی میداند و میافزاید: پس از تعطیلی یک رسانه باید به نوعی انگیزه لازم را برای جذب خبرنگاران به سایر رسانهها، حداقل به رسانههای دولتی دیگر، وجود داشته باشد تا خبرنگارن آن رسانه در دیگر رسانهها توزیع شوند. البته من بعید میدانم این اتفاق در ایران بیفتد. در ایران بارها و بارها رسانهها تعطیل و افرادی بیکار شدهاند و بخش عمدهای از آنان دیگر جذب بخش رسانه نشده و درگیر کارهای دیگر میشوند و این ضایعه بزرگی برای حوزه روزنامهنگاری است. بخش دولتیای که قصد دارد رسانهاش را تعدیل کند باید حتما راهکاری بیندیشد تا خبرنگاران تعدیلشده به سمت بخش خصوصی یا دیگر رسانههای دولتی گسیل شوند. حداقل این است که این خبرنگاران از لحاظ صنفی بیمه شده باشند که بتوانند تا یافتن کار جدید از بیمه بیکاری استفاده کنند. اما مسلما نیم بیشتری از این خبرنگاران بعید است که دوباره بتوانند جذب رسانهای بشوند یا اصلا رغبتی برای فعالیت در این بخش داشته باشند. خیلی مهم است که روزنامهنگار به کار رسانهای علاقهمند باشد نه به یک رسانه خاص و بتواند بعد از یک رسانه جذب رسانه دیگری شود.
او در پایان درباره جذب مخاطب رسانه دولتی توسط بخش خصوصی میگوید: وقتی یک رسانه دولتی تعطیل میشود، بخش خصوصی باید فورا هوشیار شود که حتی الامکان مخاطب خاص رسانه دولتی را جذب رسانه خصوصی کند. این مخاطب به صورت بالقوه وجود دارد و رسانه خصوصی میتواند آن را جذب کند و این حسن ماجرا است.