مسئولیت اجتماعی، چهار بخش اقتصادی، توانمندی، اصول اخلاقی و کار داوطلبانه و خیریه را دربرمیگیرد. پیشینه مسئولیت اجتماعی در ایران به سنت وقف میرسد که جزو میراث فرهنگی به شمار میآید و بازرگانان تجار در این راستا بسیار فعال بودهاند.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه شهروند، منصوره اتحادیه، تاریخنگار و استاد دانشگاه یادداشتی درباره چالشهای مدرنیته و سنتی تجار میگوید. متن این یادداشت در ادامه میآید:
وقف از جهتهایی به جنبههای امور عامالمنفعه مسئولیت اجتماعی بیشباهت نیست. موسسات خیریه به دو شیوه فعالیت میکردهاند؛ «سنتی» که در قالب مقطعی معین و برای کار مشخص و «پایدار» که دارای اساسنامه، برنامه کار، هدف و هیئت امنا بودهاند. بیشتر موقوفات در دوره قاجار از سوی بازرگانان و تجار برجای میماند. پس بعد از انقلاب مشروطه که تجار در آن نقشی مؤثر داشتند، کار مدرسهسازی توسط تجار افزایشی چشمگیر یافت که با وجود مشکلاتی چون کمبود نقدینگی و رقابت غرب با آنها توانستند به فعالیتهای خیرخواهانه خود ادامه دهند.
تجار در سالهای پس از جنگ یکم جهانی و در بحران اقتصادی برآمده از آن جنگ بزرگ همواره در این زمینهها پیشگام بودند. ویژگی ماندگار تجار در این سالها معارفخواهی و کمک به رونق مدارس بود. دوره رضا شاه اما از بسیاری زمینهها دوره گسست از گذشته به شمار میآمد و تجار نیز به دلیل ایجاد وحدت ملی، امنیت و نوسازی از حکومت وی پشتیبانی کردند.
آنان در این دوره به پارهای از خواستههای تاریخی خود مانند بنیانگذاری بانک، راهآهن، جادهسازی، ثبات سیاسی، امنیت و قانون رسیدند. تجار در عصر پهلوی اول آرامآرام از بخش تجارت به سرمایهگذاری و توسعه بخش صنایع روی آوردند که هم دولت هم روشنفکران آن را تشویق میکردند. دگرگونیهای این بخش در دوره پهلوی دوم شتابی بیشتر گرفت و از آنجا که بیشتر شرکتهای بزرگ صنعتی خانوادگی بودند، تداوم آنها در چند نسل، نقشی مهم در مدرنسازی اقتصاد کشور داشت.
لازمه دگرگونی از تجارت سنتی به یک صنعت پیشرفته، دگرگونی در اندیشه و دیدگاه تجار بود. بیشتر کارآفرینان نسل اول تحصیلات دانشگاهی نداشتند ولی فرزندانشان در دانشگاههای اروپا، آمریکا و ایران دانشهای نوین را فراگرفتند و پارهای از آنان توانستند به شرکتهای خانوادگی بپیوندند.
نیروهای آموزشدیده آرامآرام به این شرکتها جذب شدند. برخی از شرکتها نیز به دانشجویان بورسیه داده، حتی در کنار کارخانههای خود مراکز آموزش فنی پایه گذاردند. هنوز محدودیت و ظرفیت فعالان و نهادها در تاریخ اقتصادی ایران مورد بررسی درست قرار نگرفته است.
برای مثال شیوههای تبلیغات آنها، بهرهگیری از سرمایهگذاران خارجی، مشارکت آنان با شرکتهای بزرگ، کمبود نیروهای ماهر و مداخلههای دولت پهلوی مطالعه نشده است. سرمایهداران، با وجود دگرگونیهای نوین که موجب شد به لحاظ اقتصادی شیوههای سنتی را کنار گذارند اما لزوما پیوند خود را با کارهای خیریه به شیوه سنتی و اعتقادات مذهبی نگسستند، زیرا بازار خاستگاه تاریخی بسیاری از کارآفرینان و صاحبان صنایع مدرن به شمار میآمد و آنان از فرهنگ دیرینه بازار همچنان آموزههایی در یاد داشتند. کارآفرینان در تاریخ ایران از گذشته تا امروز، همچنان سنت وقف را پاس داشتهاند.
امروزه اما آنچه اهمیت دارد شناخت هرچه بیشتر جنبههای مثبت و عملی مسئولیت اجتماعی است. احساس مسئولیت اجتماعی باید در صاحبان صنایع و شرکتها پدید آید و به انجام این کار برانگیخته شوند زیرا مسئولیت اجتماعی به سود شرکتها، مردم و پدیدهها و گسترههای نوین همچون محیط زیست خواهد بود.