اگر قرار است در چند سال آینده ایران را قطب صادرات فناوری اطلاعات و خدمات آنلاین بشناسند باید فرآیندها تسهیل شود و دولت تا حد امکان سنگهای پیش روی استارتآپها را برچیند. همه سهم ما از فضای کارآفرینی برای استارت یک خط تلفن و یک میز کار است که از دولت میخواهیم.
به گزارش عطنا به نقل از ایران، یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتآپی موضوع مجوزهاست که یک شرکت نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً «فیلد» کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیاز هم نیست، از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتآپها فرآیند دانش بنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانش بنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتآپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد. اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آی تی بشناسند قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم.
اگر قرار است در چند سال آینده ایران را قطب صادرات فناوری اطلاعات و خدمات آنلاین بشناسند باید فرآیندها تسهیل شود و دولت تا حد امکان سنگهای پیش روی استارتآپها را برچیند. همه سهم ما از فضای کارآفرینی برای استارت یک خط تلفن و یک میز کار است که از دولت میخواهیم. محمدحسین رفعتنژاد متولد 67 است، لیسانس مهندسی مواد از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی دانشگاه علامه است. بعد از فارغالتحصیلی بازار فناوری اطلاعات را برای کار کردن برگزید و حالا مدیرعامل یک پلتفرم در حوزه مسکن است، پلتفرمی که با هدف رساندن افراد جویای ملک به افراد دارای ملک در بستر آی تی فعالیت میکند.
وی میگوید تمرکز اصلی ما روی آژانسهای املاک برای عرضه ملک است به طوری که همکاری گروه این مهندس جوان با آژانسهای املاک به صورت خدماتی است، یعنی آژانسهای املاک بر اساس قوانین پلتفرم موجود املاک مورد اجاره و خرید خود را به استارتآپ میسپارند. اعضای تیم پس از چکش کاریهای لازم اعم از تهیه عکس، فیلم و... ملک مورد نظر را در فضای آنلاین قرار میدهند تا جویندگان املاک به جای صرف وقت و انرژی در خیابانها و آژانسهای املاک با گشتن در فضای مجازی به انتخاب دست میزنند. گفت وگوی «ایران» با محمدحسین رفعتنژاد مدیرعامل جوان استارتآپی که هنوز به سود نرسیده اما آینده سودآوری را برای خود متصور است میخوانید.
کسب اطلاعات املاک در قالبهای مختلف صورت میگیرد و مخاطب با دیدن مشخصات کامل اعم از عکس، فیلم، موقعیت جغرافیایی و نوع دسترسیهای مسیر به آژانس املاک وصل و وارد مرحله دیدن حضوری ملک و انتخاب میشود. من از تاریخ 27فروردین 95 مدیریت پلتفرم را عهدهدار شدم و تا به امروز با تشکیل تیمهای مختلف به جذب 120 نفر پرداختهایم. میانگین سنی افراد حاضر در تیم 28سال است که 40 درصد آن را خانمها تشکیل میدهند.
البته که برای شروع کار جذب این تعداد نیرو شرکت را با زیان مواجه میکند اما با کمک سرمایهگذاران خارجی به این نتیجه رسیدیم که این گستره جذب نیرو را داشته باشیم و کار را در قالب تیم فروش مسئول مذاکره با آژانسها، تیم عملیات مسئول گذاشتن دیتا و اطلاعات روی سایت و بررسی کمی و کیفی اطلاعات، تیم بازار و مارکتینگ که به ارزیابی فضای بازار میپردازد و تیمهای ستادی که امور داخلی شرکت را انجام میدهند دنبال کنیم. پس از تشکیل تیمها به ثبت شرکت پرداختیم و از آن به بعد با تعاریف خودمان شرکت را پیش بردیم و تا به امروز با اقبال خوبی از سوی مخاطبان که آژانسها و جویندگان ملک هستند روبهرو بودهایم.
ما در معاملات هیچ نقشی نداریم ،بلکه فقط بستری هستیم که آژانسها را به جویندگان ملک وصل میکنیم. تا پیش از این آژانسها املاک مورد نظر خود را با نصب آگهی در پشت شیشه مغازه یا در روزنامهها به اطلاع دیگران میرساندند، اما امروز ساختار منظمی ایجاد شده است که آژانسها املاکشان را در سایت میگذارند و به واسطه پشتیبانیهایی که تیم ما انجام میدهد صحت و درستی آگهی با مشخصات کامل تأیید میشود و از این طریق سهولت در امر یافتن ملک را به همراه عنصر شفافیت با استفاده از فضای آنلاین به بازار مسکن وارد کردهایم. در حقیقت تیم ما به آژانسهای املاک کمک میکند و در کنار آنها برای هرچه بهتر شدن خدمات به مشتری گام برمیداریم.
استارتآپها در ایران خیلی جوان هستند و عمر چندانی ندارند. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که در دنیا 90 درصد استارتآپها زیر یک سال با شکست مواجه میشوند باید بگوییم ایران هم از این قاعده جدا نیست،اما یکی از بزرگترین ضعفهای فضای کارآفرینی ایران عدم مهارت آموزی کارآفرینی در دوران دانشگاه و تحصیل است. دانشجویان و حتی دانشآموزان ما هیچ مهارتی درباره کارآفرینی نمیآموزند.
استارتآپ یک تعریف دارد و آن اینکه افراد چند کاره با تواناییهای مختلف یک راه جدید برای یک کاری پیدا میکنند بنابراین ،این آدمها باید یک سری مهارت اولیه داشته باشند حال آنکه در دانشگاهها مهارتهای کارآفرینی به افراد آموزش داده نمیشود. ما فقط تمام علومی که سالهاست کشف و بسط داده شده است در مقاطع مختلف تکرار و بازگو میکنیم و دنبال خلاقیت در آموزش نیستیم، حتی تفکر خلاق را هم پیگیری نمیکنیم. طبیعتاً یکی از بزرگترین مشکلات همین است که افراد به دلیل نداشتن توانایی و مهارت کافی نمیتوانند کسب و کار خود را ادامه دهند.
نکته دوم این است که تمام کسب و کارهای نوپا نیازمند یک سری حمایتها هستند. وقتی یک بیزنس از 5 نفر به 130نفر میرسد معلوم است که این بیزنس روزهای ضرردهیاش را سپری میکند پس باید ریشه این موضوع را یافت و به نظر من این زیان اولیه و تحمیل هزینه به استارتآپ به دلیل وجود پروتکلهای ناقص در حوزه کارآفرینی نوین است. هزینه کارآفرینی برای هر فرد20 تا 30میلیون تخمین زده شده است ،حال در نظر بگیرید دولت برای صد نفر چقدر باید هزینه کند در نتیجه به نظر میرسد باید یک سری یارانهها و امتیازاتی برای استارتآپهای جوان در نظر گرفته شود تا این گروه از کارآفرینان بتوانند راحتتر شروع کنند و یکسری دغدغههای مالی، بیمه و مالیات را نداشته باشند.
یکی از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتآپها فرآیند دانش بنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانش بنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتآپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد. یک سری شرکتها هستند که بهعنوان دلال و واسطه در ازای دریافت پول اقدام به دانش بنیان کردن شرکتهای استارتآپی میکنند در حالی که این روند باید از سوی نهادهای ذیربط شفافسازی شود و استارتآپها بدون صرف هزینههای دلالی بتوانند از مزایای دانش بنیانی بهره ببرند.
به طور مثال اگر شرکتی بخواهد دانش بنیان شود باید چه کار کند؟ پاسخ: فرآیند مشخص نیست. درخواست دانش بنیانی میدهد و مشخصاتش را در سایت ارسال میکند و ادامه کار چه میشود: پاسخ درخواستش یا مردود است یا پذیرفته میشود اما این مردودی و حتی علت پذیرش مشخص و شفاف نیست. اعتراض میکند اما اعتراضش پاسخ شفافی دریافت نمیکند. تمام این باگها- شکاف- در راه شرکت هاست و اکثرا با آن درگیر هستند.
در فرآیند دانش بنیان شدن سؤالهای مهمی وجود دارد اینکه دانش بنیانی چه مزایایی دارد، معافیتهای مالیاتیاش به چه صورت است و اساساً آمده است تا کدام نیاز شرکت را رفع کند. یک زمانی گفتند شرکتهای دانش بنیان از مالیات معاف هستند و بعد گفتند محصولات دانش بنیان معاف هستند، یعنی ممکن است شرکتی دانش بنیان نباشد اما یک محصول از شرکت، دانش بنیان و مشمول معافت مالیاتی باشد.
دولت خیلی راحت میتواند در این زمینه اطلاعرسانی کند و با تعیین پارامترهایی شرکتها را در امر اخذ مجوزهای دانش بنیانی یاری دهد. در حال حاضر فرآیند دانش بنیانی آنلاین است اما نیازمند پیگیریهای مستمر و مجدانهای است که بعضاً به بنبست میخورد و هیچ پاسخگویی از طرف مقابل وجود ندارد.
یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتآپی موضوع مجوزهاست که یک شرکت نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً فیلد کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیاز هم نیست اما چون ساز و کار مشخصی وجود ندارد شرکت استارتآپی و نوپا از بیم سنگاندازی سازمانهای مختلف تأمین اجتماعی، اصناف، مالیات و... از هرجایی که فکر میکند مجوز میگیرد. چنانچه مشکل گفته شده بیشتر از هر مشکل دیگری گریبانگیر شرکتهای استارتآپی حوزه فناوری اطلاعات شده است.
استارتآپها در ایران خیلی جوان هستند و عمر چندانی ندارند. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که در دنیا 90 درصد استارتآپها زیر یک سال با شکست مواجه میشوند باید بگوییم ایران هم از این قاعده جدا نیست،اما یکی از بزرگترین ضعفهای فضای کارآفرینی ایران عدم مهارت آموزی کارآفرینی در دوران دانشگاه و تحصیل است. دانشجویان و حتی دانشآموزان ما هیچ مهارتی درباره کارآفرینی نمیآموزند.
اما اتفاقی که میافتد این است که همه این مجوز بازیها ذهن مدیرعامل را درگیر میکند و به جای آنکه وقت و انرژی او صرف بهبود فعالیت و بیزنس شود به بیراهه کشیده میشود. پیشنهاد مشخص من بهعنوان یکی از کنشگران جوان فضای کارآفرینی از نوع استارتآپ این است که فضای اولیه کارآفرینی برای جوانان شامل یک میز کار و اینترنت پرسرعت و خطوط تلفن مهیا باشد.
ما یک سری جوان هستیم که میخواهیم کاری را شروع کنیم پس چرا نباید محیطهای کار open space داشته باشیم، ما به فضاهای کاری که مایحتاج اولیه شروع کار در فضای آنلاین است مثل اینترنت پرسرعت، میز کار با هزینههای ناچیز یا رایگان نیاز داریم. با نگاهی به کشورهای پیشرو در صنعت آی تی مثل سنگاپور متوجه میشویم که این اقدامات جزو نخستین و سادهترین خواستههای گروههای استارتآپی است.
اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آی تی بشناسند قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم. باید محیط و مشخصههایی را فراهم کنیم و بگوییم اگر شما تیم و این نشانههای مشخص را داشتید میتوانید کارتان را در قالب محیط کسب و کاری که ما برای شما فراهم میکنیم آغاز کنید. خیلی از استارتآپها معطل محیطهای کوچک 10 متری برای شروع هستند تا بتوانند کمینه محصول خود را ایجادکنند و بهدنبال سرمایهگذار بروند.
کارهایی از این دست خیلی کمککننده است و به نظر من دولت باید یک کارگروه و اتاق فکری تشکیل دهد با اعضایی مثل انجمن صنفی رایانه، کسانی که کار استارتآپ کردهاند، آنها باید نیازسنجی کنند و به تسهیل فرآیندها بپردازند. اگر این اتفاق بیفتد تمام افرادی که دنبال کار هستند و بهدلیل هزینههای اولیهای مثل ثبت شرکت، اجاره فضای اداری و... نمیتوانند دنبال کار بروند راه خود را پیدا میکنند.
این اقدامات هرچند اولیه و ساده به تمرکز افراد روی بیزنس و جذب افراد مستعد به استارتآپ کمک میکند.در نظر بگیرید لزوماً قرار نیست همه استارتآپها موفق شوند اما کسانی که وارد حوزه اجرایی استارتآپ میشوند در حقیقت دانش عملی کار کردن و کارآفرینی را میآموزند و نوعی سنجش افراد نسبت به آموزههای دانشگاهی است و در نهایت ورود نیروی کار با تجربه به بازار کار را سبب میشود، بنابراین هرچقدر فرآیند کارآفرینی استارتآپی تسهیل شود سطح کار کشور بالا میرود و افراد توانمندتر میشوند.
در گفت وگو با یکی از مدیران ارشد مارکتینگ شنیدم که ایران آخرین بازار نوظهور در حوزه تکنولوژی است، این جمله بار معنایی زیادی دارد. شما کجا میتوانید 10 میلیون کاربر فعال اپل پیدا کنید که اپلیکیشنهای ios آن هنوز جای کار داشته باشد یا کجا میتوان ملتی را یافت که ضریب نفوذ تلفن همراه در آن بالای 90درصد باشد پس همه اینها نشان میدهد بستر مناسبی برای بیزنس حوزه آیتی فراهم است.
امروز اینترنت در همه شهرها و روستاها وجود دارد و همه با فناوری آیتی آشنا هستند و از آن بهره میبرند. برخی اپلیکیشنها که در حال حاضر کار میکنند زمانی به بازار آمدند که در لبه تکنولوژی حرکت میکردند و همه میپرسیدند مگر میشود آنلاین خرید کرد و... اما دیدیم که شد و چه کارآفرینیهای بزرگی را رقم زد، چرا که بستر آماده است و کافی است محصول درست و آدم های درست به بازار وارد شوند، یا با تسهیل در این فضای آماده جوانها میآیند و ایران را از نظر تکنولوژی متحول میکنند و ما در این فضا سرعت رشد بسیار خوبی را تجربه میکنیم و در کنار آن کارآفرینی و اشتغالزایی شکل میگیرد یا اینکه این فرآیند تسهیل نمیشود و انرژیها را میسوزاند و به جای اینکه انرژی در جای درست خرج شود برای برداشتن سنگها تلف میشود. در حال حاضر خلاهای زیادی وجود دارد که میتوان از بستر آی تی آنها را بینیاز کرد و شغل آفرید پس به نفع همه ماست که فرآیندها تسهیل شود.
در حال حاضر کلانشهرهای ما در برخی المانها همراه با کلانشهرهای دنیا حرکت میکنند ،اما در شاخصی مثل آی تی در حد شهرهای کوچک هم نیستند. به نظر من اگر بستر آماده موجود را با تسهیلات و خرد جمعی درست و بدون حاشیه در مسیری که پیشرفت در آن است هدایت کنیم ره بیست ساله را چند ساله طی خواهیم کرد و اگر فراهم نشود باز هم جوانان وارد خواهند شد اما رسیدن به آن نقطه ایده آل با اتلاف وقت بیشتر صورت خواهد گرفت.
شتاب دهنده ها خون جاری در بدنه استارتآپها هستند. شتابدهندهها به جوانها کمک میکنند به فضای کارآفرینی وارد شوند اما در حال حاضر فضای شتاب دهندگی ایران بشدت مریض است.
معمولاً شتاب دهندهها در ازای پولی که میدهند سهام زیادی مطالبه میکنند که باعث میشود گروههای استارتآپی با نوعی واهمه در مراجعه به آنها مواجه شوند، چنانچه آن دسته از استارتآپها که واقعاً به فکر بیزنس هستند به سراغ شتاب دهندهها نمیروند،چرا که نمیخواهند در همین مراحل ابتدایی سی تا چهل درصد از سهام خود را در ازای پول های اولیه به شتاب دهندهها بسپرند، بنابراین به نظر میرسد باید روی شتاب دهندههای ایران، کار و از سوء استفادههای احتمالی جلوگیری شود.
سرمایه گذارها بر اساس مثلث سرمایهگذاری شامل تیم، بازار و محصول تصمیم میگیرند که روی چه بیزنسی سرمایهگذاری کنند. در نتیجه استارتآپها بدانند هر کدام از ارکان این مثلث برای سرمایهگذار مهم است و در صورت نبود یکی کل سرمایهگذاری منحل میشود و یک بیزنس موفق به جذب سرمایهگذار نخواهد شد.
گزارش: حمیرا علایی- ایران