روز 9 اردیبهشتماه امسال مصادف با روزی بود که به نام «روز مشاور و روانشناس» شناخته میشود؛ روزی که به پاس اهمیت خدمتهایی که این افراد به جامعه میکنند به نام آنها نامگذاری شده است. ضرورت وجود روانشناسان آنجایی مشخص میشود که آنها به ریشهیابی روانی مشکلات افراد میپردازند و ویرانه تخریب شده آنها را به بنایی زیبا تبدیل میکنند و به جامعه تحویل میدهند.
مسعود تقی آبادی-عطنا، روانشناسی دایرهای گسترده را شامل میشود که از ابعاد گوناگون به واکاوی افراد و مشکلات آنها میپردازند، وجود شاخههای مختلف روانشناسی نیز خود دلیلی قاطع بر این مدعا است. چراکه از یک سو، رفتارهای انسان متفاوت است و از طرف دیگر این رفتار در سنین مختلف و زمانهای متفاوت به صورتهای مختلفی تجلی مییابد و برای شناخت رفتار انسان نیازمند آگاهی از روان آنان هستیم. ابتدای این هفته نیز با فرارسیدن روز مشاور و روانشناس در گفتوگویی با دکتر احمد برجعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، درباره دلایل نامگذاری این روز و اهمیت روانشناسها در جامعه و مشکلات پیش روی زندگی دانشجویی به صحبت پرداختیم.
آقای دکتر برجعلی به نظر شما نامگذاری روزی به نام روز مشاوره و روانشناس چه اهمیتی دارد و هدف از نامگذاری این روز چیست؟
هدف از نامگذاری این هفته آشنایی با اهمیت سلامت روانی است تا بدین ترتیب از افرادی که ارائهدهنده خدمات بوده و دارای شغل سختی نیز هستند، تشکر و تمجید به عمل آید و این درحالی است که این نامگذاری این روز تا یک دهه گذشته به هیچ وجه وجود خارجی نداشته است.
به نظر شما چقدر وجود روانشناسها در جامعه ضرورت دارد؟
اگر ما به توسعه پایدار و همه جانبه معتقد باشیم، مجبور هستیم که به آن بها بدهیم؛ جامعه سالم به افراد سالم بستگی دارد و ما تا زمانی که سلامت پایه را تأمین نکنیم؛ قطعاً با جامعهای سالم روبرو نخواهیم بود؛ به همین دلیل سلامت پایه هم مرتبط با سلامت بدنی و هم سلامت روانی است و اگر توسعه پایدار بخواهد به عنوان یک اصل برای کشور رونق یابد، باید بر روی افراد سرمایهگذاری کند و در این بین باید هم سلامت معنوی و هم سلامت بدنی و روانی را در نطر بگیریم. نکته حائر اهمیت این است که باید از سرمایه اجتماعی مراقبت کنیم ولی متأسفانه این حلقه مفقوده سلامت روانی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مشکل بزرگ اینجاست که خیلیها معتقدند، این حلقه سلامت روانی فقط در بعد اختلال است درحالیکه سلامت روانی دارای دو محور مهمتر است که شامل «پیشگیری» و «ارتقاء سلامت» هستند. در بعد پیشگیری آموزشهای اولیه بسیار مهم است و باید تمام نقصهای ما در این زمینه در پیشگیری اولیه سامان یابد؛ در این بین نیز برای ارتقای جامعه توجه به سلامت روانی از اهمیت شایانی برخوردار است.
به نطر من برگزاری این روز و تقدیر از ارائهدهندگان خدمات روانشناسی و مشاوره به خاطر برجسته کردن این مهم در سیاستگذاریها و در بین مسئولان و برنامهریزان اجتماعی است.
خیلی از افراد وجود دارند که تفاوت بین رشته های مشاوره، روانشناسی و روانپزشکی را نمیدانند، اگر ممکن است توضیحی درباره تفاوت ماهیت این مباحث و رشتهها ارائه دهید؟
نکته مهم این است که روانپزشکان، روانشناسان، مشاوران، روان درمانگران، روانپرستاران، کاردرمانگران و مددکاران اجتماعی، همه حلقههای به هم پیوستهای هستند که در یک کار تیمی خدمات خود را ارائه میدهند، به این صورت که هرکدام لایهای از یک مشکل را بررسی میکنند، به عنوان مثال، روانپزشک بیشتر ابعاد دارویی و بیماریهای روانی که منشأ زیستی دارد را مورد نظر قرار میدهد؛ روانشناس نیز بیشتر به اختلالات روانی، عاطفی و هیجانی عمیق و نیمه عمیق توجه میکند و مشاورین نیز با افرادی که دارای مسائلی در زندگی خود هستند و از سلامت نسبی برخوردارند اما به مشورت شغلی، تحصیلی و ازدواجی نیاز دارند، کمک میکنند و مددکار اجتماعی هم درخدمت روانپزشک است و هم در خدمت روانشناس است.
ابعاد جسمی را بیشتر روانپزشک و ابعاد روانی را روانشناس مورد مشاهده قرار میدهند و ابعاد مربوط به تعامل و فائق آمدن بر استرسهای شغلی و تحصیلی و حرفهای را مشاوران انجام میدهند. نکته مهم دیگر این است که مشاورههای قبل از ازدواج، موارد بعد از ازدواج و کیفیتبخشی روابط بین زوجین هر کدام قسمت خاص خود را دارد که توسط مشاوران مختلف انجام میشود.
اتفاق رایجی که بین همه افراد به ویژه قشر دانشجو افتاده، این است که افراد به دلیل برچسبهایی که ممکن است بعد از مراجعه به روانشناس به آنها نسبت داده شود، از مراجعه به روانشناسها، روانپزشکها و مشاوران ممانعت میکنند؛ به نظر شما دلیل این عدم مراجعه به مشاوران و روانپزشکها چیست؟
در اکثر جوامع این مشکل وجود دارد و یکی از علتهای اصلی برگزار شدن روز مشاور نیز این است که ترس از برچسب زدن و انگ زدن از بین برود. یکی از مهمترین مشکلاتی که در افسردگی نیز رایج بوده این است که فرد وقتی با فاصله به روانشناس مراجعه میکند، زمان بین بیماری بیشتر طول میکشد و درمان آن نیز بسیار سختتر میشود. ترس از برچسب و انگ بیماری روانی، به دلیل این است که افراد از آن آگاهی ندارند، زیرا بیماری روانی مانند بیماری جسمی است و برای آن باید فرهنگ مناسب ایجاد شود تا این ترس از برچسب بین افراد کاهش یابد و افراد به دلیل ناآشنایی با بیماریهای روانی این برچسب و انگ را به فرد بیمار نسبت ندهند.
مهمترین کار در این بین علاوه بر «فرهنگسازی»، «برچسب زدایی و انگ زدایی» است تا فرد به موقع به روانشناس مراجعه کرده و به این صورت با حداقل هزینه به پیشگیری بیماریهای خود بپردازد. اما اگر این افسردگی مزمن شود، درمان آن هم طولانی مدتتر میشود و هم کارایی لازم را ندارد. به همین دلیل پیشگیری و ارتقا سلامت روانی از مهمترین فعالیتهای لازم برای جلوگیری از پیشرفت بیماری در بین افراد است.
این اتفاق در تمام دنیا میافتد و دلیل اصلی آن نیز ناشناخته بودن بیماریهای روانی برای جامعه هدف است. نکته مهم دیگر این است که بیشتر مراجعهکنندگان به روانشناسها و روانپزشکها؛ افراد سالم و دارای بینش نسبی هستند و این افراد گاه از سلامتی روانی بیشتری نیز نسبت به افرادی که به روانشناسها مراجعه نمیکنند، برخوردارند.
در برهههای متفاوت زندگی، اکثر ما با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکنیم، مانند، مهاجرت از جایی به جای دیگر، مشکلات خانوادگی و از جمله این موارد که این قبیل اتفاقات نیاز به کار مشاورهای دارد، به همین دلیل در جاهایی که سازگاری افراد به هم میریزد نیاز به مشاوره دارد. مشاوره به هیچ وجه مختص روانشناسها و روانپرشکها نیست بلکه افراد میتوانند از بزرگهای فامیل، و افراد دیگر نیز کمک بگیرند، ولی در صورت وخیم بودن مشکل، بهتر است به متخصصان امر مراجعه کند.
خیلی از دانشجویانی که برای اولینبار به دانشگاه وارد میشوند زندگی دانشجویی و زندگی جدیدی را تجربه میکنند، به نظر شما زندگی دانشجویی به ویژه خوابگاهی با چه آسیبهایی مواجه هست؟
دلیلی اصلی این امر، نشاختن فرهنگها و عدم توانایی در برقراری ارتباط مؤثر است که میتواند سازگاری قبلی فرد را به هم بزند؛ وقتی فرد وارد زندگی خوابگاهی میشود، تراز او تغییر میکند و فرد با رفتارهای سابق خود نمیتواند زندگی کند.
در فضای دانشگاه و خوابگاه افراد دارای اهداف، فرهنگها و انگیزههای متفاوت هستند و به همین دلیل افراد باید توانایی برقراری ارتباط را فراگرفته و از فردیت خود نیز حفاظت کنند، زیرا این زندگی به فراخور خود دارای پیچیدگیهای بیشر نسبت به زندگی قبلی است. دانشجویان میتوانند برای سازگاری بیشتر خود با محیط جدید به مشاوران مراجعه کرده و از کمک آنها بهره ببرند، زیرا با تفکر ساده نمیتوان مشکل را حل کرد و از آنجایی که شرایط زندگی شهری به ویژه پایتخت بسیار پیچیدهتر است، نیاز به درایت بیشتری دارد و روانشناس میتواند در این حیطه کمک شایانی به فرد بکند.
برای پیشگیری از این آسیبهای زندگی دانشجویی چه کارهایی را باید انجام داد؟
به نظر من باید ابتدا بر روی آموزش کار کنیم و مهارتهای10گانهای که سازمان جهانی بهداشت بر آن پای میفشرد را باید رعایت کنیم؛ این سازمان میگوید که هر شهروندی باید دارای 10 مهارت باشد، از کنترل خشم، کنترل افسردگی، کنترل عصبانیت گرفته تا مدیریت ارتباط مؤثر و آموزش خودآگاه.
اگر ما بتوانیم مهارتهای 10 گانه را به صورت کاربردی در قالب کارگاه به دانشجویان آموزش دهیم و اگر دانشجویانی که در حال تحصیل هستند، هر سال با تعدادی از این مهارتها آشنا شوند این امر میتواند به سلامت فکری و روانی آنها بهترین کمک را بکند.
به نظر شما وظیفه سیاستگذارها در زمینه پیشگیری از آسیبهای روانی چیست؟
معتقدم که سیاستگذاران ما باید بدانند که توسعه پایدار در گِروی انسان سالم است و انسان سالم نیز دارای وجوهی، از جمله، سلامت بدنی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی هستند. یکی از مشکلات ما در این میان فقدان سرمایه اجتماعی است؛ ما باید نگاهی جامع به سلامت داشته باشیم و نگاه تونلی و تکبعدی داشتن به سلامت بدنی امری خطا است، بسیاری از هزینههایی که ما در بخش بهداشت و درمان میدهیم به دلیل این است که فقط به سلامت بدنی بها میدهیم، در صورتیکه اگر ما سلامت روانی را به رسمیت بشناسیم، هزینه درمان پایین میآید.
بسیاری از تحقیقات نشان داده است که در کنار بسیاری از مشکلات مزمن در میانسالی و سالمندی، افسردگی نیز وجود دارد. وقتی شما افسردگی را درمان میکنید، شدت بیماری کاهش پیدا میکند. اگر ما بخواهیم از منظر سود و هزینه نگاه کنیم، باید به سلامت روانی و بدنی به طور همزمان نگاه کنیم و سرانه سلامتی روانی را بالا ببریم. متأسفانه سرانه سلامت روانی در ایران بسیار پایین است. دفتری تحت عنوان بهداشت و درمان در وزارت بهداشت وجود دارد که باید توجه ویژهای به این نوع از سلامت مبذول دارند و سیاستمداران نیز باید به آن توجه کنند. در این بین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری باید این نکته را مورد تأکید قرار داد که رئیسجمهور آینده باید به سلامت روانی و بدنی و حتی اجتماعی و معنوی به صورت توامان توجه کند.