خبرنگاران و عکاسان خبری حرفهای شناسنامهدار را بهراحتی میتوان شناسایی و محدود کرد اما با شهروندان خبرنگار چه میتوان کرد؛ درست در زمانی که افزایش قدرت رسانه دیجیتال همه مرزها را پشتسر میگذارد!
بهقول دکتر هادی خانیکی، یکی از مشهورترین پدیدههایی که منجر به توجه بیشتر به روزنامهنگاری شهروندی شد، ماجرای سقوط هواپیمایی است که از فرودگاه نیویورک بلند شده و پرواز میکند، اما ٢ دقیقه بعد دچار سانحه میشود، چون یک پرنده داخل موتورش رفته بود. هشت دقیقه بعد هم خلبان با مهارت هواپیما را روی رودخانه مینشاند و ١٥٥نفر همه جان سالم بهدرمیبرند. یعنی ١٠ دقیقه بعد از پرواز فرود میآید. هشت دقیقه بعد از سقوط، یکی از مسافران که در قایق نجات نشسته بود، از هواپیمای ساقطشده به کمک موبایلش عکسی را میگیرد و چند دقیقه بعد، این عکس روی یکی از پایگاههای اینترنتی منتشر میشود. دوازده دقیقه بعد هم، در نیویورکتایمز چاپ میشود. سرعت انتشار خبر و عکس نسبتبه بقیه و اینکه این عکس توسط چه کسی گرفته شده و این خبر توسط چه کسی تهیه شده، تفاوت اصلی است که این نوع روزنامهنگاری را از روزنامهنگاری متعارف یا روزنامهنگاری جریان اصلی نشان میدهد. در مورد خبر هواپیما، میبینید که عدهای از نیویورکتایمز هم سریعتر شدهاند. اگر تایمز میخواست این خبر را بلافاصله منتشر کند، باید عکاس حرفهایاش را میفرستاد. مدت زیادی طول میکشید تا گروه تایمز به محل حادثه میرسیدند. باید از حصارهای امنیتی پلیس میگذشتند. اینکه چقدر اجازه تصویربرداری داشتند و اینکه چه مدت طول میکشید تا به محل برسند، آیا حادثه در منطقه ممنوعه است یا نه؟
شهروندان معمولی
شهروندخبرنگاران، شهروندان معمولی یک جامعه هستند که در فرآیند جمعآوری، گزارش، تحلیل و انتشار اخبار و اطلاعات در جامعه، نقش فعالی بازی میکنند. در سالهای اخیر پس از گسترش فرهنگ دیجیتال، اینترنت، تلفنهای همراه دوربیندار و دوربینهای دیجیتال همچنین شبکههای اجتماعی، بسیاری از شهروندان عادی با تصویربرداری و عکاسی از وقایع پیرامونشان و انتشار آن در سطح اینترنت و شبکههای اجتماعی فرهنگ جدیدی بهعنوان شهروند خبرنگار را پدیدآوردند. این واژه به هنگام وقایع پس از اعتراضات والاستریت و در جریان حرکتهای جنبش اشغال والاستریت پدیدار شد و پس از آن در کشورهای همسایه و خاورمیانه در جریان وقایع بیداری اسلامی نهادینه شد.
خبرنگاران شهروندی (citizen journalism) مانند خبرنگاران حرفهای فوت و فن خبرنگاری را ندارند، ولی مزیتشان این است که در روز حادثه تصادفا در محل حضور دارند. معمولا گزارش آنها بسیار تازه و زنده است و سانحهای را که شرح میدهند حس کردهاند و به همین علت هم، گزارش آنها تاثیری فزاینده بر مخاطب میگذارد. آنان شاهدانیاند که به علت داشتن ابزارهای مجهزی چون تلفن همراه که قابلیت عکسبرداری و فیلمبرداری را دارند، این امکان را دارند تا وقایع را ثبت کرده و به سرعت در اختیار رسانههای همگانی قرار دهند.
عمل خبرنگاران گمنام را همچنین میتوان ژورنالیسم دموکراتیک (Democratic journalism) نامید. در چنین شرایطی، شنوندهها بیننده، دنیای واقعی و درونی وقایع را میبیند و خود را در بطن حوادث پیدا میکند. این شیوه برخورد با حوادث، بسیار تازه است و در دوران ما برای نخستین بار رخ میدهد.
اینها گزارشهایی زندهاند از کسانی که در صحنه حضور داشته و خود با مشکلاتی که در موردشان میگویند درگیر بودهاند. این شرایط کاملا جدید از بن متفاوت است با حالت عادی ژورنالیستهای حرفهای استخدام شده برای رسانهها، که برای مقصودی خاص به منطقهای بحرانی گسیل میشوند تا خبری را به اطلاع مردم برسانند.
ولی یک سوال: آیا این نوع خبرنگاری، تهدیدی برای شغل روزنامهنگاری نخواهد شد؟ در پاسخ میتوان گفت: گزارشگری غیرحرفهای شهروندی را در پایان میتوان تکامل امر خبرنگاری دانست که به خاطر پیشرفت تکنولوژی میسر شده و در آینده نیز در کنار شغل خبرنگاری ادامه خواهد یافت، اما کار این گزارشگران به هیچ وجه جای تخصص خبرنگاری نخواهد نشست.
پدیده خبرنگاران غیرحرفهای بهشدت مورد قبول واقع شده، رسانهها از آنها بهعنوان منبع کسب اطلاعات دست اول استفاده میکنند و حتی سندیکاهایی نیز برای تأمین حقوق آنها فعالیتشان را آغاز کردهاند. برای مثال سایت All Vocies از خبرنگاران شهروند در سراسر جهان خواسته تا آثار خود را برای انتشار به این سایت ارسال کنند. اعضای این سایت طبق میزان بازدید از آثارشان دستمزد دریافت میکنند.
بنابراین خبرنگاران شهروند طبعا یکی از شهروندان است، اما الزاما خبرنگار نیست. خبرنگار کسی است که چند سال در یک موسسه آموزشی درباره فن این حرفه درس خوانده و چند سال دیگر را به تجربه و تمرین گذرانده است. آقا یا خانم خبرنگار، در کار روزانهاش قواعد مشخصی را رعایت میکند. این قواعد واضح و بدون ابهاماند و خبرنگاری که از آنها سر باز زند، در فضای عمومی مورد انتقاد قرار میگیرد؛ ممکن است کارش را از دست بدهد و حتی در شرایط وخیمتر محاکمه شود. هرچند در شرایط ویژهای ممکن است خبرنگاری بدون اسم یا با اسم جعلی مطالبش را منتشر کند، اما معمولا مقالات تحلیلی و نظراتش را با نام و عکس خودش منتشر میکند.
فعال اجتماعی یا خبرنگار؟
خبرنگاران شهروندی ممکن است تحصیلاتی در فن خبرنگاری نداشته باشند و برای مثال دانشجوی رشته مهندسی معدن باشد. بسیاری اوقات، شهروند - خبرنگاران مشهورتر، بنابر علاقه شخصی در زمینه مرتبط با فعالیتشان مطالعه میکنند، اما این یک الزام نیست: برای مثال، وردپرس از شما نمیخواهد که پیش از بازکردن یک وبلاگ جدید در زمینه حقوق کودکان، مدارکی دال بر تخصص در این زمینه ارسال کنید. علاوه بر این، بسیاری از شهروند - خبرنگاران با نام مستعار قلم میزنند. هرچند شهروند- خبرنگاران، به خاطر شهروند بودنشان تابع قوانین مدنیاند و به همین دلیل در قبال نشر کذب و توهین به اشخاص از نظر مدنی مسئولند، اما احتمال اینکه یک وبلاگ یا یک پروفایل فیسبوکی، خبری به اشتباه منتشر کند بیشتر است تا یک خبرنگار شناختهشده.
شاید بتوان گفت که پسوند خبرنگار در اصطلاح «شهروند- خبرنگار» به نادرستی اضافه شده است. برداشتی که ما از «شهروند- خبرنگار» داریم، به فعال اجتماعی/سیاسی نزدیکتر است. به این ترتیب، شهروند - خبرنگار کسی است که به رخدادهای جامعه پیرامونش علاقهمند است و درباره آنها نظر میدهد. تا اینجا، تعریف بیشتر جامع است تا مانع، چون در عمل بخش بزرگی از جامعه، به آنچه بر آنها میرود علاقهمند هستند و درباره نظرشان با دیگران گفتوگو میکنند. اما آنچه شهروند- خبرنگار را از دیگران متفاوت میکند این است که چنین شهروندی تصمیم میگیرد از حرف زدن درباره وضع اقتصادی در تاکسی و نظریهپردازی درباره نظام بینالملل دور میز شام و اعتراض به نقض حقوق بشر در جمع دوستان جلوتر برود و ایدههایش را در اقیانوس وب شناور کند.
در این نگاه، تفاوت عمده خبرنگارشهروند با همه شهروندان دیگر این است که خبرنگارشهروند با کنش رسانهایاش به نظراتش حیات مستقل میدهد. من و شما برای شنیدن نظرات یکی دوستمان، باید با او قرار چای یا پیادهروی بگذاریم. درحالیکه برای باخبر شدن از آخرین ایدهها، یافتهها و برداشتهای یک شهروند - خبرنگار، مرورگر وب را باز میکنیم و آدرس یک وبلاگ، یا یک حساب کاربری در یکی از شبکههای اجتماعی را وارد میکنیم. با این کار از نظرات آقا یا خانمی آگاه میشویم و میتوانیم به برساختههای ذهنیاش دسترسی پیدا کنیم، بدون اینکه ذهنی که آنها را ساخته، در دسترس باشد. در این نگاه، شهروند- خبرنگار، شهروندی است که ذهنش را برای دسترسی در اختیار دیگران میگذارد.
نکته مهم این است که خبرنگارشهروندی نتیجه بدیهی آزادی بیان و امکانپذیر شدن ارتباط جمعی به مدد اینترنت و ابزارهای دیجیتال دیگر است. در یک نظام دموکراتیک، افراد حق دارند درباره موضوعات نظر داشته باشند و این ایدهها را با دیگران درمیان بگذارند. این جریان ارتباطی، در عین حال که یکی از محصولات ساختار باز اجتماعی است، تضمینکننده بقای این آزادیها نیز هست. به این تعبیر، شهروندان در یک جامعه باز فرصت دارند درباره جامعه خود آزادانه گفتوگو کنند و با ورود کانالهای ارتباطی نوین، این حق در قالب وبلاگنویسی و حضور در شبکههای اجتماعی شکل مییابد. در چنین جامعهای، شهروندان منتظر رسانههای رسمی نمیمانند و گفتوگو درباره یک رخداد با فاصله کم از آن و یا حتی همزمان با آن، شکل میگیرد.
به اعتقاد محمود شهابی، ژورنالیسم شهروندی را نباید با ژورنالیسم باهمستانی یا جماعتی (Community journalism) و ژورنالیسم مدنی(Civic) که توسط ژورنالیستهای حرفهای انجام میشود، اشتباه گرفت. بهعلاوه ژورنالیسم شهروندی از ژورنالیسم مبتنی بر همکاری (Collaborative) که در آن ژورنالیستهای حرفهای و غیرحرفهای با یکدیگر کار میکنند نیز متفاوت است. همچنین ژورنالیسم شهروندی از ژورنالیسم اتفاقی (Accidental) نیز متفاوت است. ژورنالیسم اتفاقی یعنی استفاده از تکنولوژی برای ثبت و ضبط یک رویداد غیرمترقبه. مثلا فیلمبرداری ٣٠ ثانیهای یک رهگذر به نام زاپرادور از ترور کندی، رئیسجمهوری آمریکا در ٢٢ نوامبر ١٩٦٣ یا فیلمبرداری یک شهروند از لحظه برخورد هواپیماها به برجهای دوقلو در ١١ سپتامبر ٢٠٠١ از مصادیق ژورنالیسم اتفاقی است. اما ژورنالیسم شهروندی اندیشیده و تعمدی و از پیش برنامهریزی شده است. ژورنالیسم شهروندی عمدتا از سوی کسانی دنبال میشود که به نحوی توسط رسانههای اصلی یا غالب کنار گذاشته میشوند یا بد معرفی یا بازنمایی میشوند یا اصلا بازنمایی نمیشوند.
در کشورهای غربی این افراد به حاشیه رانده شده عبارتند از زنان متعلق به گروههای کمدرآمد جامعه، اقلیتها و برخی از گروههای جوانان، یعنی کسانی که به رسانههای اصلی و بزرگ دسترسی ندارند یا کمتر دسترسی دارند. در جوامع درحال توسعه نیز کاربرد این نوع ژورنالیسم در سالهای اخیر رو به افزایش داشته است. مثلا فیلمبرداری از تظاهرات راهبهها و طرفداران آنها در برمه در سپتامبر ٢٠٠٧ توسط شهروندان برمهای و ارسال صدها عکس، ویدیو، پست الکترونیکی به شبکههای تلویزیونی در جهان باوجود محدودیتهای رسانهای در آن کشور از مصادیق ژورنالیسم شهروندی محسوب میشود. البته ژورنالیسم شهروندی ابعاد و مولفههای دیگری نیز دارد. جی.دی.لاسیکا این ابعاد را اینگونه برمیشمرد:
١- مشارکت مخاطب به شکل اظهارنظر در مورد رویدادهای مهم روز در وبلاگهای شخصی، تهیه عکس یا فیلم از طریق گوشی تلفن همراه یا نوشتن اخبار محلی توسط ساکنان یک محله
٢- وبسایتهای خبری و اطلاعاتی مستقل
٣- سایتهای خبری مشارکتی
٤- سایتهای رسانهای همگانی و جمعی
٥- سایر رسانههای خرد (مانند فهرست آدرسهای پستالکترونیکی و خبرنامههای اینترنتی)
٦- سایتهای پخش شخصی (سایتهای پخش ویدیویی)
رسانه شهروندی
ژورنالیسم شهروندی شکل خاصی از رسانههای شهروندی محسوب میشود. بنابراین در ژورنالیسم شهروندی افراد فاقد مهارتهای حرفهای از ابزارهای تکنولوژی مدرن و اینترنت برای تولید و نقد محتواهای رسانهای استفاده میکنند. مثلا افراد در مورد آنچه در محیط پیرامونشان میگذرد یا در مورد اشتباهات و یا سوگیریهای موجود در رسانههای غالب یا جریان اصلی در وبلاگ شخصی خود یا در شبکههای ارسال پیامک اینترنتی و شبکههای اجتماعی مینویسند یا از یک رویداد ارزشمند به لحاظ خبری با استفاده از دوربین فیلمبرداری یا دوربین گوشی تلفن همراه عکس دیجیتال یا فیلمهای خبری تهیه و روی سایتهایی همچون یوتیوب (YouTube) ارسال میکنند.
بدین ترتیب اگر تا چند سال قبل شهروند خبرنگاران برای انتشار یا پخش فیلمهای خود نیازمند دستگاه پخشکننده (مثلا سازمانهای خبری) بودند امروزه با رواج شبکههای اجتماعی، وبلاگها، پادکستها، ویدیوبلاگها این وابستگی از بین رفته و افراد برای بیان افکار خود نیازی به بنگاهها یا سازمانهای پخش ندارند. این بینیازی به سازمانهای پخش و از آن مهمتر بینیازی شهروندان به ژورنالیستهای حرفهای باعث شده تا عدهای از ژورنالیستها ادعا کنند که ژورنالیسم اینک در عصر رفورم خود بهسر میبرد. به این معنی که اینترنت همان تاثیری را بر ژورنالیسم گذاشته است که مطبوعات چاپی بر کلیسا گذاشتند. یعنی کاهش اقتدار کلیسا و حذف نقش واسطگی بین انسان و خدا در مسیحیت قابل مقایسه است با حذف همه واسطهها از سوی اینترنت در همه صنایع ازجمله صنعت روزنامهنگاری. اینک شهروندان این امکان را دارند که رابطه مستقیمی با اخبار و اطلاعات برقرار کنند چه بهعنوان تولیدکننده و چه بهعنوان مصرفکننده. هماکنون ژورنالیستهای حرفهای با کسانی وارد رقابت شدهاند که همواره خود را متعهد و موظف به اطلاعرسانی به آنان میدانستهاند. ژورنالیسم شهروندی فرآیند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را معکوس ساخته است.
خبرنگار کولهپشتی
خبرنگار کولهپشتی یا خبرنگار سولو شکل دیگری از خبرنگاری شهروندی است با این تفاوت که خبرنگاران کولهپشتی رسانهها در استفاده از ابزار تهیه خبر آموزشهای حرفهای دیدهاند اما شهروندانی که به صورت خودجوش از امکانات الکترونیکی خود استفاده میکنند، تحت آموزشهای حرفهای قرار نگرفتهاند. قابل ذکر است که شهروندان خبرنگار دسترسی بیشتر یا واکنش سریعتری نسبت به وقایعی که در صحنه حضور ایشان اتفاق میافتد، دارند.
ابزارهای نوین ارتباطی همچون اینترنت با ویژگیهایی چون سرعت و تاثیرگذاری در بخش وسیعی از مخاطبان که خود گزینشگرند از دلایل پدید آمدن روزنامهنگاری شهروندی هستند.
این همان تبعیت از نظریه کمربند انتقالی یا گلولهبرفی است. این گلوله برف کوچک با حرکت خود از قله به سمت پایین تبدیل به توده بزرگی میشود که قدرتی عظیم به همراه دارد و در برخورد با موانع پیش رو آنها را متلاشی کرده و بخش بزرگی را پوشش میدهد.
همان طور که مانوئلکاستلز، جامعهشناس اسپانیایی میگوید ما درحال گذر از عصر مخاطبان انبوه، به شرایطی رسیدیم که ارتباطاتجمعی، حاکمیت خود را به نوع دیگری از ارتباطات یعنی ارتباطات خودگزین داده است که از دل آنها رسانههای شهروندی به وجود آمد؛ رسانههایی که امکان مشارکت شهروندان در تولید و پخش محتوا را افزایش داده و از سوی دیگر دریافت محتوا را نیز خودگزین کردهاند.
خبرنگار شهروند همکار خبرنگار حرفهای در رسانه
خبرنگاران شهروند بهعنوان شاهدان عینی اتفاقاتی که هنگام غیاب خبرنگاران حرفهای رخ میدهد میتوانند نسبت به ضبط وقایع و بیان آنها اقدام کنند. در بسیاری از رسانهها با درخواست از شهروندان و پدید آوردن امکان همکاری روی سایت رسانه، از اطلاعات دریافتی و بررسی آنها با نزدیکی به اتفاق رخ داده، میتوان اطلاعات را کامل و نسبت به انتشار گزارش یا مقاله در آن خصوص اقدام کرد.
امروزه شاهد این همکاری در بسیاری از کشورها که حضور خبرنگاران خارجی ممنوع است، هستیم. توسعه فناوریهای نوین دیجیتال و وب، فضایی را برای رشد خبرنگاران شهروند به وجود آورده است، به گونهای که هر کاربر که حرفی یا تصویری برای ارایه داشته باشد، یک خبرنگار شهروند محسوب میشود.
رسانهها از فیلم، عکس و مشاهدات شهروندان برای تکمیل این پازل استفاده میکنند. اما رسانه با یادآوری اینکه هیچ مسئولیتی در قبال صحت ادعای شهروندان ندارد، مرتب به این موضوع نیز در طی پخش خبر، اشاره میکند. در این بین میتوان به شبکههای خبری بیبیسی و سیانان اشاره کرد.
شبکه خبری «بیبیسی» در سال ٢٠٠٥ همزمان با بمبگذاریهای لندن در حرکتی متفاوت از سایر شبکهها، فضایی را در وبسایتش برای انعکاس عکسها، فیلمها و مشاهدات کاربران قرارداد. همچنین شبکه خبری «سیانان» در سال ٢٠٠٦ بخشی را با عنوان «من گزارش میدهم » در وبسایت خود طراحی کرد تا به جمعآوری تولیدات خبری کاربران اینترنت بپردازد. سپس «فاکسنیوز» با عنوان «شما گزارش بدهید» به این عرصه وارد شد. پس از آنها تقریبا اغلب شبکههای خبری مهم قسمتی از فضای اینترنتی خود را به این امر اختصاص دادند که از میان آنها میتوان به «اسکالنیوز»، «ایبیسی» و«اماسانبیسی» اشاره کرد.
لازم است که در اینجا به آغاز رسمی فعالیت گسترده خبرنگاران شهروند درسال ٢٠٠٠ که همزمان با تأسیس شبکه خبری «اوهماینیوز» در کرهجنوبی بود، اشاره کنیم. شعار تبلیغاتی «هر شهروند یک گزارشگر است» در مدت کوتاهی اوهماینیوز را به مشهورترین پورتال خبری کره مبدل ساخت. ٢٠درصد از کل محتوای این شبکه توسط ٤٠ خبرنگار حرفهای تهیه و تدوین میشود و ٨٠درصد باقیمانده، محتوایی است که بهطور کامل توسط شهروندان عادی تولید و مدیریت میشود که برخی از آنها دستمزد ناچیزی نیز دریافت میکنند. این پورتال خبری درحال حاضر بیش از پنجاههزار کاربر فعال دارد که به صورت شبانهروزی درحال محتواسازی روی این شبکهاند.
خبرنگار شهروند یا شایعهساز
«گودبرداری زیرگذرهای کرمان که باعث شده به قبرستان جزامیان قدیم نفوذ کنه باعث شده که گازهای سمی خارج شده و جان هموطنان ما را بگیرد. چرا در شهرهای دیگر کسی آنفلوآنزا نمیگیرد؟ چرا تا حالا کسی از این بیماری نمرده بود؟ طبق منابع مشهود سه تن از آقازادههای کشوری برای تجسس در قبرستان قدیمی کرمان دست به اکتشاف زده و باعث تکثیر مرض جزام بین کارگران حفار شدهاند و برای لاپوشانی و عدم محاکمه انتقال سریع جزام دست به شایعه انتقال آنفلوآنزای خوکی زدهاند! حال آنکه معاون بیمارستان کرمان عنوان کرده، زخمهای سر باز کرده بر تن تنی چند از مراجعهکنندگان جزام است نه آنفلوآنزا!»
این نمونهای از یک شایعه تلگرامی است که اینروزها دست به دست بین مردم میچرخد. شایعهای با نثری نه چندان سلیس و اطلاعاتی نه چندان دقیق که انتشار بیماری را به کسانی موسوم به «آقازادهها» نسبت میدهد.
چرا مردم شایعات تلگرامی با منابع نامشخص و جزییات غلط را میپذیرند و به آن استناد میکنند و چرا این منابع خبری غیررسمی به جایگاه منابع خبری رسمی دستاندازی میکند؟
در اینجا لازم است بر تفاوت بین مفهوم خبرنگار شهروند و شایعهپراکن اشاره کنیم. خبرنگار شهروند همراه با گزارش خود عکس، تصاویر ویدیویی و منابعی را برای تأیید گزارش خود همراه میکند. درحالیکه شایعهپراکنان تنها به انتشار اخباری میپردازند که از درستی آن اطلاعی ندارند و منابعی برای مراجعه به آنها وجود ندارد.
کانالهای تلگرامی در خدمت خبرنگاران شهروندی
از دو نسخه قبل بود که تلگرام قابلیت جدیدی را با نام کانال به پیامرسانش اضافه کرد؛ قابلیتی که خیلی زود جای خودش را بین کاربرها پیدا کرد و به شدت محبوب شد. کانال که به نوعی جایگزین Broadcast List شد، به کاربر این امکان را میدهد که مطالب را برای جمعیتی بسیار وسیعتر ارسال کند. کانال، جایگزین پیجهای فیسبوکی و اینستاگرامی هم هست. با این تفاوت که در کانال، امکان ارتباط مخاطبان با ادمین وجود ندارد.
کانال ویژگیهای خاص دیگری هم دارد. یکی اینکه هر کانال یک لینک اینترنتی دارد که دسترسی به آن را سریعتر میکند. افزونه جدید هم به پیامهای تلگرامی مختص کانالها اضافه شده و آن هم شمارشگر تعداد بازدید هر پست است. دیگر ویژگی جالب کانال، این است که تمام مطالب کانال، روی یک سرور جدا ذخیره میشوند و در گوشی کاربرها فقط آن اطلاعات به نمایش درمیآید؛ یعنی تا قبل از دانلود، هیچکدام از پستها روی حافظه گوشی ذخیره نمیشود.
دریافت فایلهای صوتی و تصویری
اگر شما هم از آن دسته از کسانی هستید که از بستههای اینترنت محدود استفاده میکنید و از تمام شدن سریع بستهتان گله دارید، این گزینه برای شماست. بخش سوم تنظیمات یعنی قسمت Automatic Media Download این امکان را به کاربر میدهد تا سیستم دانلود فایلهای تلگرامی را محدود کند. به این صورت که میتوانید دانلود فایلها به وسیله اینترنت خط گوشی را کنسل کنید و دانلودها را هر وقت که وایفای فعال بود به جریان بیندازید. همینطور کاربر میتواند با غیرفعالسازی هر دو گزینه، اجازه دانلود انبوه فایلها در گروهها را از تلگرام بگیرد و هر فایلی را که خودش خواست، دانلود کند. به این ترتیب هم در مصرف بسته اینترنت صرفهجویی میشود و هم فضای گوشیتان بیش از حد اشغال نمیشود.
ویدیوی آنلاین در توییتر و فیسبوک برای تربیت خبرنگار شهروندی
توییتر و فیسبوک تقریبا همزمان با یکدیگر، اپلیکیشنهایی به کاربرانشان معرفی کردهاند تا به واسطه آن بتوانند ویدیوهای زنده کوتاهی منتشر کنند. هر دو این اپلیکیشنها مورد توجه کاربران قرار گرفته و تبدیل به راهی شده تا کاربران به خبرنگار شهروندانی تبدیل شوند که گزارشهای زندهای از سراسر دنیا با دوستان خود به اشتراک بگذارند.
Periscope
توییتر اپلیکیشنی به نام Periscope برای به اشتراکگذاری ویدیوهای کوتاه زنده عرضه کرده است. این اپلیکیشن که درحال حاضر فقط برای کاربران IOS در دسترس است مورد توجه بسیاری از خبرنگاران قرار گرفته است.
توییتر که امروز فضای مناسبی برای انتشار و پخش سریع اخبار و واکنشها و روزمرههای کاربران فراهم کرده است تا مردم سراسر دنیا اعلام کنند درحال انجام چه کاری هستند، چه میبینند یا میشنوند، نظرشان در مورد اتفاقات روزمره چیست، حالا با انتشار اپلیکیشنی برای پخش ویدیوی زنده به لایه عمیقتری از اطلاعرسانی نفوذ کرده تا از هر کاربر یک خبرنگار شهروندی بسازد.
کاربران با استفاده از این اپلیکیشن قادر خواهند بود از طریق تلفن همراه خود هر زمان و در هر جایی که هستند به صورت زنده با صدا و تصویر؛ ویدیو، با دوستان خود در ارتباط باشند. کاربران میتوانند ویدیوی دوستان خود را به صورت آنلاین تماشا کنند یا آنها را روی دستگاه خود ذخیره کنند.
یکی از ویژگیهای این اپلیکیشن آن است که هنگامی که یک ویدیو را در این اپلیکیشن نگاه میکنید میتوانید بدون قطعکردن ویدیو با دوستانی که آن ویدیو را نگاه میکنند، گفتوگو کنید. همچنین هر کاربر میتواند ویدیویی خصوصی برای دوستان خود آپلود کند.
بعد از توییتر، فیسبوک نیز اپلیکیشن جدیدی معرفی کرده که به کاربران کمک میکنند ویدیوهای ٢٠ ثانیهای ضبط کرده و با دوستان خود به اشتراک بگذارند. این اپلیکیشن که اکنون برای کاربران اندرویدی و iOS در دسترس است یک ویژگی خاص دارد؛ کاربران میتوانند هر ویدیو را با ویدیوی ٢٠ ثانیهای خود ادامه دهند و داستانهای ویدیویی بسازند.
چالشها و محدودیتها
بنا به گفته دکتر امید علی مسعودی، روزنامهنگاری شهروندی یک چالش رادیکال برای رویههای حرفهای و نهادی رسانه اصلی است. روزنامهنگاران شهروندی به گزارش محلی میپردازند. آنها به خودمحوری و مجادله درون سیاست و بازنمایی مجادله اصرار دارند.
گزارشگری محلی به درون اجتماع برای ارایه اخبار مرتبط با علایقشان میرود. روزنامهنگاری شهروندی کمتر به گزارش بهمثابه کالا و کمتر به روزنامهنگار بهمثابه متخصص تأکید میکند، نه بهخاطر تازگی دانش که آنها تولید میکنند (با تمرکز بر مطالب پنهانی) بلکه به خاطر شیوهای جدید تفکر و تولید روزنامهنگاری (با تمرکز بر اینکه چه انواعی از دانش را آنها تولید میکنند و اینکه چگونه خوانندگان و نویسندگان به اتفاق هم به نتیجه میرسند.)
روابط بین نقشهای روزنامهنگار شهروندی بهعنوان نویسندهها بهعنوان فعال رسانهای (علاقهمند یا طرفدار) مهم است. برای آنها کار روزنامهنگاری برای رسیدن به هدف بزرگتر یک فعالیت جانبی است. برای مثال، در روزنامهنگاری جنبش اجتماعی، هدف ممکن است اصلاح یا انقلاب سیاسی باشد. این روزنامهنگاران خودآموز هستند، نهتنها در شیوههای نگارش متفاوت عمل میکنند بلکه رویکردهای متفاوتی در منبعدهی و اخلاقیات دارند.
رویههای روزنامهنگاری شهروندی بهطورکلی جدای از رویه رسانه اصلی نیست. سازمانهای رسانهای تجاری از گزارشگران غیرحرفهای استفاده میکنند، با این حال شکست اخبار تلویزیونی تا اندازه زیادی مبتنی بر پوشش دوربین فیلمبرداری است. برای مثال، طوفان کاترین در نیواورلینز، آتشسوزی بونکفیلد فیول دیپوت در انگلیس و بمبگذاری تروریستی در مادرید. روزنامهها و رادیو و تلویزیونها بهطور همیشگی با وبسایتهایشان ادغام میشوند؛ پیشنهادها و توصیههایی برای مطالب و برنامهها از مخاطبیان میخواهند.
جایگاه روزنامهنگاران شهروندی غیرحرفهای معمولا محدود به طیفی از گزارششان است. این شکل مناسبتر را نشان میدهد درحالیکه درباره موضوع اجتماعات محلی گزارش میدادند و تفسیرهای شخصی از حوادث بزرگ ارایه میکردند (به عنوان مثال شورش). در گزارشگری اخبار سخت، روزنامهنگاران شهروندی کمتر به منابع و موسسات معتبر و عالی دسترسی دارند. مبنای نظر و باور روزنامهنگاران شهروندی چپ میباشد که میتوان نسبت به سوءگیری و ذهنیت آنها انتقاد کرد، با این حال ذهنیت میتواند از اعتماد الهام بگیرد. پژوهشها نشان میدهد که وبلاگنویسان برای اعتماد و صحت گزارشهای ذهنی اهمیت زیادی قایل هستند.
همچنین مسائل از روشهای سازمانی ناشی میشود. بعضی از طرحهای روزنامهنگاری شهروندی به خاطر فقدان تعهد طولانی مدت یا کمبود سرمایه شکست میخورند. بعضی طرحها روشهای ترکیبی از ساماندهی گزارش را توسعه دادهاند. اَهماینیوز از کرهجنوبی خود را به واسطه تبلیغات تجاری حفظ میکند و یک سلسله مراتبی تأسیس کرده تا اینکه روزنامهنگاران حرفهای اخبار سخت و روزنامهنگاران شهروندی درباره اجتماعات کنونی گزارش دهند و کارمندان حرفهای کنترل همه جا را حفظ کنند. در این حالت، محدودسازی روزنامهنگاران شهروندی به آنچه آنها انجام میدهند و شبهاتی درباره ذهنیت، سوءگیری و تخصص خود برطرف میشود.
عیوب خبرنگاری شهروندی چیست؟
کیفیت هر پروژه خبرنگاری شهروندی انعکاسدهنده مشارکت کسانی است که این همکاری را برگزیدهاند و چنین پروژههایی میتواند مکانی برای بیاعتمادی یا کمارزششدن موضوع باشد؛ درست در زمانی که بسیار ی از کاربران خواهان اطمینان بیشتر به موضوعاتی هستند که online به آن دست مییابند. بهخصوص اگر این موارد از جنس خبر باشند. از این رو پروژههای خبرنگاری شهروندی پتانسیل تلویحی از دست رفتن اعتبار را داشته و امکان توهین، تجاوز و دیگر معضلات را دارد. ابزاری که قصد تقویت اطمینان خبررسانی را دارد ممکن است در جهت از دست رفتن اعتماد خبری گام بردارد. این در حالی است که خبرنگاران حرفهای وظیفهشناس به دقت مدارک قابل استناد را از عقاید شخصی یا گمانهزنیها تمیز میدهند. بسیاری از خبرنگاران شهروندی حس ضعیفتری از آنچه روایت قابل اعتماد عاری از حدس و گمان باشد را دارند. خبرنگاران شهروندی بایستی درک کنند که بههرحال به دلیل حسن نیتی که دارند خواندن اخبار با مقداری تردید تمرین خوبی برای آنان باشد.
خبرنگاری شهروندی به کجا میرود؟
بعضی ادعا دارند که تلاشهای خبرنگاری شهروندی نیازمند توسعه پروتکلهایی جهت راستیآزمایی محتوا و افزایش درک صحیح درباره استفاده از مضامین تولیدشده توسط کاربران است. از رتبهبندی یک کتاب گرفته تا ستونهای مخالف سردبیر در روزنامه (op- ed columns) و ویدیوهای آماتوری در ارتباط با رقابتهای سیاسی، موضوعات online به گونهای فزاینده نقش غیرحرفهایها را بالا میبرد. خبرنگاری شهروندی انعکاسدهنده حرکتی به دور از اطلاعات سطح بالا در ارتباط با موضوعات محلی و شخصی بوده و نیازمند مکانیسمهایی است تا نقش مدیریتی را در رشد این بدنه ایفا کند. ابزارهای خبرنگاری شهروندی بهطوری فزاینده توانمندی پیامگیران را افزایش میدهد. بهطور مثال پوشش یک کنفرانس یا رویدادی تخصصی و به اشتراک گذاشتن تجربیات مابین حاضران و دیگر کسانی که امکان شرکت در آن مراسم را ندارند امکانپذیر است. همچنین امکان ساماندهی اطلاعات در یک سازمان و استفاده آموزشی برای نوآموزان و امکان جذب دانشجو با فراهم کردن چشماندازی که موضوعات موردعلاقه آنان را در ارتباط با رشتهشان باشد، مهیا میسازد.
ملزومات آموزش و یادگیری چیست؟
یک نتیجه ضمنی در این مورد یادگیری چگونگی کاربریهای تخصصی (همچون کپچر کردن، ابزارهای انتشار online و...) است، همچنین درک نحوه تولید ابزارهایی که میتوانند جهت ارایه خاص یک روایت بکار روند. خبرنگاری شهروندی دانشجویان را تشویق به اندیشیدن انتقادی درباره مفاهیم بهدور از تعصب میکند؛ تا اینکه بتوانند چشماندازی قوی را برای خوانندگان با اطمینان ایجاد کنند. از سوی دیگر این توانمندی را در دانشجویان بهوجود میآورد تا بین یک داستان شخصی و یک روایت خبری تفاوت قایل شوند. مشارکت بهعنوان یک خبرنگار شهروند به مهارتهای دانشی در مورد سازوکار رسانه به دانشجو کمک قابل توجهی میکند و آنان را تبدیل به دانشجویانی با قابلیتهای بهتر جهت تشخیص اطلاعات و راههای استفاده مناسبتر از ابزار onlineمیکند. خبرنگاری شهروندی فرصت گرفتن بازخورد از جامعه نسبت به فعالیتهای فعالان این عرصه و کمک به اندازهگیری درکشان از یک موضوع و ماموریت آموزش صحت و دقت را فراهم میکند و جالب آنکه با انجمنهای کاربری آنسوی دیوارهای کلاس درس مرتبطشان میسازد.
عکاسی خبری شهروندی و خبرنگاری شهروندی دشمنان و منتقدانی از گروههای مختلف دارد: گروهی از حرفهایها نگران از دست رفتن فرصتهای شغلی و کاهش فروش عکسها و گزارشهایشان هستند و به مخالفت با این آماتورهای مزاحم! میپردازند. گروهی از صاحبنظران عرصه خبر کیفیت پایین گزارشها و عدم اطمینان خبری را مطرح کرده و خواستار رفع این اشکال هستند. خبرنگاران و عکاسان خبری حرفهای شناسنامهدار را بهراحتی میتوان شناسایی و محدود کرد اما با شهروندان خبرنگار چه میتوان کرد؛ درست در زمانی که افزایش قدرت رسانه دیجیتال همه مرزها را پشتسر میگذارد!
انتقادات وارده به خبرنگاري شهروندي
روزنامهنگاري شهروندي كه نوعي رويگرداني از نگاه رسمي و نخبه محور به مسأله خبر است با انتقادهاي گوناگوني از سوي منتقدان مواجه شده است كه در زير به برخي از اين انتقادها ميپردازيم:
كساني همچون «سي دووراك» روزنامهنگار مشهور روزنامهنگاري شهروندي را مسخره میکنند و مردود ميدانند. او بر اين باور است كه روزنامهنگاري شهروندي بيش از كار كسي كه براي يك فروم پرطرفدار فوتبال يادداشت (اكانت) ميگذارد، نيست.
از مهمترين انتقاداتي كه به اين روزنامهنگاري وارد ميشود عدم رعايت واقعبيني و بيطرفي در اين روزنامهنگاري است كه البته مهمترين نقطه ضعف آن نيز محسوب ميشود، اين گروه از منتقدان بر اين باورند كه تنها افراد تعليمديده و تحصيلكرده در حوزه خبرنگاري قادر به گزارش درست يك رويداد خبري و رعايت دقت و بيطرفي هستند. تحقيقاتي كه انجام شده، نشان داده است كه معمولا كيفيت كار و عملكرد سايتهاي روزنامهنگاري شهروندي در بيشتر موارد پايين است و از آنجايي كه اين سايتها از سردبيران خبري حرفهاي استفاده چنداني نميكنند، محتواي اين سايتها ضعيف و نه چندان دقيق هستند.
اعتبار خبر و منبع ازجمله موضوعاتي است كه هميشه در روزنامهنگاري مطرح است. اين مسأله با پيدايش روزنامهنگاري شهروندي وارد مرحله جديدي شده است. در اين نوع روزنامهنگاري هر شخصي با توجه به عقايد، سلايق و ذایقه خود اطلاعات و خبر را برميگزيند و به شبكه ارتباطي خود ارسال ميكند. حال جاي سوال است كه مخاطبان چگونه به خبرها و اطلاعات در روزنامهنگاري شهروندي ميتوانند اعتماد كنند. اين مسأله زماني تشديد پيدا ميكند كه افرادي كه اين اخبار را انعكاس ميكنند، افراد آماتوري هستند كه قادر نيستند گزارش درست و جامعي از يك رويداد خبري ارایه دهند و همين مسأله باعث مي شود ابهاماتي باقي بماند و آسيبهايي را در پي داشته باشد. با در نظر گرفتن اين مسأله اكثر فعالان عرصه روزنامهنگاري شهروندي تنها زماني ميتوانند به حداقلي از اطمينان در مورد اخبار و اطلاعات منتشر شده دست يابند، كه اطلاعات مربوط به يك رويداد خبري توسط عده قابل ملاحظهاي از افراد مخابره شود. با كنار هم گذاشتن اين اطلاعات پراكنده و بررسي صحت و سقم آنها از طريق منابع مختلف ميتوان به يك نتيجهگيري كلي در مورد اهميت يك رويداد و جزييات آن دست يافت.
در انتقادي كه روزنامه نيويورك تايمز به اين نوع روزنامهنگاري دارد بيان ميكند كه اين نوع روزنامهنگاري نزديك شدن واقعيت به شايعه و دروغپراكني و بيتوجهي به سه ركن اخلاقيات، اقتصاد و معرفتشناسي را فراهم ميكند. نيويوركتايمز بر اين باور است كه مطالب ارایه شده در روزنامهنگاري شهروندي فاقد كيفيت و محتوا است، از سوي ديگر مخاطب اندكي را تحت پوشش خود قرار ميدهد و همچنين اين نوع از روزنامهنگاري به اصول كپيرايت پايبند نیست.
با توجه به انتقاداتي كه بر اين نوع خبرنگاري وارد شده و البته برخي از اين انتقادات بجاست بايد اذعان کرد كه روزنامهنگاري شهروندي نوعي روزنامهنگاري مكمل است و بنا بر اين ندارد كه جايگزين روزنامهنگاري حرفهاي شود، آنچه اين روزنامهنگاري مدنظر دارد اين است كه مخاطبان را در فرآيند خبررساني فعال كند و مخاطب به جاي اين كه يك مصرفكننده نهايي كالايي به نام خبر باشد، خود توليدكننده خبر باشد و مخاطبان معمولا با توسل به امكاناتي چون اينترنت، گوشيهاي هوشمند دوربيندار، انواع Mp٣PLAYER نكتهها و موضوعاتي كه از ديد روزنامهنگاري حرفهاي مغفول مانده است را به روزنامهنگاران حرفهاي گوشزد كنند و آنچه را كه از قلم افتاده است، كامل كنند.
اين تصور در اين روزنامهنگاري وجود ندارد كه روزي بلاگرهاي آماتور و تعليمنديده جايگزين روزنامهنگاران حرفهاي و تحصيلكرده شوند. اما بايد توجه داشت كه نميتوان از تأثيرگذاري اين پديده نوين بر دنياي خبرنگاري و رسانههاي سنتي غافل شد. به مدد اين نوع روزنامهنگاري است كه تحول چشمگيري در محتوا و شكل ارایه خبرها و گزارشها به وجود آمده و فشار مثبتي بر تحريريهها وارد شده تا پيش از پيش به پيگيري و پوشش اخبار و رويدادها بپردازند.
منابع مورد استفاده در این نوشتار در دفتر روزنامه موجود است.
سعید اصغرزاده، روزنامه شهروند