عطنا - در سال ١٩٨٥ مردم شوروی شاهد این بودند که گورباچف رهبر جدید شوروی شد. او در زمانی رهبر این کشور گردید که شوروی دوران زوال خود را میگذراند. به ابتکار گورباچف در سال ١٩٨٦، برنامه پرسترویکا که اصلاحاتی اقتصادی است، انجام شد. این واژه در زبان فارسی معنای "بازسازی" را میدهد و مفهوم آن اصلاحات اقتصادی برای بازسازی اقتصاد شوروی است.
هدف از این برنامه انطباق اقتصاد شوروی با کشورهای سرمایه داری قرن بیستم اعلام شد. در این برنامه سعی شده بود با تشویق بخش خصوصی از اقتصاد برنامه ریزی شده شوروی فاصله گرفته شود. اما به علت عدم کنترل و برنامه ریزی دقیق این برنامه باعث گردید مدیران کارخانهها از سازمانهای زیر نظر خود اختلاسهای زیادی را انجام دهند و محصولات آنها توسط دلالان غارت گردد. همین غارتها باعث تولد واژه و طبقهای جدیدی در ادبیات سیاسی شوروی گردید که قبل از آن در جامعه شوروی معنایی نداشت و آن مفهوم الیگارشی بود.
الیگارشی به حکومت توده اندکی از افراد اشاره دارد که در برابر مردم مسئول نیستند و تنها به منافع خود توجه دارند. اما در روسیه شوروی ابتدا این الیگارشی به صورت مالی ظهور کرد و صنعت و بانک این کشور را به انحصار خود دراورد. در همین زمان در سپهر سیاسی شوروی فردی به نام یلتسین ظهور کرد. او به رهبری جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی انتخاب شد. یلتسین خواهان پایان دادن به نظام کمونیستی در روسیه بود. او در جولای ١٩٩٠ از حزب کمونیست شوروی استعفا داد و در انتخابات ریاست جمهوری روسیه برنده شد. اقدامات یلتسین در جهت کمونیسم زدایی از ساختارهای روسیه شوروی باعث گردید ارتش روسیه شوروی در ١٩ اگوست ١٩٩١ کودتایی علیه گورباچف و یلتسین انجام دهد. یلتسین در پیامی مردم را به اعتصاب و تظاهرات فراخواند و از مردم درخواست کرد از مجلس که نماد مردم سالاری است محافظت کنند.
مردم خشمگین پرچم سرخ کمونیسم را از بالای ساختمان مجلس پایین کشیدند و پرچم روسیه را برافراشته نمودند. تنفر مردم از کمونیسم در روسیه شوروی به گونهای بود که لفظ کمونیست و کمونیسم نوعی توهین به شمار میآمد. گورباچف که در حصر خانگی بود بعد از شکست کودتا به مجلس آمد و یلتسین به او اعلام کرد فعالیت حزب کمونیست شوروی در روسیه پایان یافته است. سرانجام در ٨ دسامبر ١٩٩١ در طی قرار دادی فروپاشی شوروی اعلام گردید. نکته قابل توجه این بود که بوش پدر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از این قرار داد مطلع بود در حالی که گورباچف به عنوان دبیر کل حزب کمونیست شوروی از این قرار داد اطلاعی نداشت.
سیاستمداران روسیه همانند گایدار بر این باور بودند که با شوک درمانی و برداشته شدن کنترل قیمت بر روی کالاها و جایگزین کردن دولت - ملت به جای امپراتوری میتوان خسارتهای وارده کمونیسم به روسیه را جبران کرد. اما این سیاست نابخردانه باعث گردید یک شبه قیمتها افزایش پیدا کند و مردم روسیه شاهد یک ابرتورم در کشور خود باشند. این سیاستها باعث گردید که اموال دولتی به بخش خصوصی واگذار شود و حتی صنایع سنگین و نظامی نیر واگذار گردید.
الیگارشهای روس از این فرصت استفاده کردند و تمام اموال دولتی را به قیمت نازل از دولت خریداری کردند. اما این سیاستهای نادرست اقتصادی؛ اوضاع را در روسیه بدتر کرد به گونهای که از سوی غرب کمکهای مواد غذایی به روسیه اهدا گردید تا در روسیه قحطی دامن گیر مردم روسیه نشود. کسری بودجه و خالی بودن خزانه روسیه به نحوی بود که دولت این کشور بعضی از آثار هنری فاخر خود را به غرب فروخت تا کسری بودجه را تامین کند.
کارخانههای دولتی یکی پس از دیگری به علت عدم مدیریت و نبود حمایتهای لازم ورشکست شدند. حتی آنچنان وضع اسفبار بود که کارخانهها به جای حقوق به کارگران خود کالاها و محصولات همان کارخانه را میدادند و در روسیه مبادله کالا به کالا رواج پیدا کرده بود، به گونهای که تنها هدف در روسیه فقط زنده ماندن بود.
در سپتامبر ١٩٩٣ مجلس روسیه خواستار استیضاح و استعفای یلتسین شد. یلتسین مجلس را منحل کرد. نمایندگان مجلس انحلال خود را غیرقانونی اعلام کردند و سرانجام مجلس روسیه توسط یلتسین به توپ بسته شد. مردم معترض به این اقدام یلتسین به دفاع از مجلس برخاستند، اما نیروهای طرفدار یلتسین مردم را سرکوب کردند؛ این واقعه در روسیه به کودتای اکتبر سیاه معروف است که نزدیک به دو هزار نفر کشته شدند. دموکراسی در روسیه نارس به دنیا آمده بود.
در سال ١٩٩٥ کلینتون رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا به مسکو سفر کرد. کلینتون در اظهار نظری عجیب از اقدام یلتسین در سرکوب مردم و حمله به مجلس دفاع کرد و آن را لازمه دموکراسی دانست.
اقدامات نابخردانه یلتسین باعث گردید که مردم از او متنفر شوند و اعتقاد خود را به دموکراسی و بازار آزاد از دست بدهند.
اقدام الیگارشهای روس در خرید شرکت گازی گاسپروم از دولت به ارزانترین قیمت و قاچاق گاز روسیه به غرب، بزرگترین دزدی را در تاریخ روسیه رقم زد. ویکتور چرنومیردین؛ نخست وزیر یلتسین این شرکت گاز را به نازلترین قیمت از دولت خریداری کرد و با صادرات گاز به خارج روسیه ارزهای باداورده را در غرب سرمایه گذاری کرد. اقدامات نادرست سیاستمداران روسیه باعث گردید سیستم درمانی روسیه نابود گردد و حتی آنچنان کرامت انسانی در روسیه نازل گردد که مردم قبرهای مردگان را نبش میکردند تا شی گرانبهایی را از گورهای آنان پیدا کنند. اما این تنها پایان کار نبود در ١١ سپتامبر ١٩٩٤ به تحریک الیگارشهای روس ارتش روسیه که خسته از جنگ افغانستان و شکست در این کشور بود به چچن حمله کرد. ارتش روسیه سعی کرد با شورش استقلال طلبانه مردم چچن مقابله کند. جنگ چچن تبدیل به فاجعه دیگری برای ارتش روسیه شد. چچن برای روسیه؛ افغانستان دیگری شده بود. با وجود بمبارانهای شدید چچن توسط روسیه؛ ارتش روسیه شکست سنگینی را متحمل شد.
درگیریهای خارجی روسیه یلتسین، زمانی به اوج خود رسید که در داخل کشور الیگارشهای روس به نبرد خیابانی باهم پرداختند به گونهای که ٥٢ بمب گذاری در مسکو گزارش گردید و مسکو تبدیل به شهر خلافکاران شد. این اقدامات باعث گردید دولت یلتسین ورشکست شود و اوضاع به گونهای گردید که مردم آرزوی دوران کمونیسم را داشته باشند. در انتخابات مجلس که در سال ١٩٩٥ برگزار گردید، حزب کمونیست با اکثریتی قابل توجه برنده انتخابات شد و خطر کمونیسم بار دیگر در سپهر سیاسی روسیه مشاهده گردید. الیگارشهای روس با احساس خطر از کمونیسم از یلتسین حمایت کردند و او را برنده اعلام کردند.
در اگوست ١٩٩٦ چریکهای چچنی شکست سختی را به ارتش روسیه وارد کردند و روسیه را مجبور کردند از منطقه خارج شود. این نبرد که ابتدا برای یلتسین بازی از پیش برندهای بنظر میرسید تبدیل به قماری شد که او آبروی خود را به حراج گذارد. یلتسین برای آنکه وامهای قبلی خود را که از دولتهای غربی گرفته بود باز پس دهد؛ بار دیگر وامهای جدیدی را از کشورهای غربی درخواست میکرد. در سال ١٩٩٨ سرانجام یلتسین اعلام کرد دولت ورشکست شده است. آنچنان جامعه روسیه از هم پاشید شده بود که صلیب سرخ به روسیه کمک میکرد تا جامعه روسیه دچار قحطی فزاینده نشود. سرانجام در روسیه یلتسینی شاهد آن بودیم که با بی تدبیریهای فراوان ایده آزادی در این کشور شکست خورد و استبداد نوینی در این کشور حاکم گردید.
گذشته چراغ راه آینده است؛ بعد گذشت نزدیک به ٣٠ سال از این رویدادها؛ چه درسی میتوان از روسیه یلتسینی برای ایران و ایرانی گرفت؟ بهنظر نگارنده اولین نکته این خواهد بود که از اقدامات شتاب زده دوری شود و برنامههای اقتصادی و سیاسی با مطالعه بیشتری اجرایی گردد. نکته قابل توجه دوم، تقویت پتانسیلهای داخلی و توجه به مردم سالاری بومی در کشور است؛ حکومتی که از بطن جامعه جوشیده شده باشد میتواند نیازهای مردم را تامین کند. سومین مطلب مهم در داستان روسیه این خواهد بود که اعتماد بی اندازه به غرب و هر کشور دیگری بی معنا است و در یادداشت فوق مشاهده کردیم که این اعتماد باعث خرابیهای جبران ناپذیری شد.
در نهایت باید به پند آخر اشاره داشت که اقدامات شتاب زده خصوصی سازی در روسیه باعث تولد الیگارشهای روس گردید؛ بدین منظور باید خصوصی سازی در کشور تحت نظارت دقیق صورت گیرد تا عدهای سودجو از فرایند خصوصی سازی سوء استفاده نکنند. درپایان باید متذکر شوم برای اجرای اصلاحات واقعی و تاثیر گذار فرد به تنهایی کافی نیست و باید نهادهای مردمی که از بطن جامعه جوشیده شده باشد این اقدامات را انجام دهند تا اثربخشی این جریان بیشتر شود.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: