عطنا - فرهنگ نقد و نقدپذیری از مؤلفهها و پیشرانهای اصلی یک جامعه انسانی پیشرفته است، ولی جای خالی این اصل مهم در کشور ما احساس میشود. برای بررسی هرچه بیشتر این موضوع باید پای سخنان کارشناسان و صاحبنظران علوم انسانی نشست و درباره راهکارهای پایهریزی این فرهنگ گفتوگو کرد.
ایکنا در ادامه سلسله گفتوگوهای خود در مورد فرهنگ نقد و نقدپذیری به سراغ علی شاکر، دانشآموخته علوم ارتباطات و روزنامه نگار، رفت و با او در این باره گفتوگو کرد.
شاکر در عرصه ترجمه کتاب هم فعالیت میکند که میتوان به ترجمه کتب «رسانههای مغرض»، «رسوایی قرن» اشاره کرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
چرا در جهان امروز که عصر ارتباطات است هنوز با فرهنگ نقد و نقدپذیری بیگانه هستیم؟
عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات موجب شده است تا نسبت به گذشته دسترسی به اطلاعات بیشتر باشد. با این حال، برخی افراد و سازمانها برای محدود کردن آزادی بیان و نقد میکوشند. در واقع با سانسور مواجه نیستیم، بلکه با پدیدهای مواجهیم که گویی برخی نمیخواهند واقعیتهای اجتماعی را ببینند و به بهانه کوچک بودن برخی بحرانها آنها را نادیده میگیرند.
البته این امر در تاریخ کشورمان موضوع تازهای نیست؛ در ایران پیشینه استبداد و محدودیتهایی که بر آزادی بیان و نقد وجود داشته باعث شده است تا برخی افراد و سازمانها به سبب ترس از انتقام و محدودیتهای قانونی از نقد کردن نوشتهها و کتابها خودداری کنند. از طرف دیگر، آنچه میدانیم به بخشی از هویت ما تبدیل شده و انگار به جان ما وابسته است. در حالی که دانستن امری نسبی است و قرار نیست هر آنچه میاندیشیم درست باشد. پس نباید آن را واقعیت محض تلقی کنیم. استبداد رأی باعث میشود تا به جای نقد از شخصیت حقیقی طرف مقابل ایراد بگیریم و در بهترین شرایط ممکن به جای نقد، نق بزنیم.
در این شرایط استفاده از فضای مجازی و رسانههای اجتماعی میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر برای نقد و بررسی نوشتهها و کتابها به کار گرفته شود. با استفاده از این فضاها، افراد میتوانند نظرات و انتقادات خود را به صورت آزاد و با محدودیت کمتری ابراز کنند. با این حال، باید توجه کرد که آزادی بیان حقی است که به دلیل احترام به حقوق دیگران و قوانین جامعه باید با مسئولیتپذیری بالا به کار گرفته شود.
درباره فرهنگ نقد و نقدپذیری در جامعه ایران توضیح دهید.
کمبود میزان مطالعه و بیتوجهی به فرهنگ مطالعه در جامعه باعث شده است تا درک و هضم ایدههای نقادانه و ارزیابی مناسب آثار فرهنگی در جامعه کمتر شود. در سالهای اخیر با افزایش دسترسی به اطلاعات و نهادهای فرهنگی، تلاشهایی برای ارتقای فرهنگ نقد در جامعه ایران صورت گرفته است. برای مثال رسانههای اجتماعی و وبلاگها به دلیل آزادی بیشتر در ارتباط با عموم مردم، فضایی را برای نقد و بررسی آثار فرهنگی فراهم کردهاند. نکتهای که باز میخواهم بر آن تأکید کنم، شخصی شدن نقد است که در عمل راه گفتوگو و تعامل را میبندد.
از طریق چه راههایی میتوان فرهنگ نقدپذیری را نهادینه کرد؟
یکی از راهها ترویج فرهنگ مطالعه است، چراکه با ایجاد فضاهای مناسب برای خواندن کتابها و آثار فرهنگی، ذهنیت مردم به نقد کردن آثار فرهنگی و ارائه نظرات شخصی درباره آنها تقویت میشود. توسعه رسانههای مستقل یکی دیگر از راهکارهاست. هدف از این کار نقد و بررسی آثار فرهنگی، به عنوان یک راهحل مؤثر در افزایش فرهنگ نقدپذیری در جامعه است. گسترش آزادی بیان نیز بسیار مهم است. همین امر سبب افزایش آگاهی عمومی و آشنایی مردم با مفاهیم نقد و بررسی میشود و افراد بیشتری به نقد آثار فرهنگی علاقهمند میشوند. البته همانطور که گفتم، این نقد به ارتقای سطح سواد بستگی دارد. در این میان آموزش و ترویج اخلاق نقد و آگاهی از مسئولیتهای اجتماعی نقادان نیز اهمیت بسزایی دارد.
ویژگیهای نقد سازنده چیست؟
نقد سازنده به دنبال اصلاح و ارتقای کیفیت آثار فرهنگی است. به معنای تشویق نویسنده یا خالق آثار فرهنگی به بهتر کردن کار خود است. در این نوع نقد ما از ضعفها میگوییم و پیشنهاد ارائه میدهیم. همچنین نقد سازنده باید شفاف و دقیق باشد و برای بهبود کیفیت آثار فرهنگی باید با توجه به سلایق ذائقههای مخاطبان و استانداردهای معتبر در زمینههای مختلف ارزیابی شود. نقد سازنده و اصلاحگر به هنرمند یا خالق آثار فرهنگی کمک میکند تا کیفیت کار خود را بهتر و آن را به جامعه عرضه کنند.
کرسیهای آزاداندیشی تا چه حد میتوانند در ترویج فرهنگ گفتوگو و نقد سازنده مؤثر باشند؟
کار دانشگاه آموزش آزاداندیشی است. اگر چنین نکند، وضعیت کنونی دانشگاههای ایران فراگیر میشود، زیرا در آنها کارمندانی ظهور کردهاند که به جای تولید علم، میکوشند تا رزومهسازی کنند. البته این موضوع عمومیت ندارد و نمیتوان گفت همه استادان چنین هستند، ولی با وجود ساختار بوروکراتیک کرسیهای آزاداندیشی و تأثیر آن در رتبه علمی و اداری استادان نمیتوان امیدوار بود که چنین برنامه خوبی مؤثر باشد.
دانشگاهی که اجازه نقد تمامی تفکرات را نمیدهد به بهانه اینکه با تفکر صاحبان ایدئولوژیک دانشگاه جور نیست، چطور میتواند ادعا کند که توانسته است کرسی آزاداندیشی راه بیندازد. هنوز استادانی تفکر ناقص خود را عین حقیقت میپندارند و در بحثها از کوره درمیروند. در واقع دانشگاه نتوانسته دانشجوی آزاداندیش را پرورش دهد. حال چگونه میخواهد کرسی آزاداندیشی راه بیندازد، ولی باید صبور بود و آنچه گفتم به هیچوجه منکر منافع کرسیهای آزاداندیشی نیست.
گفتوگو از سجاد محمدیان
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: