عطنا - کافی است نگاهی به وضعیت امروز دانشگاهها و اتفاقات اخیر داشته باشیم تا تغییر ذائقه دانشجوی امروز را به نسبت متولدان دهه 70 در همه ابعادش لمس کنیم. دانشجویانی که نهتنها خود را در قیدوبند برخی گزارههای اجتماعی نمیدانند، بلکه بدون تجربه زیست در فضای دانشگاهی به خوداجتهادی رسیدند!
البته مواجهشدن با نسل جدید دانشجویان و لزوم تغییر رویه دانشگاهها در مواجهه با این نسل، پیشتر از سوی متخصصان علوم انسانی گوشزد شده بود، اما بهنظر میرسد فعالان آموزش عالی باید با سرعت عمل بیشتری به این حوزه ورود کنند. وضعیت امروز جامعه دانشگاهی باعثشده راهکارهای برونرفت از این وضعیت را دنبال کنیم. لذا بهسراغ اردشیر انتظاری، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم.
او معتقد است افراط در زیست مجازی متولدان دهه 80، باعثشده تا امروز با برخی دانشجویانی روبهرو باشیم که درکنار پر بودن «منیت» در آنها، نگاهی واقعی بهدنیای اطرافشان ندارند و همین موضوع کار را بهجایی رسانده که میبینیم وقتی این قشر میخواهند موضوعی را نقد کنند، بهجای طرح درست شروع به فحاشی میکنند. تغییر در سبد فرهنگی دانشگاهها و استادمحور شدن فعالیتهای فرهنگی هم دو راهکاری است که به اعتقاد این عضو هیاتعلمی میتواند نقش بسزایی در ترغیب دانشجویان امروز به حضور در فعالیتهای اجتماعی داشته باشد. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دانشجویان متولدان دهه 80 از حیث فرهنگی و حتی رفتارهای اجتماعی تغییرات جدی با متولدان دو دهه گذشته دارند، دلیل اصلی این مساله را چه میدانید؟
طبیعی است که زیست دانشجو دستخوش تغییر جدی شده است، اما اینکه بگوییم دانشجویان امروز به پویایی دانشجویان دهههای 60 و 70 نیستند، گزاره درستی نیست. نباید انتظار داشته باشیم که دانشجوی امروز همانند دهه 60 باشد، دانشجوی آن برهه شرایط و حتی جامعهپذیری خاص به خودش را داشته است. درحالیکه امروز با دانشجویانی مواجه هستیم که تجربه جهان مجازی را دارد و اصلا جامعهپذیری آنها، مجازی بوده است. این قشر دوره کرونا را پشتسر گذاشته و این مساله باعث شد تا آنها کمتر در مناسبات اجتماعی شرکت کرده و بیشتر وقت خود را در فضای مجازی بگذرانند و البته امکان مدیریت آنها هم بیشتر باشد. بهعبارت دیگر حضور گسترده آنها در فضای مجازی این فرصت را فراهم کرد تا افرادی که کلان دادهها و سرورها را مدیریت میکنند، بیشتر روی این قشر تسلط داشتهاند. بخشی از این نسل در بازیهای رایانهای غرق بودند و دنیا را از منظر این بازیها نگاه میکنند. افرادی که در دنیای بازیها و متاورس غرق شدهاند، اساسا دنیا را از منظر مجازی نگاه میکنند و تفاوت قابل ملاحظهای بین این نسل و نسلی که چنین تجربههایی نداشته، مشاهده میشود.
متولدان دهه 80 نظام ارزشی یکسانی هم ندارند
ملاک ما دانشجویان دهه 60 نیستند که بگوییم همه دانشجویان امروز باید مثل آنها باشند. بنده معتقد به نگاه نسلی نیستم و امروز هم میبینیم بین متولدان دهه 80، گروههای مختلف دانشجویی داریم و یک نظام ارزشی یکسانی هم ندارند، البته مشترکاتی بین همه این متولدان وجود دارد؛ همانطور که متولدان دهههای گذشته مشترکاتی با هم داشتند. با این حال میبینیم که در میان همین متولدان دهه 80، برخی دغدغه سیاسی، برخی دغدغههای شغلی و همسرگزینی داشته و بر برخی هم فضای عقلانیت سلطه بیشتری دارد. از طرفی هم تجربیات متولدان دهههای گذشته و مشکلاتی که برای نسلهای قبلی وجود داشته، در این نسل سرریز شده است. دانشجویان امروز نگرانی جوانان دهههای گذشته را با خود حمل میکنند و این مساله باعث شده فضای آنها متفاوت باشد.
با توجه به زیست متفاوت دانشجوی امروز، در ریلگذاری دانشگاهها بهویژه در حوزه فرهنگی باید چه مولفههایی ملاک قرار بگیرد؟
مشکل نسل امروز برخی دانشجویان با توجه به اینکه بیش از حد در فضای مجازی غرق شدهاند، اختلالات هویتی است. یعنی اگر برای هویت دو ساحت مجازی و حقیقی قائل باشیم، باید گفت که ساحت مجازی هویت بر متولدان دهه 80 غلبه کرده و به همین دلیل نگاهشان به دنیا هم واقعی نیست. این قشر تصور میکند که میتواند آدمها را در دنیای واقعی حذف کرده و بهصورت کلی تصور میکند همان کارهایی که در بازیهای رایانهای انجام میدهد را هم دنیای واقعی هم میتواند دنبال کند. بهعبارت دقیقتر متولدان این دهه، تفکرات و تخیلات فانتزی از دنیا دارند و این مهم نیز ناشی از غلبه فضای مجازی است، در چنین شرایطی کاری که باید انجام داد این است که آنها بهدنبال واقعی برگردند و تعاملات واقعی برای آنها بیشتر شود و تنها تحقق این مساله باعث تغییر نسل امروز میشود. ما باید فعالیتهای چهره به چهره بیشتری را در دانشگاه داشته باشیم تا وضعیت امروز دستخوش تغییر شود. متاسفانه شاهد افراط حضور نسل جوان در فضای مجازی هستیم و کرونا نیز این مهم را تشدید کرد.
تعطیلی دانشگاهها و مدارس بهدلیل کرونا خطای استراتژیک بود
معتقدم تعطیلی دانشگاهها و مدارس بهدلیل کرونا خطای استراتژیک بود. این حد تاکید کردن روی فاصله اجتماعی از سوی جامعه پزشکی هم اشتباه بود. غیرفرهنگی شدن حکمرانی در دوره کرونا رویکرد اشتباهی بود و باید بهجای رویکرد پزشکی، رویکرد فرهنگی در این حوزه حاکم میشد و نتیجه رویکرد پزشکی صرف هم وضعیتی است که امروز مشاهده میکنیم. متاسفانه به جنبههای انسانی موضوع کمتر توجه شد و صرفا کرونا از حیث پزشکی و تعداد مرگومیر و مبتلایان درنظر گرفته شده و روابط انسانی در این حوزه کمتر دیده شد.
کاری که امروز باید انجام دهیم این است که درگیری دانشجویان با واقعیت اجتماعی افزایشیافته و حضورشان در فعالیتهای جمعی بیشتر شود. همچنین فعالیتهای فرهنگی و دانشجویی هم باید بهمراتب بیشتر از امروز شده و فعالیتهای فرهنگی متکثری را شاهد باشیم که سلایق مختلف دانشجویی را دربرگیرد تا از این طریق بتوانیم اختلالات هویتی مجازیزدگی با تقویت هویت واقعی تعدیل شود.
برنامههای فرهنگی امروز دانشگاهها تا چه میزان میتواند هویت مجازیزدگی را اصلاح کند؟
برنامههای فرهنگی و تفریحی دانشگاهها باید استادمحور شود تا از این طریق شرایط برای نظارت اساتید بر دانشجو و فعالیت آنها فراهم شود. طبیعتا برای هر برنامهای نیز باید پروتکلهای آن مدنظر قرار بگیرد. متاسفانه بودجههای فرهنگی دانشگاهها امروز صرف غذا و خوابگاه دانشجویان میشود، درحالیکه باید در این زمینه برنامهریزی دقیقی صورت گیرد و بودجهها صرفا برای فعالیتهای جمعی فرهنگی دانشجویان صورت بگیرد و تا زمانی که این اتفاق نیفتاد، نمیتوان انتظار داشت که اتفاقی در بعد فرهنگی رخ دهد.
دانشجوی امروز به اندازه دهههای پیشین تمایلی برای حضور در فعالیتهای دانشجویی نشان نمیدهد، این مساله از همان مجازیزدگی هویتشان نشات میگیرد؟
بله. این مساله یک بیماری است که امروز شاهد آن هستیم. البته ما نیز در این مساله مقصر هستیم که با تعطیل کردن واقعیت اجتماعی، واقعیت مجازی برای آنها برجسته شده است. امروز میبینیم که منیت بین متولدان دهه 80 پررنگ شده و باید این مهم را تعدیل کنیم، در غیر این صورت جامعه بحران روبهرو شده و حتی با بیماریهای روانی جدیدی روبهرو میشویم. لازم است به این مقوله بهعنوان یک وضعیت اورژانسی اجتماعی نگاه شود. باید کاری کنیم که رابطه اجتماعی قدرت بگیرد، البته اینطور نیست که صرفا کرونا دلیل این مهم باشد؛ چراکه پیش از این نیز با مقولههایی مانند حریم خصوصی پررنگ شده بود اما کرونا آن را تشدید کرد که آن به دلیل رایج شدن اصطلاحات غلطی مانند فاصله اجتماعی است. متاسفانه جامعه پزشکی بدون مشورت گرفتن از متخصصان علوم اجتماعی این واژه را ترویج کردند، درحالیکه باید از واژه فاصله فیزیکی استفاده میکردند.
نقش دانشگاهها در تغییر زیست دانشجوی امروز را چطور ارزیابی میکنید؟
بهصورت کلی دانشگاه بهویژه در حوزههای علوم انسانی در سر جای خود قرار ندارد. البته در حوزههای فنی و مهندسی تا حدی با صنعت ارتباط داشته و در حوزه پزشکی نیز دانشگاهها با این حوزه در ارتباط هستند. شاید اساس ساختار دانشگاه نیز سنتی است و با توجه به شرایط اقتضا میشود که یک بازنگری کلی در ساختار دانشگاهی کشور ایجاد کنیم. یعنی باید از این وضعیت که آموزشهای دانشگاهها از یک الگوی از پیش تعیینشده تبعیت میکنند، عبور کرده و به جهتیابیهای جدیدی برسیم که بتواند برای نسل امروز مفید باشد. شرایط امروز بهگونهای است که انسانها به وسیلههای مختلف آموزشی دسترسی داشته و میتوانند در موضوعات مختلف بدون نیاز به حضور در دانشگاه به علمآموزی بپردازند، در چنین وضعیتی ما نیز باید این مقوله را در ساختار دانشگاهها لحاظ کنیم، البته با سیستم امروز این کار سختی است و نیاز است ساختار انعطافپذیری را شاهد باشیم.
در حوزه فرهنگی و در کوتاهمدت باید چه اقداماتی را متناسب با دانشجوی امروز انجام دهیم؟
اولین کاری که در کوتاهمدت در این حوزه باید دنبال شود، متنوع کردن سبد فرهنگی دانشگاهها است. متاسفانه امروز شاهد تنوع در این حوزه نیستیم. همچنین مسئولان فرهنگی هم باید با سعهصدر بیشتری به دانشجویان اجازه فعالیتهای فرهنگی بدهند. یعنی نباید با متر سختگیرانهای به این حوزه نگاه شود. استادمحور کردن این فعالیتها هم راهکار دیگری است که معتقدم میتواند زمینه را برای ترغیب دانشجویان به حضور در چنین فعالیتهایی فراهم کند. یکی از مشکلات ما امروز در حوزه فعالیتهای فرهنگی دانشجویی این است که متاسفانه شاهد دو قطبی شدن حضور دانشجویان در این فعالیتها هستیم، یعنی دانشجویان مذهبی در برخی فعالیتها حضور دارند و در مقابل دانشجویانی که بُعد مذهبی در آنها کمتر است، در بخش دیگری از فعالیتها شرکت میکنند، درحالیکه اصلا چنین رویکردی اشتباه است. میتوانیم شکل دیگری به فعالیتهای فرهنگی دهیم تا دانشجویان با سلایق مختلف در یک برنامه حضور داشته باشند.
بهطور مثال برای جشن میلاد پیامبر(ص) هم میتوان جشنهای مولودی برگزار کرد و هم فضا را برای حضور آلات موسیقی فراهم کرد، نه اینکه صرفا بگوییم چون برنامه ویژه ولادت است، تنها باید مولودی داشت، وجود چنین منطقی باعث میشود تا دانشجویان آن هم دانشجویانی که زیستشان مجازی است، از فعالیتهای فرهنگی فاصله بگیرند. باید تغییراتی در برنامهریزی فرهنگی دانشگاهها داشته باشیم تا برای دانشجویان جاذبه داشته و شرایط برای حضور گروههای مختلف فراهم شود. همچنین باید این امکان فراهم شود که تا در دانشگاهها، فولکلورهای محلی را در حوزههای مختلف به عرضه نمایش بگذاریم. بهطور مثال برای همین میلاد پیامبر(ص) اگر این شرایط ایجاد میشد که فولکلورهای محلی مانند کردی، لری، بلوچی، عربی و... را در دانشگاهها دایر میکردیم، قطعا هم جذابیت زیادی داشت و همه دانشجویان با نگاههای مختلف فرهنگی میتوانستند از آن بهرهمند شوند. البته این مهم در دیگر حوزههای فرهنگی دانشگاهی هم باید راهاندازی شود. این برنامهریزی کوتاهمدت باعث تقویت بعد جمعی هویت شده و درنهایت واقعیت اجتماعی برجسته میشود.
وقایع علمی در دانشگاهها پررنگ شوند
از فعالیتهای فرهنگی که بگذریم باید وقایع علمی را در دانشگاههایمان پررنگ کنیم، یعنی وقتی یک جلسه دفاع از رساله دکتری برگزار میشود، باید بهعنوان یک واقعه علمی مهم در آن دانشگاه تلقی شود. اقدامات دیگر باید یک سفر علمی، انجام پروژه و... هم از اهمیت ویژهای برخوردار شود تا از این طریق فرصت برای سوق دادن دانشجویان به این قبیل فعالیتها که به نوعی فعالیت گروهی هم محسوب میشود، فراهم شود.
آفت فعالیتهای دانشجویی سیاستزدگی است
اگر این انجمنها شکل انحرافی به خود نگیرد و به معنی واقعی روی مباحث علمی و جنبههای علمی یک موضوع متمرکز شوند، قطعا نقش اثرگذاری خواهد داشت. اما مشکل ما این است که فعالیتهای دانشجویی چه در قالب انجمن صنفی و چه انجمن علمی به سرعت در دام سیاست زدگی میافتند و این اتفاق باعث میشود، دانشجویانی که نمیخواهند برچسب دانشجوی مخالف و اپوزیسیون به آنها زده شود، به سرعت از این فضاها دور شوند.
تقویت انجمنهای علمی در دولت قبل نوعی سیاستزدگی در دانشگاه بود
متاسفانه ما شاهد افراطهای زیادی در ارتباط با فعالیتهای دانشجویی در طول سالهای گذشته بودیم. معتقدم در دولت قبل، برخی از مسئولانی که ایجاد انجمنهای علمی را پیریزی کردند، هدفشان تقویت این انجمنها و فضای فرهنگی دانشگاهها نبوده، بلکه آنها به دنبال ترویج یک نوع سیاستزدگی در دانشگاهها بودهاند. حتی وقتی آییننامههای مرتبط با این حوزه را هم مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم قرار نیست انجمن علمی یا شورای صنفی در جای درست خود فعالیت کند. اما اگر ریلگذاری برای حرکت درست این انجمنها وجود داشته باشد، قطعا به دانشجویان برای حضور در چنین فعالیتهاییانگیزه میدهد. درحالیکه وقتی چنین حرکتهایی بُعد سیاسی پیدا میکند، اولین آفتش این است که حضور در آنها به قشری از دانشجویان محدود شده و دیگران نسبت به چنین فعالیتهایی دلسرد میشوند.
امروز میبینیم افراد به جای اینکه نقد درست سیاسی کنند، شروع به گفتن حرفهای رکیک کردهاند، این نشان از سیاستزدگی است. یعنی افراد به جای اینکه نقد قدرت کنند، دشنام میدهند و این به معنی نفهمیدن مناسبات سیاسی است که متاسفانه اتفاق افتاده است. قطعا ما نیاز به تشکلهای سیاسی داریم که در آن افراد، تمرین فعالیت سیاسی، نقد، تنظیم روابط و شبکهسازی کنند و این مساله در جامعه باید از یک طریقی دنبال شود، مدل غربی آن حزب است اما ما این بستر را در جامعه نداریم.
در دانشگاههای کشور تشکلهای دانشجویی مختلفی داریم که فعالیتهای سیاسی میکنند، میزان موفقیت آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
آنها هم موفق نبودهاند؛ چراکه از استمرار برخوردار نبوده و فعالان این تشکلها وقتی هنوز در ابتدای راه هستند، تلاش میکنند نقدهای تندی نسبت به دولت داشته باشند. تشکلها نیز زمانی میتوانند فعالیت کنند که درونزا باشند، اما وقتی آنها از بیرون کنترل و هدایت میشوند، در عمل مایههای خلاقانه فعالیتشان عقیم میشود. تشکل دانشجویی زمانی میتوانند به خوبی فعالیت کند که از درون مناسبات دانشجویی جوشیده باشد نه اینکه بخواهیم از بیرون آنها را کنترل کنیم و وضعیت امروز در این حوزه، همانند سم برای فعالیتهای دانشجویی است.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: