عطنا- پنجمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» با موضوع «فراز و فرود آموزش عالی؛ سیاستها و اقدامات» برگزار شد.
جعفر هزارجریبی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پنجمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» با موضوع «فراز و فرود آموزش عالی؛ سیاستها و اقدامات» به سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید.
این استاد دانشگاه گفت: قاعدتاً شتابی که آموزش عالی کشور در چهار دهه گذشته یعنی پس از پیروزی انقلاب گرفته غیرقابل انکار است و دلایل زیادی هم دارد اما این توسعه آموزش عالی منجر به مواردی همانند مدرک گرایی و کالایی شدن آموزش شده است. واقعیت این است که سیاستهای آموزش عالی در ابعاد کمی و کیفی متوازن نبوده و عدم توازن نیز به فضای سیاستگذاری در فضای آموزش عالی کشور مربوط است. ما بالغ بر دو هزار و ششصد موسسه، دانشگاه و نهاد آموزش عالی و حدود چهار میلیون دانشجو داریم که نسبتی هم با تعداد اعضای هیئت علمی ندارند و مستندات قانونی در این زمینه تهیه و تدوین نشده یا اگر هم شده به شکل سلیقهای و متناقض بودهاند.
تقویت بُعد ارزشی علم در جامعه تودهگرا
وی ادامه داد: سؤال این است که نظام آموزش عالی چه اهدای را دنبال میکند و هدف توسعه کمی و کیفی آن چیست؟ خروجی محصولات دانشگاه کجا مصرف میشود؟ آیا جامعه از محصولات دانشگاه استفاده کرده و کدام رویکرد دانشگاه را دنبال میکند؟ آیا دانشگاه تمرکزگرا بوده یا جامعه محور؟ قاعدتاً سیاستگذاری آموزش عالی در همه جای دنیا، یا نقطهگرا یا تودهگرا یا ادغامی از آنهاست. در سیاستگذاری نخبهگرا، درصد کمتری از افراد جذب دانشگاه میشوند بلکه افرادی جذب میشوند که هم علاقهمند به دانشگاه و هم از نخبگان دوران دبیرستان هستند. اما در سیاستهای تودهگرا، دانشگاه محدود به نخبگان و خواص جامعه نمیشود بلکه تقاضاهای اجتماعی ورود به آموزش عالی را پاسخ میدهد. این وضعیتی است که ما در چهار دهه گذشته با آن مواجه بودهایم و تودهگرایی را ترجیح دادهایم و حتی بخشهای غیردولتی که در زمینه آموزش عالی فعالیت دارند نیز از امکانات سختافزاری و نرمافزاری دولتی استفاده کردهاند.
دکتر هزارجریبی خاطرنشان کرد: در فضای نخبهگرایی ممکن است رابطه نخبگان و جامعه سست شده و بین آنها فاصله باشد و این فرصت به بقیه مردم داده نشود که در فضای دانشگاهی حضور پیدا کنند اما در فضای تودهگرایی شاهد جامعه محوری هستیم. در فضای آموزش عالی تودهگرا اتفاقات دیگری نیز میافتد که الان این اتفاقات برای ما تبدیل به یک مسئله شده است و آمار دانشآموختگان ما منجر به چالشهایی با عنوان بیکاری و مشکلات معیشتی شده است. از سوی دیگر بهترین عمر هر دانشجو پس از دبیریستان در دانشگاه میگذرد و این مسئله میتواند نیروی جوانی را از جامعه بگیرد و این افراد در خدمت جامعه نباشند گرچه این کار نکات مثبتی هم دارد و از جمله بُعد ارزشی علم در جامعه تودهگرا تقویت میشود. در کشورهایی نظیر چین و هند نیز تودهگرایی در شش تا هفت دهه گذشته وجود داشته است اما در چین به دلیل اینکه اقدامات را با روشهای علمیتر و هزینه بیشتر انجام دادهاند سیر تودهای شدن موفقیت بیشتری را در پی داشته است.
چالشهای تودهگرایی
او افزود: همچنین حرکت تودهای آموزش عالی میتواند منجر به نابودی آموزش عالی شود چون دانشگاه در ردههای دوم و سوم فضای عمومی قرار میگیرد به جای اینکه جوامع و سیاستگذاران از دانشگاهها پیروزی کنند دیگر نتوان به خوبی از دانشگاه استفاده کرد. پژوهشهای مختلف نیز نشان میدهد که چالشهای بزرگی بر سر راه تودهگرایی وجود دارد. سیاستگذاری آموزش عالی در روند توسعه میتواند منجر به نکات خوبی همانند تحرکت اجتماعی، افزایش موقعیت اجتماعی، کاهش تبعیض، جامعهپذیری سیاسی و انتقال ایدئولوژی، تقویت شاخصهای توسعه انسانی، تولید سرمایه فکری و تولید ثروت شود. از سوی دیگر جامعهای که توسعه یافته است قطعاً تخصصگرایی و عقلانیت در آن حرف اول را میزند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی اظهار کرد: اگر بخواهیم به چالشهای اصلی در سیاستگذاری آموزش عالی ایران اشاره کنیم این موارد شامل گسترش نامتوازن در مراکز آموزش و پژوهشی با عناوین دانشگاههای آزاد، پیام نور، علمی کاربردی، عدم کیفیت آموزشی و پژوهشی این مراکز و فاصله گرفتن از علوم کاربردی و مفید و عدم توجه به نظام ارزشیابی و مداخله غیرلازم در ایجاد و گسترش مراکز آموزش عالی موازی با دانشگاههای دولتی، رها شدن دورههای تحصیلات تکمیلی و افزایش بیرویه در پذیرش دانشجویان دورههای ارشد و دکترا در دانشگاههای دولتی و غیردولتی و اتلاف منابع کشور و ایجاد توقع برای دانش آموختگان دورههای تحصیلات تکمیلی، ضعف کارآمدی در ستاد وزارت علوم و جهتگیریهای متفاوت و گاه متضاد در دولتهای مختلف، هستند.
چالشهای سیاستگذاری در آموزش عالی ایران
وی تاکید کرد: اگر چالشهای سیاستگذاری در آموزش عالی شامل عدم مسئولیتپذیری مؤسسات آموزش عالی بخش غیردولتی برای اصلاح سیاستگذاری غلط دهههای گذشته، عدم توجه به توسعه پایدار بر مبنای دانش و تخصص از سوی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیردولتی، سیاستگذاری آموزشی بخشینگر دولتمحور و تمرکزگرا به جای سیاستگذاری برنامه محور مبتنی بر آمایش سرزمین، پذیرش دانشجو به عنوان یک پدیده فراگیر در کشور و خالی شدن بازار کار از نیروهای جوان پس از فراغت از دبیرستان و عدم توجه به نیازهای اقتصادی و اجتماعی درون سرزمین ملی و تسلط نگاه به خارج برای همسانسازی ظاهری شاخصهای آموزش عالی هستند.
دکتر هزارجریبی بیان کرد: مدل توسعه در سیاستگذاری آموزش عالی مورد بحثهای زیادی قرار گرفته که که این مدل باید توازن در عرضه و تقاضای اجتماعی آموزش عالی، تولید دانش، تولید ثروت و تولید اشتغال را در پی داشته باشد. اشتغال تنها مفهومی است که نه دانشگاه و نه دستگاههای متولی اشتغال، خود را مسئول آن نمیدانند بنابراین فارغ التحصیلان ما کسی را پیدا نمیکنند که از آنها حمایت کنند و حتی جامعه هم از آنها حمایت نمیکند. امروزه ثروتی هم که در جامعه وجود دارد را خرج دانشگاه میکنیم در حالی که دانشگاه باید تولید ثروت کند و چنین چیزی نمیتواند منجر به توسعه در آموزش عالی شود. نکته دیگر پیامدهای سیاست ناقص در آموزش عالی است. اولین مورد تولید مدرک بدون پشتوانه علمی در جامعه است. عدم پیشرفت علمی، تولید فقرایی با پرستیژ و بیکاری دانش آموختگان از دیگر تبعاتی است که این وضعیت در پی دارد.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: