۱۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
کد خبر: ۳۰۲۹۱۹

عطنا - یک استاد دانشگاه معتقد است: «کودک سالاری پدیده ای مثبت است و کودک باید سالار و محور باشد اما در اموری که مربوط به خودش است. بین امور خصوصی و فردی کودک با امور جمعی بايد تفکیک قائل شویم. در امور خصوصی کودک به او حق آزادی بدهیم و در امور جمعی، مسئولیت ها و قوانین شریک اش کنیم تا قدرت پذیرش و رعایت کردنش بالا برود و اين گونه حقوقش تأمین می شود.»
 
امروزه چگونگی تربیت فرزند دغدغه بسیاری از پدر و مادرهاست. پدیده فرزند سالاری یا کودک سالاری نیز در خانواده‌های ایرانی که فرزندان دارای قدرت تصمیم گیری و تسلط بر خانواده هستند، روز به روز گسترش یافته است. اما علت نگاه منفی به این پدیده در جامعه ایران چیست؟ آيا واقعا فرزندسالاری پدیده ای منفی است؟

در این باره دکتر آمنه عالی، استادیار گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی در گفتگو با عطنا اظهار کرد: «ریشه ها و علل مختلفی در مسئله محوریت کودکان در جامعه امروز نقش دارد. مسائل اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، افزایش تک فرزندی، افزایش سطح سواد خانواده ها، بهبود اقتصاد و ... همه به نوعی در این تغییر فرآیندهای اجتماعی و تربیتی و مدل های خانواده از والدسالار یا بهتر است بگویم پدرسالار به سمت کودک سالاری نقش داشته اند.»
 
عالی ادامه داد: «با افزایش توان اقتصادی خانواده ها، والدین کودک بیشتر توانستند نیازهای او را رفع کنند و چون تعداد فرزندان کم شده است، پس مسلما بیش از پیش به نیازهای او توجه کردند و در تأمین آن موفق شدند. سطح سواد نیز وقتی بالا می رود این اعتقاد ایجاد می شود که فرزند چقدر اهمیت دارد و آینده اش وابسته به امروز است. اما به شخصه در یکی از این مسائل بیشتر تاکید دارم زیرا فکر می کنم حداقل کمتر در جامعه ما از این بُعد به آن نگاه کرده اند و در ادامه به آن می پردازم.»
 
کنوانسیون حقوق کودک یکی از علل کودک سالاری
وی در خصوص تاریخچه مفهوم کودکی و با بیان اینکه دوره های متنوعی از کودکی در دنیا تجربه شده است، گفت: «همانطور که در فیلم ها، رمان ها و کتاب های تاریخی دیده می شود، در دوره ای فرزندان زیر دست و مملوک بزرگسال بودند. والدین بر اساس تعداد فرزندانشان اعتبار داشتند‌ و کودکان برای والدین حتی از کارگرهای زیردست بهتر بودند چون از خون و ریشه خود والدین بودند و گریزی جز اطاعت نداشتند. این قضیه بوده و در نقاط  دوردست و فرهنگ های وابسته تر به کار، همچنان این روابط وجود دارد.»
 
عالی ادامه داد: «رویدادهای تاریخی، اتفاقات و نقدهای روشنفکرانه در دوره ای به یک اتفاق تاریخی بسیار ارزشمند و مدرن منجر شد که در تغییر از بزرگسال سالاری به سمت کودک سالاری مهم بود و آن تصویب کنوانسیون حقوق کودک است.»
 
وی بیان کرد: «با تصویب این پیمان نامه و پیوستن کشورهای مختلف از جمله ایران به آن، یک موج فکری -فرهنگی در کل جهان راه افتاد که باید نگاه دوباره ای به کودکان داشته باشیم. کودک مملوک و زیردست ما نیست، ما باید از آن حفاظت و مراقبت کنیم و مهم تر اینکه او هم به عنوان عضوی از جامعه حق مشارکت و خود تعیین گری دارد، باید شنیده و دیده شود و مورد احترام قرار گیرد. پس نیاز است قبل از هر چیز این حقوق را مرور کنیم.»
 
عالی با اشاره به اینکه این کنوانسيون در ۵۴ ماده این حقوق را تعریف کرده است، ادامه داد: «بعضی از آن ها در مورد فرزندخواندگی، سوءاستفاده از کودکان و بهره کشی از کودکان کار و در کل برای اشخاص خاص جامعه است ولی یک سری از حقوق بحث عامه است. یعنی هر کودکی در هر جا شامل آن می شود و هر لحظه با آن درگیر است و باید حقش رعایت شود.»
 
وی گفت: «یکی از مهم ترین حقوقی که در کنوانسیون گفته شده بحث منافع عالیه کودک است. در ماده ۳ می گوید در تصمیمات و انجام دادن اقداماتی که مربوط به کودک و موثر در‌ زندگی او است، کودک حق اظهارنظر دارد و باید منافع عالی او در نظر گرفته شود. پس اگر می خواهیم به عنوان بزرگسال تصمیم گیرنده در خانه، مدرسه یا در سطح جامعه تصمیمی برای کودک بگیریم، باید منافع عالی او را اولویت قرار دهیم نه مسائل اقتصادی و فرهنگی یا خوشامد مسئولین جامعه و هرچیز دیگر را.»
 
عالی تاکید کرد: «ولی علاوه بر این ها مسائل جدی تری مطرح شده و آن حق آزادی‌ کودک است. کودک حق آزادی و ابراز عقاید در محیط زندگی دارد و باید اجازه دهیم که حرفش را بزند و در امور مربوط به خودش اظهارنظر کند. جامعه نیز وظیفه دارد نیازهایی که مربوط به کودک است را در اختیارش بگذارد، او را محدود نکند و اطلاعات از او دور نگه داشته نشود. اما در ماده ای دیگر جالب است که تاکید می کند کودک باید از اطلاعاتی که به منافعش آسیب می زند حفظ شود و این‌گونه اطلاعات باید برای او فیلتر شود.»
 
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «در ماده ۱۶ می گوید مداخله غیرقانونی و خودسرانه در امور خصوصی یا خانوادگی کودک و تعرض به عزت و آبروی او ممنوع است. پس این گونه کودک انسانی محترم شد که حقوق خصوصی دارد و نباید به آن تعرض کنيم، باید به او اجازه دهیم حریم داشته باشد، از آن دفاع کند و با اجازه خودش به آن وارد شویم. پس بر اساس این ماده هر موقعی که دلمان خواست نمی توانیم تفتیش کنیم مثل مدارس که کیف دانش آموزان را تفتیش می کنند. در کارهایش نیز نمی توانیم مداخله کنیم مثل گذشته که خانواده در تعیین شغل، ازدواج، تحصیل به او تسلط داشت و دخالت می کردند چون کودک، زیردست بود.»
 
عالی در خصوص بحث شأن کودک بیان کرد: «در پیمان نامه گفته شده اقداماتی که انجام می‌دهیم باید شأن و حرمت کودک به ویژه در مدرسه حفظ شود. باید در نظر بگیریم که او انسانی با حقوق انسانی مشابه است و باید هم شأن او را حفظ کنیم و هم رشد استعداد و توانایی جسمی و ذهنی اش را در محور آموزش قرار دهیم.»
 
وی ادامه داد: «در ماده ۲۹ نیز گفته شده است هدف اصلی آموزش باید رشد و استعداد توانایی های کودک باشد نه چیز دیگر و‌ باید بهترین ها را برای رشد کودک ایجاد کنیم. مدارس، خانواده و دولت ها مسئول هستند علاوه بر آموزش با کیفیت و برابر برای کودکان، حق استراحت و تفریح مناسب و دسترسی به امکانات فرهنگی هنری را برای همه کودکان فراهم کنند.»
 
عالی با اشاره به این‌که همه این ها ریشه های فرزند سالاری است، گفت: «اما چیزهایی که گفتم ارزشمند است زیرا کنوانسیون حقوق کودک مقبول ترین سند حقوق بشر در تاریخ شناخته شده است. با کنوانسیون حقوق کودک بحث اهمیت دادن به کودک که در لایه حفاظت و مراقبت مانده بود، به سمت رشد و استقلال کودک و حق مشارکت و اظهار نظر کردن او متحول شد.»
 
وی اظهار کرد: «کودک با این نگاه جدید تبدیل به شهروندی شد که باید دیدگاه و مقاصد شخصی اش به عنوان یک فرد منحصر به فرد مورد توجه قرار گیرد. چرا منحصر به فرد؟ چون مثل افراد بزرگسال نیست. بزرگسال زمام امور در همه تصمیمات در دستش است؛ اما کودک در عین حال که عضوی در جامعه است و تمام حقوق را دارد ولی زمام امور را در دست ندارد پس ممکن است جا بماند و مورد غفلت قرار گیرد.»
 
عالی ادامه داد: «یک مدل تربیتی که از این کنوانسیون بیرون می آید این است که من به عنوان بزرگسال وظیفه دارم وقتی می خواهم تصمیمی بگیرم که مستقیما در زندگی کودک تاثیر می گذارد،‌ باید منافع عالی کودک را در نظر بگیرم، به کودک حق آزادی دهم، تصمیم گیری و اظهارنظر و علایق و رشدش را مدنظر قرار دهم، محیط را از آسيب ها، اطلاعات غیرمناسب و امکان بهره کشی و سوءاستفاده پاکسازی کنم و او را در محیط آزادتر بگذارم. در عین حال نیز باید کودک را آگاه کنم، شریک در تصمیم گیری بدانم و حق اعتراض نیز داشته باشد زیرا بر اساس کنوانسيون همه این ها حق کودک است.»


بحث کودک محوری کاملا علمی و از لحاظ اجتماعی مثبت است
وی در پاسخ به این سوال که چطور یکی از ریشه های فرزندسالاری، کنوانسيون حقوق کودک است در حالی که جنبه های منفی فرزندسالاری بیشتر از جنبه های مثبت آن است؟، بیان کرد: «مثل همه چیزهای خوبی که اول مفهوم پردازی شده و ارزش هایش گفته می شود اما به عموم مردم منتقل نمی شود، جامعه ایران نیز همانند برخی فرهنگ ها فقط ظواهر امر را دیدند و آسیب های آن را چشیدند و این گونه با کنوانسیون مواجه شدند.»
 
عالی تاکید کرد: «با صراحت میگویم که جامعه ایران و خیلی کشورهای دیگر برای اینکه بفهمیم معنای کنوانسیون چیست درگیر آن نشدیم و در زندگی عامه مردم اصلا شیوع پیدا نکرد. در لایه لایه های سیاست گذاری، برنامه ریزی و اقدامات از بالاگرفته تا خانواده اصلا دیده نشد و اصلا کسی آن‌ را آموزش نداده است. کدام معلم مدرسه آموزش دیده است؟ کدام والد قبل از تولد فرزندش آموزشی برای حقوق کودک دیده و از آن آگاه است؟ ما فقط ظواهر را دیدیم و برای خودمان معنای شخصی کردیم و در جامعه گسترش پیدا کرد. پس نوع رفتار با کودکان و تربیت آن ها تغییر کرد و همه جوامع از جمله ما که خودمان را درگیر محتوا نکردیم، بیشتر آسیب قشری دیدیم. ما فقط ظاهر امر را دیدیم و عمق ماجرا را نمی دانستیم و نمی دانیم.»
 
وی گفت: «این ظاهر امر به صورت نامحسوس در بطن جامعه وارد شد و روابط با فرزند را تحت تاثیر قرار داد و تبدیل شد به اینکه بچه ها موجوداتی آسیب پذیرند و اولویت دارند پس اذیتشان نکنیم و مسئولیت به آن ها ندهیم زیرا فقط یک بچه داریم پس ما کارهای او را انجام دهیم. این‌گونه بود که کنترل و نظارت و مراقبت از کودک تبدیل شد به انجام دادن کارهای کودک توسط بزرگسال. به جای او درس می خوانیم و کارهایش را انجام می دهیم که در نهایت منجر به بی مسئولیتی می شود.»
 
عالی ادامه داد: «پس این گونه معنا شد که همه چیز را باید بی قید و شرط در اختیار کودک قرار داد و از رعایت قوانین جمعی معافشان کنیم. بچه ها هرکار دلشان خواست انجام دهند و قوانین جمعی آن ها را اذیت نکند. بهترین های خانه و خانواده برای کودک باشد.»
 
وی افزود: «این ها اثرات منفی در شخصیت دارد و در نظر گرفتن منافع آنی کودک تبدیل شد به اولویت منافع کودک بر جمع. او همیشه دید که از همه جمع مهم تر است پس دیگر علاقه اجتماعی در این فرد به درستی شکل نمی گیرد. زیرا علاقه اجتماعی یعنی تأمین نیازهای خود بدون اینکه ضرری به دیگران برسد.»
 
عالی ادامه داد: «مسئله حق تأمین رشد و نیازهای رشد و بقای کودک نیز تبدیل به تأمین بیش از حد نیازها شد. خانواده با این عقیده که من یک فرزند دارم و فرزندم الان در اولویت است و حق دارد، همه منابع اقتصادی را در اختیار کودک قرار می دهد. پس آنقدر توقعات و خواسته های کاذب آن کودک تأمین می شود که یک فرد پرتوقع بار می آید.»
 
وی با اشاره به اینکه کودک به جای مشارکت و قانون گذاری در تصمیم های مربوط به او در معنای اشتباه فرزندسالاری از آن قوانین معاف شد، گفت: «زیرا از نظر والدین، کودک ناتوان است، زود خسته می‌شود و چون رشد او مهم است پس بهتر است کارهای خودش را انجام دهد و مسئولیت ها و قوانین به دوش بزرگسال باشد و این تبدیل به وجه منفی اولویت قرار دادن کودک شد.»
 
ما اصلا حقوق کودک را نفهمیدیم
عالی تاکید کرد: «این‌که ما آن‌ اصل را رعایت کردیم و آنقدر خواستیم پایبند باشیم به حقوق کودک در نهایت زیاده روی کردیم علت فرزندسالاری نیست. ما اصل را کنار گذاشتیم و اصلا در تصمیم هایمان منافع عالی کودک مطرح نیست. مسئولیت هایی که کودک میتواند انجام دهد به او سپرده نشده و شأن او رعایت نشده است. کودک در این جامعه فرزندسالاری مدل اشتباه و منفی، معاف شده و خواسته های نامربوط او بیش از حد رعایت شده و از اینکه خودش را درگیر مسائل زندگی و مسئولیت کند شانه خالی کرده است.»
 
وی با اشاره به اینکه ما از توجه کردن و محور قرار دادن کودک در خانواده یا جامعه، معنای اشتباهی تفسیر کردیم، گفت: «مثلا خانواده و مدرسه قانون می گذارد و کودک که در تعیین قوانین نقشی نداشته است خودش را معاف می کند‌. اگر مدرسه نیز کودک را اجبار کند باز خانواده از مدرسه می خواهد که کودک را به جای شریک کردن معاف کند.»
 
عالی بیان کرد: «یک سری اقدامات توسط جنبش های مختلف حقوق کودک و انجمن های مربوط به آن انجام شده است. اما تمامی اقدامات آن ها مربوط به مواجهه های موردی برای مسائل حاد و خاص مانند بهره کشی و کودکان کار و کودک آزاری و ... است که به وجود می آید و رسانه ای می شود و آن ها مداخله می کنند و آیا آن مسئله را حل بکنند یا نکنند.»
 
وی در پایان با بیان اینکه ترویج حقوق کودک در تمام سطوح جامعه و همچنین آموزش و محور قرار دادن آن برای تربیت نسل ها و تصمیم گیری‌ها اصلا در ایران انجام نشده است، تاکید کرد: «من بر اساس پژوهش هایم قاطعانه این را می گویم که ما کار خاصی برای حقوق کودک نکردیم و مردم به خصوص کسانی که در امر تربیت درگیرند، عمیقا درگیر آن نشده و کنوانسیون را هنوز متوجه نشده اند.»

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار