تمدن ایران و چین اشتراکات فراوانی با یکدیگر دارند و برای حفظ این اشتراکات، ارتباطات فرهنگی و علمی باید برقرار باشد.
به گزارش
عطنا نشست ایران و چین «فهم تمدنهای مسیر جادهٔ ابریشم از دوران باستان تا امروز» با همکاری دانشگاهای چین و ایران و مدیریت همکاری بینالمللی و مرکز انفورماتیک دانشگاه علامه طباطبایی طراحی شده به صورت برخط برگزار شد. فهیمه ابراهیمی، دبیر نشست در ابتدای این نشست تاکید کرد: دو تمدن ایران و چین اشتراکات فراوانی با یکدیگر دارند و برای حفظ این اشتراکات، ارتباطات فرهنگی و علمی باید برقرار باشد. دو بخش
ابتدایی و
دوم این نشست قبلاً منتشر شده بود.
فهم تمدنهای ایران و چین
عباسعلی وفایی، رایزن فرهنگی ایران در چین (لینک) به اشاره به فهم تمدنهای جاده ابریشم از دوران باستان تا امروز به سخن پرداخت. مشروح سخنان وی در ادامه آمده است:
ظرفیت دو کشور برای همکاری، غیر قابل وصف و غیر قابل مقایسه با دیگر کشورها است. وقتی روابط فرهنگی در بستر خِرد و اندیشه باشد، تحقیقات دانشگاهی قطعاً عمیقتر، ماندگاری و اثرگزاری آن بیشتر است و بسیار خوشحال هستم که در این روزگار دانشگاهیان دو کشور پرچمدار حرکت به سمت همگرایی و روابط فرهنگی و علمی هستند.
نام جاده ابریشم و همکاریهای پیشین ایران و چین به عنوان دو تمدن بزرگ قدیمی، باستانی و نامی در سطح جهان همواره برای اهل اندیشه، کتاب و دانش کاملا آشناست، دو تمدنی که همواره در مشارکت و همکاری بودند و نتیجه این همکاری در طول تاریخ ثمرات فراوانی به یادگار گذاشته است.
این همکاریها حافظه ادبی و تاریخی ایران را سرشار از تصویر دلانگیز از چین ساخته و امروزه وقتی ادبیات فارسی را مورد مطالعه قرار میدهید، چین سرزمینی است که به فرهنگ، تمدن، هنر و دیرینگی در تاریخ توصیف شده است و داستانهای فراوانی از چین وجود دارد.
جاده ابریشم یکی از بحثهای امروزی در حوزههای متعدد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی است و کشورهای همجوار این جاده را به همگرایی، دوستی، همدلی فراخوانده است.
نقش دانشگاه در تمدن ایران و چین
نقش دانشگاه در شناخت همدیگر و ایجاد ارتباط صمیمی در حوزههای متعدد بسیار حائز اهمیت است و خوشبختانه اکنون سکاندار این حرکت دانشگاههای نامدار این دو کشور هستند.
به عنوان رایزن ایران در چین و سرپرست رایزن علمی ایران در چین باید بگویم که خوشبختانه فضای حاکم در چین فضای همدلی، همکاری، دوستی است و هیچ محدودیتی در این عرصه وجود ندارد.
تقریباً بسیاری از کتابهای ادبی و تاریخی ما به زبان چینی ترجمه شده است و غریب ۲۰ مرکز ایران شناسی و کرسی زبان و ادبیات فارسی در چین فعال هستند و در سالهای گذشته شاهد رشد چین شناسی در ایران و کرسیهای زبان ادبیات چینی در دانشگاهای ایران بودیم که خبر خوشایندی برای بسط روابط علمی و فرهنگی دو کشور است.
تمدن ایران و چین رنگینکمان تمدنیاند
وانگ ژی ژوانگ، استاد دانشگاه آنخویی به سخن درباره عناصر مشترک فرهنگ تاریخ چین و ایران پرداخت که مشروح سخنان وی در پی آمده است:
ایران و چین خواهر و برادر هم هستند چون ایران شرق آسیا است و ایران چین غرب آسیا. بسیار ایرانیها به چین سفر میکنند و مستقر میشوند. امروز گروه مردمی hui ازعقبه ایرانی و عرب هستند. در طول تاریخ دو کشور گروههای قبایلی زیادی بر دو کشور حکومت کردند مثل مغولها که باعث تبادلات زیادی بین دو کشور شدهاند. امروزه در ایران فارسها اکثریت هستند اما اقوام زیادی وجود دارند و ایران رنگین کمان تمدنی است.
مردم ایران به فرهنگ غرب علاقه زیادی دارند و برای فرهنگ و علم به غرب میروند. چینیها هم به غرب میرفتند برای فراگرفتن تمدن غربی و پیشرفت دادن کشور خود، انگلیسی، ژاپنی و فرانسوی یاد میگرفتند و به نخبگان جامعه خود تبدیل میشدند. پس از چین و ایران از مردم غرب نوسازی خود را فرا گرفتند اما تقلید آنها کورکورانه نبود و خلاقیت داشتند. هر دو تمدن ما ویژگیهای خاص خود را داشتند و سعی کردند ضمن یاد گرفتن از غرب به آنها وفادار بمانند.
دشمن مشترک تمدن ایران و چین
ما خواهر و برادریم باید به یکدیگر کمک کنیم، باید کنار هم بایستیم. ایالات متحده دشمن مشترک دو کشور است و این ما را به هم نزدیک میکند. از تاریخ تا واقعیت امروز، از تئوری تا عمل ما باید همدیگر را بفهمیم و کنار هم بایستیم.
یکی از شاگرد ایرانی من در اینجا ازدواج کرده است ودارای فرزند است که این نشان میدهد دو ملت خواهر و برادر هستند. شاگرد من کتب بسیاری از چینی ترجمه کرده و همسر او هم ایران را بسیار دوست دارد البته ما باید بیشتر فارسی یاد بگیریم. سه سال قبل به ایران آمدم و کمی فارسی یاد گرفتم اما الان عملا همه را فراموش کردهام و نیاز به تمرین دارم.
روابط ما باید به بهترین شکل ادامه پیدا کند از طرف خودم از استادان و دوستان ایران تشکر میکنم و درخواست میکنم از دانشگاههای ما دیدن بفرمایید.
برداشت یک ایرانی از تمدن ایران و چین
جواد مرشدلو، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس (لینک) با عنوان چین، آسیای مرکزی پسا استعماری و میراث فرهنگی جاده ابریشم: برداشت یک ایرانی به ایراد سخن پرداخت که مشروح سخنان وی در پی آمده است:
اشتراکات فرهنگی و ارتباطاتی که وجود داشته، امروزه تا حدی جنبه تاریخی پیدا کرده است حوزه آسیای مرکزی امروزی یا ماوراء نهر، ترکستان و خوارزم کهن است.
در نیمه دوم سده سیزدهم/ نوزدهم آسیای مرکزی که به مدت چند سده بستر خاستگاه تکوین و شکوفایی تمدنهای درخشان اسلامی و حلقه پیوند شرق و غرب بود، در نتیجه چند بی ثباتی و ناامنی و جنگ و ستیزهای مداوم، فرسوده شد و تسلیم یک قدرت استعماری مدرن شد و در مسیر نوسازی استعمار قرار گرفت.
پیشروی و تسلط روسیه تزاری بر آسیای مرکزی همزمان با پیشروی چین به مرزهای شمال غربی، زمینه انزوای فرهنگی جمعیت بزرگی از مسلمانان این منطقه را فراهم آورد که تا پیش از این از طریق تجارت، زبان و دین مشترک با هم کیشان خویش در ایران و غرب جهان اسلام پیوند داشتند. به نظر میرسد این انزوای فرهنگی در فراهم آوردن بستر ظهور گرایشهای بنیادگرایانه موثر بوده است.
سارتهای آسیای مرکزی را که بر اساس مشاهدات جهانگردان اروپایی و روسیه در سده سیزدهم /نوزدهم، مشابهتها و سنخیتهای فرهنگی چشمگیری با ایرانیان داشتند، میتوان میراث داران اصلی سغدیها و دیگر مردمان تاجر پیشه حوزه راه ابریشم خشکی تلقی کرد.
آنها بزرگترین گروه جمعیتی این سرزمین در آسانه چهاردهم/بیستم بودند و طبق برآورد نخستین آمارگیری روسیه تزاری در سال ۱۸۹۷ جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر داشتند اما در آمارگیریهای بعدی این نام حذف شد و جای خود را به ازبک داد. جالب آن که خود واژه سارت که واژهای ترکی به معنای سوداگر و تاجر است، اصلی سغدی دارد.
خبرنگار: مهگل باقری منش