مسئولیتی که جامعه دانشگاهی در قبال گام دوم انقلاب اسلامی دارد، چیستند. نشست پیشرو قصد دارد به این موضوع از منظر دانشگاهیان بپردازد.
به گزارش عطنا، نشست گام دوم انقلاب اسلامی و مسئولیت اجتماعی جامعه دانشگاهی و بزرگداشت مقام علمی و معنوی شهید محسن فخریزاده به همت بسیج اساتید دانشگاه علامه طباطبایی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، سه شنبه 11 آذر به صورت مجازی برگزار شد.
بیانیه گام دوم انقلاب باید به گفتمان دانشگاهی تبدیل شود
در ابتدا حجتالاسلام صادق اکبری اقدم، مسئول نهاد رهبری در دانشگاه علامه طباطبایی در اینباره به ارایه مطالبی پرداخت:
خوشحالم که در این جمه دغدغهمند انقلابی حضور دارم. این نشست به تعبیری به منظور نگه داشتن فرهنگ و تفکر بسیجی و پیمودن راه و رسم بزرگ مردان تاریخ معاصر است. و وجه دیگر این نشست به تعبیری بزرگداشت مقام علمی و معنوی مجاهد دانشمند شهید محسن فخریزاده است.
شهادت این دانشمند مجاهد و شخصیت برجسته علمی و معرفتی در عرصه هستهای را تسلیت عرض میکنم. این شهید یکی از دانشمندان ارزشمند و دغدغهمند برای جمهوری اسلامی بوده است و امیدوارم که راه این شخصیت ادامه داشته باشد.
قبل از اینکه بیانیه رهبر انقلاب به مردم اعلام شود ما در دانشگاه با جمعی از اساتید از رشتههای مختلف نشستی با عنوان گام دوم انقلاب و اینکه چه نقشی را میشود اجرا کرد برگزار کردیم. بعد از فرمایشات رهبر انقلاب ما با اساتید دانشگاه نشستهایی را تحت عنوان تبیین ابعادی بیانیه گام دوم انقلاب توانستیم جمع آوری و برگزار کنیم. در نتیجه مباحث این بیانیه را توانسنیم درج کنیم که در نهایت در قالب کتاب چاپ شد.
نقش نخبگان در گفتمان سازی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ایران و پاسداشت یاد و راه شهدای دانشمند موضوعی است که من در ادامه در رابطه با آن صحبت میکنم.
چطور ما میتوان راه و یاد شهدا را گرامی داریم؟ به نظر من اگر فرمایشات رهبر را مرور کنیم میبینیم که در مورد این شخصیتها یک سری ویژگیها در فرمایشات ایشان بیان شده است.
برای مثال در رابطه با دانشمند شهید مسعود علی محمدی، رهبر انقلاب میفرمایند که شهادت ایشان شهادت در راه آرمانهای الهی است، در مورد شهید مجید شهریاری از تلاش بسیجی وار در راه علم یاد میکنند و در خصوص شهید رضایی نژاد شجاعت در جهاد علمی را بیان میکنند و در مورد شهید مصطفی احمدی روشن تبلور معنویت در کنار کار علمی و در نهایت در خصوص شهید محسن فخریزاده جهاد در دانش هستهای و دفاعی را مطرح میکنند.
از نظر من گرامی داشت شهدا برای ما که دانشگاهی هستیم و در این مسیر علمی گام بر میداریم این است که در ابتدا باید ویژگیهای شاخص این افراد را بدانیم و راه آنها را ادامه دهیم و در مسیر اعتلای علمی و رسیدن به تمدن نوین انسانی بتوانیم گام جدی را بر داریم.
رهبر انقلاب تعبیری داشتند با این مضمون که نقش کلیدی و نقش اصلی در بحث گفتمانسازی برای نخبگان و اندیشمندان است. در بحث پیشرفت و عدالت، در بحث اعتلا جمهوری اسلامی ایران و در سندهایی که برای جامعه و مسئولین اعلام میشود تأکید دارند که حتما نخبگان در این گفتمانسازی ایفا نقش کنند.
جامعه نخبگانی باید بیانیه گام دوم انقلاب را تبیین علمی کند و در نهایت آن را به گفتمان رایج دانشگاهی و علمی تبدیل کند. بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی یک افق و مسیری برای حرکت امیدوارانه در همزمانی افول تمدن غربی و شکست دنیای غرب و تمدن غربی است.
دانشگاه دغدغه اجتماعی دارد
علیاکبر تاج مزینانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنان خود اظهار کرد:
هفته بسیج را تبریک میگویم. شهادت دانشمند شهید محسن فخریزاده را تبریک و تسلیت عرض میکنم. اگر بخواهیم محور این نشست را بحث مسئولیت اجتماعی دانشگاه که یکی از موضوعاتش کاربردی بودن علم و کمک به جامعه و دغدغههای آن و توانمند کردن جامعه است در نظر بگیریم، می توانیم به این شهید و سایر شهدایی که در این راه بودند و به اقتدار کشور کمک کردند اشاره کنیم.
دانشگاه دغدغه اجتماعی دارد. از آموزش و پژوهش و کارآفرینی فراتر رفته و دغدغه اجتماع را دارد. این مباحث گستردهتر میشود و پیوند این با بحث بیانیه گام دوم رهبر انقلاب مهم است.
چند فراز در این بیانیه است که ارتباط بسیار نزدیکی با دانشگاه دارد. در قسمتی از این بیانیه رهبر انقلاب جوانان را به عنوان محور تحقق نظام پیشرفت اسلامی مطرح میکند. در واقع یک بخش مهمی از این جوانان دانشجویان هستند و آمادگی آنها برای این نقشآفرینی و بحث نیروی انسانی متعهد و کارآمد با مبانی عمیق که در واقع به عنوان ظرفیت است، مورد توجه است. این نیروی انسانی عمدتاً در دانشگاه میتواند پرورش یابد.
در سرفصلهایی که توصیه اساسی برای آینده و گام دوم است، محورهای متعددی را میتوانیم ببینیم که پیوند بین مسئولیت اجتماعی و دانشگاه را بیان میکند. امیدوارم مباحثی که اساتید در این جلسه مطرح میکنند در واقع ورودی برای مباحث عمیقتر در آینده باشد.
الگوهای غرب را در دانشگاه تکرار نکنیم
حسین هرسیج، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان در مطلبی تحت عنوان «ضرورت بازبینی در کارکردهای دانشگاهها بر اساس بیانیه گام دوم» نیز بیان کرد:
شهادت فخر علم هستهای ایران، محسن فخریزاده را تسلیت میگویم و امیدوارم که همه ما تلاش کنیم و راه ایشان و همه شهدای هستهای کشور و شهدا انقلاب را ادامه دهیم.
سوال اولی که در ذهنم من است، این است که علیرغم اینکه از نظر کمی تعداد دانشگاهها،تعداد دانشآموزان، دانشجویان و اساتید روز به روز بیشتر شده است، چرا نتوانستیم آن گونه که باید کارکردهایی که از دانشگاه انتظار میرود را ایفا کنیم؟
با توجه به این قضیه و مقایسه آن با تمدنی که در غرب به وجود آمده است، متأسفانه برخی از اساتید ما در رشتههای مختلف در پی این هستند که آنچه را که در غرب اتفاق افتاده است تکرار کنند، علیرغم اینکه خود متفکران غربی به این نتیجه رسیدهاند که تمدن غرب فعلاً در بحران وجود دارد و در واقع خودشان در پی این هستند که چگونه بر این بحران غلبه پیدا کنند. متأسفانه برخی از افرادی که به عنوان عالم، دانشمند در اوضاع مختلف هستند میخواهند راهی را که آنها تکرار کردند ما هم تکرار کنیم.
کشورهای غربی بعد از انقلاب صنعتی و پیشرفتهایی که در حوزههای مختلف داشتند که این پیشرفتها برآمده از کارهای علمی است. چیزی که در خصوص علم گفته میشود این است که علم به انسان توانایی میدهد.
رهبر انقلاب هم در بیانیه گام دوم تأکید کردند که غرب در این قسمت موفق بوده است ولی متأسفانه آن علم در خدمت اصحاب قدرت و اصحاب ثروت قرار گرفته است و در نهایت منجر به بحث استثمار، استعمار و همینطور تخریب محیط زیست، افزایش نابرابریها در حوزههای مختلف شده است.
در حال حاضر غرب با بحران های مختلف از جمله بحران اقتصادی، بحران عقلانیت، بحران مشروعیت و بحران انگیزش مواجه است. راهی که غرب رفته است در نهایت منجر به قتل و غارت و کشتار در کشورهای مختلف، مداخلات نظامی سیاسی در مکانهای مختلف شده است.
در حال حاضر آیا دانشگاههای ما باید از مدلها و الگوهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غرب تبعیت کنند؟ متأسفانه بعضی افراد در داخل کشور همین حرفها را میزنند و آنها بیشتر کسانی هستند که در قسمتهای اجرایی و اداری قدرت را در اختیار دارند.
ما باید در مرحله اول باید هر چیزی را که جنبه علمی دارد از مکانهای مختلف جمعآوری کنیم. در بحثهای علمی به هیچ وجه نباید حد و مرز داشته باشیم. در حال حاضر دانشگاههای ما جدا از مسائل و مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی هستند.
ما در دانشگاهها چیزهایی را که دیگران از مکانهای دیگر جمعآوری کردهاند، به دانشجویانمان منتقل میکنیم و انتظار داریم که دانشجو ما در واقع حل مسئله کند و تفکرش، تفکر بومی باشد. چنین چیزی اتفاق نمیافتد.
در بحثهای آموزشی آیا واقعاً کتابهای ما بر اساس مسائل و مشکلات کشور است؟ حتی در حوزه علوم طبیعی و علوم فیزیکی چون مسئله محور و مشکل محور نیست ما تنها گفتههای دیگران را تکرار میکنیم. بنابراین ما در صورتی میتوانیم مشکلات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را حل کنیم که مسئله، مسئله ما و مشکل ما باشد.
ما مدلها و الگوهای دیگران را در دانشگاه تکرار میکنیم به دلیل اینکه میخواهیم بدانیم مسائل جاهای دیگر چه هست. اما مسئله ما چیست؟
ورودیهای مجموعههای دانشگاهی تحت عنوان مجلات و کتابها و مقلات باید اصلاح شود. در ابتدا باید مسائل و مشکلات وارد دانشگاه شود یعنی یک ارتباط تنگاتنگی بین دانشگاه و بیرون از دانشگاه به وجود بیاید. در واقع یعنی کاری که دکتر فخریزاده کرد. دکتر فخریزاده مسئله را تشخیص داده و با توجه به این مسئله دنبال راه حلها بود و اطلاعات را از جوامع مختلف جمعآوری میکرد.
برای اصلاح راهی جز این نیست که دانشگاهایمان به عنوان حلال مسائل و مشکلات کشور مطرح شوند تا بتوانند کارکردهای خودشان را انجام دهند و مطمئناً این کار میتواند مقدمه خوبی برای احیای تمدن نوین اسلامی در مقابل تمدن غربی شود».
به جهاد علمی جدی در کشور نیاز داریم
محمدحسین پناهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تحت عنوان «بیانیه گام دوم و ضرورت علوم انسانی بومی» در مطالبی عنوان کرد:
در بیانیه گام دوم، رهبر انقلاب روی بحث علم، اهمیت علم و پیشرفت علمی تأکید خاصی داشتند و پیشرفتهای علمی کشور را در آنجا ستودند و مطرح کردند. رهبر انقلاب در این بیانیه اشاره کردند که این شروع کار و مقدمه است و ما نیاز به جهاد علمی جدی در کشور داریم تا بتوانیم خودمان را در سطحی که لازم است در دنیا مطرح کنیم.
سخن من در رابطه با این نوع جهاد علمی است که باید در حوزه علوم انسانی و مخصوصاً علوم اجتماعی که ویژگی خاصی امروزه در دنیا دارد، در کشور اتفاق بیفتد. همه واقف هستیم که علوم انسانی و اجتماعی حوزه بسیار وسیعی از زندگی انسان را در بر میگیرد و پر میکند.
علوم انسانی بسیار وسیعتر از حوزه دانشگاه ما است. آیا به این حوزه وسیع علمی در کشور ما توجه میشود؟ جهاد لازم در رابطه با تولید علمی مناسب انجام میشود؟ و اگر نمیشود ما باید چه رویکردی داشته باشیم؟
مشکلات اصلی جامعه ما در حوزه علوم انسانی است
امروزه تقریباً همه متفکران اذعان دارند که مهمترین مشکلات موجود جامعه ما درحوزه علوم انسانی و اجتماعی قرار دارد. مشکلاتی از قبیل فساد در زمینههای مختلف، اعتیاد، بیکاری، ضعف اخلاقی و سایر حوزههای وسیعی که شامل مشکلات ما میشود. همه این مشکلات در حوزه علوم انسانی قرار دارد و ما اگر بخواهیم برای این مشکلات و مسائل راه حلی پیدا کنیم باید به سراغ این علوم برویم.
مشکلات اصلی جامعه امروز ما در این حوزهها است و این خواست جامعه ما نیست. اکثر جوامع دنیا همین وضعیت را دارند و مهمترین مشکلات آنها در حوزه علوم انسانی است و به همین علت است که امروزه در دنیا توجه خاصی به علوم انسانی میشود و الویت خاصی به این علوم داده میشود.
با چرخش فرهنگی که در حوزه کشورهای غربی اتفاق افتاده است ما وارد وضعیت جدیدی شدیم که در آن موقعیت علوم انسانی بسیار برجستهتر از گذشته دیده میشود و در نتیجه اولویت بیشتری به این علوم در همه زمینهها داده میشود.
این چرخشی است که در کشورهای غربی به راه افتاده است و به آن چرخش فرهنگی میگویند. ما واقف هستیم که علوم انسانی ماهیتاً علوم فرهنگی است و توجه دنیا به این مسئله معطوف است که این علوم فرهنگی امروزه باید اولویت برتری را داشته باشد و عدهای از اندیشمندان قرن 21 را به عنوان قرن فرهنگ نام نهادند.
علوم انسانی عیناً قابل انتقال نیست
دیگر به ماهیت علوم انسانی و اجتماعی که علوم فرهنگی هستند با نگاه اثبات گرایانه نگاه نمیشود. یعنی تصور بر این نیست که امروزه علم انسانی که در یک جایی از دنیا تولید میشود به همان شکل قابل برداشت و قابل انتقال و استفاده در جاهای دیگر دنیا است.
همانطور که فرهنگ کشورهای دیگر با هم متفاوت است، اختلاف در مورد وضعیت اجتماعی و فرهنگی آنها هم وجود دارد و ما نمیتوانیم علوم انسانی را عیناً صادر کنیم. این نگاهی است که در غرب حاکم است.
این موج به نظر میرسد که هنوز به کشور ما نرسیده است. در حالی که این موجی است که از حداقل 40 سال پیش شروع شده است و هنوز به کشور ما نرسیده است به این معنا که اولویتی را که ما باید براساس این تغیرات و دگرگونیهای جهان و به خصوص بر اساس اهداف انقلاب اسلامی باید به علوم انسانی میدادیم، در هیچ زمینهای ندادیم.
متأسفانه هنوز این چرخشی را که در دنیا اتفاق افتاده است و باید قبل از آن با انقلاب اسلامی در ایران هم اتفاق میافتاد و ما نقش برجستهتری را به علوم انسانی میدادیم، اتفاق نیفتاده است.
این چرخش بسیار مهم است که ما در واقع در گام دوم انقلاب اگر بنا باشد مسائل کشور را به طریق تخصصی و علمی حل کنیم، باید اولویت را در همه زمینهها به علوم انسانی در کشور دهیم و رفته رفته به طرف اینکه علم انسانی بومی تولید کنیم و یا علوم انسانی موجود را بومی کنیم، حرکت کنیم.
علوم انسانی بر علوم تجربی تقدم دارد
علوم انسانی، علوم فرهنگی هستند و علوم فرهنگی حتی بر اساس نظریات موجود در دنیای امروز عیناً قابل انتقال از جایی به جای دیگر نیستند و اگر ما از کشورهای دیگر این علوم را میگیریم باید آنها را به شکل انتقادی بررسی و بومی کنیم و سپس مورد استفاده قرار دهیم. در غیر این صورت ممکن است اینها نتوانند مشکلات ما را حل کنند و حتی ممکن است مشکلاتی را هم برا ما ایجاد کنند.
در ابتدا ما باید برای علوم انسانی نسبت به علوم تجربی تقدم قائل شویم و در گام دوم، علوم اجتماعی ولی نه علوم اجتماعی تقلیدی و ترجمهای بلکه علوم اجتماعیای که یا بومی شدهاند تا بتواند مشکلات ما را حل کند را مورد استفاده قرار دهیم.
این در واقع به نظر من جهاد علمی جدیای را میطلبد تا ما بتوانیم در این گام از انقلاب، مشکلاتمان را با یک رویکرد جدید ببینیم واین کار مستلزم تغییرات جدی در بسیاری از حوزههای کار علمی ما است چون در کشور ما در همه زمینهها تا به حال تقدم با علوم تجربی بوده است و ما تا این چرخش را ایجاد نکنیم و تا تغییر پاردایم در ذهن نخبگان سیاسی ما به وجود نیاید، مشکلاتمان کماکان ادامه خواهد داشت و این نتیجهای است که در دنیا به آن رسیدهاند و ما از آن در این زمینه عقب هستیم.
جنبش بومی کردن علوم اجتماعی شاید باورکردنش برای ما مشکل باشد. امروزه ما با تغییر پارادایم در دنیا مواجه هستیم و این تغییر پاردایم این است که ما از پاردایم علوم تجربی به پارادایم علوم فرهنگی منتقل میشویم و با همراهی این پاردایم درکشورمان باید نقش جدیای را به علوم انسانی و بومی کردن علوم انسانی و اولویت دادن به علوم انسانی در همه زمینهها از جمله حوزههای مدیریتی بدهیم تا بتوانیم مشکلات جامعه خودمان را بهتر بفهمیم و بتوانیم بهتر این مشکلات را بهتر حل کنیم».
وظیفه دانشگاه تولید علم هدفمند است
محمدعلی برزنونی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) مطلب خود را تحت عنوان «وظیفه دانشگاه در تحقق بیانیه گام دوم» مطرح کرد:
نکته مهم اول این است که صدور این بیانیه در شرایط خاصی بود که فهم آن شرایط، مقدمه فهم جامع و درست بیانیه است. بیانیه در 40 سالگی انقلاب صادر شد. این بیانیه نگرش جامعی به انقلاب، داشتههای ما، یافتهها و سرمایههایی که داریم داشت.
وظایف دانشگاه را میتوان در دو عرصه وظایف خاص و وظایف عام مورد بحث و بررسی قرار داد. دانشگاه به عنوان دانشگاه در عرصه بیانیه وظیفه خاصی دارد. وظایف آن از کجا بر میآید؟
در توصیههای هفتگانه، اولین توصیه علم و پژوهش است. این توصیه وظیفه خاصی را شامل دانشگاه میکند. علم و پژوهشی که محور هر پیشرفت است و مخاطب اصلی این بند لزوماً دانشگاه است.
در این عرصه وظیفه دانشگاهها این است که تولید علم هدفمند داشته باشند. در حال حاضر تولید علم ما بیشتر بازکاوی روشمندانه است اما هدفمند نیست. در واقع ما کارهای علمی کار شده را دوباره مورد بازکاوی و باز تولید قرار میدهیم. ما باید از این مدار خارج شویم و تولید علم هدفمندِ روشمندِ مسئلهدار رو بیاوریم.
اساس جنبش عدالتخواهی مطالبهگری است
وظیفه عام دانشگاهها در این عرصه در ابتدا تبیین بیانیه و آگاهی بخشی است. در واقع قالبسازی گفتمان بیانیه است. در این عرصه چگونه گفتمان عمومی میتواند به باور عمومی تبدیل شود؟
وظیه دوم مطالبهگری است. در این عرصه کار مطالبهگری را باید دنبال کرد. اساس جنبش عدالت خواهی به مطالبهگری بر میگردد. مطالبهگری با چه چیزی صورت میگیرد؟ کار جریانسازی محورهای متعددی که در این بیانیه اعلام شده است را میشود با صاحب نظران فرهیخته در بستر رسانههای مختلف دنبال کرد.
بیانیه گام دوم به عنوان سند راهبردیای که مؤثر است بر سیاستگذاریها و برنامهریزیها، یک بیان راهبردی و نگرش به آینده را دارد که چگونه بر برنامهها تأثیر گذارد. تحلیل این کار بر عهده دانشگاه است.
کار دیگری که از اساتید دانشگاهها انتظار میرود مراقبت از آسیب و انحراف است. ما باید کاری کنیم که این بیانیه شعاری و فراموش نشود.
وظیفه بعدی تبیین نقش و نسبت دستگاههای مختلف با بیانیه است. ما دستگاههای اجرایی مختلف و تقلیلی و نظارتی را داریم. این سازمانهای دولتی و خصوصی چه نسبتی با بیانیه دارند؟ تبیین این موضوع بر عهده دانشگاه است.
وظیفه دانشگاه جذب اساتید جوان است
وظیفه دیگر جذب اساتید جوان و انقلابی است. یکی از خطابهای اصلی بیانیه به جوانان اشاره دارد. جوان به عنوان انرژی متراکم و تازه و رو به رشد انقلاب است. جذب اساتید جوان وظیفه دانشگاه است. این افراد باید ویژگیهای خاصی از جمله اجتهاد علمی، نوآوری، پرهیز از نگاه تقلیدی به پیشرفتهای غربی داشته باشند.
این افراد باید اعتماد به نفس فردی و علمی داشته باشند و مهمترین ویژگیای که این افراد باید داشته باشند این است که معتقد به راههای میانبر باشند. آیا واقعاً راه رشد علوم همانی است که غرب رفته است؟ اگر قرار باشد که ما همان راه را برویم طبعاً رفته رفته بیشتر به عقب باز میگردیم».
بیانیه گام دوم از انقلاب اسلامی فاصله نگرفته است
رضا صابری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در همین باره اظهار کرد:
شاید بتوان گفت بعد از وصیت و صحیفه امام خمینی (ره) این بیانیه یکی از مهمترین و اساسیترین متنهایی است که برای انقلاب اسلامی نوشته شده است و قطعاً در مسیر آینده از آن استفاده خواهد شد.
موضوع سخنم را به تحلیل محتوایی از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی اختصاص دادهام که آن را به عنوان «بنیان» بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نامگذاری کردم. البته در انتها نقدی هم به جریان منسجم به روزنامههای کشور با نگاه به همین موضوع خواهم داشت.
در تعریف اولیه، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را یک متن فشرده و برآمده از منظومه فکری انقلاب اسلامی تعریف میکنم که فهرست منسجم و دقیق از موضوعات و مسائل اساسی انقلاب اسلامی را از گذشته تا آینده فرا روی ملت ایران میگشاید.
نگاه من این است که یکی از کارکردهای مهمی که این بیانیه دارد این است که حتی معانی و انگارهها را به سوی گفتمان فراهم میکند. کارکرد اساسیای که میتواند گفتمان در این بیانیه داشته باشد این است که مردم، مسئولان و نخبگان دریافتی واحد از منظومه مسائل بنیادی کشور به دست بیاورند. یعنی بتوانیم کاری کنیم که بین مردم و مسئولان و نخبگان یک اشتراک معنا در مورد مسائل اساسی کشور پیدا شود.
نگاه من در این موضوع به کارگیری روش تحلیل محتوا کمی است. در یک بررسی اولیه من در این بیانیه چهار واژه را دیدم که در متن از آنها بیشتر استفاده شده است. واژه انقلاب، اسلام، جوانان و ایران واژههای پر کاربردی است که در این بیانیه اتفاق افتاده است و میتوان گفت ارکان اصلیای که این بیانیه میخواهد در رابطه با آن بحث کند، همین است.
قطعاً این بیانیه از انقلاب اسلامی ذرهای فاصله نگرفته است و به هیچ وجه تجربه 40 ساله انقلاب را مسیر اشتباه نمیداند و برای آینده نظام هم هیچ مدلی جز حرکت انقلاب اسلامی طراحی نمیکند. این بیانیه ناظر به این است که کشوری مانند ایران میتواند بهترین سرزمین برای اجرایی کردن این بیانیه باشد.
جوانان مهمترین مخاطب بیانیه گام دوم هستند
مهمترین افرادی که این بیانیه به آنها نگاه دارد جوانان هستند که در واقع بتوانند مسیر آینده انقلاب اسلامی را پیش ببرند. قطعاً نگاه رهبر انقلاب این است که این گروه از مردم ایران این توانایی را دارند و قطعا دارای این ویژگی هستند که بتوانند مسیر آینده انقلاب اسلامی را به آنها بسپاریم.
این چهار مفهوم کلیدی اساسی و بنیادی است. چهار مفهوم دیگری در این بیانیه وجود دارد که در کنار چهار واژه قبلی خیلی از آنها در بیانیه استفاده شده است. اولین مفهوم، واژه جمهوری است که ناظر به مدل حکومتی است که رهبر انقلاب از دین و اسلام ارائه میکند و آن مردم سالاری دینی است. در این بیانیه میتوان کاملاً این موضوع را درک کرد که ما از مجموعه مدلهای حکومتی که در دنیا ارائه شده است، مدلی را میپذیریم که جمهوری اسلامی باشد که همان مردم سالاری دینی است.
مفهوم دومی که در این بیانیه از آن بسیار استفاده شده است کلمه امید است. انقلاب اسلامی توانایی امید آفرینی را در جامعه دارد و نگاه بیانیه گام دوم هم این است که ما به آینده امیدواریم و قطعاً هیچ ابهامی در مسیر آینده انقلاب اسلامی نمیبینیم.
واژه سومی که ناظر به چهار واژه اول است، کلمه پیشرفت است. قطعاً انقلاب اسلامی میتواند الگویی از پیشرفت را برای کشور ایران ارائه کند که من این را در بیانیه گام دوم، به عنوان یک بنیان دیگر میبینم.
چهارمین واژه، واژه ملت است که من آن را ناظر به جوانان میبینم. همیشه رهبر انقلاب نگاهشان این بوده است که مردم در هر عرصهای که حضور داشته باشند بهترین راهبردها، امنیت و پیشرفت را میتوانند ایجاد کنند. نگاه رهبر انقلاب به جوانان از منظر همین نگاه به ملت است.
من در بنیانهای بیانیه گام دوم نگاهم این است که آن چهار مفهوم اول، چهار مفهوم ناظر به خودشان را دارند. یعنی مفهوم انقلاب، اسلام، جوانان و ایران هر کدام یک مفهوم ناظر به خود دارند که اسلام را مفهوم ناظر به خودش را جمهوری میبینم، مفهوم ناظر به انقلاب را امید میبینم، مفهوم ناظر به جوانان را ملت میبینم و مفهوم ناظر به ایران را پیشرفت میبینم.
برای اینکه این بنیانها در منشور این بیانیه شکل اجرایی پیدا کند، سرفصلهایی بیانیه دارد که باید آنها را طراحی کرد و به پیش برد و دانشگاهها میتوانند آن را عملیاتی کنند.
چرا من این نگاه را دارم؟ به دلیل اینکه قاعدتاً اگر مفروضات را بپذیریم با این نوع کاربرد واژگان در یک متن، اثرگذاریهای خاصی از این متن هم قابل پیشبینی است.
من نگاهی به این موضوع داشتم که بعد از صدور بیانیه چه گفتمانی را روزنامههای کشور ایران بر اساس این بیانیه سعی کردند که در تیتر اصلی خودشان رقم بزنند. من وقتی تیترهای اصلی 21 روزنامه 25 بهمن سال 97 را نگاه کردم، دیدم که در این روزنامهها مهمترین واژههایی که استفاده شده چهار واژه است. واژه انقلاب، اسلام، ایران و خطا بیشترین کاربرد را داشته است. یعنی ما در کنار واژه انقلاب، اسلام و ایران کلمه دیگری را که خیلی برجسته میبینیم خطا است. واژهای که در تیتر روزنامههای آن زمان استفاده شده است. تیترهایی که روزنامهها در این تاریخ استفاده کردند از بیانیه گام دوم بسیار فاصله دارد.
در پایان باز هم میگویم و تأکید میکنم که در بنیانهای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، نقش دانشگاهها نقش اساسیای است.
مهمترین مسئولیت دانشگاه جامعهپردازی است
عبدالحسین خسروپناه، استاد و پژوهشگر فلسفه دین نیز در این نشست مجازی بیان کرد:
جامعه دانشگاهی نهاد اجتماعی است و مسئولیت آن اجتماعی است. بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از لحاظ مخاطب گوهرش جوانان است ولی از لحاظ محتوا گوهرش نظریه انقلاب اسلامی است. سه رکن نظریه انقلاب اسلامی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی است.
مهمترین مسئولیت اجتماعی جامعه دانشگاهی، جامعه پردازی است. به نظر بنده دانشگاه و جامعه دانشگاهی که مسئولیت اجتماعی دارند و کار اصلیشان علم و پژوهش است، باید علم و پژوهش را به سمت جامعهپردازی سوق دهند. جامعه پردازی یعنی تدبین و اجرای ساختارهای سیاسی، امنیتی، فرهنگی و دفاعی و... در مسیر اهداف انقلاب.
ساختارها میتوانند هم تمدن ساز و هم تمدن سوز باشند. مسئولیت اجتماعی جامعه دانشگاهی در یک جمله این است، تلاش جهتگیری علم و پژوهش دانشگاهی در مسیر ساختارهای جامعه تمدنساز است.
دغدغه شهید محسن فخریزاده تعامل فلسفه با علم و تعامل علم با جامعه بود. او هر دو دغدغه را عملی کرد. دغدغه اول احیا فلسفه بود. احیا فلسفه یعنی پیوند فلسفه با علم. فرمایش ایشان این بود که اگر فلسفه از علم جدا شود و علم از فلسفه جدا شود نه فلسفه و نه علم رشد نمیکنند.
تعلق ایشان در مباحث فلسفی به حکمت متعالیه بود. طبق گفته این شهید حکمت متعالیه یک فلسفهای است که هم هستی شناسیاش متعالی است و هم پیوند وسیعی با عرفان دارد. ایشان بسیار حلیم و متواضع بودند و در کل ویژگیهای خاص رفتاری داشتند که ناشی از عرفان درونیشان بود. امیدوارم که خداوند به ما توفیق دهد تا بتوانیم راه این شهید بزرگوار را ادامه دهیم.
سرمایهداری با استعمار به منافع خود میرسد
وحید شالچی، معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در سخنران خود تحت عنوان «سرمایهداری جهانی، ترور و مسئولیت جامعه دانشگاهی» بیان کرد:
ما باید تروری که در سال گذشته در رابطه با شهید قاسم سلیمانی انجام شد و ترور شهید محسن فخریزاده را در یک بستر جهانی ببینیم و از آنجا میتوانیم این موضوع را تحلیل کنیم. شهادت این دو بزرگوار که به توان دفاعی کشور مربوط بود، اتفاق سادهای نبود و به نظر من معانی بیش از خصومتهای ایران با آمریکا و اسرائیل داشت.
باید این موضوع را در بستر صورتبندی جهانی ببینیم. چیزی که اتفاق افتاده این است که سرمایهداری مسیر دو قرنهای را طی میکند و سعی دارد در این مسیر هر چه بیشتر تمام سیاره را برای کسب سود در اختیار بگیرد و تمام عرصههای زندگی را برای کسب سود تبدیل به کالا کند و هر مقاومتی را در مقابل خودش به شکل خشن حذف کند.
سرمایه داری مسیری را طی میکند که در این مسیر وقتی به سال 2019 و 2020 میرسیم، جریانی شکل میگیرد که به رویه خودش عمل میکند و به حذف انسانهای بزرگی که در مقابل این مسیر سلطه ایستاده بودند، متمایل میشود.
سرمایهداری از بعد از سقوط شوروی و فرو ریختن بلوک شرق و پیمان ورشو رقیبی را برای دههها در حوزه اندیشه و در خودش نمیبیند. به جز نواهایی که شکل گرفته بود و پراکنده بود و شاید تنها نوای جدیای که هنوز خودش را در ساحت نظم سیاسی نشان میداد، نظامی بود که برآمده از انقلاب اسلامی ایران بود.
این تنها در یک ساحت ایدئولوژیک رخ نمیداد یعنی تنها در بحث اندیشه نبود و در بحث ژئو استراتژیک هم با همین مانع در واقع روبهرو بود. برای دههها سرمایه داری برای دستیابی به منابع و نیروی ارزان نیازمند این بود که جهان را استعمار کند و از فرآیند این استعمار انباشت سرمایهای را که ذات و ماهیت خودش است بتواند محقق کند.
از یک دورهای به بعد وقتی استعمار به آن شکل ممکن و یا مقرون به صرفه نبود، سرمایهداری به رژیمهایی در شرق متوسل میشد تا بتواند این منافع را تأمین کند. در دورهای براساس تقسیم جهان بین ملتهای غربی از یک طرف و مستعمره ساختن بقیه جهان عمل میکند و هر جایی هم که لازم است در واقع به جنگ به عنوان یک راهبردی برای پیش بردن صورتبندی اقتصادی و اجتماعی خودش عمل میکند.
بعد از جنگ جهانی دوم بیش از 50 جنگ توسط آمریکا به عنوان مرکز نظام سرمایهداری و یا به عنوان کشورهای دیگر اتفاق میافتد. در بخشهای مختلف، هر جایی که لازم است جنایتهای مختلفی صورت میگیرد و به شکل عجیبی این جنایتها هیچ ردپایی را در تاریخ و در حافظه غرب به جا نمیگذارد.
برای مثال در نیجریه برای به دست آوردن کائوچو دو میلیون نفر کشنه میشوند ولی ما ردی از این اتفاق را در تاریخ و روایت جهان نمیبینیم. در روایتی که معتقد است بشر را به سوی تمدن شکل میدهد.
نظام سرمایهداری برای شکل دادن دولتهای گوش به فرمان، در پی ویران کردن دولتها در مناطقی برمیآید که به لحاظ اقتصادی ارزشمند هستند و خاورمیانه قطعاً یکی از این مناطق ارزشمندی است که باید در آن این اتفاق بیفتد.
کاری که سرمایهداری انجام میدهد فروپاشی دولتهای ملی است که از وجه ایدئولوژیکی با تئوری جهانی شدن همراه میشود.
در واقع سرمایهداری اقلیمهای آزاد آنارشیستی بهوجود میآورد تا کماکان سازوکارهای جهانی غارت که تضمین کننده این نظم سیاسی و اقتصادی است، بتواند باقی بماند. به همین دلیل است که وقتی داعش ظهور میکند حتی اگر در شکلگیری آن نقشی نداشته باشد، ما میبینیم که هیچ عزم جدیای در از بین بردن این جریان ترور و قتل پیدا نمیکند.
سرمایهداری اقلیمسازی میکند
کاری که نظام سرمایهداری انجام میدهد به تعبیری اقلیم سازی است. یعنی وقتی ساختار جهانی را پیش میبرد با معدود موانعی روبهرو میشود. این جا است که به نظر من نقشی که جمهوری اسلامی ایران ایفا میکند و با سردمداری سرداران عزیز همانند شهید قاسم سلیمانی و شهید فخریزاده در واقع روشن میشود.
این اتفاقات تنها جریاناتی هستند که میتوانند در این وضعیت ژئو استراتژیک خاص ایفا نقش کنند و از اقلیم سازی خاورمیانه جلوگیری کنند و از تضعیف دولتهای ملی جلوگیری کنند. به ویژه اینکه دولتهای ملی و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران از معدود دولتهایی است که بازیای به غیر از بازی رایج جهانی در این زمینه انجام میدهد.
در اینجا نقش جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار میگیرد. جمهوری اسلامی و توان ملیای که در بعد دفاعی با مدیریت کسانی همچون شهید فخریزاده رخ میدهد از این روند جهانی ممانعت میکند. به همین علت ترور شهید فخریزاده یک مسئله ساده نیست. فخریزاده و پدیده فخریزاده که بخشی از انقلاب اسلامی است یک مانع جدی است برای نظم و برای سلطهای که همه سیاره را گرفته وتنها با مقاومتهای خاصی روبهرو است که یکی از جدیترین این مقاومتها انقلاب اسلامی است.
در این وضعیت جهانی و در این وضعیت ژئو استراتژیک چیزی که مهم است این است که دانشگاه نقش خودش را در این صحنه اقتصادی و سیاسی جهان و در این فضای اندیشه جهان در نظر بگیرد.
مسئولیت دانشگاه و به خصوص دانشگاه ایرانی را باید در این عرصه دید تا بتواند در واقع در این عرصه در افزایش توان ملی کمک کند و بتواند مقابل نظمی که انسان را استثمار میکند و انسان را به کالا تبدیل میکند و نیازهای مادی و معنوی آن را بازیچه نیازهای سرمایه و قدرت میکند بایستد و بتواند نقش ایفا کند.
تضعیف دولت از طریق تضعیف ملت اتفاق میافتد
محمود مشفق، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در مطلبی این خصوص عنوان کرد:
در دو دهه اخیر در کلام و بیان رهبر انقلاب در سخنرانیها و در فرمایشاتی که داشتند حداقل 42 بار به موضوع جمعیت و اهمیت آن در اقتدار و امنیت کشور توجه شده است. در اردیبهشت سال 93 با توجه به اهمیت معقوله جمعیت در اقتدار ملی و با توجه به وضعیتی که جمعیت کشور ما در آن قرار دارد و میتواند نقش بسیار تعیینکنندهای در توسعه و پیشرفت کشور داشته باشد سیاستهای کلی جمعیت کشور از طرف رهبر ابلاغ شده است.
من تنها به بند اول که تحرک و پویایی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری است اشاره میکنم. یکی از نقشهای نظام سرمایهداری تضعیف دولتها است. تضعیف دولتها از طریق تضعیف ملتها اتفاق میافتد. این پروسه از طریق ترورهایی که صورت میگیرد و با برنامههای متعدد در جریان است.
وقتی که نگاه میکنیم میبینیم که آنها برنامههایی برای ایجاد تنش سیاسی، به هم زدن امنیت ملی و خیلی ازمسائل دیگر برای کشورهای منطقه ایجاد میکنند.
یکی دیگر از برنامههای جهان سرمایهداری ایجاد تنشهای سیاسی و ناامن کردن منطقه و ایجاد دافعههای جمعیتی است. به این منظور که افراد دنبال امنیت هستند و هر چقدر تنشهای سیاسی را ایجاد کنند دافعههای جمعیتی بیشتر میشود و افراد در نهایت مهاجرت میکنند و نیروی انسانی از دست میرود.
جمعیت عامل مهم توسعه و پیشرفت است
هدف دیگری که جهان سرمایهداری دنبال میکند بر هم زدن ترکیب جمعیتی کشورهای منطقه خاورمیانه از طریق سیاستهای جمعیتی یا از طریق بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس است. جمعیت و ترکیب مناسب جمعیتی میتواند یکی از مهمترین پارامترهای پیشرفت و توسعه باشد.
نکته دیگری که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به آن اشاره شده است بحث جوانان و سرمایه انسانی است و مسئلهای است که رویکرد آن به بحث جمعیت است. ما در حال حاضر دو جهان متفاوت از نظر ساختار جمعیتی داریم.
وقتی که ما به کشورهای اروپایی نگاه میکنیم میبینیم که نوعی فرسایش جمعیت را در بستر گذار جمعیت تجربه میکنند که از طریق بحث سالخوردگی جمعیت، کاهش سرمایه انسانی و کاهش توان درونی جمعیتها در بازسازی خودشان که از طریق کاهش تجدید نسل است، اتفاق میافتد.
کاهش توان تولیدی که به ذخیره سرمایه انسانی بر میگردد نقش بسیار مهمی در پیشرفت کشورها دارد. وقتی که به بیانیه گام دوم انقلاب نگاه میکنیم جوانان به عنوان یکی از مهمترین محورهای تحقق نظام پیشرفته اسلامی معرفی شده است.
بنابراین طبق گفته رهبر انقلاب حفظ نما جوانی جمعیت، نیروی کارآمد و سرمایه انسانی جوان نقش بسیار تعیین کنندهای در توسعه کشورها دارد. در بند دیگر این بیانیه به این موضوع اشاره میشود که مهمترین ظرفیت امید بخش کشور نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر 40 سال که بخش مهمی از آن نتیجه موجود جمعیتی ایجاد شده در دهه 60 هست، فرصت ارزشمندی برای کشور است.
36 میلیون نفر در سنین میانه 15 تا 40 سالگی قرار دارند. نزدیک به 14 میلیون نفر در دوره تحصیلات عالی و رتبه دوم جهان در دانش آموختگان رشته مهندسی و انبوهی از جوانان که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشور هستند.
تحقیق و پژوهش و رصد کردن تغییرات جمعیتی کشور و اینکه چگونگی استفاده از پنجره جمعیتی و سرمایه انسانیای که در کشور وجود دارد و از طریق جمعیت شناسان و محققان علوم اجتماعی باید راهکارهای بهرهگیری از پنجره جمعیتی شناسایی شود.
حفظ سرمایههای انسانی و ارتقا سرمایههای انسانی و چگونگی مواجهه با چالشها و مسائل ناشی از سالمندهای جمعیت و بحث باروری زیر حد جانشینی که در کشور ما وجود دارد به نظر من مهمترین مسائلی هستند که ما باید به آن توجه کنیم و بتوانیم راهکارهای سیاستی مناسبی را در اختیار مدیران و برنامهریزان کشور قرار دهیم.
خبرنگار: محدثه آقایی