حسین میرزایی*
همانطور که میدانیم برای تبیین و تفسیر پدیدهها و موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیاز به پژوهشهای میدانی است. با توجه به وضعیت خاص کرونایی حاکم بر جهان، امکان مطالعه تغییرات بنیادی در سبک زندگی افراد وجود ندارد. اما با توجه به تجربه زیستهای که همه را شامل شده، میتوان به تغییراتی اشاره کرد. کرونا با همه دهشتناک بودنش، امکانهایی را برای ما فراهم آورده است: امکان بهرهگیری بیشتر از فضای مجازی برای تحصیل و آموزشهای غیردرسی (برگزاری گفتوگوها، سخنرانیها و کارگاههای علمی، فرهنگی)، امکان مطالعه بیشتر، امکان کاهش مصرف گرایی، امکان بودن بیشتر در کنار خانواده، امکان استفاده بهینه از وقت، امکان کاهش هزینههای غیرضروری، امکان آشنایی و استفاده بیشتر با خریدهای اینترنتی، امکان ارتقای بهداشت فردی و عمومی، امکان بروز رفتارهای انسانی و اخلاقی (تعویق و بخشش مطالبات، مشارکت در امور خیرخواهانه)، امکان ورزش در منزل، امکان انجام کارهای عقب مانده.
اما در کنار این امکانها کرونا ما را با معضلات بزرگی نیز مواجه کرده است: غلبه هولناک فضای مجازی بر زندگی، افزایش بیماریهای روحی و بالارفتن اضطراب و نگرانی ناشی از وضعیت کرونایی، زیست در فضای محدود، احتمال افزایش اختلافات خانوادگی و کم شدن بازدیدهای خانوادگی و ارتباطات دوستانه، کاهش تماسهای عاطفی (در آغوش کشیدن، بوسیدن)، تعطیلی مراکز اقتصادی (مغازهها، پاساژها و...)، مذهبی(حرمهای مقدس، مساجد، حسینیهها) و فرهنگی (تئاتر، سینما) ورزشی (ورزشگاهها و سالنهای ورزشی)، کاهش سفرها، آسیب جدی به بسیاری از مشاغل، برجسته شدن فقر و بیکاری در جامعه.
کرونا بهعنوان یک پدیده جهانی، تهدیدات و فرصتهای جهانی را نیز بهوجود آورده است. زندگی در جهان پساز کرونا، به بازاندیشی در سیستم زندگی و حیات فکری نیازمند است که میتواند تحولات شگرفی را در آینده انسان ایجاد کند. این وضعیت به سادگی به انسان مغرور از پیشرفتهای به اصطلاح بزرگ، ضعفها و کمبودهای ابتداییاش را گوشزد کرد. اما باید توجه داشت که همین بیماری میتواند عامل انسجام اجتماعی و تعامل های همدلانه، همکاریهای انسانمدارانه و تقویت اخلاق اجتماعی نیزباشد.