استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه در مفهوم دایاسپورا حکومت مرکزی نقش همبستگی با گروهی که مهاجرت کردهاند دارد، اظهار کرد: نسبت مهاجران ترک با ترکیه نسبتی است که ترکیه حافظ منافع کسانی است که مهاجرت کردهاندْ و آنها را حمایت و دنبال میکند اما رابطه حکومت مرکزی ما با مهاجران ایرانی از این دست نیست و یک نسبت بیتفاوتی دوطرفه نسبت به حکومت و مهاجران ایرانی وجود دارد.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «سیاست و هویت دایاسپورای ایرانی» در قالب همایش ملی مطالعات ایرانیان دور از وطن با مدیریت محمدحسین پناهی، استاد جامعهشناسی علامه طباطبائی و با سخنرانی محمدتقی کرمی، استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع «روایت رویارویی مهاجر ایرانی با هویتهای برساخته شده از مهاجران در اروپا، فهم تجربه ایرانیان مهاجر در فرانسه»، جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با موضوع «هویت به مثابه فرآیندی سیال و نا تمام لایه های هویتی ایرانیهای بوپال در هند»، علیرضا صادقی، استاد مدیریت و برنامهریزی درسی و پژوهشگر مطالعات چندفرهنگی و صلح با موضوع «ایرانیان دور از وطن، سنجش نگرش نسل دوم ایرانیان کانادایی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.(گزارش تصویری)
در این نشست، محمدتقی کرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی مقاله خود را محصول یک پایاننامه دکترا خواند و تصریح کرد: یکی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه این مقاله را انجام داده است که یک کار تجربی است اما ایدهها و دیدگاههای من هم در مقاله به کار رفته است.
وی گفت: یکی از ایدههای مهم در این مقاله این است که آیا مفهوم دایاسپورا برای ایرانیهای مقیم فرانسه یک مفهوم منطبق و صادق است یا اینکه این مفهوم ویژگیهای ایرانیهای مقیم فرانسه را روایت نمیکند، اگرچه در بحث من تأکید بر ایرانیهای مقیم فرانسه است اما میتوان بحث را به ایرانیهای مقیم اروپا نیز تعمیم داد.
کرمی با بیان اینکه یک رویکرد جمعیتشناختی درباره دایاسپورا وجود دارد که معتقد است وقتی مفهوم دایاسپورا را به کار میبریم باید اندازه جمعیت خارج و داخل کشور نسبت معقول داشته باشد، گفت: با توجه به وجه ماهیت مهاجرت، دایاسپورا در واقع به یک دلیل یکسان مهاجرت میکنند و معمولاً واژه تردشدگی و اجبار برای توضیح مهاجرت آنها به کار برده میشود؛ در برخی مدلهای دایاسپورا اخراج از وطن یا اخراج در آستانه قتل عام مورد توجه است.
استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه در مفهوم دایاسپورا حکومت مرکزی نقش همبستگی با گروهی که مهاجرت کردهاند دارد، اظهار کرد: نسبت مهاجران ترک با ترکیه نسبتی است که ترکیه حافظ منافع کسانی است که مهاجرت کردهاندْ و آنها را حمایت و دنبال میکند اما رابطه حکومت مرکزی با مهاجران ایرانی از این دست نیست و یک نسبت بیتفاوتی دوطرفه نسبت به حکومت و مهاجران ایرانی وجود دارد.
وی اظهار کرد: مهاجران ایرانی در اروپا به صورت گروههایی جزیرهمانند، ناهمگرا و منزوی بر اساس سبک زندگی و چشماندازهای متفاوت سیاسی، مذهبی و غیره گرد هم آمدهاند و تنها به وسیله واژه ایرانی بودن به هم متصل میشوند.
کرمی با بیان اینکه مهاجرت ایرانی در واقع مهاجرت طبقه متوسط، نخبه و فردی است، اضافه کرد: مهاجرتها با انگیزه فردی اما در خدمت خانواده و برای بهبود وضعیت خانواده صورت میگیرد که این هدف با اهداف مهاجران سوری، افغان و عراقی که درصد مهاجران آنها با ایرانیها غیر قایل قیاس است، متفاوت است.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه یکی از مسائلی که پراکندگی مهاجران ایرانی را به لحاظ شبکهیابی و هویتیابی در کشورهای میزبان توضیح میدهد ناتوانی زبانی است، گفت: ایده اصلی این مقاله این است که مهاجر ایرانی چگونه به فرایند ساخت خود در یک کشور بیگانه میرسد و تأکید اصلی در این مقاله زنان هستند.
وی با بیان اینکه هویتی که یک فرد در کشور میزبان میسازد، تابع برساختی است که جامعه میزبان از هویت فرد دارد، تصریح کرد: هویت دو وجه دارد؛ تلقی فرد از خود و تلقی جامعه میزبان از فرد، فردی که میخواهد هویت خود را در جامعه میزبان بسازد، در واقع باید در یک دیالکتیکی که تعدیلکننده نگاه جامعه میزبان است هویت خود را بازسازی کند.
کرمی این دو دسته از هویت را «هویت تخریبشده ساختاری» و «هویت تخریبشده انضمامی» خواند و گفت: منظور از هویت تخریبشده ساختاری این است که کشورهای میزبان همیشه در موضع قدرت هستند و مهاجران را به عنوان دیگری فرودست در نظر میگیرند، بنابراین از ابتدا نحوه تعامل آنها با یک فرد مهاجر به گونهای است که مهاجران از جوامع فرودست یا مستعمره هستند.
وی خاطرنشان کرد: در فرانسه به دلیل غلبه گفتمان لیبرالیسم، آزادی و حقوق بشر شاید برخورد فرودستانه خود را در تعاملات جمعی نشان ندهد اما در نوع سیاستگذاریها و نوع امتیازاتی که به یک مهاجر میدهند خود را نشان میدهد.
استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: مراد از هویت تخریبشده انضمامی این است که بر اساس ساخت ذهنی که تابع هویت تخریبشده ساختاری است زمانی که افراد به موقعیتهایی ورود پیدا میکنند ترد میشوند و به حاشیه رانده میشوند.
کرمی در ادامه گفت: یکی از ویژگیهای قدرت این است که برای تعریف دیگری خود را به زحمت نمیاندازد. قدرت به دنبال این است که یک روایت کلان درباره دیگری به دست دهد، در واقع برای یک فرانسوی مهاجر مهاجر است و تفاوت بین مهاجر ایرانی، افغان و آفریقایی قائل نمیشود و این نقطهی آزاردهنده مهاجران ایرانی است زیرا مهاجرت آنها یک مهاجرت طبقه متوسطی و نخبهگرایانه است و احساس میکنند که با یک مهاجر عراقی جنگزده که از ترس جان خود مهاجرت کرده است تفاوت دارند.
وی با بیان اینکه یک مهاجر ایرانی در کشور خود جزء نخبگان کشور بوده است و از لحاظ طبقهای خود را جزء طبقه متوسط جامعه میداند، اظهار کرد: این هویت تعریف نشده در واقع در عین اینکه یک مهاجر ایرانی را آزار میدهد این امکان را به مهاجر ایرانی میدهد که هویت خود را از اساس تعریف کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی به سه منبع مهاجر ایرانی برای تعریف هویت جدید اشاره کرد و گفت: یکی از منابع ایرانیت است، در مثلث ایرانیت، تشیع و نسبت با غرب عامل ایرانیت بسیار مهم است. ایرانیها در خارج از کشور تأکید بسیاری بر مسئله ایرانی بودن میکنند، در تعریف خود از ایرانیت باستانگرایی را برجسته میکنند که به آنها کمک میکند تا یک منبع هویتی پررنگ برای خود تعریف کنند. در عین حال یکی چالشهایی که ایرانیها برای استناد به ایرانیت در کشور میزبان دارند مسئله انقلاب اسلامی است.
کرمی با اشاره به اینکه منبع دومی که ایرانیها بر آن تأکید میکنند مسئله تشیع است، اظهار کرد: ایرانیها چه بخواهند و چه نخواهند در کشور میزبان مسلمان به حساب میآیند، تلقی قدرت مرکزی و گفتمان هژمون از مسلمان یک تصویر کلگرایانه است و ایرانیها در عین اینکه بر عامل ایرانیت تأکید میکنند تلاش میکنند از عامل تشیع استفاده کنند و تشیع را در تمایز با دایاسپورایی که عمدتاً اهل سنت هستند، برجسته کنند.
وی در ادامه به مهاجران زن اشاره کرد و گفت: زنان تلاش میکنند با نوع روسری بستن و نوع آرایش خود با نوع ارتباط خود با مرد دیگری که فرانسویها، آلمانیها و غیره هستند تلاش میکند متمایز و خاص بودن خود را نشان دهند و از این هویت تعریف نشده که کار را بر ایرانیهای مقیم فرانسه سخت میکند استفاده کنند و امتیاز بیشتر بگیرند.
استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه فرایند هویتیابی ایرانیهای مهاجر به ویژه زنان ایرانی یک فرایند پیچیده، باز اندیشانه ولی در صورت موفقیت یک تجربه شیرین است که میتواند خاص بودگی زنان ایرانی را در فرایند هویتیابی بازسازی کند، اظهار کرد: اینکه برخی ایرانیها پروسه تحصیل در خارج از کشور را ناتمام رها میکنند یا از این دوره تلخ یاد میکنند نشان میدهد که این فرایند بازاندیشانه و پیچیده لزوماً همیشه به معنای یک فرایند موفق نیست و نیازمند این هستیم که در رابطه با مهاجران ایرانی و حکومت مرکزی بازاندیشیهایی ایجاد شود.